تکرار تاریخ ؛ ما از این فیلم ها خوشمان نیامد ، بیاوریدشان پایین!
عصر ایران می نویسد :
تاریخ انگار دارد با سرعت تندتری تکرار می شود : تجمعات علیه فیلم های سینمایی و لغو اکران چند فیلم در چند شهر!
"گشت ارشاد" و "خصوصی" ، دو فیلمی هستند که به مذاق عده ای خوش نیامده اند و از آنجا که از نظر این عده ، مردم باید به ساز آنها برقصند ، در شهرهای مختلف دور افتاده اند که کسی حق دیدن این دو اثر سینمایی "قانونی" و "دارای مجوز تولید و اکران از جمهوری اسلامی ایران" را ندارد!
تجمع مقابل وزارت ارشاد در اعتراض به دو فیلم خصوصی و گشت ارشاد
تا کنون هم البته دست خالی نمانده اند و اگر خدا قبول کند ، توانسته اند در سه شهر مانع اکران فیلم های مذکور شوند. آنها اعلام کرده اند که به تلاش خود برای توقف اکران این دو فیلم در کل کشور ادامه خواهند داد.
در این باره چند نکته قابل ذکر است:
1 - این که برخی فیلم ها با برخی افکار و ذائقه ها نخوانند ، امری طبیعی است کما این که به عنوان مثال فیلم قلاده های طلا نیز با دیدگاه برخی مخالفت دارد. اما در کشوری که سطر به سطر فیلمنامه ها و پلان به پلان فیلم ها و واو به واو دیالوگ ها ، قبلاً توسط نمایندگان قانون جمهوری اسلامی ممیزی می شود ، قرار نیست که هر فرد یا گروهی مجاز باشد از هر فیلمی که خوشش نیاید ، علیه آن اقدامات غیرقانونی شکل دهد و مانع از اکران شود.
این افرادی که از اکران فیلم های مجوز دار مملکت جلوگیری کرده اند ، در کجای پروسه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بررسی و بازبینی و اکران فیلم ها قرار دارند؟!
اگر قرار است هر کسی که زورش در شهر خودش می رسد ، جلوی اکران فیلم هایی که خوشش نمی آید را بگیرد ، پس وزارت ارشاد در این وسط چه کاره است؟ مگر ملوک الطوایفی است که در یک شهر یک قانون اجرا شود و در شهر مجاور قانونی دیگر؟!
فیلم "گشت ارشاد"
2 - اگر هر کسی از هر فیلمی خوشش نیاید این حق را داشته باشد که تجمع راه بیندازد ، آیا مخالفان "قلاده های طلا" که با شعار "سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران" روی پرده است نیز این حق را دارند که علیه این فیلم سیاسی تجمع کنند و مانع از اکرانش شوند؟
پاسخ طبیعتاً منفی است. حال سوال این است که چرا چنین حقی برای گروه مقابل عملاً به رسمیت شناخته می شود؟ آیا اینها شهروند درجه یک هستند و آن دیگران درجه دو و بلکه سه و چهار؟!
صحبت بر سر این فیلم و آن فیلم نیست بلکه سخن بر سر این آپارتایدی است که هر انسان منصفی را رنج می دهد و بر بدبینی ها در جامعه و انشقاق اجتماعی می افزاید.
3 - مگر قرار نبود در این مملکت هر تجمعی دارای مجوز باشد و اتهام خیلی از افرادی که در حوادث بعد از انتخابات 88 محکوم به حبس شدند شرکت در تجمعات غیرقانونی بود؟
آیا این برادرانی که داعیه ارزشی بودن دارند ، برای تجمعات خود مجوز قانونی داشته اند؟ آنها که خود را پیرو رهبری می دانند ، مگر سخنان اخیر ایشان در حرم مطهر رضوی(ع) را نشنیدند که « همه را توصیه می کنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.» (منبع: سایت دفتر رهبر معظم انقلاب)
حال درنگی با خود و خدای خود خلوت کنند و از خود بپرسند که تجمع بدون مجوز علیه یک فیلم با مجوز ، قانونی است یا نه؟! این سخن رهبر انقلاب که تجسم انقلاب در قانون است ، دال بر این است که انقلابی بودن ، صرفاً با قانونمدار بودن میسر می شود و نه پیروی از سلیقه ها و منکوب کردن قانون.
فیلم "خصوصی"
4 - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نهاد حاکمیتی متولی امر سینما تا کنون در برابر لغو اکران فیلم در برخی شهرها سکوت کرده و حتی درباره لغو اکران در مشهد نیز آن را تلویحاً مورد حمایت قرار داده است!
این انفعال وزارت ارشاد ، نه تنها پاسداشت حاکمیت قانون نیست بلکه اقدامی علیه سینمای ملی است. واقعاً یک فیلمساز و تهیه کننده چه گناهی دارد که سرمایه اش را به جای بورس بازی در ارز و سکه و زمین و مسکن و ... در مسیری کاملاً قانونی و شفاف و فرهنگی به کار گرفته و از هفت خوان قوانین با احترام عبور کرده و نهایتاً با هزار خون دل ، فیلم را به اکران رسانده تا سرمایه اش بازگردد ولی یک عده که نه هزینه ای کرده اند و نه قانون را محترم می شمارند ، ناگهان از گرد را ه می رسند که "از این فیلم خوشمان نیامد ، بیاوریدش پایین!"
5 - طنز تلخ ماجرا این است که در برابر افزایش بی رویه قیمت ها که به فقر و نهایتاً ضعف ایمان مردمان می انجامد(کادالفقر این یکون کفرا*) ، کسی کفن نمی پوشد ، در برابر بی عملی مسوولان در قبال کودکان کاری که معصومیت شان را در سر چهار راه ها از دست می دهند کسی رگ گردن متورم نمی کند که فرزندان ایران دارند از دست می روند ، در برابر کم ارج سازی نهادهایی مانند "خانه ملت" شعاری سر داده نمی شود ، علیه فساد مالی -که ماجرای 3000 میلیارد یکی از وجوهش بود - دم بر نمی آورند ، همه مان داریم در میان آلودگی هوا که منشایی کاملاً مدیریتی دارد خفه می شویم و دریغ از یک تجمع دارای مجوز یا بی مجوز که به دادمان برسید این چه وضعی است؟ و در برابر صدها مورد دیگر که مشکلات اصلی جامعه ما هستند ، خبری از اینان نیست ولی اگر فیلمی کلیشه ای نبود ، فوراً پیدایشان می شود و فلان خبرگزاری و سایت هم که از بیت المال ارتزاق می کنند ، به خدمتشان می شتابند و جمیعاً فریاد وا اسلاما سر می دهند و حال آن که اسلام را در جاهایی دیگر سر می برند و اینان نیز با این رفتارهای فراقانونی خود ، بر چهره اش چنگ می اندازند ، هر چند که خداوند خود ، بهترین نگهدار دین خود است.
*روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) بدین معنا که "زود باشد که فقر به کفر بیانجامد".