سفر به شهر نخل و باربد , جهرم
اگر از شیراز 2 ساعت به طرف جنوب حرکت کنید، بعد از عبور از شهر «خفر» و تماشای رودخانه زیبای «قره آقاج» به شهری میرسید که تاورنیه آن را «جنگل نخل» نامیده است.
نام این شهر کوهپایهای مهجور مانده، «جهرم» است؛ شهری که مرکبات و خرمایش زبانزد همه اهالی استان فارس است. آبلیمویی که ایرانیها آن را به عنوان سوغات شیراز میشناسند، از لیموهای خوشطعم و آبدار جهرم گرفته میشود.
جهرم در قدیم الایام بر سر یک راه تجاری به نام «جاده ابریشم» قرار داشته است. این جاده شرق و غرب را برای عبور کاروانهای حامل ادویه هندوستان به هم وصل میکرده است. سیاحتگران مشهوری مثل تاورنیه، شاردن، فیگرا و کری لوبوین در سفرنامههایشان جهرم را وصف کردهاند.
بد نیست بدانید
نام جهرم 8 بار در شاهنامه فردوسی تکرار شده است. به گفته فردوسی، وقتی که اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و ایرانیان را شکست میدهد، «دارا» به جهرم فرار میکند؛ «جهاندار دارا به جهرم رسید». طبق شاهنامه، مهرک نوشزاد هم زاده شهر جهرم بوده است.
وجه تسمیه جهرم به خوبی توسط احمد کسروی توضیح داده شده است. به نظر او در نامهایی مثل جهرم وسمیرم پسوند «رم» به معنی جا و مکان است. «جه» و «سم» هم تغییر شکل یافته «گه» و «زم» هستند که به معنی گرم و سرد هستند؛ بنابراین جهرم یعنی «جای گرم».
باربد مشهورترین شخصیت تاریخی جهرم است. او که بنامترین موسیقیدان دوره ساسانی است، بنا به شواهد بسیاری از جمله شاهنامه، در جهرم متولد شده است. با وجود این، بزرگداشت باربد هر سال در تاجیکستان برگزار میشود! در جهرم میتوانید نام باربد را همهجا ببینید؛ از سوپر مارکت گرفته تا تاکسی تلفنی!
صدها سال قبل در جهرم فرشی بافته میشده که در تمام خاورمیانه به «جهرمیه» مشهور بوده است. الان اثری از این صنعت در جهرم وجود ندارد.
مثل آبادانیها که همدیگر را «ولک» خطاب میکنند، جهرمیها هم یک اسم خطاب دارند؛ «آدی». آدی - یعنی آقا دایی - پربسامدترین کلمهای است که در محاورات جهرمیها به کار میرود. متاسفانه یا خوشبختانه شما برای دیدن هیچکدام از جاذبههای گردشگری جهرم نیاز به پرداخت ورودی ندارید.
رو کم کنی فرهاد سنگشکن
این غار که بین محلیها به نام «سنگ اشکن» معروف است، بزرگترین غار دستساز خاورمیانه است. اگر میخواهید این غار را ببینید، باید از کوچههای یک محله کوهپایهای به نام «علی پهلوان» عبور کنید.
ظاهرا تا همین چند دهه پیش، تمام مصارف سنگ شهر از همین محل تامین میشده است. محاسبات دقیقی که برای بهجاگذاشتن ستونها و فرونریختن سنگها انجام شده، شگفتانگیز است. بعضی از دهانههای غار آنقدر وسیع هستند که به راحتی یک اتومبیل از آن عبور میکند. از دهانه غار میتوانید تمام شهر را زیر پایتان ببینید.
مبادا که ترک بردارد...
در کنار دروازه پیر شبیب، یک قبرستان متروکه هم وجود داشته است که خواندن سنگ قبرهای دورههای قاجار و پهلویاش خالی از لطف نیست؛ البته اگر عوامل طبیعی و حفاظتنکردنها، چیزی از آنها باقی گذاشته باشد.
خواهر کوچک بازار وکیل
موازی با خیابان منوچهری جهرم، یک بازار تاریخی وجود دارد که بیشتر حجرههای آن به پارچهفروشی اختصاص دارد. این بازار شباهت زیادی به بازار وکیل شیراز دارد و در اواخر دوران زندیه ساخته شده و در دورههای دیگر تعمیر شده است. بازار جهرم 3 کاروانسرای تقریبا مخروبه و یک چهارسوق وسیع و زیبا دارد. نور این بازار در گذشته از طریق دریچههای تعبیه شده در بالای حجرهها تامین میشده است.
از آتشکده تا قدمگاه
این بنا که بین جهرمیها به «قدمگاه» مشهور است، در واقع یک آتشکده دوران ساسانی است. چهار طاق این بنا در دوران ساسانی و بقیه بنا در دورههای بعد از اسلام ساخته شده است. متاسفانه مرمتهای غیر حرفهای این آتشکده، حس بنای اصلی را برای بینندگان تداعی نمیکند. از ورودیهای این بنا هم میتوانید کل شهر را زیر پایتان ببینید.
دروازهای به نام پیر جوان
اطراف دیوار قدیمی شهر جهرم، 4 دروازه وجود داشته که تنها یکی از آنها باقی مانده است. این دروازه و امامزاده کنارش یک نام عجیب و غریب دارند؛ پیر شبیب یعنی پیر جوان! اگر به این دروازه سر زدید،نقش و نگارهای داخل صحن امامزاده را از دست ندهید. بنا به رسم دوره قاجار هرکس در راه وطن کشته میشده و جسدش را پیدا نمیکردهاند، برایش یک سنگ یادبود منقش در این محل رزرو داشتهاند.
باغستانهای دوگانه سوز
جالببودن باغهای جهرم به این است که لااقل 2 کاربری همزمان دارند؛ یعنی اینکه در آنها نخل و مرکبات همزمان پرورش مییابد.
نخلهای جهرم که محلیها به آن «ترک» میگویند لااقل 800 سال است که میهمان این شهر شدهاند. به نظر شاردن - سفرنامه نویس مشهور - جهرم بهترین خرمای جهان را دارد.
از ظرف خرما تا کلاه حصیری با «پیش»
تمام زندگی جهرمیها به نحوی با نخل ارتباط دارد. تا همین چند سال پیش، حتی ظرفهای حمل خرما هم با استفاده از برگ درخت نخل که جهرمیها به آن «پیش» میگویند، ساخته میشد. هنوز هم میتوانید در کوچههای قدیمی شهر، پیرمردهایی را ببینید که دارند با همین برگهای خشک شده، کلاههای حصیری میسازند.