زشتیها و زیباییهای بارش برف و باران در تهران

برف است و مشکلاتش. مراقب نباشی روی زمین ولو میشوی و بعید نیست کار به بیمارستان بکشد.


برف که میبارد انگار صورت تهران دلپذیرتر میشود.

خیابان خوابها برای پیدا کردن سر پناه در تهران به هر جایی پناه میبرند.

افراد بیخانمان برای فرار از باران و برف به دنبال جایی «مناسبتر» به سایبان ورودی یک مدرسه پناه آوردهاند.

نور و برف؛ تهران زیبا. اما در پس این زیبایی مشکلاتی هم هست. بیخانمانها باید در پی جایی گرم باشند.

سطلهای زباله در ترکیب با باران چهرهی پایتخت ایران را آلوده کرده است.

سیستم نامناسب فاضلاب شهری موجب میشود با هر باران چهره شهر به این صورت درآید.

این برف و جاده یادآور این تابلو: جاده لغزنده است، آهستهتر برانید.

افراد بی سرپناه در ورودی ایستگاه راه آهن تهران جایی خشک برای خوابیدن یافتهاند.

ایستگاه اتوبوس نیز میتواند پناهگاهی مناسب باشد برای مسافری که در راه مانده و یا بیپناهی که جایی برای گذران زندگی ندارد.

سرسره بازی در این برف هم میچسبد برای جوانان پر شر و شور.

بقچهاش را به زیر پایش گذاشته و از سرما کز کرده و شاید این شعر اخوان را زمزمه میکند: «هوا بس ناجوانمردانه سرد است».

شاید کسی این سطل را برای یافتن «شی ارزشمند» جستجو کرده و حالا چهره شهر به آن آلوده شده است.

درختان زیر بار برف و شهروندان زیر چتر. با این برف شاید کمی از این آلودگی هوا کاسته شود.