گوگوش: به جز صحنه و مردم، زندگی برایم مفهوم نداشت

 

رادیو فردا : گوگوش به مناسبت عید نوروز با رادیو فردا گفتگو کرده و می گوید من از زمانی که خودم را شناختم با مردم بودم و روی صحنه بودم. به جز آن برایم زندگی دیگری معنی و مفهوم نداشت. اما ۲۱ سال یک زندگی دیگری داشتم. یعنی یک آدم عادی با یک زندگی عادی و با یک سری از کارهای روزمره، البته یک کمی دست و پا بسته.

 
 
فکر می‌کنم در این فعالیت هنری که شما داشتید از پیش از انقلاب تا امروز سال ها از روی نت‌ها پریدید و لحظه‌های زیادی را بین این سال هایی که گذشته این نوروز‌هایی که آمده و رفته ، هم تازه کردید هم برای مردم خاطره‌ سازش کردید.
 
 
بگذارید قبل از اینکه صحبت‌های راجع به موسیقی را دنبال کنیم من اول درودی داشته باشم به همه شنوندگان رادیو فردا و در بهار سال ۱۳۹۱ و نوروز باستانی و کهن‌سال، صمیمانه‌ترین تبریکاتم را تقدیم همه مردم ایران و همه فارسی زبانان در هرکجای این دنیا که هستند بکنم. از خداوند بزرگ می‌خواهم و دعا می‌کنم برکت، شادی،‌ سلامتی، آرامش و آزادی برای همه هموطنانم مهیا باشد و هیچوقت روی جنگ و خونریزی را نبینیم.
 *
من می‌خواستم برویم سراغ دورانی که شما در ایران بودید و آن موقعی که فعالیت نمی‌کردید، فکر می‌کنم آن موقع شما بیشتر فرصت داشتید که هفت سینی درست کنید، پای سفره هفت‌سین بنشینید.
 
 
کاملا درست است. من در ایران که بودم در واقع فرصت با خود بودن را داشتم. اینجا کمتر با خودم هستم. بیشتر با موسیقی ام هستم،‌ بیشتر با مردم هستم و بیشتر روی صحنه یا در استودیوها وقتم را می‌گذرانم.
 
این تجربه جدید که با مردم بودن است چقدر زندگی شما را متفاوت کرده از آن لحظه‌ای که با خودتان بودید؟
 
 
من از زمانی که خودم را شناختم با مردم بودم و روی صحنه بودم. به جز آن برایم زندگی دیگری معنی و مفهوم نداشت. اما ۲۱ سال یک زندگی دیگری داشتم. یعنی یک آدم عادی با یک زندگی عادی و با یک سری از کارهای روزمره، البته یک کمی دست و پا بسته.

زیاد هم شما زندگی‌تان مثل مردم عادی نبوده است؟
 
 
ولی به هر حال دو تا تجربه کاملا متفاوت ولی فکر می‌کنم کارساز بوده برایم. خیلی مطالعه کردم. خیلی سختی کشیدم. مثل همه مردم جنگ را دیدم.

 



جهت نمایش ویدئو در یوتوب اینجا کلیک کنید.
جهت دانلود ویدئو اینجا کلیک کنید.





دقیقا چیزی که فکر می‌کنم در آلبومی که در لحظه ورودتان به تورونتو منتشر شد، «زرتشت» خوب می‌شود دید. این صحنه‌ها در آن آلبوم وجود دارد به ویژه خود ترانه زرتشت.
 
 
کاملا درست است. حتی وقتی اولین بار روی صحنه رفتم چه در تورونتو و چه در لس‌آنجلس، صورت من و حضور و ایست و زیست من هم نشان می‌داد. به گونه دیگری بود. و به یک سری عادات عادت کرده بودم و با یک سری زندگی‌هایی که قبلا داشتم و الان هم با آن آشنایی مجدد پیدا کردم دور بودم و یک کمی دست و پایم بسته بود در واقع.
 *
خانم گوگوش، در باخود بودن به چه نتایجی رسیدید؟ چه تغییر و تحولی را گوگوش در خودش دید؟
 
 
تمرین می‌کردم با خودم که تحمل کنم. مدارا کنم. هرمان هسه در یکی از کتابهایش به نام سیدارتا جمله‌ای دارد که می‌گوید: من مثل یک سنگ می‌روم ته رودخانه و یک جایی قرار خواهم گرفت و سه تا کار انجام می‌دهم. روزه می‌گیرم، فکر می‌کنم و صبر می‌کنم. این خیلی عبارت بامسمایی بود برای من. و من به غیر از روزها و شبهایی که گرفتاری‌های جنگ و گرفتاری‌های کمیته و زندان و بازجویی بود بقیه‌اش سعی می‌کردم در خانه با مطالعه و با موسیقی و با فیلم بیشتر در ارتباط باشم . و کمتر با مردم در ارتباط بودم.
 
 
حالا فکر می‌کنید این آزار دهنده نیست برای کسی که ستاره است و کاری را دوست دارد که می‌بیند دیگران دارند انجام می‌دهند یا حتی همکارهای قدیمی‌اش دارند انجام می‌دهند ولی او خودش نمی‌تواند آن خواسته را برای خودش برآورده کند؟
 
 
راضی بودم به آن اتفاقی که برایم افتاده. خوشحال بودم برای هرکسی که می‌توانست روی صحنه باشد، پشت میکروفون باشد، جلوی دوربین باشد .یک کم دلتنگی... یک کم که نه،‌ خیلی دلتنگی می‌کردم. خیلی درذهنم صحنه را می‌دیدم و خودم را روی صحنه تصور می‌کردم. ولی به هرحال فقط یک رویا بود برایم و فکر می‌کردم دیگرآن اتفاق نمی‌افتد.
 
 
خانم گوگوش، اخیرا حتما دیدید که روزنامه لس‌آنجلس تایمز یک مطلبی را درباره موسیقی پاپ ایران منتشر کرد و اشاره کرده بود به شما و همچنین کوروش یغمایی. شما آن مطلب را خواندید؟
 
 
نه. متاسفانه. شنیدم.
 
 
حالا وقتی نگاه می‌کنید تا چه اندازه فکر می‌کنید آن چیزی که در این روزنامه منعکس شده بود درست بود؟ همان صحبتی که موسیقی پاپ آن دوره توانسته بود یک هارمونی قشنگی بین فرهنگ ایرانی و فرهنگ غرب ایجاد کند؟
 
 
آن دوره دوره‌ای بود که شکوفایی موسیقی پاپ بود. اولین بار بود که یک عده خواننده و یک عده موزیسین و ترانه‌سرا کارهای نویی ارایه دادند. که حالا دیگر قضاوتش با مردم است. مهم نیست چه کسی انجام داده. مهم این است که این اتفاق افتاده، فکر می‌کنم.
 
 
مساله مهمی که در آنجا به آن تاکید شده مساله تجربه‌گرایی بود که همین تجربه‌گرایی باعث شده بود یک اتفاق خاصی در موسیقی بیافتد. این مساله الان در موسیقی امروز پاپ ایران تا چه اندازه قابل لمس است؟
 
 
موسیقی پاپ امروز یک شکل و شمایل دیگه ‌ای پیدا کرده که نمی‌دانم چه اسمی می‌شه روی آن  گذاشت. ولی آنچه که مسلم است تا یک جایی موسیقی پاپ ما همان وضعیت را ادامه داد ولی از یک جایی که فکر می‌کنم با اینترنت و موسیقی رپ  همراه بود اینها با هم یک سری سبک ایجاد کردند که الان نمی دانم چه اسمی می شود روی این سبک گذاشت...
 
 
یک جورهایی شبیه موسیقی آر اند  بی شده. شاید اینطوری بشود گفت؟
 
 
نظر من این است که موسیقی ما لهجه پیدا کرده. یک لهجه خاصی پیدا کرده که نمی‌دانم چیست. ولی آنچه مسلم است ریتم حرف اول را امروز در موسیقی می‌زند. منظورم  در موسیقی پاپ است.
 *
این اتفاق اتفاق مفیدی بوده برای موسیقی پاپ  ایران، یا نه این اتفاق منحرف کرده موسیقی پاپ ایران را؟ از کیفیتش کم کرده؟
 
 
بینید ما ملودی دلنشین کمتر داریم. کلام که خیلی برای من مهم است در ترانه‌هایی که می‌خوانم، این یک  یک کمبود است  فکر می‌کنم در موسیقی پاپ امروزمان. نه اینکه بگویم اصلا نیست ولی به ندرت پیش می‌آید. یک کارهای دیگری دارند می‌کنند. یک جور دیگری حرف می‌زنند درموسیقی پاپ و با ریتم بیشتر کار می‌کنند تا با ملودی. ملودی‌ها بیشتر اقتباسی است. کمتر ملودی اصیل(اوریجینال) است.
 
 
کیفیت زندگی خود ما به عنوان آدمهایی که فعال مایشا‌ء هستیم دراین اجتماع و کیفیت زندگی خود هنرمند مثلا خانم گوگوش نسبت به گذشته چقدر تاثیر داشته روی این دگرگون شدن فضای موسیقی؟
 
 
هم‌نفسی آهنگساز،‌ ترانه‌سرا و خواننده یک اثر زیبا می‌آفریند. نمی‌دانم من چون این تجربه را داشتم مثل شماعی‌زاده،‌ اردلان سرفراز، مثل فرید زولاند، اردلان سرفراز، مثل ایرج جنتی عطایی، واروژان، مثل زویا و واروژان .متاسفانه اینجا همه از هم دور افتادیم.
 
 
روابط هم از جنس روابط گذشته نیست بین هنرمندان؟
 
خب این پرت افتادن‌ها و این نگرانی‌ها برای... چی چی مایشا‌ء گفتین؟!
 
فعال مایشاء!
 
بله. به آن دلیلی و اینکه نمی‌دونیم فردامان چه پیش خواهد آمد...
 
تلاش برای بقا به نوعی؟
 
بله. یک فراغ بالی داشتیم یک موقعی که الان نداریم آن را. همه چیز امن و امان بود و در نتیجه همه به راحتی به کار هنر می‌پرداختند. الان متاسفانه هنر یک کم رنگش کم‌رنگ شده .نمی‌دانم من راجع به کار هنرمندان داخل کشور نمی‌خواهم اظهار نظر کنم. چون من الان دارم اینجا فعالیت می‌کنم. همه دارند تلاش می‌کنند که بقای خودشان را حفظ کنند.
 *
می‌دانم که شما اخبار را دنبال می‌کنید و مطلع هستید از آن چیزی که اطرافتان می‌گذرد. مهم‌ترین خبر هنری که سال گذشته شنیدید و فکر کردید که خیلی خبر داغی بود به نظرتان جه خبری بود؟
 
اصغر فرهادی و فیلم جدایی سیمین و نادر.
 
شما بازی سینمایی کردید. فکر می‌کنید که این فیلم چطور بود؟ دیدید اصلا فیلم جدایی نادر از سیمین را؟
 
بله. دو سه بار. فیلم را بسیار دوست داشتم. بسیار بازی‌ها روان بود. بسیار قصه روان بود. زندگی یک خانواده متوسط ولی کمی فرهیخته. بسیار پسندیدم فیلم را.
 
بازیگری‌چطور؟ بازی کدام بازیگر خیلی نظر شما را جلب کرد و به نظر شما بازی‌اش واقعا تاپ بود در جدایی نادر از سیمین؟
 
 
همه. هم پیمان معادی و هم لیلا و هم دختر آقای فرهادی. من بازی حسینی...؟
 
شهاب حسینی.
 
 
شهاب حسینی. بسیار بازی‌اش را پسندیدم. همینطور خانمی که نقش همسرش(ساره بیات) را بازی می‌کرد. همه خوب بودند. حتی پدر پیمان(علی اصغر شهبازی).کارگردانی بسیار هوشمندانه بود.
 
 
اگر ازشما بپرسند که تلخ‌ترین خبر هنری که شنیدید در همین سال گذشته چه بود...
 
 
از دست دادن هر کدام از هنرمندان مان. الان حضور ذهن ندارم. آخرین اتفاق بد هنری می‌توانید شما کمک کنید؟
 
آخرین خبر تلخی که من به یادم می‌آید درگذشت آقای منوچهر بود که شما هم با ایشان اجراهای متفاوت داشتید. از جمله در برنامه های تلویزیونی.
 
 
بله. بعد از منوچهر نادره نازنینم رفت. خوب پارسال هم منوچهر را از دست دادیم هم نادره هم آقای رضا بدیعی و هم بیژن. خب بیژن دوست نزدیکتری بود به من. منوچهر را در سالهای گذشته بیشتر می‌دیدمش. اینجا یک بار دیدمش ولی خیلی صمیمانه بود دیدارمان. خیلی متاسف شدم از بیماریش و دلم می‌خواست ببینمش ولی نمی‌خواستم در عین حال منوچهر سخایی را جور دیگری ببینم. دلم می‌خواست همانجور افراشته ببینمش. الان هم نمی‌دانم اطلاع دارید یا نه طوفان کمی بیمار بود و خوشبختانه با شیمی‌درمانی کمی‌ بهتر شده و آرزوی سلامتی کامل برایش دارم. بزرگترین نویسنده زن مان خانم دانشور را در روز جهانی زن از دست دادیم. این اتفاق هم اتفاق ناگواری بود.
 
 
همچنین آقای بوتیمار هم خواستم اضافه کنم که ایشان هم...
 
بله. ایشان را هم خبردار شدم.
 
 
خانم گوگوش یک اتفاقی که در سال گذشته افتاد خیلی سر وصدا کرد مثل بمب حداقل در اینترنت ترکید و در ایران هم صحبتش بسیار بود عکسی بود که شما با محمدرضا شجریان انداخته بودید و منتشر شد روی فیس بوک. چطور شد که شما اصلا به کنسرت آقای شجریان رفتید؟
 
مثل بمب واقعا ترکید؟!
 

آقای شجریان دوست بسیار نازنین من هستند که از قدیم با ایشان یک سلام وعلیکی دارم و ارادتی به کارشان دارم. قبلا هم کنسرت‌هایشان را رفتم. ولی ترجیح می‌دهم که خیلی بی سرو صدا باشد که برایشان مشکلی ایجاد نشود. این بار هم خیلی بی سروصدا رفتم به کنسرتشان ولی خب پشت صحنه خود اهالی صحنه عکس گرفتند و این را در اینترنت منتشر کردند. البته دفعات قبل موقعی که من رفتم به دیدن ایشان هم اینترنت اینقدر فعال نبود برای ما و هم عکاس آن دور و بر نبود.
 
 
مدتهاست که صحبت از آلبوم شما در میان است و حتما  الان مخاطبان می‌گویند که آلبوم خانم گوگوش چه زمانی منتشر می شود و به دستشان می‌رسد؟ می‌‌خواهید اطلاعات تازه‌ای درباره این آلبوم بدهید؟
 
 
از اولی که داشتیم با هم صحبت می‌کردیم منتظر این سووالتون بودم! من قول داده بودم که آلبومم را برای نوروز آماده کنم. که متاسفانه این تلاش من میسر نشد. از این بابت از همه کسانی که منتظر انتشار این آلبوم بودند عذرخواهی می‌کنم ولی قول می‌دهم زیاد به درازا نکشد. اما اولین ویدیوی امسالم را برای نوروز با ترانه زیبایی از دوست و همکار قدیمی و عزیزم شماعی‌‌زاده منتشر می‌کنم که با شعری خیلی زیبا از بابک صحرایی است که خیلی خاطره انگیز هم هست. تنظیم بسیار دلنشین نیکان که شماعی‌زاده قبلا این را اجرا کرده و همین چند وقت پیش منتشر شد با صدای خودش. ولی از آنجایی که این ترانه را خیلی دوست داشتم از شماعی‌زاده درخواست کردم که من هم این ترانه رااجرا کنم که مورد قبول و استقبالش هم واقع شد.
 
 
ترانه سرایش یکی از دوستان صمیمی خود من است. بابک صحرایی در ایران.
 
بله. نشریه خوبی هم در ایران دیدم که منتشر می کنند.
 
 
بله «ترانه ماه».
 
 
خلاصه در آلبوم جدیدم با کسانی که همکاری دارم می‌خواهید بگویم؟
 
 
حتما ولی یک اشاره‌ای بد نیست بکنیم. این شاید دومین ترانه‌ای است که شما و آقای شماعی‌زاده به طور مشترک اجرا کردید. بعد از مرداب.
 
 
دقیقا. اتفاقا می‌خواستم... این را روی صحنه گفتم. من این ترانه را قبل از اینکه پخش شود در کنسرت اخیرم در ونکوور اجرایش کردم روی صحنه. و قبل از اینکه اجرا کنم یک مقدمه‌ای روی صحنه برای مردم گفتم که همین موضوع بود.

اشاره داشتم که زمانی ترانه مرداب را که برای من شماعی‌زاده ساخته بود جلوی دوربین تلویزیون ایران برنامه چشمک این کار را اجرا کرد که به من یاد بدهد و بعدا خوب تصمیم گرفت که خودش بخواند. بسیار هم مورد توجه قرار گرفت و خیلی هم موفق بود. از آنجا که کار را خیلی دوست داشتم این ترانه را شبی در[کاباره] شکوفه نو شبی بود که برای تولد خانم حسن شماعی‌زاده یک سورپرایز داده بودم  دعوتشان کرده بودم آنجا این ترانه را روی صحنه برای اولین بار اجرا کردم که شماعی‌زاده خیلی پسندید ‌آن نحوه اجرا را و به همان صورت هم منتشر شد. این دومین کاری بود که اول با صدای حسن (شماعی‌زاده) درآمد و من دوست داشتم که این را اجرا کنم.
 
 
حالا بپردازیم به دیگرانی که همراه شما هستند در آلبوم اخیر.
 
 
در آلبوم اخیر انشا‌ءالله بی حرف پیش اگر دوستان یاری کنند... روزبه بمانی عزیز و علیرضا افکاری نازنین سه تا کار زیبا دارند که اجرا کرده ام ازآن ها. رها(اعتمادی) عزیزم و بابک سعیدی خوب نازنین سه ترانه دارند که آنها را هم اجرا کردم که یکی از ترانه ها  در حال ضبط، کمی اش در تلویزیونشان(من و تو) پخش شد. اضافه کنم که با شوبرت عزیز...
 

شوبرت آواکیان...
 
 
... آواکیان. و با بابک روزبه هم کار مشترکی داریم. دو ترانه است و سه تنظیم. یک آهنگ هم که روی شعری از دیوان شمس حضرت مولانا خودم ساخته ام که تنظیمش را شوبرت به عهده دارد.
 
 
این تجربه آهنگسازی... چون قبلاندیده بودم که شما کار آهنگسازی هم انجام بدهید... فکر می‌کنم جزو تجربه‌های جدیدتان هست، یا قبلا هم چنین داشتید تجربه‌هایی؟
 
 
زرتشت کار خودم است.
 
 
ولی باز به اسم بابک امینی درآمده.
 
 
تنظیمش را بابک انجام داده. من دوتا آهنگ در زرتشت دارم که کار خودم است.
 
 
چرا درآن آلبوم این اسامی  دقیق نیامده ؟ حتی مثلا یکی از کارها باید برای بابک بیات باشد...
 
بله.
 
 
ولی اسمها...
 
 
بله.‌ آهنگ بوی سفر. نه هیچوقت این تجربه را نداشتم. این دو تا کار را هم که در زرتشت داشتم در همان سالهای سکوتم گاهی می‌نشستم پای پیانو و کمی با خودم زمزمه می‌کردم و این کارها را ساخته بودم. ولی به هر حال هیچوقت جدی نگرفته بودم آن را. و هنوز هم جدی نمی‌گیرم. برای اینکه خودم را آهنگساز نمی‌دانم. اینها کارهایی است که از دلم برآمده و امیدوارم دوستش داشته باشند.
 
 
ولی در آلبوم جدیدتان از قدیمی‌ها خبری نیست جز آقای شماعی‌زاده؟
 
نه. این بار دارم با دوستان جوانم همکاری می‌کنم.
 
این فکر می‌کنید به کیفیت کار اضافه می‌کند؟ چون خیلی‌ها می‌گویند که کارهایی که خانم گوگوش از قدیمی‌ها می‌خوانند خیلی عمیق‌تر است...
 
 
به هر حال جوانها هم باید یک جایی هنرشان بروز پیدا کند. یک جایی کارهایشان شنیده شود. من دوست دارم که با جوانها کار کنم و تجربه جوانها را هم کسب کنم. در ضمن دوستان قدیمی ام کمتر کار می‌کنند. یا دور افتادیم از هم.
 
 
یک مساله هم در مورد اجراهای صحنه شما است. دراین مدتی که کارهای شما را دنبال کرده‌ام،دیده ام  کسانی که به عنوان رهبر ارکستر با شما کار می‌کند اصولا تغییر می‌کنند. مثلا در دوبی اندی جی کار رهبری ارکستر راانجام می‌داد یا در دوره‌های گذشته بابک امینی  و در جایی  منوچهر چشم‌آذر. این چه تاثیری می‌گذارد روی اجراهای صحنه‌ای شما؟ آیا تغییر این افراد  لهجه اجراها را عوض می‌کند ؟
 
 
کمی. در کار من تاثیری نمی‌گذارد. فورمت ارکستراسیون شاید یک کم جا به جا می‌شود. رنگ خاص خودشان را دارند. من هم با شوبرت کار کرده‌ام هم با منوچهر چشم‌آذر مرسی که یادآوری کردید. که بسیار هم تجربه‌های خوبی بودند. چند سال با اندی جی کار کردم ولی بابک امینی از ایران با من به کانادا و آمریکا آمد و الان هم مقیم کانادا است با همسرش.
 
 
خانم گوگوش، من یک اسمی را به شما بگویم و شما اگر می‌توانید یک جمله در موردش بگویید. آمادگی‌اش را دارید؟
 
 
نمی‌دانم.
 
 
محمدرضا شجریان...
 
 
اصالت.
 
 
عارف...
 
 
رفیق آذری من.
 
 
واروژان...
 
متحول کننده موسیقی پاپ.
 
 
ویگن...
 
سلطان جاز. می‌دانید که جاز یک سبک موسیقی است ولی چون ویگن اولین کسی بود که گیتار و درام در ارکسترش آورد و روی صحنه اجرا کرد به این دلیل به او  گفتند خواننده جاز. در صورتی که جاز نمی‌خواند پاپ می‌خواند. ویگن برای ما سلطان جاز ایران است.
 
 
کوروش یغمایی...
 
 
گل یخ.
 
 
زویا زاکاریان...
 
 

رفیق جوانی.
 
 
شماعی‌زاده

 آهنگساز بی‌رقیب.
 
 
از مثلت ترانه،‌ شهیار قنبری...
 
 
پیشگام ترانه.
 
 
ایرج جنتی عطایی...
 
 
پیر ترانه.
 
 
اردلان سرفراز...
 
 
خیلی سخته! برای اینکه اینقدر دوستش دارم... دوست. عشق.
 
 
مسعود کیمیایی...
 
 
گوزنها. قیصر.
 
 
صابر آتشین...
 
 
آموزگار.
 
 
شهرام ناظری...
 
 
لژیونر.
 
 
ناصر چشم‌آذر...
 
 
موسیقی متن.
 
 
منوچهر چشم‌آذر...
 

 
تنظیم کننده.
 
 
لاله‌زار...
 
 
تآتر.
 
 
اصغر فرهادی...
 
 
سینما.

+138
رأی دهید
-75

Jalal50 - بیرمینگهام - انگلستان
آهنگهای جدیدش زیاد جالب نیستند. اکثر ریتمشون شبیهند و الکی ساخته شدن. آهنگ سازهای در خود ایران با استعدادترند.
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 02:55
amirehsan1 - آمستردام - هلند
واقعا بی‌نظیری ، سینما و موزیک پاپ ما فکر نمیکنم مثله شما رو دیگه به خود بببینه، شما ، بهروز وثوقی ، هایده ، فردین، مهستی‌، رخمته خداوند به از دنیا رفتگان ، و مهر خدا بر شما و بهروز وثوقی همیشه ارزونی باد.
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 04:38
niloofar16 - شیراز - ایران
تو یه فاحشه بیش نبودی و نیستی.فاحشه ای که قبلا خوب می خوند و الان دیگه صدا هم نداره
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 02:35
freedomforiran - لندن - انگلستان
برای گوگوش و کثافت هایی مثل او فـقـط پول مهم است. مگر همین هرجایی نبود که برای خمینی ملعـون (تـف به روحـش) آواز نـخواند. برای گوگوش و امثال او میهن معنی ندارد. اگر داشت چرا هیچ قدمی در راه آزادی ایران عزیزم از دست این عرب صفتان و دژخیمان بـر نداشته است مانند عـزیـزمان فریـدون فـرخـزاد که روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 05:07
freedomforiran - لندن - انگلستان
چـرا ستار عزیز را از قلم انداختید آیا چون عقایدش با گوگوش و رادیو فردا فرق دارد
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 05:12
yas abi - ببرسل - لز
اینکه میگوید من با مردم هستم یاد فیلم‌هایی‌ میفتم مثل در انتهای شب، ماه عسل، و هر شب رو با یکی‌ گذروندن..
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 05:57
*darya* - تهران - ایران
گوگوش تو همیشه جاودانه و گوگوش همیشه گوگوش عزیز ماست . تو منحصر بفرد وجای خودت را در قلب طرفدارانت داری . گوگوش عزیز دوستت داریم
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 06:17
**elham** - اصفهان - ایران
من خیلی‌ دوسش دارم مخصوصاً آهنگ‌های قدیمیش همشونو ،،،امثال مثل گوگوش،،،ستار،، هایده که بی‌نظیرترین بوده و هست،،مهستی‌ ،،ویگن،،فردین ،،‌بهروز،، ما هنرمندای خوبی‌ داشتیم و داریم همیشه موفق باشی‌،،، حتا توی ایران شهرام ناظری،، همایون شجریان امیدوارم همیشه سالم باشند و همیشه شاهد هنرنمایی‌هاشون باشیم و آنان که میان ما نیستند روحشون شاد
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 07:08
amirehsan1 - آمستردام - هلند
freedomforiran - لندن - انگلستان بله عزیز ،ستار هم بی‌نظیره ، موافقم ، در ضمن من نه رادیو فردا می‌شناسم نه می‌دونم که عقایدش با گوگوش فرق داره، شاد و پاینده باشی‌ عزیز
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 11:41
Royan - بوخوم - آلمان
حالا تازه متوجه شده که چه کار زشت و بدی کرد که اوائل ورودش به کانادا شماعی زاده را تحویل نگرفت و حتی به اندازه یک سلام وعلیک هم براش ارزش قائل نشد, همه کارهاش با مهرداد آسمانی صفر است و اصلا ارزش خواندن نداره بهترین کارهاش در همکاری با شماعی زاده ظاهر شدند, قدیما خیلی دوستش داشتم ولی الان دیگه نه؟ صدائی هم براش نمونده.
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 11:52
amirehsan1 - آمستردام - هلند
niloofar16 - شیراز - ایران هموطن ، همه ما آزادیم که نظر بدیم ، اما من فکر می‌کنم فحاشی کردن زیاد جالب نباشه ، یا اصلا جالب نیست،
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 11:48
ensanam arezoost - خارگ - ایران
خواننده و آرتیست بسیار خوبیست و طرفداران زیادی هم داره و البته که به دلیل تنها بودنش از نوجوانی و تا موقعی که انقلاب شد متاسفانه مورد سوء استفاده بعضیها قرار گرفته بود که در حقش بدیهای بسیار کردند...در هر حال زیبا و دوست داشتنی است و بسیار با احساس،عاطفی و مهربان..
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 13:06
parakandeh9 - سان خوزه - امریکا
خانم گوگوش یادم نمیره که داریوش به شما گفته بود که اگر به اندازه سنتون رفتار کنید حاضر به کنسرتِ مشترک با شما هست،در ضمن علیرضا افکاری و روزبه بمعنی‌ دوستانِ شما نیستند و این اشخاص سالهاست با داریوش در البومهش همکاری میکنند.
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 13:32
esfarjani - تهران - ایران
کسانی که موزیک آکادمی گوگوش رو دیده باشند فکر می کنم با من هم عقیده باشند که گوگوش واقعن از نظر حرف زدن مشکل داشت ..حرفاشو نصفه نیمه می زد ...منقطع حرف می زد اینگار معتاد باشه به جوری بود ..نمی دونم شاید من اشتباه میکتم
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 13:49
*israel* - اورشلیم - اسرائیل
گوگوش یک فاحشه و جنایتکار در قتلهای زنجیره‌‌ای نقش کلیدی داشت و زیر چادر آخوندا بوده
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 15:14
*darya* - تهران - ایران
esfarjani - تهران - ایران - اولا گوگوش هرگز معتاد نبوده ونیست . بارها با رسانه ها از جمله صدای امریکا و رادیو پس فردا و.. زنده مصاحبه هاش پخش شده و خیلی خوب وبا متانت هم جواب میداد و الان هم مادر یزرگ شده واقعا خیلی سنگین ومتین شده . بعضیها تا می بینند یکی طرفدار دارد فورا دوست دارند چیزی بار خواننده ویا شخص سیاسی ور چسب بزنند و خیلی عجیب است .
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 15:45
elias22 - کلن - آلمان
من فقط ۲ تا سوال داشتم ، اگر دوستان جواب بدند ممنون میشم ! ۱ : خانوم گوگوش تا دیروز سر ۱۰ دلار با امیر قاسمی دعوا داشت ،(تو هر برنامه ای اصل و نصب هم دیگر رو به باد ......) چطور شد یه دفعه شبکه من و تو که هزینه ی بسیار بالایی داره رو تاسیس کرد ؟ لطفآ نگین که هزینه اش بالا نیست و از این حرفا ( با کلی کارمند و مجری و برنامه ساز و اینا ) ۲ : چرا خانوم گوگوش تو صدای امریکا گفت که مخالف انقلاب هست و بیشتر موافق اصلاحات ؟؟؟. نظر شخصی من هم این هست که وقتی خوانده، رقاص ،مجری و و و یه کشوری بیاد نظر و خط سیاسی بده باید به حال اون مملکت گریست !!!
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 17:18
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
منم باید بگم که با دوستمونfreedom for iran تا حدودی موافقم و همین خانم گوگوش و امثال اینها زیاد بودند که یک شبه از این رو به اون رو شدند و آهنگ واسه آقا خوندند و با حاجی بازاری برخوردن و چادرنماز سرکن شدند. آخ که این ملت چقدر فراموشکارند و لابد طبق معمول میگن: آخ هر کسی اشتباه میکنه و یا آدم که نباید اینقده سخت بگیره و یا خودت سالمی؟ و. و . و. اگر امثال گوگوش که همون سکینه و یا رقیه اسمش هست، را بخشیدید بدانید امثال این باز هم پیدا خواهد شد. هیچوقت ابراز خرسندی برای این اشخاص نباید کرد.
‌چهارشنبه 9 فروردين 1391 - 18:39
amirehsan1 - آمستردام - هلند
elias22 - کلن - آلمان دموکراسی به این معنا است که هر کسی‌ در هر لباس و شغلی‌ بتونه به اندازه تفکراتی که داره صحبت کنه ، اگر هنرمندی یا به قوله شما (رقاصی )واسه کشورش نظر بده از نظر من هیچ ایرادی نمی‌تونه داشته باشه . سواله ۱ ، در هر برنامه‌ای ممکنه برنامه گذار با هنرمندانش دچار مشکل مالی بشه ، خوب این در تمومی دنیا دیده شده، فقط واسه ایرونی‌‌ها که نیست، اما اگر توسطه برنامه گذار به دید مردم میرسه کار بسیار بدی، مثال : من دوست ندارم که کسی‌ از حقوق ماهیانه من خبردار باشه چون اصلا رایج نیست شاد باشی‌.
‌پنجشنبه 10 فروردين 1391 - 02:17
bita tehrani - ونکوور - کانادا
این شایعه آواز خواندن گوگوش برای خمینی را هم انقلابیون دو آتشه ساختند تا محبوبیت آن جنایتکار بیشتر بشه.شعر این ترانه از زبان یک بانوی سنتی‌ و قدیمی‌ برای شوهرش گفته شده.این ترانه هم زمان قبل از آشوب ۵۷ ضبط شده بود.افرادی با پخش آن در زمان آن قلاب قصد نشان دادن محبوبیت دروغگوی کبیر اسلام را نزد هنرمندان داشتند.(مگر این کار را همین الان نمیکنند؟) چادر سر کردن ایشان هم لابد به میل و رضایت خودشان بود!!شما هم در شرایط ایشان بودین از ترس جونتون کاری غیر از این نمیکردین. بابا یه چی‌ بگید بهتون نخندن!
‌پنجشنبه 10 فروردين 1391 - 10:46
time-to-say-goodbye - تورنتو - کانادا
خاک ....کسانی‌ که منفی‌ زدن، بد بختا برید آهنگران گوش بدین، یا خمینی‌ای امام، ... به این قیام...
‌پنجشنبه 10 فروردين 1391 - 23:14
nasl sokhta - لندن - انگلیس
قدیما دوستش داشتم ولی الان دیگه نه؟ صدائی هم براش نمونده
دوشنبه 14 فروردين 1391 - 22:47
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.