کمیسیون اصل ۹۰: مهدی هاشمی عامل ارسال پیام به غربی ها
قرائت بخشی از گزارش کمیسیون اصل ۹۰ درباره حوادث سال ۸۸ پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، ایسنا
پیش از خطبههای نماز جمعه امروز تهران چکیدهای از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس درباره حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری قرائت شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن این گزارش قرائت شده به شرح زیر است:
تجربه دوران حاکمیت جریان دوم خرداد که جورج بوش پسر هنگام ترک کاخ سفید آن را دورانی خوش خواند و از بابت به پایان رسیدن آن ابراز تاسف کرد، آمریکا و متحدانش را به این نتیجه رساند که بهترین و کوتاهترین روش برای ایجاد تغییر در رفتارهای ایران اسلامی، سرمایهگذاری بر روی جریان ساختارشکن و غربگرای داخل ایران است که در طول دوران در اختیار داشتن سکان اداره دو قوه مجریه و مقننه در ایران به خوبی نشان داده بود روشها و اهداف خود را کاملا بر مطلوبها و نیازهای غرب منطبق کرده است به همین دلیل بود که بلافاصله پس از به پایان رسیدن دوران اصلاحات فرآیندهای 1- فرآخوان مراکز تصمیمسازی برای تهیه راهبردهای عملیاتی علیه ایران 2- تصویب بودجه ویژه برای حمایت از اپوزیسیون 3- ایجاد و تقویت ساختارها و شیوههای رسانهای جدید برای ایجاد هدایت و تغذیه آشوب داخلی که بیبیسی فارسی در راس آنها قرار داشت 4- تصویب قطعنامههای تحریمی علیه ایران 5- فعال شدن سرویسهای اطلاعاتی برای تحقق دو پروژه اپوزیسیون واحد، برداشتن مرزهای میان گروههای مختلف اپوزیسیون و اپوزیسیون حرفهای که اصلاحطلبان غربگرا در سال 84 فقدان آنها را جزو ضعفهای اساسی خود اعلام کرده بودند و گنجاندن در قالب پروژه شبکهسازی در محیطهای واقعی و مجازی 6- تقسیم کار در میان کشورهای غربی برای برقراری پیوندهای پنهان با اپوزیسیون داخلی 7- برنامهریزی برای تبدیل انتخابات به هسته مرکزی یک فرآیند کودتای مخملی، شتابی فزاینده گرفت.
اگر چه بسیاری از این فرآیندها از سالها قبل آغاز شده بود و عمر برخی از آنان به بیش از 20 سال میرسید اما در این تردیدی نیست که برخی از آنان و مجموع اطلاعات موجود هم نشان میدهد که برنامهریزی اصلی برای تبدیل این پروژهها برای فتنه داخلی پس از سال 84 اوج گرفته است.
1- این گزارش تلاش میکند چگونگی تکمیل این پروژهها و تبدیل آن به یک فتنه سیاسی و اجتماعی را با استناد به اطلاعات معتبر واکاوی کند و روایتی دقیق از چگونگی مهار این فتنه عمیق ارائه دهد.
2- بررسی علل و عوامل و ریشهیابی جریان فتنه:
آنچه فردای پس از انتخابات را ورق زد فرصتی بود که از سالها و دههها قبل با برنامهریزی مدون و منسجم بیگانگان و همراهی عناصر فریبخورده داخلی فراهم آمد. فضای مطلوب سوءاستفاده بیگانگان از طریق حاکم شدن فضای غیرعقلانی و ترویج احساسات، نادیده گرفتن تذکرات مقام معظم رهبری و قواعد و اخلاق انتخاباتی و مصالح انتخابات و انقلاب مهیا شد تا دشمنان به پیادهسازی سناریویی از پیش تعیین شده خویش بپردازند در این راستا میتوان به عوامل داخلی و خارجی موثر در این حوادث اشاره کرد.
الف- زمینهها و عوامل خارجی: مجموعه اسناد و مطالعات موجود نشان میدهد به طور کلی راهبرد غرب در قبال ایران اسلامی مبتنی بر این پیشفرض است که در نهایت هر نوع پروژه براندازانه علیه ایران باید راهی به داخل ایران بیابند و هدف از مجموعه فشارهای بینالمللی بر ایران نیز در نهایت چیزی جز اثرگذاری بر داخل ایران و فعال کردن مجموعه نیروهای غربگرا که همواره نسبت به اکثریت مطلق مردم، اقلیتی بسیار کوچک محسوب میشدند نبوده است. اطلاعات موجود نشان میدهد این فعال سازی به عنوان یکی از عوامل زمینهساز فتنه 88 در زمانی به مدت دو دهه به ویژه از سال 84 به این سو در قالب مکانیزمهای زیر صورت گرفته است.
1- برقراری ارتباطات پنهان 2- کمکهای مالی 3- حمایت علنی در چارچوب پروژههای دیپلماسی عمومی 4- فشار بر نظام جمهوری اسلامی ایران به منظور ایجاد فضای مانور برای جریان غربگرا در داخل 5- شبکهسازی اجتماعی در حوزههای مجازی و حقیقی
در عین حال نکته مهم و برجسته در این میان این است که غرب برای کلید زدن پروژه خود به آماده شدن مجموعهای از شرایط داخلی نیاز داشت و به منظور هرچه کاملتر کردن این پروژه از پیش برنامهریزی شده انتخابات را به عنوان یکی از مهمترین نقاط قوت جمهوری اسلامی ایران هدف قرار داد.
بررسی دقیق و موشکافانه فتنه 88 نشان میدهد عملکرد و سخنان سران داخلی و خارجی فتنه، الگوبرداری کاملا دقیق از تئوریهای از پیش طراحی شده، انقلابهای مخملی در اتاق فکر سیستمهای جاسوسی خارج از کشور از جمله تئوری مبارزات خشونتپرهیز و روشهای مسالمتآمیز از کشور از جمله تئوریهای مخالفت بوده است. نافرمانی مدنی کسانی چون جین شارپ بوده است که در تمام نمونههای قبلی خود از جمله موارد اجرا شده در اروپای شرقی و آسیای میانه به صورت انتخابات محور عمل کرده است.
مطابق اسناد موجود کشورهای غربی و در راس آنها دولت آمریکا بر مبنای مجموعه کدهایی که از داخل ایران دریافت کردهاند به نتیجه رسیدهاند که مقطع انتخابات ریاست جمهوری دهم سال 88 بهترین فرصت برای اجرای کودتای مخملی در ایران است که در مقاطعی چون سالهای 76، 80 و 84 شریط را برای اجرای آن مناسب ندیده بودند.
مطابق اسناد اطلاعاتی موجود در پیوست این گزارش عوامل زیر در متقاعد شدن طرف خارجی به این که سال 88 مناسبترین زمان برای اجرای پروژه کودتای مخملی است، نقش کلیدی داشته است.
1- مسافرتهای خارجی افرادی چون محمد خاتمی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف خارجی به اینکه میرحسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه تغییرات ساختاری در ایران است اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان میدهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجیها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز بوده است.
2- مسافرتهای مجموعهای از عوامل اطلاعاتی خارجی در پوششهای مختلف به داخل ایران و برآورد اوضاع داخلی ایران
3- شناخت تاریخی از شخصیت میرحسین موسوی به دلیل حضور عوامل وابسته به سرویسهای اطلاعاتی در کنار وی مانند اردشیر امیرارجمند
4- پیشبرد پروژه شبکهسازی با همراهی گروههایی چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از سال 88 به این سو که اصلیترین مکانیزم اجرایی آن برگزاری دورههای متعدد براندازی نرم، بیش از چند صد نفر از چهرههای شناخته شده جریان دوم خرداد به خارج از ایران به منظور شرکت در این دورهها در فاصله سالهای 84 تا 88 بود.
5- و اخرین عامل پیامهایی بوده که غربیها مستقیما از داخل ایران دریافت کردهاند و این پیامها منجر به شکلگیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن کودتا است. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان میدهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیامها به بیرون را داشته است. و از جمله پیامهای مستقیم وی برای آمریکا در اواخر سال 87 موجب شد که آمریکا پروژه مذاکرات هستهیی ایران را که از اهمیت حیاتی برخوردار بود، تعطیل کرده و انرژی خود را بر پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات 88 متمرکز کنند.
آنچه به عنوان عوامل خارجی زمینهساز فتنه سال 88 مد نظر است صرفا یک فاکتور تاثیرگذار بر سهل شدن زمینه بروز فتنه 88 نیست، بلکه میتوان به جد گفت طرف غربی در برنامهریزی، سازماندهی و هدایت ناآرامیهای اجتماعی به سمت و سوی مورد نظر خود نقش اصلی را بر عهده داشته باشد، فلذا مدیریت فتنه 88 بر عهده طرف غربی بوده است. در اثبات این موضوع شواهد بسیار قطعی در مواضع رسمی سکانداران غرب، طرحهای اتاقهای فکر آمریکایی و رسانههای دیداری، شنیداری، مجازی و مکتوب موجود است.
آنچه در این بحث به آن اشاره میشود شواهد موجود از دخالت به مدیریت طرف غربی در این سه منبع است. 1- بنیادهای غربی حامی براندازی: به نتیجه نرسیدن پروژههای جنگ سخت در ایران سبب شد نظام سلطه جهت پیگیری اهداف خود در ایران و خاورمیانه فایل خاصی در اتاقهای فکر خود برای ایران پدید آورد، موید این موضوع تعدد فایلهای قابل ملاحظهای است که تولیدات موسسات برانداز پیرامون ایران است. مرور پژوهشهای انجام شده در بنیادهای غربی طی سالهای نزدیک به 2009 نشان میدهد که تحلیلگران از عدم وجود یک استراتژی کلاننگر پیرامون ایران و غرق شدن در تاکتیکهایی چون ایران منهای انرژی هستهیی هستند و به دنبال یک استراتژی مدون هستند.
به وجود آمدن چنین دیدگاهی است که موجب میشود به یک باره تعداد پژوهشها پیرامون دستیابی به یک استراتژی کلان در برخورد با ایران و بازشناسی ارکان جمهوری اسلامی ایران اوج گیرد.