بمب اتمی رفتار ایران را تهاجمی تر نمیکند
پل پیلار حدود سه دهه در دستگاه های اطلاعاتی آمریکا تحلیلگر بوده و حالا استاد مطالعات امنیت بین الملل است
پارسا پیلتن
بی بی سی
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنرانی اش در اجلاس سالانه کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) با اشاره به برنامه اتمی ایران هشدار داد که اجازه نمی دهد ملتش در "سایه نابودی" زندگی کنند.
بخشی از سخنان او انتقاد از کسانی بود که هزینه حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران را بسیار بیشتر از هزینه تحمل ایران هسته ای می دانند، هر چند جمهوری اسلامی بارها گفته است که به دنبال جنگ افزار هسته ای نیست.
یکی از کسانی که عقیده دارد هزینه تحمل اتمی شدن ایران کمتر از هزینه جلوگیری از آن خواهد بود، پل پیلار، استاد دانشگاه جورج تاون آمریکاست.
آقای پیلار به تازگی در مقاله ای نوشته است که در میان هیاهوی اخیر درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران، تحلیلی دقیق ارائه نشده که نشان دهد بمب اتمی واقعا چه تغییری در رفتار و سیاست جمهوری اسلامی ایجاد خواهد کرد.
او ۲۸ سال در دستگاه های مختلف اطلاعاتی آمریکا تحلیلگر ارشد بوده و ریاست واحدهای تحلیلی سیا برای خاور نزدیک، خلیج فارس و جنوب آسیا را در کارنامه اش دارد.
در گفتگویی نظرات پل پیلار را درباره برنامه اتمی ایران جویا شدم.
چرا فکر می کنید داشتن بمب اتمی رفتار ایران را تغییر نمی دهد؟
انسان باید هزینه حمله نظامی اسرائیل یا آمریکا علیه ایران را با هزینه دستیابی ایران به سلاح اتمی قیاس کند. هزینه حمله نظامی، قابل ملاحظه خواهد بود، از اثرات زیانبار گسترده به اقتصادهای غرب به دلیل بالا رفتن قیمت نفت گرفته تا مناقشه نظامی در سراسر خلیج فارس.
در آن طرف معادله، یعنی دستیابی ایران به سلاح اتمی، تقریبا هیچ تحلیل دقیقی صورت نگرفته است. این فرض متداول است که دستیابی به جنگ افزار هسته ای، رفتار ایران را به میزان قابل ملاحظه ای تغییر می دهد.
این فرض به دو شیوه جاری بوده است. اول، فرض بر این بوده که تصمیم گیران ایران تا حدودی غیرمنطقی و غیرقابل مهارند. رفتار حاکمان ایران به هیچ وجه این دیدگاه را تایید نمی کند. این حرف بیشتر کلیشه ای است تا تحلیلی.
دوم، فرض بر این بوده که حکومت ایران دست به حرکتی انتحاری نخواهد زد، اما دستیابی به سلاح اتمی رفتار جمهوری اسلامی را تا حدی تهاجمی تر می کند.
فکر می کنم اگر ملاحظات استراتژیک ایران و سایر کشورهای منطقه را به دقت بررسی کنید، می بینید که تغییر رفتار ایران، اندک خواهد بود.
همانگونه که از جنگ سرد درس گرفتیم، دلیلش این است که چنانچه موجودیت حکومتی به خطر نیافتاده باشد، تهدید به استفاده از جنگ افزار اتمی اصلا باورپذیر نیست. برای همین، سلاح اتمی نمی تواند آن گونه که خیلی ها هراسش را دارند، رفتار جمهوری اسلامی را تهاجمی تر کند.
همانطور که در مقاله تان اظهار کرده اید، ایران در سه دهه اخیر بازیگری کمابیش منطقی بوده، اما فکر نمی کنید که شما از حکومت ایران تصویر بازیگری مسئولیت پذیر را ارائه می کنید و حال آن که بعضی معتقدند مسئولیت پذیر نیست؟
افراد مختلف با نظرهای مختلف دیدگاه های متفاوتی درباره مفهوم مسئولیت پذیری دارند. روشن است که کشورهای غربی به طور عام و همینطور کشورهای عرب خلیج فارس و همچنین اسرائیل، اختلاف نظرهای جدی درباره مواضع ایران در مورد مسائل مختلف و همچنین بعضی از رفتارهایش در عراق و جاهای دیگر دارند.
اما پرسش اساسی این است که دستیابی به سلاح اتمی چه تغییری در این رفتار ایجاد می کند و در پرداختن به پرونده اتمی ایران، باید روی این مساله تمرکز کنیم.
شما از فقدان تحلیلی جدی درباره گفتمان جنگ با ایران گلایه کرده اید. فکر می کنید دلایل این فقدان چیست؟
حقیقت این است که بعضی ها کوشیده اند تا اثرات جنگ با ایران را تحلیل کنند، اما مشکل اینجاست که هیچ کس نمی داند این اثرات چقدر گسترده و مخرب خواهد بود.
من معتقدم هر گونه برخورد نظامی با ایران، به حملات نقطه ای محدود نمی شود و در جهاتی ناشناخته گسترش می یابد. احمقانه است که تصور کنیم ایران چنین تنبیهی را به جان می خرد و جواب نمی دهد.
و فکر می کنید ایران به چه شکلی تلافی خواهد کرد؟
ایران در زمان و مکان دلخواهش تلافی خواهد کرد، یعنی ضرورتا بلافاصله پس از حمله نخواهد بود. ایران می داند که از نظر نظامی ضعیف تر از اسرائیل و به خصوص آمریکاست، برای همین به صورت نامتقارن و با استفاده از منابع خودش و متحدش حزب الله لبنان پاسخ خواهد داد و این پاسخ احتمالا شامل حملات تروریستی هم خواهد بود. همچنین ممکن است دست به تحرکاتی در خلیج فارس بزند، اما با توجه به قدرت برتر نیروی دریایی آمریکا، ایران در این مورد با دقت بیشتری عمل خواهد کرد.
به احتمال زیاد، شاهد فعالیتهای مخفی ایران علیه طیف گسترده ای از اهداف طی ماه های متمادی خواهیم بود.
اگر حرفهای رهبران اسرائیل را جدی بگیریم، چنانچه اسرائیل به تنهایی به ایران حمله کند، در چه مقطعی آمریکا به آن خواهد پیوست؟
این تصمیمی فوق العاده پیچیده برای هر رئیس جمهور آمریکاست. اگر چنین حمله ای ظرف چند ماه آینده رخ دهد، باراک اوباما تحت فشار داخلی شدیدی برای حمایت از اسرائیل قرار می گیرد.
حتی اگر آقای اوباما بتواند از پیوستن مستقیم نیروهای آمریکایی در حمله پرهیز کند، احتمالا بسته به نوع پاسخ ایران در منطقه دستش بسته می شود. حداقلش این است که احتمالا از نظر سیاسی خود را ملزم می داند که موضعی دیپلماتیک بگیرد که همه آن را در حمایت از اسرائیل تلقی کنند.
و فکر می کنید اگر ایران واقعا به سلاح اتمی دست یابد، این بحث درباره راه افتادن مسابقه ای تسلیحاتی در منطقه چقدر واقع بینانه است؟
از موقعی که جان اف کندی، رئیس جمهور پیشین آمریکا، حدود نیم قرن پیش تخمین زد که تا سال ۱۹۷۰ حدود ۲۵ کشور به سلاح اتمی مسلح می شوند، پیش بینی ها درباره ضرباهنگ تکثیر تسلیحات اتمی فراتر از واقعیت بوده است.
من فکر نمی کنم که اگر ایران به سلاح اتمی دست یابد، سایر کشورهای منطقه مانند مصر و عربستان سعودی هم ضرورتا از آن تقلید خواهند کرد. آنها درباره سود و زیان جنگ افزار هسته ای محاسبات خاص خودشان را انجام می دهند و اگر دقیق محاسبه کنند، فکر می کنم خیلی از آنها نتیجه خواهند گرفت که سلاح اتمی فایده چندان زیادی به حالشان نخواهد داشت.
باید به خاطر داشته باشیم که این کشورهایی که شاید به دنبال سلاح اتمی بروند، سالیان سال با تهدید زرادخانه اتمی بزرگ اسرائیل مواجه بوده اند. آنها همچنین سالیان سال با رقابت و خطر جنگ متعارف با ایران روبرو بوده اند. چنین ملاحظاتی آنها را به سوی جنگ افزار اتمی نکشانده و فکر نمی کنم اگر ایران بمب اتمی بسازد، این کشورها به صورت خودکار در این راه پیش بروند.
بعضی از افراد مانند ولادیمیر پوتین می گویند همه این بحث و جدل ها درباره برنامه اتمی ایران با هدف تغییر رژیم مطرح می شود. نظر شما چیست؟
تردیدی نیست که دیدگاه هایی متنفذ در آمریکا و اسرائیل و جاهای دیگر هست که بیشتر به دنبال تغییر رژیم ایران است تا تغییر سیاست هایش.
یکی از جنبه های مهم این بحث طرز فکر رهبران ایران است. مادامی که آنها نتیجه بگیرند که هدف آمریکا، تغییر رژیم است، مشوقی برای مذاکرات نخواهند داشت.
پیش شرط لازم برای دستیابی به راه حلی از طریق مذاکره این است که رهبران ایران را متقاعد کنیم که این بحثها پیش درآمدی برای تغییر رژیم نیست.
به تحولاتی که سال پیش در لیبی رخ داد نگاه کنید، سرهنگ قذافی با غرب برای پایان دادن به برنامه جنگ افزارهای غیرمتعارفش به توافق رسیده بود، ولی ناتو بعدا برای سرنگونی رژیم او جانب معترضان مسلح را گرفت. با توجه به این تجربه تردید دارم که بتوانیم ایران را متقاعد کنیم که به دنبال تغییر رژیم نیستیم.
برای خروج از این بن بست، چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟
تنها راه برون رفت از این بن بست، دیپلماسی صبورانه و درازمدت است. ما نمی توانیم ظرف چند روز یا چند هفته به توافق برسیم.
حقیقت این است که غرب دیپلماسی صبورانه و درازمدت را امتحان نکرده است. تنها چند ملاقات کوتاه بوده که از بعضی از آن به عنوان دیپلماسی یاد شده و بعد گفته اند که شکست خورده است. در واقع، دیپلماسی در مفهوم جدی و پیوسته اش هرگز محک نخورده است.
آنچه نیاز داریم، مذاکراتی طولانی در قالب فرایندی بسیار آهسته برای اعتمادسازی است.
باید سرانجام به این تفاهم برسیم که برنامه اتمی ایران ادامه یابد ولی تحت نظارت کافی پادمانهای بین المللی قرار گیرد تا نگرانی های غرب درباره جنبه های نظامی اش رفع شود.