با گوگوش درباره نخستین اجرای تلویزیونی پس از ۳۳ سال و عاشقانه های در راه
پیام رضی
رادیو فردا : گوگوش خواننده مشهور پاپ ایران ۳۳ سال پس از حضور در تلویزیون ملی ایران اخیرا در یک شبکه ماهواره ای نخستین اجرای زنده خود را انجام داد که ترانه اجرا شده از سوی وی با عنوان «یک حرفایی» با استقبال زیادی در میان ببیندگان ایرانی روبرو شد.
گوگوش در گفت و گو با برنامه «فردآهنگ» رادیو فردا درباره این اجرای تلویزیونی، آلبوم تازه ای که در تدارک انتشار آن است و کنسرت های شب کریسمس خود در اروپا صحبت کرده است.
سلام می کنم به شما خانم گوگوش. خوشحالیم که در برنامه «فردآهنگ» حضور پیدا کرده اید و مهمان ما و شنوندگان این برنامه هستید. یک سلام گرم از طرف خودم، همکارانم در استودیو و شنوندگان فردآهنگ به شما تقدیم می کنم.
گوگوش: من هم سلام و درود دارم به شما و همه شنوندگان برنامه فردآهنگ. اجازه می خواهم با فرا رسیدن جشن های کریسمس و ...، تبریکی داشته باشم خدمت هموطنان مسیحی و کلیمی ام و برای همه این عزیزان آرزوی سالی پر از موفقیت و آزادی و آرامش می کنم.
خانم گوگوش؛ اگر موافق باشید خیلی سریع و در وقت محدودی که در این برنامه داریم، برویم سراغ بسیاری از سوالاتی که شنوندگان این برنامه مطرح کرده اند و مدتهاست که منتظرند تا پاسخ های آنها را بشنوند.
چیزی حدود دو سال از انتشار آخرین آلبومتان به نام «حجم سبز» می گذرد. در طول این مدت و از آن زمان تا امروز مشغله های بسیاری داشته اید و بسیاری از ایرانیان از سراسر دنیا، کارهای شما را دنبال می کرده اند و می دانند که در شبکه های متعددی فعال بوده اید. برنامه «آکادمی گوگوش» را ساخته اید و این برنامه خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت.
با همه این مشغله هایی که وجود داشت، و گرفتاری هایی که در این دوران داشتید، این آلبوم تازه چگونه به وجود آمد و چطور وقت کردید که روی این اثر تازه کار کنید؟
این آلبوم تازه ام که هنوز هم اسمی برای آن انتخاب نکرده ام، حدود یکسال و نیم است که دارم روی آن کار می کنم و کارهای مختلفی از هنرمندان مختلف ضبط کرده ام و در واقع هنوز هم مشغول تهیه و تکمیل آن هستم.
فکر می کنم به امید خدا برای عید امسال آماده شود. البته چگونگی تهیه این آلبوم با توجه به شرایط نابسامان جمع آوری یک مجموعه – به زعم خودم- مناسب و هماهنگ، خیلی دشوار بود و طبعا توزیع آن هم به همان سختی خواهد بود.
چون از جاهای مختلف دنیا باید جمع آوری می شد. از ایران، انگلیس، کانادا و آمریکا که هنوز هم قطعی و نهایی نشده اند.
به همین دلیل هم متاسفانه هنوز نتوانسته اند از این کارها، بخش هایی را در اختیار برنامه شما بگذارم. اما هنرمندانی که قرار است در این آلبوم با آنها همکاری داشته باشم ، روزبه بمانی، علیرضا افکاری، رها اعتمادی، بابک سعیدی، احتمالا دوست دیگری از کانادا که قرار است با بابک امینی یک کاری از او را اجرا کنم - که چون هنوز این برنامه قطعی نشده است اجازه بدهید اسم شان را نیاورم- تا انتخابات نهایی در واقع انجام بشود.
در مورد کارهایم باید بگویم به نوعی، عاشقانه هایی هستند از جنس کارهای مورد علاقه خودم که از قبل هم داشتم.
یعنی از دل این مجموعه ای که شما از آن صحبت می کنید، باید انتخابی انجام شود تا در نهایت یک اثر تازه از دل این مجموعه خلق و آفریده شود و آلبوم تازه را بسازد؟
بله. دقیقا. یک کار هم از اشعار مولانا هست که خودم روی آن کار کرده ام و امیدوارم آن هم آماده بشود تا در این مجموعه قرار بگیرد.
در آلبوم قبلی، بسیاری از قطعاتی که خواندید ساخته های فرید زولاند و برخی هم ساخته بابک امینی بودند. این آلبوم تازه ممکن است آن فرم و فضای موسیقایی آلبوم قبلی را نداشته باشد؟ و شنوندگان باید به نوعی منتظر آثار تازه ای باشند؟
بله. در آلبوم قبلی هم بیشتر آثار مجموعه، تازه بودند. فقط یک اجرای تازه ای از «گنجشک ها» داشتم که دوست داشتم آن را به یک صورت دیگری اجرا کنم ولی بقیه آهنگ ها همگی جدید بودند.
خانم گوگوش، در طول این یکسال گذشته همکاری شما با برنامه «گوگوش آکادمی» - در واقع برنامه خودتان- و با شبکه «من و تو»، یکسری چهره های تازه را به فضای موسیقی ایران معرفی کرد. در توانایی و تجارب شما در طول این سال ها و همچنین تاثیرپذیری بسیاری از خوانندگان جوان از آثار شما، اصلا تردیدی وجود ندارد.
آیا این اتفاق برعکس هم رخ داده است؟ گر چه بیشتر این جوانان بنا به دلایلی در بیرون از ایران زندگی کرده اند و از ایران به هر دلیل خارج شده اند، اما آیا نگاه این جوان ها به موسیقی امروز، بر نگاه امروز شما به موسیقی هم تاثیر گذاشته است یا خیر؟
من همیشه از جوانان هنرمند تاثیر می گیرم. این برنامه و دست اندرکاران تلویزیون «من و تو» و چهره های شرکت کننده در این آکادمی بیش از پیش مرا به دنیای امروز و نگاه جوانان نزدیک می کند.
کمی راجع به این مقوله مشکل داریم. هم کسانی که بیرون از مملکت زندگی می کنند و هم کسانی که در داخل کشور زندگی می کنند. نگاه جوانان به ما طراوت و تازگی می آموزد.
اما متاسفانه در حال حاضر موسیقی پاپ ما درگیر یک نابسامانی هایی است که متاثر از دنیای اطراف، ایست و زیست ما، بلاتکلیفی های ارزشی، کمبود یا نبود ترانه های قابل قبول و ملودی های به ندرت دلنشین است. در ضمن باید به پراکندگی سازندگان ترانه که بخشی از اجزا یک ترانه را تشکیل می دهند، اشاره کنم که بی تاثیر نیست. به هر حال آشفته بازاری است.
در همین آشفته بازار که شما به آن اشاره کردید و فضای بحران زده ای که ایران امروز در آن قرار دارد و همین طور هم محدودیت هایی در زمینه موسیقی و عدم ارتباط موزیسین های ایرانی با هنر جهانی به دلیل سانسورهای عقیدتی و هنری که در ایران وجود دارد و همه ما از آن مطلعیم، باعث شده است که یکسری آثار ضعیف و کم ارزش تری در حوزه موسیقی ارائه بشوند که آرام آرام دارد بر ذائقه مخاطبان موسیقی در داخل و خارج از کشور نیز تاثیر می گذارد.
به نظر شما راه حل واقعی برای کسی که نخواهد عمیقا درگیر این فضای بحران زده شود، و بخواهد کار کند تا موسیقی بهتری را ارائه کند، چیست؟ شما چه راه حل و راهکاری را پیش پای جوانان می گذارید؟
راه حل بخصوص و عاجلی در حال حاضر به نظرم نمی رسد. جز اینکه آرزو کنم، همان طور که در این برنامه آکادمی هم من و هم سایر دوستانی که با من همکاری و همیاری می کردند، تلاش کردیم و آرزو و خواست مان این بود که تمام اجزا و دست اندرکاران یک ترانه زیر یک سقف و زیر یک آسمان امن و آزاد جمع بشوند. البته من تلاش کردم این را به این بچه ها بفهمانم که کار زیبا و قابل شنیدن باید با انتخاب های درست انجام شود.
مسئله ارتقاء موسیقی هم به سلیقه های مختلف برمی گردد. اگر بخواهیم یک اثر ماندگار به وجود بیاید، باید نوع نگاه مان به موسیقی را تغییر بدهیم. نه اینکه موسیقی فقط کلابی باشد یا همراه با رقص و مملو از الفاظ رکیک باشد.
باید به شعور شنونده هم احترام بگذاریم. از آن سو هم فکر می کنم که شنونده موسیقی ما بایستی سهل پذیری را کنار بگذارد.
آیا موفقیت برنامه «گوگوش آکادمی» به جز اینکه خود شما بسیار محبوبید و بینندگان خیلی دوست دارند خودتان را ببینند، علت دیگری هم داشته است؟ و اینکه علت اصلی موفقیت این برنامه با اینکه نمونه های مشابه آن نیز وجود داشته است، چه بوده است؟
فکر می کنم مهمترین آیتم موفقیت این برنامه در صداقت و پشتکار همه دست اندرکاران این برنامه نهفته است و اینکه تلاش شده است تا برنامه ای با محتوای قابل قبول و در عین حال سرگرم کننده به تماشاگر ارائه شود.
همه افراد این برنامه از افراد پشت دوربین گرفته تا تهیه کنندگان و همه ما سعی کردیم برنامه ای در حد و اندازه برنامه های قابل قبول بین المللی ارائه کنیم. فکر می کنم مردم هم این خلوص را دیده و پسندیده اند.
نتیجه این خلوص و همکاری- همان طور که شما گفتید- اجرای ترانه ای در مجموعه سری دوم گوگوش آکادمی به نام «یک حرف هایی» شد که اجرای تلویزیونی شما را هم برای اولین بار بعد از انقلاب به همراه داشت و البته یک اجرای دسته جمعی هم با تمام کسانی که در این دوره از برنامه گوگوش آکادمی شرکت کرده بودند نیز برگزار شد. اگر برایتان ممکن است کمی از حال و هوای این اجرا و حضور دوباره تان در برنامه تلویزیونی برایمان بگویید؟
برای من بسیار حال و هوای هیجان انگیزی داشت. کما اینکه در دو سه خط اول در اجرایم از صدایم این هیجان معلوم و مشخص است و من بی رودربایستی هیجان زده بودم و اینکه مثل همه شرکت کنندگان جوان فکر می کردم من هم بار اولی است که دارم جلوی دوربین آواز می خوانم.
این ترانه بدون برنامه ریزی قبلی به وسیله رها و بابک برای اجرای شرکت کنندگان در مجموعه آکادمی ساخته شد و قرار بود این کار را به طور دسته جمعی در یک شوی زنده اجرا کنند. که البته اجرای استودیویی هم داشتند و یک کلیپ ویدیویی هم در این مورد ساخته شد که این کلیپ هم بسیار موفق بود و زیبا اجرا شد.
بعد از اجرای موفق بچه ها و توفیق این ترانه، در هفته آخر برنامه به دلیل درخواست خیلی از کسانی که در فیس بوک و وبلاگ من و در وب سایت شبکه من و تو و فیس بوک برنامه آکادمی، خواسته بودند من هم اجرایی داشته باشم و باز، به دلیل آماده نبودن ترانه های آلبوم آخرم، یکهو تصمیم گرفتم این ترانه را اجرا کنم که از بابک عزیز خواهش کردم قسمت اول این ترانه را بخواند و با تمام خجالتی که داشت، بیاید روی صحنه و با هم اجرا داشته باشیم و بچه ها هم با ما همخوانی داشته باشند.
و بعد از سالها جلوی دوربین تلویزیون این ترانه را به طور زنده اجرا کردیم که خوشبختانه مورد توجه مردم قرار گرفت.
اگر که شنیده باشید تلویزیون ایران هر از گاهی به دنبال موفقیت بعضی از برنامه ها در رسانه های فارسی زبان تلاش می کند به یک شکلی، کپی ضعیف تری از این برنامه ها را بسازد، الان هم تصمیم گرفته است که برنامه ای به نام «آکادمی موسیقی ایرانی» بسازد. نظرتان در مورد چنین حرکتی چیست و اینکه فکر می کنید چنین برنامه ای موفق خواهد شد یا نه؟
برنامه ما کجایی بود؟ فکر می کنم برنامه ما هم ایرانی بود. من بعید می دانم برنامه ای با این مقیاس با نبود آزادی های اجتماعی قابل اجرا باشد.
درآغاز گفتید که تاریخ دقیق انتشار آلبوم تان روشن نیست اما وعده دادید که تا عید حتما منتشر خواهد شد. آیا تعداد ترانه های این آلبوم مشخص اند؟
من ده آهنگ در ذهنم آماده کرده ام که در این آلبوم بگنجانم. همان طور که گفتم دارم تلاش می کنم که تا عید امسال این کار را به بازار ارائه بدهم. به قول سهراب سپهری «برای انجام کارهای ناتمام هفت هزار سال عمر لازم است» ما که فعلا همین جا به گل نشسته ایم.
مطمئنم این سوال را بارها شنیده اید که بار نوستالژیک ترانه های پیش از انقلاب شما به خصوص به دلیل اینکه شما بلافاصله بعد از وقوع انقلاب ۵۷ از ایران خارج نشدید، و قریب به ۲۰ سال در ایران بودید و صدای تان دیگر شنیده نشد، برای شنوندگان ایران بسیار عمیق تر و سنگین تر است. حالا خودتان بر اساس کارهای تازه ای که در طول چند سال گذشته انجام داده اید، فکر می کنید این کارها با مخاطب امروز چطور ارتباط برقرار کرده است؟
ببینید آقای رضی! ترانه های جدید من – که منظورم ترانه های اجرا شده در طول این یازده سالی که از ایران خارج شده ام که انگار همین دیروز بود- بعد از چند سال که از عمرشان گذشته است تازه می شود در موردشان قضاوت کرد. مثل «کیوکیو بنگ بنگ»، مثل آلبوم «زرتشت» که آنها هم این بار نوستالژیک را برای جوانها یا نوجوان هایی که الان به سن جوانی رسیده اند، در خودش دارد و این حال و هوا را پیدا کرده است.
ولی در مورد آثار قدیمی باید بگویم که موسیقی پاپ نوپا بود. همه چیز تازگی داشت. ملودی ها، ترانه ها و شعرها تازه بود. به همین دلیل است که آنها ماندگار شدند، حالا چه کارهای اجرا شده به وسیله من و چه کارهای دیگری که در آن زمان توسط دیگران اجرا شد.
متاسفانه الان همه ترانه های پاپ با ترانه های آن موقع مقایسه می شوند. حتی آهنگسازان و ترانه سرایان ما دارند تلاش می کنند که خودشان را بهتر از آن زمان ارائه بدهند و یا آنهایی که خلاقند دائما می خواهند در حد فلان ترانه کار بسازند. یا اینکه بهتر از فلان ترانه بسازند یا یک کسی تنظیم اش بهتر از واروژان شود. این مقایسه ها کمی سادگی و روانی را از کار می گیرد.
همان طور که شما گفتید الان نزدیک به یازده سال است که ایران را ترک کرده اید.
یازده سال و نیم است. یعنی در ماه ژوئن آینده ۱۲ سال می شود.
این دوری بالاخره برای شما همکاری با یک گروه از هنرمندان و آهنگسازانی را به همراه آورده است که آنها هم تا امروز نزدیک به ۳۰ و اندی سال است که بیرون از ایران به سر می برند و در آن زمان نزدیک به ۲۰ سالی بود که تجربه زندگی خارج از ایران را از سر گذرانده بودند. فکر می کنید که چه تاثیر و فضایی شما از ایران با خودتان آوردید و بر کارهای آنها اعمال کردید و آنها با وجود بیرون بودن شان از ایران چه تاثیری بر آثار شما که بعد از خروج تان از ایران ساخته شد، گذاشتند؟
سوال بسیار مشکلی است. با بابک امینی از ایران خارج شدم که بابک امینی هم در آن سیستم نضج پیدا کرد.
آن سال های بعد از انقلاب دو جور روحیه در ما ایجاد کرده است، نگاه کسانی که بیرون از ایران در این سالها زندگی کرده اند با کسانی که در داخل ایران زندگی کرده اند کمی متفاوت است. سلائق کمی متفاوت است. آن درد مشترک، کمی شاخه های فرعی متفاوتی دارد.
در خارج از ایران دوستان من سعی کردند بقایی داشته باشند و از این راه زندگی شان بگذرد و ارتزاق کنند. در نتیجه یکسری کارها را باید ارائه می دادند. ولی دوستانی که من با آنها کار کرده ام، به خصوص اردلان سرفراز و فرید زولاند، کارهای زیبایی را طی این سال ها ارائه داده اند به وسیله خوانندگان و دوستان دیگرم که بسیار هم موفق بوده اند.
اما مشکل ما همان طور که گفتم در این پراکندگی است. اردلان سرفراز در آلمان است، فرید زولاند در آمریکاست و من همین طور در گردش دارم می چرخم و این هم نفسی که باید بین آهنگساز و ترانه سرا و خواننده و همین طور تنظیم کننده باید وجود داشته باشد، به ندرت پیش می آید.
به نظر من این مسئله خیلی در اجرای خوب یک ترانه دارد. مثل زمانی که من با شماعی زاده و اردلان سرفراز کار می کردم، با واروژان و ایرج جنتی عطایی کار می کردم یا با فرید زولاند و اردلان و یا با زویا و واروژان و شهیار و دوستان دیگر آهنگساز ... الان به خاطر همین دوری و مسافت به سختی می توانم با روزبه یا علیرضا یا بابک سعیدی عزیز و رهای نازنین ارتباط برقرار کنم.
وقتی به لندن می روم ارتباطم با آنها برقرار می شود و وقتی برمی گردم، ارتباطم با آنها منفک می شود. فکر می کنم به کار کمی صدمه می زند و آن را به تاخیر می اندازد. تلاش می کنم و امیدوارم با تمام این تفاصیل که خیلی هم زیادند، بشود یک مجموعه کار زیبا و شنیدنی در اختیار مردم قرار داد.
خانم گوگوش گویا برنامه هایی پیش رو دارید، روزهای بیست و سوم دسامبر در شهر هامبورگ و بیست و ششم دسامبر قرار است که در شهر پاریس برنامه اجرا کنید. ممکن است از این آلبوم تازه هم چیزی در کنسرت ها اجرا کنید؟
نرسید که بشود آن را اجرا کرد. چون می بایست این آلبوم آماده باشد که وقتی ترانه ای از آن را می خوانم بتوانم محصول را هم در اختیار شنونده بگذارم.
ولی برای برنامه ای که در هامبورگ و پاریس داریم بسیار هیجان زده هستم. برنامه پاریس را بعد از سال ۲۰۰۰ و بعد از گذر یازده سال دارم اجرا می کنم و در هر دو کنسرت بابک امینی رهبر ارکستر است و رهبری ارکستر را به عهده دارد.
ولی از کارهای قدیمی که روی صحنه اجرا نشده، اجراهایی خواهم داشت. ما الان در حال انجام تمرینات مقدماتی هستیم و تا پیش از سفر هم مدام با همه اعضای ارکستر تمرین می کنیم. خوشبختانه استقبال هم فوق العاده بوده است که امیدوارم بتوانیم یک کریسمس بیادماندنی داشته باشیم.
بسیار عالی. ما همگی از استودیو برنامه فردآهنگ برایتان آرزوی موفقیت می کنیم و باعث افتخار بود که امروز مهمان ما بودید و مطمئنم که شنوندگان ما هم از شنیدن صدای شما و خبرهای تازه ای که در مورد آلبوم تازه تان، بسیار لذت برده اند.
ممنون از لطف شما. خوشحالم که توانستم دقایقی را با شنوندگان رادیو فردا و برنامه فردآهنگ بگذرانم. امیدوارم که بتوانیم در آینده نزدیک باز هم گپ و گفت و گویی در مورد این آلبوم جدید داشته باشیم و واقعا متاسفم که نشد که قسمت هایی از این آلبوم را آماده کرده در اختیار دوستان بگذارم. انشاالله که به زودی این اتفاق خواهد افتاد.
پس بگذارید اگر ممکن باشد من همین جا از شما این قول را بگیرم که وقتی آلبوم منتشر شد، ما بتوانیم یک بار دیگر میزبان شما باشیم و در مورد آلبوم با هم صحبت کنیم.
با کمال میل. با کمال میل عزیزم
سپاسگزارم و اجراهای خوبی را در شهرهای هامبورگ و پاریس در روزهای بیست و سوم و بیست و ششم دسامبر به مناسبت اعیاد کریسمس برایتان آرزو می کنم.
همین طور برای شما. سپاسگزارم از شما