عروس قربانی خشم همسر شد

قتل ستاره، عروس یک‌روزه به دست شوهرش سعید، آنقدر شوک‌آور بود که هنوز خانواده‌اش نمی‌توانند باور کنند که عروس یک‌ روزه به قتل رسیده ‌است.

 

سعید دو ماه بعد از قتل بازداشت شد. پلیس او را در حالی‌که در یک شهر مخفی شده‌ بود پیدا کرد. وقتی ستاره به قتل رسید کسی نمی‌دانست که این عروس چرا قربانی خشم شوهرش شده‌ است تا این‌که سعید بازداشت شد و انگیزه‌اش را از قتل بیان کرد.
 
سعید بزودی در شعبه 71 دادگاه کیفری‌استان تهران محاکمه می‌شود. او چند روز قبل در دادگاه حاضر شد تا وکیلش را به دادگاه معرفی کند. این مرد از چرایی قتل و اتفاقاتی که بعد از آن برایش افتاد، می‌گوید.
 
چند سال داری و چه مدتی است که در زندان هستی؟
 
در حال حاضر 33 سال دارم، اما در مورد زندان باید بگویم از وقتی که بازداشت شدم در زندان هستم. البته از وقتی مرتکب قتل شدم دیگر زندگی ندارم و حالم خیلی بد است.
 
چه مدتی با همسرت زندگی کردی؟
 
یک روز. فقط یک روز بود که ما باهم ازدواج کرده ‌بودیم.
 
یعنی شما حدود 24 ساعت بود که با هم زندگی می‌کردید؟
 
البته همه این مدت را با هم نبودیم، 5 یا 6ساعت بود که با هم بودیم.

پس چطور در این چند ساعت آنقدر از او کینه به دل گرفتی که دست به قتل زدی؟
 
نمی‌دانم چرا این طور شد. خیلی از کارم پشیمان هستم.
 
در این چند ساعت که با همسرت بودی با هم دعوا کردید؟
 
نه درگیری با هم نداشتیم، اما من چیزهایی از زنم دیدم که متوجه شدم او آن کسی نیست که من دنبالش می‌گشتم.
 
بیشتر توضیح بده که چرا او را کشتی؟
 
من در آن چند ساعت متوجه شدم که خانواده زنم از من کلاهبرداری کردند. من از این کار بدم می‌آمد. آنها باید راستش را به من می‌گفتند، اما این کار را نکردند.
 
خب اگر از تو کلاهبرداری شده‌ بود و خانواده همسرت این کار را کرده ‌بودند چرا از همسرت کینه به دل گرفتی و او را کشتی؟
 
خیلی عصبانی و ناراحت بودم. چون ستاره نزدیک‌ترین فرد به آن خانواده بود و من می‌دانستم که آنها ستاره را خیلی دوست دارند به این دلیل این کار را کردم.
 
همسرت را دوست داشتی؟
 
مدت زمان زیادی نبود که ما با هم بودیم، اما در کل از او خوشم می‌آمد و می‌خواستم با او زندگی خوبی را شروع کنم. نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد.
 
نقشه‌ای برای قتل او داشتی؟
 
نقشه که نداشتم. وقتی فهمیدم که سرم کلاه‌رفته است تصمیم گرفتم زنم را بکشم و در آن چند‌دقیقه نقشه کشیدم.
 
چند بار در مورد این‌که سرت کلاه رفته ‌است صحبت کردی، چطور سرت کلاه رفته‌ بود؟
 
بعد از این‌که با زنم عقد کردیم فردای آن روز برای چند ساعت با زنم تنها شدم و وقتی با هم بودیم متوجه شدم که او آن کسی که من می‌خواستم نیست و بعضی واقعیت‌ها را در مورد همسرم به من نگفتند.
 
چیزهایی که از تو مخفی شده‌ بود چه بود که باعث عصبانیت‌ات شد؟
 
در مورد بعضی مسائل واقعیت را نگفته ‌بودند، مثلا این‌که دندان زنم خراب است و مسائل دیگر.
 
خب این موضوع قابل حل است، مساله‌ای نیست که به خاطرش آدم بکشی؟
 
شبی که عقد کردیم خانواده ستاره به خانه ما آمدند و مادرم کلی زحمت کشید و غذا درست کرد و کلی روی دست ما خرج گذاشتند، بعد که معلوم شد بعضی از واقعیت‌ها را نگفتند من خیلی عصبانی شدم و فهمیدم که آنها سرم کلاه گذاشتند. من از دستشان عصبانی بودم.
 
چرا همسرت را طلاق ندادی؟
 
اگر قرار بود طلاقش بدهم کلی باید با هم درگیر می‌شدیم و تازه مهریه هم باید می‌دادم. ضمن این‌که عصبانیتم برطرف نمی‌شد.
 
یعنی فکر می‌کنی کار درستی کردی؟
 
نه کار درستی که نکردم. قبول دارم اشتباه کردم، اما در آن لحظات نمی‌توانستم درست فکر کنم و تصمیم اشتباه گرفتم. من از کارم خیلی پشیمان هستم.
 
در مورد روز قتل بگو، ستاره را کجا کشتی؟
 
قبل از قتل ما 2 ساعت با هم تنها بودیم. بعد طبق قرار قبلی که داشتیم برای شام باید به خانه مادرم می‌رفتیم، اما قبل از آن چون زود رسیده ‌بودیم قرار شد به خانه برادرم برویم که در طبقه پایین خانه مادرم زندگی می‌کردند. مدتی هم آنجا بودیم و من همانجا زنم را کشتم.
 
یعنی در خانه برادرت دست به قتل زدی، کسی نبود که جلوی تو را بگیرد؟
 
وقتی به خانه برادرم رفتیم، زن برادرم برای ما میوه آورد و پذیرایی کرد. در همان لحظه مادرش هم آمد. من دیدم چند زن هستند تصمیم گرفتم از آنجا بیرون بروم. اعصابم خراب بود؛ از دست خانواده زنم خیلی عصبانی بودم. گفتم بیرون می‌روم و چند‌ساعتی راه می‌روم حالم بهتر می‌شود.
 
در مدتی که بیرون از خانه بودی به چه فکر می‌کردی؟
 
خواهرم از من خواسته بود برایش از بیرون چیزی بخرم. داشتم راه می‌رفتم و به همین موضوع فکر می‌کردم که به یک مغازه چاقوفروشی رسیدم. چاقو خریدم و به خانه برگشتم.
 
یعنی چاقو را دیدی و به این نتیجه رسیدی که همسرت را بکشی؟
 
نه، من در آن زمان تصمیم گرفته ‌بودم که این کار را بکنم، اما وقتی چاقو را دیدم تصمیم گرفتم که چاقو را بخرم و آماده به خانه بروم.
 
وقتی به خانه برادرت رسیدی چه کردی؟
 
همسر برادرم در را باز کرد. ستاره روی صندلی نشسته بود. به سمتش رفتم. کسی اطراف ما نبود. چاقو را درآوردم و به بدنش زدم. ستاره رو به من کرد و با تعجب گفت نکن زخمی می‌شوم، اما من دیگر امانش ندادم و ضربات بعدی را به بدنش واردکردم.
 
وقتی داشتی ضربات را بر بدن زنت می‌زدی کسی جلوی شما را نگرفت؟
 
زن برادرم و مادرش بودند، آنها تعجب کردند، ولی جلو نیامدند. مادر زن برادرم فکر می‌کرد ما داریم شوخی می‌کنیم، اما وقتی خون را دید فریاد زد و گفت خون. زن برادرم جلو آمد، اما من او را هم با چاقو تهدید کردم و گفتم عقب برو وگرنه تو را هم می‌زنم.
 
او چه کرد؟
 
خیلی ترسید و عقب رفت، اما دوباره جلو آمد و با من درگیر شد. من هم از خانه فرار کردم.
 
فرار کردنت چقدر طول کشید؟
 
حدود 2 ماه فراری بودم، بعد شناسایی و بازداشت شدم.
 
چطور بازداشت شدی؟
 
ماموران جایم را شناسایی کردند البته دیگر قصد نداشتم فرار کنم. مدتی بود که به فکر معرفی‌کردن خودم بودم.
 
اولیای‌دم برای تو درخواست قصاص کرده‌اند. توانسته‌ای آنها را راضی کنی تا گذشت کنند؟
 
هنوز نه. البته مادرم تلاش‌هایی را آغاز کرده، اما هنوز نتوانسته کاری بکند. خب آنها هم داغدار هستند و هنوز یک سال از مرگ دخترشان نگذشته ‌است، من به آنها حق می‌دهم ناراحت باشند، اما من هم مشکلاتی داشتم.
 
چه مشکلی داشتی؟
 
بیماری عصبی داشتم. مدت‌ها تحت درمان بودم و دارو مصرف می‌کردم. وقتی که ازدواج کردم مدتی بود دارو را کنار گذاشته بودم. فکر می‌کنم آن روز هم حالم چندان خوب نبود و تحت تاثیر بیماری‌ام این کار را کردم.
 
به هر حال من به آنها حق می‌دهم که ناراحت باشند. همسر من فقط 16 سال داشت و پدر و مادرش آرزو داشتند او را در لباس عروس ببینند.
 
در مدتی که با هم نامزد بودید متوجه نشدی که همسرت را دوست نداری؟
 
نامزدی ما زیاد طول نکشید. در واقع اصلا نامزد نبودیم. یک هفته قبل از عقدمان به خواستگاری رفتیم و وقتی موافقت کردند و شیرینی‌خوران کردیم فردایش عقد بود و بعد هم که زنم را کشتم.
 
از کاری که کردی پشیمان نیستی؟
 
خیلی پشیمانم. ای‌کاش این کار را نمی‌کردم و آن روز اصلا با زنم تنها نمی‌شدم. واقعا پشیمان هستم. کارم خیلی غلط بود. البته حالا خیلی در زندان عذاب می‌کشم؛ زندانیان مرا اذیت می‌کنند و به من می‌خندند.

فکر می‌کنی چه سرنوشتی در انتظارت باشد؟
 
نمی‌دانم شاید بخشیده ‌شوم و تلاش‌های مادرم نتیجه دهد و شاید هم این طور نشود، اما ای‌کاش خانواده ستاره، هر تصمیمی که می‌گیرند زودتر اجرا کنند چون من واقعا دیگر طاقت ندارم و نمی‌دانم باید چطور زندان را تحمل کنم. به خدا توکل کرده‌ام و خودم را به او سپرده‌ام. مدتی است روانپزشک زندان برایم دارو تجویز کرده ‌است. این داروها خیلی خوب است و آرام شده‌ام. دعا و نماز هم می‌خوانم. پیش مددکار می‌روم و با هم صحبت می‌کنیم. همه اینها باعث شده حالم کمی‌ بهتر شود. به هر حال به آینده امیدوار هستم، اما خدا کند زیاد در زندان نمانم، تحمل زندان خیلی سخت است.

+120
رأی دهید
-160

*Fanoos* - ايران - ايران
خدا لعنتت کنه . خدا ازت نگذره .. بیچاره دختره با چه امید و آرزویی شوهر کرده و بعد از یک روز .. وقتی اولین ضربه رو خورده فکر کرده شوهرش به شوخی این حرکت رو انجام میده. این موجود ... ، حتی فرصت نداده که زنش بدونه واسه چه دلیل احمقانه ای کشته میشه. به خدا حماقت و جهل این عمل ،از حماقت و نادانی زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت خیلی بیشتر است و این دختر خیلی بیشتر نمایانگر و مصداق آیه ی شریفه "بای ذنب قتلت " هست. خیلی مظلومانه و غریبانه کشته شده. آخه برای چی ...؟
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 09:51
*Fanoos* - ايران - ايران
این پسره که اصلا جای بحث و صحبت نداره. اما پدر و مادر این دختر هم کوتاهی کردند من که این مطلب رو و اظهارات این پسر رو خوندم احساس میکنم که طرف مشکل روانی داره و اصلا از تعادل روانی برخوردار نیست و این قضیه قطعا قبل از قتل وجود داشته و هیچ ربطی به فشارهای بعد این قضیه نیست نمونه اش تصمیمی که درباره زنش گرفت ، آدم عاقل همچین کاری میکنه؟ اینم که از حرفای الانش. دندونت خرابه پس باید کشته بشی. آدم یه چهارپا هم میخره اینجور باهاش رفتار نمیکنه چه برسه به شریک زندگی
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 09:55
*Fanoos* - ايران - ايران
جالبه زده زنش را کشته و حالا تحمل زندان را نداره و امیدوار هست که بخشیده شود. به نظر بنده پدر مادر قاتل هم مقصر هستند چون که فرزندشون مشکل روانی داشته چرا با تصمیم ازدواج او مخالفت نکردند. خریت شاخ و دم نداره. !!!!. آره جون خودت مشکل روانی داشتم ! هرکس گیر میفته همینو میگه ! بگیرین طبق فانون اونو مجازات کنین تا دخترای دیگه رو هم .... . چه جالب دندوناش خراب بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دفاتر محترم ازدواج لطفا"به همراه گواهی ازمایشات گواهی دندانپزشک هم ضمیمه عقدنامه کنند تا مبادا از این بابت کسی کشته شود
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:07
Alexberd - بوداپست - مجارستان
بفرمائید حالا دوستان شما هی بگید اعدام نکنید نکینید. راهی بهتر از اعدام برای این جانور سراغ دارید؟؟؟؟ قتل به خاطر داندان!!!! وای خدای من!! آدمکشی چه آسان شده!!!
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:08
morgan123 - واشینگتن - امریکا
تربیت عربی اسلامی: هر چه زور دارید بر زنان(بهترین موجودات هستی) اعمال کنید! یک پرسش: چرا ادیان از اسلام یهود مسیحیت بهائی تا زرتشتی اینقدر زن ستیزند؟ جواب: به این دلیل که عضلات زنان ضعیفتر از مردان است! به همین سادگی.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:09
zahra50 - کپنهاگ - دانمارک
یکی بگه من درست فهمیدم .دندوناش خراب بود بهت نگفته بود بعد مقتولش کردی دلت خنک بشه؟؟؟؟؟؟؟؟نه این فتوشاپه.مطمئنم فتوشاپه!!!!!!!!!!!!!
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:21
benetton - لندن - بریتانیا
ای خدا، چقدر تصور اون لحظه‌ای که این دختر در کمال ناباوری، بی‌ گناهی و مظلومیت گفته "نکن زخمی میشم"زجر آور و دیوانه کننده است
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:24
haj ali basiji - قم  - ایران
حالا باز یه مشت انسان بی‌ جنبه شروع میکنند توهین به اسلام.درد آور است که انسان در پایان کار خدا شناس شود.ای کاش همه مؤمن و خدا ترس می‌‌بودیم
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:25
مرگ بر اسراييل - ایذه - ایران
مغز یک خر در جسم یک ادمی.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:30
امید‌آلمان - کلن - آلمان
خوب عزیز منم ۱۰ ساله سرم کلا رفته باید حتما این کارو میکردی ؟ من فکر کنم در این سایت خیلی‌ها کلا سرشون رفته ولی‌ این کار رو هرروز فقط تصورشو دارن نه عملشو
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:30
afc30 - تهران - ایران
این مرد خودش ناراحتی اعصابش که مسئله ای به این مهمی هست را از همسرش و خانواده همسرش مخفی کرده که کار به اینیده
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:44
ستوان - شومار - ایران
خاک بر سرت مرتیکه خل چل روانی
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:52
shakila99 - شارجه - امارات
از بیماری اعصابت به خانواده زنت گفته بودی ؟یا سرآنهارا هم توکلاه گذاشتی .دختر مردم را کشته حالا انتظار دارد بدون هیچ مجازاتی زودی از زندان بیرون بیادوبره یکی دیگه بگیره !!!
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 10:51
shali - سوپوت - لهستان
بفرمایید این هم نتیجه دختره ۱۶ ساله شوهر دادن. با دندان خراب طرف روانی
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 11:10
albalooo - لندن - انگلستان
خفه شو عوضی یعنی چی کی دندانش خراب بود
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 11:20
mossi - بیرمینگهام - انگلستان
مرتیکه خودتا می کشتی روانی جانی خودش دیوانه است بعد بخاطر خرابی دندان طرافا کشته
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 11:40
sara83 - كرترگ - بلژيك
کثافته اشغال یه دختر پاکو معصومو کشتی‌ !!بخاطره اینکه دندونش خراب بود !واسه تو اعدام هم کمه اشغال
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 11:42
جانان - هامبورگ - آلمان
از تعجب شاخام زده بیرون! یه طفلکى ١٦ ساله با یه حیوون ٣٣ ساله! بعد از یک هفته آشنایى عقد میکنن! بعد از چند ساعت تنهایى تصمیم به قتل! یعنى چى آخه!!!؟ چند درصد تو ایران این سطح فرهنگ و تربیت و فکر را دارند؟ بعد میگیم چرا بعد از ٣٣ سال هنوز اندرخم یه کوچه ایم!!!؟ ساندیس هم والا از سرشون زیاده، براى اینا یه استخوان هم کفایت میکنه. آخرشم چه راحت میگه امیدم به آینده ست! تحمل زندان هم براش سخته! تا وقتى هاله نور و چاه جمکران و یه دست چلاق هست چرا که امیدوارى نباشه برات؟! به جاى زندان یه راست میبرنت بیت رهبرى.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 11:32
sara83 - كرترگ - بلژيك
کثافته اشغال یه دختر پاکو معصومو کشتی‌ !!بخاطره اینکه دندونش خراب بود !واسه تو اعدام هم کمه اشغال
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 11:41
miss dorna - دبی - امارات متحده عربی
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!روانی‌
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 12:52
baas - روتردام - هلند
دندان زنم خراب بود و خیلی مسائل دیگر و طلاق کشی و مهریه هم سخته لذا دیدم کشتن راحت‌تره اخه هرچی باشه ما با فرهنگ اسلامی بزرگ شدیم و برای ما آفت داره که نکشیم .
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 12:54
hossein87 - ایران - ایران
معمولا بعد از اولین تجربه جنسی یه افسردگی خفیف سراغ مردها میاد . من هم با اینکه این مساله رو میدونستم ولی بی دلیل دچارش شدم یه مدت خیلی کوتاه . این اقا که سابقه بیماری روانی هم که اشته دیگه معلومه وضعش چی بوده. مشخصا تمام اینها بهانه هست و فشار روحی باعث همچین کاری شده . امیدوارم خدا به خانواده اون دختر صبر بده . من که بودم نمیتونستم ببخشم ولی امیدوارم بتونن بهترین تصمیم درباره سرنوشت این آقا بگیرن.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 12:36
milad bandar - بندرعباس - ایران
مثلا این‌که دندان زنم خراب است و مسائل دیگر. ای خاک بر سرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت،همچنین خاک بر سر اون کسی که مثبت داده،حتما بره خودشو به یه روانپزشک نشون بده
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 12:58
zhandark - نیوکسل - انگلستان
نوشتن این کامنت بعد از ۵ دقیقه که من با دهان باز به این متن خیره شدم، میسر شد!!!... کل این گزارش شبیه یک شوخی زشت است، دندان خراب؟؟؟؟؟!!!! و .. قتل عروس ۱ روزه ۱۶ ساله؟؟؟!!!!!.. اگر دندان خراب اینجا استعاره از عدم بکارت باشد(؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!) کمتر شوک بر انگیز است، هرچند از درد قضیه کم نمیکند .... رحم کن ای پروردگار
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 13:21
sp777 - آستانه - ایران
واقعا جای بسی تاسف داره .
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 13:53
abrhayetire - برگن - نروژ
با قتل و خونریزی مخالفم ولی‌ این پست فطرت بیرحم رو خیلی‌ معذرت می‌خوام باید مثل یک سگ کثیف دار زد تا از این به بعد هر دیوانهٔ روانی عشقش کشید نره زن بگیره.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 14:31
ariya777 - تهران - تهران
دلیل قتل از این مسخره تر تا حالا نشنیده بودم . مرتیکه چه به آیندشم امیدواره!!!1. خاک تو اون سرت . یه لحظه خودتون بزارید جای اون دختره که با تعجب میگه نزن زخمی میشم در حالی که قراره کشته بشه خودشم نمیدونه واسه چی!
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 14:35
salomeh_f - ساکرامنتو - آمریکا
خوب ابله دندون پزشک‌ها برای همین کار هستن. زنتو می‌بردی پیش دندون پزشک دندون هاشو درست میکردی عوضی‌
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 15:01
Nikol Irani - وین - اتریش
واقعاً چون دندون زنش خراب بوده و نگفته اونو کشته؟؟؟آخه دندانپزشک برای همین روزاست، امیدوارم اعدام بشه مردک روانی
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 15:14
Kourosh_FF - پاریس - فرانسه
این کثافته آشغال اعدام براش کمه، خیلی‌ پست و بی‌شرم‌ای حیوون، به چه اجازیی دست رو دختره طفلکی باز کردی بیشرف حیوون، اینارو بیا با شکنجه بکشن، لیاقت زن نداشته این روانی کثیف، این پدر و مادر‌ها هستند که باید حواسشون جم باشه به هر آشغالی جوابه مثبت ندن
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 16:57
ghafas - مشهد - ایران
دختر بیچاره چقدر مظلومانه فکر می کرده شوهرش شوخی میکند....نزن زخمی می شوم ...وای خدایا من دیوانه شدم یا تو دیوانه ای...؟چرا اسمت خداست ؟ فرق تو با همون دو تا خانومی که کاری نکردند چیه آخه؟ حداقل اونها اشکی ریختند جیغی کشیدند عذاب دیدند نتوانستند ولی خواستند وای وای وای تو چی خدا ؟تو چی خداجون؟
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 17:33
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
این شخص شدیدآ بیماره روانیه. این لجن را نباید آزاد کنند این بیشعور یک دختر بچه معصوم را بجرم دندان خرابی میکشه؟ لجن تو تمام وجودت خرابه و میگی این بچه دندوناش خرابه؟ تف به شرف اونیکه تو را تربیت کرد و لعنت به اون خانواده ای که تو توش بزرگ شدی. اینها همش نتیجه صحبتهای زشت و بی معنی هست که در اغلب خانواده های ایرانی میشه. انسان ها با ارزشهای انسانی محک زده نمیشن و خصوصآ دخترها مانند کالا می مونند.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 18:33
Dorssa - دورن - المان
عجب راه خوبی لااقل اول میفهمیدی کلاه برداری معنی اش جیست ، خواستی میان بر بزنی غافل از اینکه اخرش بن بسته.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 19:03
FETNEH. - نوشهر - ایران
در این جا منظور از نوعروس دختریه که تازه عقد کرده و هنوز به خونه ی بخت نرفته. این دختر و پسر تازه عقد کرده بودند. ولی هنوز عروسی صورت نگرفته. معمولا میگن گربه رو دم حجله میکشن ولی این آقا نزاشته کار به حجله بکشه و به جای گربه عروس بیچاره رو قبل از رسیدن به حجله کشته. اما از قدیم میگن دندون اسب پیشکش رو نمیشمارن ولی این آقا با زرنگی که داشته همون اول دندونای این دختر رو شمرده LOOOL.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 20:24
FETNEH. - نوشهر - ایران
خیلی وقتا ضربه ای که بیماری روحی و روانی بر ما میزنه خیلی بیشتر از بدترین بیماری های جسمی هستش و تحملش بسیار سخت و گاهی اوقات غیر ممکنه.گاهی اوقات شاید خیلی از ماها آرزو کنیم که ای کاش دست یا پامون بشکنه و اونقدر درد داشته باشیم که دردی که در قلب خودمون حس میکنیم رو کمتر احساس کنیم. من هم مثل شما دوستان از خودن این مطلب به شدت ناراحت شدم. ولی اگه بخواهیم اصل قضیه رو در نظر بگیریم مقص واقعی در درجه ی اول پدر مادر دوماد (با وجود آگاهی از وضعیت و بیماری روحی پسر با تشکیل خانواده موافقت کردند و خانواده ی عروس رو در جریان روحیه بیمار پسر قرار ندادند ) و در درجه ی دوم خانواده ی دختر ( بدون تحقیق و همین طور با وجود سن کم این دختر راضی به این ازدواج شدند ). کاملا مشخصه که این پسر بیماره و نمیشه اونو به خاطر اینکه به خاطر بیماری روحی و روانی که داشته و داره مورد سرزنش قرار داد..به عقیده ی من این آقا باید هر چه سریعتر درمان بشه و خانواده های هر دو طرف به دادگاه کشیده بشن و مطابق سهل انگاری که در این امر مهم انجام دادن مجازات شن. با تشکر
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 20:27
Dorssa - دورن - المان
عجب راه خوبی لااقل اول میفهمیدی کلاه برداری معنی اش جیست ، خواستی میان بر بزنی غافل از اینکه اخرش بن بسته.
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 21:12
telesm - لس آنجلس - ایالات متحده
zhandark - نیوکسل - انگلستان خیلی‌ حالیته‌ ها درست زادی تو خال
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 21:13
sara83 - كرترگ - بلژيك
قفس عزیز از مشهد منم گاهی همین سوال رو از خودم می‌کنم!!خدایا اگه هستی‌ پس چرا هیچ غلطی نمیکنی‌!!
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 21:18
zhandark - نیوکسل - انگلستان
telesm - لس آنجلس - ایالات متحده لطف دارید، به نظرم این تنها توجیهیست که کل قضیه را اندکی باور پذیرتر میکند، همینجا در انگلستان و عمدتا میان اعراب خونریزی ها بر سر بکارت زیاد اتفاق میافتد!! دندان خراب؟؟؟!!!! .
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 23:31
فضول میرزا - استكهلم - سوئد
آیا تو به پدر و مادر ستاره گفته بودی که مشکل روانی داری و دارو مصرف میکنی؟
‌پنجشنبه 29 دي 1390 - 23:51
ranande taxi - منچستر - انگلستان
قانون جدید :۱-اگر بد از عروسی‌ داماد پی‌ ببرد که دندان زنش خراب است میتواند او را بدون هیچ سوال و جوابی‌ با چاقو بزند.تبصره(ترحم جایز نیست).۲-اگر بفهمد که دندان را پر کرده میتواند به صورت قبل عمل کردیا او را هر روز زیر کتک بگیرد.تبصره(بابا تو دیگه خیلی‌ نامردی)
جمعه 30 دي 1390 - 01:34
faryad111 - ادلید - استرالیا
حالا خودش بیماری روانی‌ داره که عیبی نداره، دختر چرا دندونش خراب بوده. خودشون با هزار نیرنگ دختر رو از چنگ خانوادش درآوردن که کلاه کسی‌ رو بر نداشتند، حالا پسرشون روانی‌ هست که هست، ولی‌ اونا چرا سر عقد نگفتن که دندون دختر ما خرابه، خدایا آخر عاقبت همه رو بخیر کن دارم کم کم منم روانی‌ میشم از این چیزایی‌ که می‌شنوم. نتیجه اخلاقی‌ اینکه دخترایی که دندون خراب دارن، یا اینکه احتمال میدان که در آینده ممکن دندنشن خراب بشه تا حد امکان از ازدواج پرهیز کنن، تا به چنین سرنوشتی دچار نشن...
جمعه 30 دي 1390 - 03:32
bita tehrani - ونکوور - کانادا
'' نامزدی ما زیاد طول نکشید. در واقع اصلا نامزد نبودیم. یک هفته قبل از عقدمان به خواستگاری رفتیم و وقتی موافقت کردند و شیرینی‌خوران کردیم فردایش عقد بود و بعد هم که زنم را کشتم.". به این میگن mp3 آشنایی و ازدواج به سبک جدید.آدم باورش نمیشه
جمعه 30 دي 1390 - 05:18
salomeh_f - ساکرامنتو - آمریکا
hossein87 - ایران - ایران ( معمولا بعد از اولین تجربه جنسی یه افسردگی خفیف سراغ مردها میاد) من اولین باره اینو می‌شنوم چرا؟؟؟؟
جمعه 30 دي 1390 - 06:24
salomeh_f - ساکرامنتو - آمریکا
hossein87 - ایران - ایران ( معمولا بعد از اولین تجربه جنسی یه افسردگی خفیف سراغ مردها میاد) من اولین باره اینو می‌شنوم چرا؟؟؟؟
جمعه 30 دي 1390 - 06:24
zahra50 - کپنهاگ - دانمارک
bita tehrani ونکوور mp3 رو خوب اومدی.باحال بود.
جمعه 30 دي 1390 - 12:34
bita tehrani - ونکوور - کانادا
zahra50/ دوست گرامی من قصد شوخی‌ در این تاپیک به این تلخی‌ نداشتم،ولی‌ گاهی‌ این مغز هنگ میکنه،اصلا حرفی‌ برای گفتن نمیمونه.به قولی‌"""'' خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است" .شاد باشید.
جمعه 30 دي 1390 - 22:06
diyaco_1358 - اربیل - عراق
نزن زخمی میشم .
شنبه 1 بهمن 1390 - 11:07
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.