بررسی روزنامه های تهران - پنجشنبه ۲۵ اسفند
صفحه اول روزنامه شرق
روزنامه شرق در عنوان اصلی خود نوشته «سایه «شوخی» بر سر مجلس». روزنامه مردمسالاری با این روتیتر که «۷۹ نفر از نمایندگان تابوی سوال از رئیس جمهور را شکستند» تیتر زده است « احمدی نژاد مجبور به حضور در مجلس شد».
جهان صنعت در عنوان اول خود نوشته است«دولت عقبنشینی کرد: واگذاری تعیین نرخ ارز آزاد به صرافان» و روزنامه اعتماد در تیتر خود در باره ادامه ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی نوشته است« رییس، رییس ماند».
بازنده سال ۹۰
روزنامه کیهان، یادداشت روزی دارد با عنوان بازنده بزرگ سال کیست ؟!
حسام الدین برومند در این یادداشت نوشته « سالی که تنها چند روز به پایان آن مانده است در پهنه مسایل سیاسی و صحنه تحولات منطقه ای از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار بود.
هر یک از این ویژگی ها و تحولات خاص در سال ۹۰ می تواند و این قابلیت را دارد تا سوژه ای حساس برای شروع یک یادداشت و نوشته باشد.
اما آنچه موضوع این نوشته خواهد بود؛ ارزیابی مختصر و اجمالی از راهبردهایی است که غرب در مواجهه و رویارویی با ایران تدارک و طرح ریزی کرده بود.»
به نوشته کیهان « داستان بلند تحریم ها نیز فصل تلخی برای آمریکا و اروپا به دنبال داشت تا جایی که تحریم نفت ایران به افزایش بی رویه و بی سابقه این کالای استراتژیک منجر شد و چند روز پیش اوباما به حرف آمد و اعتراف کرد که هزینه این تحریم ها را مردم آمریکا می پردازند.
طرفه آنکه رسانه های آمریکایی هفته گذشته از بحران قیمت انرژی در آمریکا گزارش دادند و نوشتند: «بنزین دزدی از پمپ های بنزین فراگیر شده است»!
در همین خط اتهام تروریسم و نقض حقوق بشر علیه ایران نگرفت و از قضا در پی جنبش ۹۹ درصدی تسخیر وال استریت، حقوق بشر بدون رتوش آمریکافاش شد که تبعات پردامنه آن کماکان ادامه دارد.»
آقای برومند همچنین می نویسد «در حوزه اطلاعاتی نیز جالب است که منابع غربی نتیجه را به سود ایران ارزیابی کردند و روزنامه فرانسوی لوپست طی مقاله ای با عنوان «ایران ۲، آمریکا صفر» می نویسد: «ایران بعد از به دام انداختن پهپاد آمریکایی با خنثی کردن یک ماهواره جاسوسی سیا، دومین ضربه را به این کشور وارد کرد.»
روزنامه کیهان در نهایت می نویسد «و بالاخره مشارکت ۶۵ درصدی پرشور و شعور مردم در انتخابات ۱۲ اسفند به گونه ای بود که راهبرد اصلی آمریکا و چند کشور غربی بر ضد ایران در سال ۹۰ در هوا دود شد و خبرگزاری انگلیسی رویترز جان مطلب را اینچنین توصیف کرد: «انتخابات مجلس ایران اقتدار این کشور و رهبری آن را افزایش داد.»
صفای شب عید
روزنامه شرق
روزنامه ابتکار یادداشتی دارد با عنوان شب عید است، با هم صفا کنیم! که محمدعلی وکیلی نوشته است.
روزنامه ابتکار می نویسد « روز موعود فرا رسید و سرانجام رئیسجمهور برای پاسخگویی به سوال نمایندگان، به مجلس رفت.
سوالی که مطرح شد، خود به یکی از بزرگترین چالشهای مجلس هشتم تبدیل شده بود.
در این مدت چانهزنی بسیاری صورت پذیرفت. «طرح سوال» ریزشها و رویشهای زیادی را به خود دید.»
از نظر نویسنده روزنامه ابتکار « نمایندگان در نحوه برخورد با طرح سوال، سه دسته بودند: گروهی به دلیل حمایت از دولت، سوال از رئیسجمهور را صحیح نمیدانستند؛ دوم گروهی هم در نقطه مقابل، عزم خود را برای مطرح شدن سوال جزم کرده بودند و طرح آن را عاملی برای حفظ حیثیت مجلس تلقی میکردند.
درنهایت، دسته سوم که خود جزو منتقدین هستند طرح سوال را به صلاح نمیدانستند.»
به نوشته ابتکار « اکنون که طرح سوال به مرحله اجرا درآمده و شیوه پاسخگویی رئیسجمهورو پاسخهای او عدهای را شگفتزده کردهاست، دلایل مخالفت گروه سوم نمایان میگردد؛ این گروه که خود از منتقدین دولت به حساب میآیند، معتقد بودند که با توجه به فرم و روشی که برای طرح سوال در پیش گرفته شد، چیزی روشن نمیگردد.»
سرمقاله نویس ابتکار در پایان می نویسد « با توجه به پایان جلسات مجلس هشتم در سال ۹۰ و اینکه ادامه کار این مجلس در سال ۹۱ چندان پردوام نخواهد بود، برآورد نگارنده این است که جلسه دیروز تاثیر چندانی بر روند امور نخواهد گذاشت.
تنها اثر این جلسه شاید تحتالشعاع قرار دادن لوایح بودجه ۹۱ باشد؛ مجلس با بیرمقی در حال بررسی لایحه بودجه ۹۱ با هزار و یک اما و اگر است. حاشیههای جلسه دیروز نه فقط بهزعم رئیسجمهور محترم بر صمیمیت شب عید نیفزود که هیچ، باب گله و انتقاد را هم بیش از پیش گشود.
در عین حال این حاشیهها، این تهمانده انرژی نمایندگان را هم تحلیل خواهد برد.
اگر سال ۸۸ بود
روزنامه مردمسالاری یادداشتی دارد از مهدی عباسی که در عنوان آن این سوال را مطرح کرده است که«اگر سوال از احمدی نژاد در سال ۸۸ مطرح می شد ؟» چه اتفاقی رخ می داد.
مردمسالاری می نویسد « شوخی، یکی از کلید واژه هایی بود که روز گذشته احمدی نژاد به عنوان اولین رئیس جمهوری که برای پاسخ به سوال نمایندگان به مجلس فراخوانده شده، استفاده کرد تا به نحوی مسیر جلسه را منحرف کند.»
به نوشته مردمسالاری « بی تفاوتی رئیس جمهور در ارایه پاسخ های لا زم به سوالا ت که با واکنش جدی نمایندگان مجلس نیز روبه رو شد، نشانگر آن است که رئیس جمهور چندان خود را ملزم به پاسخگویی به قوه مقننه نمی داند.
سابقه این بی تفاوتی را باید از همان سالهای اول مسوولیت گرفتن احمدی نژاد در ساختمان ریاست جمهوری دانست.
وقتی رئیس جمهور در ارایه گزارشی درخصوص برنامه توسعه چهارم یا ارایه لا یحه بودجه در زمان مقرر، تاخیر داشت و مجلس تنها درحد تذکر شفاهی بسنده کرد یا وقتی احمدی نژاد در مقابل چشم همگان با صراحت اعلا م کرد که دیگر مجلس در راس امور نیست، باید منتظر چنین رفتارهایی و به شوخی گرفتن سوال از رئیس جمهور، توسط احمدی نژاد باشیم.»
سرمقاله نویس مردمسالاری همچنین می نویسد « شاید اگر بحث سوال از رئیس جمهور به دلیل تخلفات مکرر دولت از اجرای قانون در سالهای گذشته و به طور مثال در همان سال ۸۸ که نمایندگانی نظیر کواکبیان و مطهری و... پیگیری می کردند، مطرح می شد، امروز احمدی نژاد در مجلس با جدیت و رسمیت بخشیدن بیشتر پاسخگوی سوالا ت می بود.
نه آنکه با طرح شوخی های متعدد و اجرای جلسه به نحوی که گویا این نشست غیررسمی است، طرح سوال از رئیس جمهور را که طبق اصل ۸۸ قانون اساسی از وظایف قانونی نمایندگان است، اینگونه به حاشیه ببرد.»
روزنامه مردمسالاری در پایان می نویسد « سوال کنندگان می توانند برای یافتن پاسخ های خود از ظرفیت های دیگر قانون اساسی استفاده کنند تا در بحث نظارت بر اجرای صحیح قانون اساسی، خدشه ای وارد نشود.»
نگاه عبدی
روزنامه اعتماد، یادداشتی دارد به قلم عباس عبدی در باره ماجرای پاسخ احمدی نژاد به سوالات نمایندگان مجلس.
آقای عبدی می نویسد « رییس مجلس تاکید کرد که قضاوت بر عهده مردم است و در این زمینه وظیفه دیگری بر عهده نمایندگان نیست.
این امر به آن معناست که سوالکننده، فاقد اختیارات لازم برای سنجش اعتبار و درستی یا نادرستی پاسخهاست. گویی که در بهترین حالت، پرسشگران در مقام خبرنگارانی هستند که به پاسخها نمیپردازند و قضاوت را بر عهده مردم میگذارند؛ مردمی که امکان لازم برای اجرایی کردن قضاوتشان را در اختیار ندارند.»
آقای عبدی می نویسد « با چنین تصوری بهتر بود پرسشی مطرح نمیشد. آنچه دیروز در مجلس گذشت، نشانهیی بود از ضربالمثل معروف «سنگ بزرگ علامت نزدن است» .
به ظاهر مجلس سنگی را برداشته بود که قادر به پرتاب کردنش نبود.
نمیتوان گفت که از این اتفاق باید خوشحال بود یا ناراحت.
اگر نمایندگان متوجه تبعات پرسشهای خود نبودند، چرا این اقدام را کردهاند و اگر متوجه بودند، چرا تا این حد منفعل و ضعیف برخورد میکنند؟ بنابراین چه میتوان گفت جز اینکه: الان آخر سال و شب عید است، فعلا همه بروند صفا تا بعدا ببینیم چه میشود!
باز هم هاشمی
روزنامه شرق ، یادداشتی دارد از صادق زیبا کلام با نام «باز هم هاشمی».
آقای زیبا کلام نوشته است « ابقای مجدد هاشمیرفسنجانی در جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام چندین پیام یا نتیجهگیری داشت.
اولین و مهمترین آن این بود که این ابقا درحقیقت تثبیت تعقل، میانهروی و اعتدال بود بر تندروی و افراطیگری. بدون تردید این ابقا همانقدر که میانهروها و کسانی که درد نظام و آینده مملکت را دارند خوشحال کرد، به همان میزان از خوشایند جریانات و شخصیتهایی که نه آینده نظام خیلی برایشان مطرح است و نه خیلی به فکر ۱۰، ۲۰ و ۳۰ سال دیگر کشور هستند، دور بود.»
آقای زیبا کلام در نهایت این انتقاد را مطرح می کند که « مجمع از یک کاستی بزرگ رنج میبرد آن هم ضعف نقش نظارتی است.
اینکه مجمع طرحهای کلان ملی تدوین و در اختیار رهبری قرار دهد امر ستودهای است.
اما اگر قرار شود که مجمع فقط هفتهها و ماهها طرحهای کلان را بررسی، مطالعه و نهایتا تدوین و آماده پیادهشدن کند و این طرحها در هزارتوی بوروکراسی پیچیده و ماشین دولتی، بلاتکلیف بماند، در آن صورت این پرسش مطرح میشود که پس فایده آن همه کار کارشناسی و تخصصی در مجمع برای چه بوده؟ برای نمونه، اگر قرار شود ساعتها و ماهها وقت و مطالعه روی سندی به نام سند چشمانداز ۲۰ساله گذارده شود اما مسوولان و مجریان آن را در عمل به کناری بگذارند و مجمع هیچ ابزاری برای پیگیری و نظارت سند چشمانداز ۲۰ساله مجمع نداشته باشد، در آن صورت این سوال مطرح میشود که پس شأن نزول و فایده مجمع چیست؟»
یادداشت اختصاصی
روزنامه اعتماد، همزمان با انتشار خبر ادامه فعالیت رییس مجمع تشخیص مصلحت در سال های آینده،یادداشتی دارد از اکبر هاشمی رفستجانی که با عنوان یادداشت اختصاصی چاپ کرده است.
« نمیخواهم رابطهام با انقلاب کمرنگ شود» عنوانی است که آقای هاشمی رفسنجانی به این یادداشت داده و تا حدی می توان گفت که مناسبت این یادداشت نوعی پاسخ به مساله رای دادن در انتخابات است.
آقای رفسنجانی نوشته « انقلاب اسلامی با همه دستاوردهایی که دارد و با همه آرمانها و آرزوهایی که داشتیم و هنوز به همه آنها نرسیدهایم، بهترین نوع حکومت در تاریخ ایران و حتی در جهان اسلام است.»
آقای رفسنحانی همچنین نوشته « من اگر به عنوان یک مبارز و بعدها به عنوان یک مسوول هم نبودم، به عنوان یک مسلمان ایرانی نمیتوانستم و نمیخواهم رابطهام با انقلاب کمرنگ شود.»
رییس مجمع تشخیص مصلحت در پایان یادداشت خود لحن خداحافطی دارد و می نویسد « البته با توجه به سنی که از من گذشته، دیگر توانایی برای کارهای آنچنانی ندارم، ضمن اینکه رسم روزگار و ضرورت اداره جامعه است که به تدریج جوانان وارد شوند و کارها را به دست بگیرند.
من حتی اگر هیچ مسوولیتی در نظام نداشته باشم، آنقدر کارهای نیمهتمام فرهنگی دارم که فکر میکنم تا زندهام، مشغول خواهم بود.»
یادآوری حضور و غیاب در مجمع تشخیص
روزنامه تهران امروز، یادداشتی دارد با عنوان « ضرورت نگاهویژه به مجمع تشخیص»به قلم صاحب صادقی.
روزنامه تهران امروز می نویسد « بازخوانی تذکرات و توصیه های رهبری در باب وظایف و مسئولیت های مجمع تشخیص مصلحت نظام، جایگاه رفیع این نهاد مشورتی را بازنمایی کرده و از این رو الزامیست که تمامیمجموعههای تقنینی و اجرایی نظام رویکرد ویژه ای به تصمیمات، سیاستگذاری ها و مشورت های آن داشته و از هر اقدامیدر جهت تضعیف جایگاه آن خودداری نمایند.»
آقای صادقی همچنین می نویسد « رئیس و دیگر اعضای مجمع با توجه به این رویکرد ایشان می بایست تمام هم و غم خود را برای انجام بهتر وظایف و رسالت خویش به کار گیرند.
چه در مسائل تقنینی و چه در تدوین سیاستها این نگاه و رویکرد همواره می بایست مد نظر قرارگیرد.»
یادداشت نویس تهران امروز در نهایت بی آن که نامی ببرد اشاره ای دارد به حضور نیافتن رییس جمهوری در جلسات مجمع و می نویسد « چنین توصیه ای البته از سوی مقام معظم رهبری به صراحت در حکم انتصابی ایشان دیده می شود، فلذا هم اعضای جدیدی که اضافه شده اند و هم اعضای سابق می بایست این توصیه را نصب العین خود قرار دهند.»
نرخ ارز و بودجه
روزنامه دنیای اقتصاد، یادداشتی دارد با عنوان اثر نرخ ارز مبنای بودجه بر تورم.
پویا جبل عاملی در این یادداشت نوشته است « اگرچه نرخ ارز در لایحه بودجه تعیین نمیشود، اما این رقم با محاسبه درآمدهای نفتی دولت، در سال آینده ۱۱۵۰ تومان است.
به عبارت دیگر دولت خواهان آن است تا در سال آتی دلار خود را ۷۵ تومان زیر قیمت رسمی فعلی بفروشد.»
دنیای اقتصاد می نویسد « به هر شکل فراتر از ابهام در مورد بهای ۱۱۵۰ تومان به جای رقم ۱۲۲۶ تومان، میتوان عنوان کرد که حتی رقم ۱۲۲۶ تومان نیز برای اقتصاد ایران ناکارآمد است.
تمامی ترس سیاستگذاران آن است که اگر نرخ آزاد ارز را بپذیرند، افزایش بهای کالاهای وارداتی موجب افزون شدن تورمی شود که همین حالا نیز حال خوشی ندارد.
غافل از اینکه نرخ آزاد ارز اکنون نیز خود را در قیمت کالاها و خدمات نشان داده است و عملا دلیل اصلی برای پافشاری بر نرخ رسمی هر روز کم رنگتر میشود و نرخ رسمی تبدیل به معضلی شده که هر روز باید برایش قانونی تازه نوشت تا رانت درونیاش را از بین برد و معلوم نیست تا به حال در این عرصه چقدر موفق بودهایم.»
سرمقاله نویس دنیای اقتصاد در پایان می نویسد « در حالی که به نظر میرسد سیاست نگه داشتن نرخ رسمی ارز در سطوحی بسیار پایینتر از نرخ ارز آزاد نتوانسته تورم را از طریق کالاهای وارداتی آرام کند، به نظر میرسد که افزایش آن بتواند با کاهش کسری بودجه تاثیر معکوس بر تورم داشته باشد. »