راز یک سرقت در کارآگاهبازی 2 پسربچه تیزهوش

وطن امروز :بازی 2 پسربچه در کوچهشان پرده از راز یک دزد فراری برداشت. مامور قلابی آب، مادر و پسری را گروگان گرفته بود غافل از اینکه کیفش گم خواهد شد. چندی پیش، پلیس 110 تهران در جریان ماجرای سرقتی عجیب قرار گرفت که در آن یک مامور قلابی آب، وارد خانهای شده بود که پدر خانواده سر کار بود و دست به سرقت زده بود.
وقتی ماموران کلانتری خود را به خانهای در شرق پایتخت رساندند، پیبردند مادری با پسر 8 سالهاش از سوی این دزد خشن با تهدید چاقو در داخل اتاقی زندانی شدهاند و دست و پاهایشان با روسری بسته شده است.
زن 28 ساله که «مینا» نام دارد و وحشتزده بود، به ماموران گفت: «من و پسرم در خانه بودیم که زنگ به صدا در آمد و مردی گفت، مامور آب است و برگه اخطاریهای آورده، چون جزو مشتریان پرمصرف هستیم از دانیال خواستم جلوی در رفته و برگه را بگیرد و خودم نیز به آشپزخانه رفتم تا به کارهایم را برسم».
وی افزود: «صدای تلویزیون زیاد بود و چیزی نمیشنیدم که ناگهان مردی با صدای کلفت «سلام» داد؛ وقتی برگشتم وحشت کردم، مردی ناشناس در حالی که چاقویی زیرگلوی دانیال گذاشته بود خیلی خونسرد و شمرده خواست بدون انجام هر کاری از آشپزخانه خارج شوم و نزدیک آنها بروم. نمیدانستم چه نیتی دارد نگران پسرم بودم. از آشپزخانه بیرون رفتم و التماس کردم هرچه میخواهد بردارد و برود، دزد هم خواست طلا و پولها را برایش بیاورم. با دستپاچگی و در حالی که آن مرد و پسرم دنبالم میآمدند به اتاق خواب رفتم، کمد را باز کردم و هرچه داشتم به آن دزد دادم، موبایل را هم خواست که به او دادم. تلفن سیمی اتاق خواب را هم برداشت سپس از کمد روسریهایم را برداشت. دست، پا و دهان من را بست و پسرم را روسریپیچ کرد. از اینکه نمیخواست ما را بکشد یا نیت دیگری نداشت خوشحال بودم. بالاخره شوهرم میآمد و نجاتمان میداد».
وی افزود: «پسرم شجاعانه گریه هم نکرد اما نگاههایش نشان میداد عصبانی است و از اینکه من گریه میکنم ناراحت است».
ماموران در بررسیهای میدانی پی بردند 2 دوست این پسرک کیف پولی جلوی در خانه آنها پیدا کردهاند و هرچه زنگ زدهاند جوابی نشنیدهاند و خود را به خانه پدربزرگ دانیال رسانده و وی را در جریان قرار دادهاند.
از سوی دیگر بررسیها نشان داد دزد، موبایل و تلفن سیمی را در پذیرایی گذاشته و خانه را ترک کرده است. وقتی کیف پول پیدا شده به مادر و کودک نشان داده شد آنها ادعا کردند آن کیف ربطی به پدر خانواده که در ماموریت خارج از تهران بود ندارد اما وقتی عکس گواهینامه را دیدند با ذوق زیادی گفتند کیف متعلق به همان دزد است. بدین ترتیب با دستور بازپرس دادسرای شهید محلاتی تیمی از ماموران وارد عمل شدند تا دزد فراری را ردیابی کنند. بررسیهای اطلاعاتی نشان داد آن مرد دزد سابقهداری نیست و کارآگاهان با همان مشخصات گواهینامه توانستند خانه مرد جوان به نام «پیمان» را ردیابی کنند. وقتی صبح خیلی زود پیمان در خانهاش دستگیر شد، میخواست بگوید بیگناه است که با پسرک عصبانی و مادر وحشتزده روبهرو شد.
او چارهای جز اعتراف نداشت و گفت: «من در گلدکوئست فعالیت میکردم تا اینکه ورشکسته شدم. نزدیک عروسیام بود و تصمیم گرفتم با چندبار سرقت پولی به دست آورم تا سرمایهای داشته باشم و دور خلافکاری را خط بکشم».
وی افزود: «دفعه نخست به در خانه این خانواده رفتم و دیدم که پدر خانواده بیرون رفت، چندساعتی گذشت که زنگ را زدم و گفتم مامور آب هستم و خواستم اخطاریه مشتریان پرمصرف را از من بگیرند. وقتی بسربچه در را باز کرد، چاقو را زیر گلویش گذاشتم و بعد با انجام این سرقت فرار کردم».
پیمان گفت: «عصر همان روز دیدم کیف پولم نیست و نگران شدم که در آن خانه نیفتاده باشد اما یادم آمد در حیاط کیفم را از جیبم برداشته و یک تراول 50 هزار تومانی را داخل آن گذاشتم و از آنجا خارج شدم، نگرانیام تمام شد تا اینکه پلیس به در خانهام آمد».