پهپاد آمریکایی سفره ایرانی، مجتبی واحدی
در حالی که مقامات ایرانی با ذوقزدگی از در اختیار گرفتن پهپاد آمریکایی سخن میگویند سفرهی ایرانیانی که قرار است از این خبر مسرور شوند روز به روز خالیتر و امنیت آنها هر روز از گذشته ضعیفتر میگردد. آیا حتی به فرض پذیرش ادعاهای مقامات ایران در خصوص روند تسلط بر پهپاد آمریکایی، این موفقیت چیزی بر اقتدار واقعی کشور و آسایش مردم میافزاید؟
از روزی که مقامات امریکایی و رسانه های ایرانی به صورت تقریباً همزمان از « تسلط ایران بر یکی از هواپیماهای بدون خلبان امریکایی »خبر دادند زمان زیادی نمی گذرد .
در این مدت ، صاحب نظرانی در دو سوی ماجرا دچار افراط و تفریط شدند که نتیجه آن، غفلت از برخی نکات مهم در این موضوع بود . حقیقت آنست که دسترسی یک دولت به «اسرار نظامی» و «عوامل قدرتِ» دشمن یا رقیب، یک امر بی سابقه نیست اما فاصله تکنولوژیکی ایران و امریکا و تلقی شکست ناپذیری امریکا ـ که ظاهراًسردمداران حکومت ایران بیش از آحاد ایرانیان ،آن را باور کرده بودند ـ حادثه اخیر را بیش از حوادث مشابهی که در گذشته اتفاق افتاده ، در کانون توجهات قرار داد .
بعضی از مقامات ایرانی و رسانه های حکومتی، سقوط یا فرود الزامی این هواپیما را پایانی بر اقتدار هوایی امریکایی ها دانستند و گروهی در این سوی ماجرا، ادعا کردند هواپیمای نمایش داده شده توسط ایران ، تنها «یک ماکت بی ارزش» است . عده ای هم در راستای برداشت های افسانه ای از قدرت امریکا، مدعی شدند که اصولاً هواپیما، با برنامه ریزی خود امریکایی ها در یکی از مراکز ایرانی به زمین نشسته، تا اطلاعات محرمانه ای از ایران جمع آوری کند.
البته اظهار نظر فنی در خصوص ارزش نظامی این کار، از صلاحیت نگارنده خارج است اما واکنش مقامات نظامی وسیاسی امریکا و هم چنین پوشش گسترده این خبر در محافل رسانه ای امریکا نشان می دهد کاری که توسط ایران انجام شده، خارج از توقع بسیاری از کارشناسان در غرب بوده و علیرغم برخی ادعاهای طنزگونه که در برخی رسانه های فارسی زبان مخالف جمهوری اسلامی مطرح شد حادثه اخیر یک موفقیت برای ایران تلقی می شود.
از دیگر سو، می توان با اطمینان گفت که هم اکنون، تعداد دیگری از همین نوع هواپیما یا انواع دیگر از هواپیماهای تجسسی و جاسوسی امریکایی ، بر فراز خاک ایران در حال انجام یا تکمیل مأموریت های خویش هستند و آنگونه که مقامات جمهوری اسلامی ادعا می کنند قدرت نظامی امریکا ، مضمحل نشده است. به عبارت دیگر، تبلیغات حکومت ایران در خصوص انفعال کامل امریکا پس از حادثه « پهپاد »تنها برای دلداری دادن به برخی یاران حکومت است که پس از تنگ تر شدن حلقه محاصره سیاسی و اقتصادی ایران ، به شدت دچار اضطراب و نگرانی شده بودند همانطور که به نظر می رسد کوچک نشان دادن بیش از حد این موضوع نیز تنها برای ایجاد امیدواری در کسانی است که تلاش می کنند همه عوامل قدرت جمهوری اسلامی را نادیده بگیرند. در حالی که بایستی به جای بزرگ بینی موضوع یا تلاش برای بی اهمیت نشان دادن حادثه اخیر ، به ابعادی پرداخت که در افراط و تفریط های تبلیغاتی ، مخفی مانده است.
یکی از مهم ترین ابعادی که تا کنون کسی به آن نپرداخته و راز اصلی بسیاری از ماجراهاست هزینه های فراوانی است که دولت جمهوری اسلامی، با کنار گذاشتن اولویت های اصلی کشور، در این زمینه ها صرف می کند.
حقیقت آنست که همه دولت ها در تمام کشورهای دنیا، در مرحله اول تلاش می کنند حتی الامکان دشمنی ها با خود را به حداقل برسانند. در مرحله بعد با اولویت بندی های منطقی وبا توجه به امکانات خود ، برای ایمن سازی کشور خویش در برابر تهدیدات خارجی برنامه ریزی می نمایند که دسترسی به اسرار مهم مرتبط با دشمنان، بخشی از همین برنامه ریزی هاست. اما حکومت فعلی ایران ، از یک سو هر روز به موازات کینه پراکنی در داخل کشور ، بر میزان دشمنان جهانی خود نیز می افزاید. سپس برای خنثی سازی دشمنی ها ، دست به اقداماتی می زند که بسیاری از آنها بدون توجه به منافع ملی و با غفلت از اولویت بندی هایی است که هر حکومتی باید به آنها توجه داشته باشد .
با این مقدمه اکنون می خواهم به سؤال مهمی بپردازم که هیاهوها و تبلیغات افراطی، همواره موجب غفلت از آن شده است. این پرسش مرتبط با هزینه هایی است که نظام برای رسیدن به برخی اهداف کوتاه مدت ، به مردم ایران تحمیل می کند.
خبرهای غیر رسمی که از مراکز حکومتی به بیرون درز می کند و اعترافات ناخود آگاه بعضی مقامات کشوری و لشگری، حاکی است که در حال حاضر به بهانه « جنگ سایبری با دشمنان داخلی و خارجی » وجوه کلان و خارج از کنترل نهادهای نظارتی ، هزینه می شود. رشد قارچ گونه سایت های خبری ، فعال شدن صدها و هزاران شبکه دروغپرداز حکومتی و حضور گسترده عوامل رژیم در تمامی شبکه های اجتماعی ـ در حالی که فیلترینگ گسترده ، دسترسی مردم عادی ایران به بسیاری از این شبکه ها را غیر ممکن یا مشکل کرده است ـ و نیز حملات مکرر به سایت های مخالفان داخلی و خارجی ، نشان می دهد که جمهوری اسلامی در این خصوص ، سرمایه گذاری کلان کرده و بدون تردید موفقیت اخیر هم متأثر از همان سرمایه گذاری های کلان است . حتی خبرهایی در خصوص استخدام مهندسان زبده خارجی و پرداخت مبالغ نجومی به آنان برای کمک به جنگ سایبری ایران با کشورهای دیگر به گوش می رسد در حالی که علیرغم سرگرمی افراطی مقامات ایرانی به این جنگ ، نسبت به بسیاری از اولویت های اقتصادی مردم ، بی اعتنایی می شود و سرمایه گذاری در صنایع بزرگ کشور تقریبا ً به صورت کامل متوقف گردیده است . همچنین برای تأمین رفاه مردم و ایمن سازی زندگی روزمره آنها ، تلاش خاصی صورت نمی گیرد .
نتیجه این وضعیت آنکه به تعبیر ظاهراً طنز آلود برخی ایرانیان ، در شرایطی که هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی امریکا توسط نظامیان ایران به سلامت به زمین نشانده میشود به دلیل ناتوانی در «سالم به زمین نشاندن هواپیمای دارای سر نشین» همه ساله صدها تن از هموطنان ایرانی ، جان باخته و می بازند. همچنیبن در حالی که مقامات ایرانی برای دسترسی به تکنولوژی هسته ای و تهدید قدرت های جهانی ، در سالهای اخیر دهها میلیارد دلار هزینه کرده اند هیچگونه سرمایه گذاری قابل توجهی در صنایع نفت و گاز کشور صورت نگرفته به طوری که نه تنها در حال حاضر ، تولید نفت ایران در مقایسه با سایر کشورها ، در حد قابل قبول نیست بلکه هر روز بر میزان برداشت یک طرفه شرکای ایران از میادین مشترک نفتی و گازی افزوده می شود که تنها دلیل این امر ، عدم سرمایه گذاری ایران در آن میادین است . مقامات ایران ادعاهای گزافی در خصوص پیشرفت های عظیم هسته ای می کنند اما حتی از تأمین سوخت نیروگاه بوشهر عاجزند و علیرغم پرداخت چند برابری به روسیه ، تاکنون موفق به راه اندازی و حتی بهره برداری از آن نیروگاه نشده اند . انها از تسلط بر سازمان های جاسوسی و تجهیزات تجسسی امریکا واسرائیل سخن می گویند و برای اثبات این ادعای گزاف ، میلیاردها دلار هزینه های بیهوده انجام میدهند اما از تأمین امنیت مراکز نظامی و تسلیحاتی خود عاجزند که انفجارهای اخیر در ملارد تهران و اصفهان ، بهترین دلیل بر این مدعاست .
امروزه متأسفانه هیچکس نمی داند چند درصد از درآمد ناخالص ملی ایران صرف اقدامات تبلیغاتی و غیر مؤثر سران جمهوری اسلامی میشود . اگر چه وضعیت نامساعد اقتصادی اکثر مردم علیرغم درآمدهای بی نظیر نفتی ، بهترین دلیل بر صرف بخش عمده ای از این درآمد برای ارضای شهوات سیاسی مقامات ایران در داخل وخارج کشور است . این نحوه صرف در آمدها ، یادآور روش مورد عمل سران شوروی در دهه های گذشته است که گاه تا حدود جهل درصد از در آمد ناخالص ملی خود را صرف رقابت تسلیحاتی و مسابقه جاسوسی با امریکا می کردند .
آنها در این زمینه موفقیت های بزرگی هم داشتند که بهیچوجه قابل مقایسه با « تک موفقیت های دولت جمهوری اسلامی » نیست اما نتیجه آن شد که از آن ابرقدرت پُر مدعا ، هم اکنون چندین جمهوری فقیر وضعیف باقی مانده و جمهوری های نسبتا غنی نیز بهیچوجه با کشورهای مشابه در اروپا و امریکا قابل مقایسه نیستند.
بدون تردید برای ایران تحت حاکمیت سران فعلی نیز آینده ای غیر از این متصور نیست . همین امروز در حالی که مقامات ایرانی با ذوق زدگی از در اختیار گرفتن پهپاد امریکایی سخن می گویند سفره ایرانیانی که قرار است از این خبر مسرور شوند روز به روز خالی تر و امنیت آنها هر روز از گذشته ضعیف تر می گردد.آیا حتی به فرض پذیرش ادعاهای مقامات ایران در خصوص روند تسلط بر پهپاد امریکایی ، این موفقیت ، چیزی بر اقتدار واقعی کشور و آسایش مردم می افزاید؟ متأسفانه به نظر می رسد هیچ دلیلی برای دادن پاسخ مثبت به این سؤال وجود ندارد.