مادر مقتول در دادگاه، قاتل فرزندش را بخشید

شرق: التماس‌های متهم جوان به مادر مقتول در جلسه محاکمه تاثیرگذار شد و در حالی که هر دو طرف پرونده گریه می‌کردند، مادر مقتول اعلام کرد متهم را می‌بخشد. به گزارش خبرنگار ما، این مرد جوان متهم است دوستش را به خاطر یک گوشی تلفن‌همراه به قتل رسانده‌است. در ابتدای جلسه محاکمه که دیروز در شعبه 74 دادگاه کیفری‌استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان در توضیح کیفرخواست گفت: ماموران پلیس تهران 30 آذر سال گذشته با خبر شدند مرد جوانی به نام جلال به دست دوستش حسین زخمی شده و سپس جان خود را از دست داده‌است. با توجه به این گزارش، ماموران کلانتری مولوی در محل حاضر شدند و حسین را بازداشت کردند. این مرد در بازجویی‌ها قتل را قبول کرد و گفت در یک لحظه نتوانست عصبانیت خود را کنترل کند و مقتول را با چاقو زد. با توجه به مدارک موجود در پرونده، اعترافات متهم و سایر مدارک موجود درخواست صدور حکم قانونی برای متهم را دارم.در ادامه مادر مقتول به عنوان ولی‌دم در جایگاه حاضر شد و برای قاتل درخواست صدور حکم قصاص کرد. این زن از سوی نوه چهار ساله‌اش هم خواستار قصاص حسین شد. زمانی که نوبت به متهم پرونده رسید تا از خودش دفاع کند قبل از اینکه در جایگاه حاضر شود به گریه افتاد و با التماس از مادر مقتول خواست به او رضایت بدهد. حسین در حالی‌که اشک می‌ریخت ‌گفت عذاب وجدان ناشی از این قتل را نمی‌تواند تحمل کند و این شرایط برایش عذاب‌آور است. او به مادر مقتول گفت: من و جلال سال‌ها بود با هم دوست بودیم، شما این را می‌دانستید، او دوست صمیمی من بود، نمی‌دانم چرا آن لحظه کنترل خودم را از دست دادم. شما را به روح جلال قسم می‌دهم من را به خاطر بچه‌ام ببخشید. در حالی‌که متهم به دست‌وپای مادر مقتول افتاده‌بود، زن میانسال هم به شدت شروع به گریه کرد و گفت قاتل را می‌بخشم. زن میانسال دستش را روی سر حسین گذاشت و گفت: تو را بخشیدم اما باید قول بدهی برای خانواده‌ات عضوی مفید باشی. این زن البته بلافاصله خواسته خود را اصلاح کرد و گفت به خاطر نوه چهار ساله‌اش که دختربچه ‌است درخواست صدور حکم دیه قانونی را دارد. او گفت همه پول را به نوه کوچکش می‌دهد تا دخترک سرمایه‌ای داشته‌باشد و بتواند بی‌پدری را تحمل کند. پس از این اتفاق که در نوع خودش کم‌سابقه محسوب می‌شد در حالی که هیات قضات و دیگر حضار به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودند نماینده دادستان کیفرخواست را اصلاح و برای متهم به خاطر جنبه عمومی جرم درخواست مجازات کرد. سپس متهم در جایگاه حاضر شد. حسین گفت: اتهامم را قبول دارم. من جلال را کشتم و یک لحظه عصبانیت من باعث شد هم او را از بین ببرم و خانواده‌اش را بدبخت کنم هم خودم این‌طور گرفتار شوم. او همچنین پرداخت دیه قانونی به اولیای‌دم را قبول کرد و در توضیح آنچه اتفاق افتاده‌بود گفت: گوشی تلفن همراهم دست یکی از دوستانم به نام بیژن بود. با جلال به خانه بیژن رفتیم و من از او خواستم گوشی را پس دهد، او گفت گوشی را به دخترش داده و حالا نمی‌تواند آن را پس دهد. می‌دانستم بیژن بهانه می‌کند برای همین جواب دادم دخترت هر کجا هست بگو بیاید و گوشی من را پس دهد. بیژن با من دعوا کرد و گفت این کار را نمی‌کند. من چاقویم را درآوردم و به سمت بیژن پرت کردم، جلال که به عنوان همراه من آمده ‌بود سعی کرد جلوی مرا بگیرد. من دوباره چاقویی پرت کردم تا جلال را دور کنم و بیژن را بزنم اما ضربه به جلال برخورد کرد. تلاش هم کردم او را نجات دهم اما نشد. ضربه به قسمت حساس بدنش خورده‌بود. متهم در ادامه گفت: از وقتی این اتفاق افتاد دیگر شب ‌و روز ندارم و حالم خیلی بد است. جلال دوست من بود. او می‌خواست به من کمک کند. خانواده‌اش مثل خانواده خودم هستند و دخترش هم مثل بچه‌خودم. قسم می‌خورم هرکاری از دستم برمی‌آید برای خانواده‌اش بکنم. از دادگاه هم درخواست دارم به لحاظ جنبه عمومی جرم به من تخفیف بدهد تا بتوانم زودتر از زندان بیرون بیایم و دیه را بپردازم. من می‌خواهم کار کنم و خرجی بچه جلال را هم بدهم. بعد از دفاعیات متهم وکیل مدافع او هم در جایگاه حاضر شد و برای متهم درخواست تخفیف مجازات کرد. بنا بر این گزارش پس از پایان جلسه محاکمه هیات قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
 

+194
رأی دهید
-118

Naser hejazi - بهبهان - ایران
آفرین برشما ای مادر گرامی وعزیزخوشحالم که ازیک اعدام جلوگیری کردید امیدوارم که دیگران از شما سرمشق بگیرند. بازبه شمادرودمیفرستم
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 16:31
mortimer - اصفهان - ایران
عجب روح بزرگی داشته این خانوم میانسال.دمش گرم و دلش شاد.
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 16:38
pashmakjon - عالمو - آمریکا
من نمیدونم چرا باید چاقو با خودت داشته باشی‌؟ عجب مملکت خر تو خری شده،،،،لعنت به روحت خمینی
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 16:41
salomeh_f - ساکرامنتو - آمریکا
خدایا سرم گیج رفت ..آخه یه گوشی موبیل چقدر ارزش داره که بخوای اینقدر عصبانی‌ بشی‌ مرد نادون . واقعا که همه رو بد بخت کردی ..طفلک مادر مقتول چه عذابی میکشه بی‌چاره مادر
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 17:22
korosh2500 - برمینگام - انگلستان
اتفاقی بود که به لطف پروردگار و به خوبی و خوشی و با گذشت حضرت مادر فداکار حل و فصل و امید دارم که دیگه تکرار نباشد از این حادثه‌ها،
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 17:33
h2s_2001 - تهران - ایران
مادره اساسی جوگیر شده !.
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 18:19
bi del - دهوك - عراق
به این میگن ۱ زن مسلمان و مومن
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 18:24
bawafa1385 - هامبورگ - المان
عجب زن با شرف و با گذشتی است. عجب مادر با احساس و با عاطفه ای است عجب زن با کردار و با مرامی است این خانم . گذشت و بزرگواری مطلبی نیست که هر کس بتواند انرا داشته باشد بزرگ منش بودن باید در طبیعت انسان باشد بزرگوار بودن را نمیشود از جائی خرید . بزرگواری را نمیتوان از کسی عاریه گرفت . بزرگواری و یزرگ منش بودن باید در خون و ذات فرد باشد . عجب زن با شرف و با گذشتی است این مادر
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 18:42
parmida_alman - فرانکفورت - آلمان
منم گریم گرفت از این همه از خودگذشتگی...درد بر این مادر....این نشانه‌ی اینه که فرهنگ ایرانی‌ هنوز هست..روح پسرش شاد..و خدا بیشترش را بهش خواهد دادا...لذت بخشش فقط در وجود خداست و این مادر همانند خدا الان قابل ستایش است...
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 18:56
*Fanoos* - ايران - ايران
درود بر این مادر عزیز خیلی خوشحالمان کد
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 20:08
melika m - ملبورن - استرالیا
لذتی که در گذشت هست در انتقام نیست
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 20:22
birmingham - شیراز - ایران
به نظر من این مادر مسلمان نبوده.اگه بوده چرا حکم الله رو اجرا نکرده.خون به‌‌‌ جای خون .مرگ بر این دین ضده بشر .تا کی باید قانون عربی‌ در ایران اجرا بشه....
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 20:34
SIAVASHOMA - منچستر - انگليس
ای تو روحت خمینی که باعث اینقدر فقر فرهنگی شدیم.
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 20:43
anazta - تبریز - ایران
افرین به دل بزرگتان. خدا رحمتش کند.
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 20:50
ghorbat - گوتنبرگ - سوئد
آفرین به این مادر که با گذشت و بزرگی‌ خود نزاشت خون یه جوان دیگه ریخته شه،اصلا هم ربطی‌ به مسلمان یا ...... ندرهر دینی آدم خوب و بد داره.
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 21:11
دنیای وحشی - تهران - ایران
مگه سیرک بوده که مرتیکه میگه یه چاقو پرت کردم که به بیژن بزنم که جلال مانع شد و چاقوی دیگه ای هم پرت کردم که جلال رو دور کنم تا دوباره به بیژن چاقو بزنم که به جلال خورد!!!!!!!!!!!!! مگه این نامرد بی مرام چند تا چاقو حمل میکرده ؟ . به هرحال امیدوارم که لیاقت داشته باشد حداقل از لحاظ مالی شده جونش دربیاد شبانه روز کارکنه جبران بدبختی این خانواده را بکنه و باعث پشیمانی این مادر داغدیده از اینکه اورا بخشیده نشود . وهمچنین خداوند به این مادربیچاره صبری ناگفتنی عطا کنه و به نوه یتیمش نیز معجزه آسا خوشبختی .آمین
‌پنجشنبه 10 آذر 1390 - 21:00
afc30 - تهران - ایران
خیلی جرات می خواد که ادم از خون بچش بگذره
جمعه 11 آذر 1390 - 06:30
biniyaz - مهریز - ایران
خیلی جرات می خواد که ادم از خون بچش بگذره رحمت به شیر پاکی که خورده
جمعه 11 آذر 1390 - 14:27
feminism - لندن - انگلستان
ایکاش ذره ای از این بزرگ منشی ، گذشت و مهربان قلبی را جماعت پهلوان پنبه ها که نوجوان 17 ساله را حلق آویز کردند، داشتند !!
جمعه 11 آذر 1390 - 19:16
monanorway - اسلو - نروژ
عالمو- آمریکا کاملا بهات مواففقم.لعنت به روحت خمینی.
جمعه 11 آذر 1390 - 20:50
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.