در خیابان شریعتی فهمیدم که برای فتح باغ قلهک میرویم
مهاجمان پس از ورود به باغ قلهک، پرچم بریتانیا را پائین کشیدهاند
امید پارسانژاد
بیبیسی
حملات سه شنبه گذشته گروهی از مخالفان عملکرد دولت بریتانیا به دو مجموعه سفارت این کشور در تهران، به یک بحران تمام عیار دیپلماتیک منجر شد.
مهاجمان، دانشجویان "بسیجی" و "حزب اللهی" توصیف شدند که از سیاست دولت بریتانیا در اعمال فشار بر ایران خشمگین بودند.
وزارت امور خارجه و پلیس ایران از اقدام مهاجمان ابراز تأسف کرده اند، اما گروهی از سیاستمداران پرنفوذ در مجلس، امامان جمعه و رسانه های نزدیک به حکومت با آنها همدلی نشان می دهند.
دامینیک چیلکات، سفیر پیشین بریتانیا در ایران حملات روز سه شنبه را "بسیار کینه توزانه" توصیف کرده و از جمله گفته است که مهاجمان هفت نفر از کارکنان سفارت (شش بریتانیایی و مترجم آنها) را در باغ قلهک گرفته اند و با آنها "بسیار خشن" رفتار کرده اند.
اما مهاجمان چه می گویند و روایت آنها از آنچه روز سه شنبه رخ داد چیست؟
حمید درویشی شاهکلایی، دانشجوی فوق لیسانس رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه امام صادق یکی از کسانی است که در جمع مهاجمان به باغ قلهک حضور داشت.
او در وبلاگ شخصی خود کلیک شرحی از وقایع روز سه شنبه ارائه کرده است که تا حدود زیادی به پرسش فوق پاسخ می دهد.
آقای درویشی نوشته است که او و دوستانش بعد از ظهر روز سه شنبه "با اتوبوس" برای شرکت در تجمع مقابل سفارت بریتانیا در خیابان فردوسی حرکت کردند، اما پس از مدتی متوجه شدند که هدف جای دیگری است.
روایت یکی از مهاجمان
به نیت تجمع و سینه زنی مقابل سفارت سوار اتوبوس شدیم
مسیری که راننده رفت تعجب انگیز بود
در خیابان شریعتی یقین کردیم که برای "فتح باغ قلهک" میرویم
پلیس دیپلماتیک بی سیم زد و کمک خواست
ده ثانیه هم طول نکشید که نفر اول بالای در رسید و یک دقیقه بعد در باز شد
نگهبان ها از ترس فرار کرده بودند
شش کارمند پیدا کردیم... بیچارهها خیلی ترسیده بودند
چون فقط زمین غصبی بود، چیزی از اموال قیمتی بر نداشتیم
ساعت سه و نیم وارد باغ شدیم و حدود ساعت هشت آخرین گروهی بودیم که خارج شدیم
پانزده دانشجوی دانشگاه شریف و دوازده دانشجوی دانشگاه امام صادق بازداشت شدند
او می نویسد که وقتی اتوبوس ها به خیابان شریعتی وارد شدند، یقین کرده است که برای "فتح باغ قلهک" می روند.
به نوشته او، تعدادی از دانشجویان "برای رد گم کردن" به سفارت بریتانیا در خیابان فردوسی رفته بودند تا نیروی انتظامی را فریب دهند و گروه دوم با غافلگیر کردن مأموران، به باغ قلهک وارد شوند.
آقای درویشی نوشته است که سرنشینان سه اتوبوس توانستند ظرف چند ثانیه و تقریبا بدون مقاومت وارد محوطه باغ شوند: "یکی دو ساعت بعد، از چهار نگهبان ایرانی باغ پرسیدم که وقتی ما آمدیم تو، شما کجا بودید؟ گفتند که ما با دیدن همان نفر اول [که از بالای در اصلی وارد باغ می شد] فرار کردیم!"
او از "پیدا کردن" شش کارمند انگلیسی و مترجم آنها درون مجموعه نوشته است که "بیچاره ها خیلی ترسیده بودند و در اتاق ها را می بستند، شاید آنها را پیدا نکنیم".
آقای درویشی می نویسد که مهاجمان پس از ورود به باغ، پرچم بریتانیا را پایین کشیدند و پرچم ایران را به جای آن برافراشتند و بعد "جستجوی اتاق به اتاق شروع شد. چون فقط زمین غصبی بود، چیزی از اموال قیمتی بر نداشتیم. اما جایتان خالی! همه چیز بود. جواهرات باارزش، مشروبات الکلی، سری کامل هری پاتر نسخه اصلی، فیلم و مجلات مستهجن!"
آقای چیلکات در این مورد گفته است: "ما هیچ نمی دانستیم که حمله چگونه پایان می یابد. به نظر می رسید خرابکاری بسیار کینه توزانه و نابخردانه است، ولی چندان هم نابخردانه نبود. همه دستگاه الکترونیکی را برداشتند، از تلفن موبایل گرفته تا رایانه های شخصی، هر چیزی که ممکن است حاوی اطلاعاتی باشد درباره این که با چه کسانی حرف می زنید یا چکار می کنید".
برخورد شدید پلیس
آقای درویشی در ادامه یادداشت خود به تندی از مأموران انتظامی که در پایان تهاجم به باغ قلهک تعدادی از مهاجمان را بازداشت کردند انتقاد کرده و آنها را عده ای "بی شعور" و "عقده ای" خوانده است.
به نوشته او، "می گویند ضربه باتوم به سر تنها برای جانیان خطرناک [مجاز] است، آن هم در آخرین مرحله. یعنی اگر اغتشاشگر با ضربه ای که به پایش خورد یا به کمرش خورد کوتاه نیامد، به سرش می زنند. نمی دانم این برادران وحشی مان (مأموران پلیس) چرا همان اول کار، باتوم را بر سر برادران حزب اللهی فرود می آوردند".
آقای درویشی نوشته است که حمله به باغ قلهک حدود ساعت ۳ و نیم بعدازظهر آغاز شد، باغ و کارمندان ساعت ۲۰ دقیقه به ۷ به پلیس تحویل داده شدند و مهاجمان حدود ساعت ۸ از باغ خارج شدند.
اما دوستان آقای درویشی که به گفته او "برای رد گم کردن" به ساختمان اصلی سفارت در خیابان فردوسی رفته بودند هم در این مدت بی کار نبودند.
وبلاگ "مجمع دانشجویان حزب الله دانشگاه علم و صنعت ایران" در یادداشتی با عنوان "ما بازی خورده بودیم" شرحی از وقایع ساختمان اصلی سفارت را به قلم یکی از کسانی که همراه مهاجمان به آنجا وارد شده بود ارائه می دهد.
ماجرای سفارت
یکی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت که پس از شنیدن خبر اشغال سفارت همراه دوستانش به آنجا رفته بود، می نویسد که در مراجعه به سفارت، وارد شدن به آنجا را بسیار آسان یافته است: "حدود سی الی چهل سرباز جلوی در سفارت ایستاده بودند، اما ما به راحتی به میان آنها رفتیم و من که وزن کمتری داشتم در یک چشم به هم زدن از در بالا رفته و به داخل سفارت پریدم. آن طرف در هم سی سرباز ایستاده بودند که باز هم چیزی به ما نمی گفتند. انگار عادی شده بود که هر کس می خواهد، از روی در به داخل سفارت بیاید و سربازان همچون مجسمه هایی باقی مانده از جنگ جهانی دوم سرجایشان ایستاده بودند".
او می نویسد که پس از ورود به محوطه سفارت، گروهی از دانشجویان را در گوشه ای دیده که شخصی از روی سکو برایشان سخنرانی می کرده است.
این شخص به دانشجویان گفته است که "دستور از بالا آمده و امر، امر ولایی است" که مهاجمان باید سفارت را ترک کنند، اما نویسنده یادداشت و عده ای دیگر از کسانی که به محوطه سفارت وارد شده بودند، به جای ترک سفارت به گشت زدن در ساختمان های آن ادامه داده اند.
در ادبیات سیاسی ایران، "امر ولایی" به معنای دستور آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران به کار برده می شود.
نویسنده این وبلاگ می نویسد که در جای جای محوطه سفارت آتش روشن شده بود و مهاجمان در اتاق ها و ساختمان های مختلف جستجو و کنجاوی می کردند.
به نوشته او، یکی از این ساختمان ها، کتابخانه سفارت بوده است: "عجب کتابخانه ای، همه نوع کتابی داشت. اما چشمت روز بد نبیند، معترضان عقده سی ساله از انگلیس را بر سر ساختمان و کتاب ها و هر چیزی که به دستشان می رسید خالی می کردند".
او همچنین توصیفی از خانه های مسکونی داخل محوطه سفارت و اشیای گرانبهای موجود در آنها داده است و می نویسد که در اتاقی در یکی از این خانه ها، عده ای از مهاجمان "مشغول صرف شام بودند، عسل طبیعی با نان توست سرد".
نویسنده این یادداشت در پایان می نویسد که به هنگام خروج از سفارت، با برخورد پلیس مواجه شده است و به این نتیجه رسیده که بازی خورده است.
مجمع دانشجویان حزب الله که این روایت را در وبلاگ خود منتشر کرده است، در بیانیه ای جداگانه می نویسد: "قرائن نشان میدهد که برنامه برای حضور عده ای در داخل سفارت و پایین کشیدن پرچم و به طور کلی نشان دادن ضرب شست به دولت انگلیس هماهنگ و مورد تأیید بوده است، اما جمعیت، خارج از کنترل میشوند و سر و ته ماجرا از دست نیروی انتظامی خارج میشود... در نهایت نیز همانها که اینان را راه داده بودند دستور خروج به ایشان میدهند و غائله ختم میشود".
در جستجوی اسناد محرمانه
نسخهای از کتاب "شاه" که نویسنده کتاب آن را به سفیر بریتانیا تقدیم کرده بود، در میان کتابهای کتابخانه سفارت بوده است
روایت دیگر از حمله به سفارت بریتانیا در تهران را خبرنگار سایت خبری فردا نوشته است که همراه مهاجمان به داخل سفارت رفته بود.
او می نویسد که ورود مهاجمان به داخل سفارت در واقع در سه مرحله انجام شده است: در مرحله اول حدود ۳۰ نفر وارد محوطه شده اند، بعد که پلیس می خواسته آنها را از محوطه خارج کند، با باز کردن در سفارت گروه دومی با فشار خود را وارد می کنند و این اتفاق پس از مدتی برای بار سوم هم تکرار می شود.
خبرنگار فردا هم در گزارش خود به وجود اشیا و قالی های گران قیمت، مشروبات الکلی، نقاشی ها و کتاب های قیمتی در داخل مجموعه سفارت اشاره کرده و نوشته است که عکس های ملکه بریتانیا و تصاویر شاه سابق ایران در کتاب ها پاره شده بود.
او می نویسد دانشجویان در پی اسناد محرمانه جستجوی خانه به خانه را در داخل محوطه سفارت آغاز کرده اند و به همه جا سر کشیده اند.
این خبرنگار همچنین به اقامه "نماز شکر" و "زیارت عاشورا" توسط مهاجمان درون محوطه سفارت اشاره می کند و می نویسد که به هنگام نماز "عده ای به خنده می گفتند که زمین غصبی است".