علی صدر زاده :ایران به اواخر دوران صدام نزدیک میشود
تحریمهای جدید علیه ایران و تصویب همزمان قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل، ایران را در نقطه حساسی قرار داده است. یک کارشناس خاورمیانه میگوید که دنیا برای توقف برنامه اتمی ایران یکپارچه و مصمم است.
تحریم "بانک مرکزی ایران" از سوی بریتانیا و کانادا، تحریم صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران از سوی امریکا و تصویب قطعنامهای در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط ۸۶ کشور عضو سازمان ملل، جمهوری اسلامی را در وضعیتی اگر نه بیسابقه ولی کمسابقه قرار داده است.
علی صدرزاده کارشناس مسائل خاورمیانه در آلمان، وضعیت کنونی جمهوری اسلامی را بسیار شبیه اواخر دوران صدام حسین میداند
دویچهوله: آقای صدرزاده، از شب گذشته (دوشنبه ۳۰ آبان، ۲۱ نوامبر) موج جدید تحریمها علیه ایران آغاز شد. ابتدا بریتانیا "بانک مرکزی ایران" را تحریم کرد، به پیروی از بریتانیا، کانادا هم همین کار را کرد و امریکا هم صنایع نفت و پتروشیمی ایران را مورد تحریم قرار داده است. نیکولا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه هم نامهای نوشته و از سران اروپا خواسته که به این تحریمها بپیوندند. الان نوبت اروپاست. به نظر شما، آیا اروپا یا اتحادیهی اروپا میتواند به یک توافق نهایی برای تشدید تحریمها علیه ایران برسد؟
علی صدرزاده: در حقیقت رسیدهاند! شما فعالیتهای تکتک این کشورها را که میبینید، هم سوییس، هم انگلستان و هم فرانسه بهطور جداگانه عمل کردهاند و احساس این است که اقدام آنها در ارتباط با امریکا بوده است. یعنی اول بریتانیا شروع کرد، بعد فرانسه و بعد هم امریکا اعلام کرد. در حقیقت کار هماهنگ شدهای است. امریکا "بانک مرکزی ایران" را تحریم نکرده، ولی نحوهی تحریمی که همهی این دولتهای بزرگ اعلام کردهاند، طوری است که امکان تجارتی ایران با دنیای خارج تقریباً حداقل در صنایع پتروشیمی قطع میشود.
معاون وزارت نفت ایران گفته که علیرغم اینکه امریکا صنایع پتروشیمی ما را تحریم کرده، ما همچنان امکان صدور محصولات پتروشیمی را به اروپا داریم. در حالیکه اگر بانک مرکزی ایران تحریم شود، ایران قادر به واردات و صادارت به صورت عادی نخواهد بود. چون این بانک مرکزی است که کانال ارزی ایران با دنیای خارج است، چه برای واردات و چه برای صادرات.
با توجه به قدمهایی که در صحنهی بینالمللی علیه ایران برداشته میشود، کمکم داریم به همان جاهایی که میرسیم، که ما را به یاد اواخر دوران صدام حسین میاندازد که فروش نفت در برابر مواد غذایی و دارو بود و تقریباً نحوهی انزوای بینالمللی ایران دارد به همان شدت انجام میگیرد.
ولی الان که بریتانیا و کانادا بهطور مشخص "بانک مرکزی ایران" را مورد تحریم قرار دادهاند، واکنشهایی از داخل ایران شده که اصلاً ایران مراودهی خیلی زیادی با بریتانیا و کانادا نداشته و حجم عظیم مبادلات اقتصادی و تجاری ایران با اروپا انجام میگیرد. اگر اروپا و بهطور مشخص، کشورهای عضو اتحادیهی اروپا دست به این تحریم نزنند، تحریم یکسویهی بانک مرکزی از طرف بریتانیا و کانادا چه تأثیری میتواند بر ایران داشته باشد؟
درست است که حجم این مبادلات زیاد نیست، ولی این از نظر سیاسی در صحنهی بینالمللی خیلی مهم است. من حدس میزنم که حتی آلمان هم به این تحریم بپیوندد و اگر نه بانک مرکزی، حداقل صنایع پتروشیمی ایران را تحریم کند و واردات کالاهای پتروشیمی از ایران را محدود کند و در میان محصولات صادراتی ایران، پتروشیمی بعد از نفت مقام دوم را دارد و این برای صنایع نفت ایران خیلی مهم است.
احساس میشود که در درون ایران هم نسبت به این تحریمها احساس نگرانی میشود. من همین امروز نقل قولی از یکی از معاونان سپاه پاسداران خواندم که گفته بود: «حملات به ما افزایش پیدا کرده و حتی ما را دارد به آنجا میرساند که استراتژی دفاعیمان را تغییر بدهیم». حال اینکه این گفته تا چه حد تبلیغ است و تا چه حد واقعیت دارد، ولی نشاندهندهی آن است که حلقههای انزوا در اطراف ایران تنگتر میشود.
به خاطر دارید که ایران به هندوستان نفت فروخته بود و مدتها قادر نبود بهای ارزی نفتاش را از هندوستان تحویل بگیرد و مجبور شدند با پرداخت مبالغ زیادی به بانکهای ترکیه، این پول نفت را از هندوستان به ایران وارد کنند که گویا هنوز هم همهی پولها وارد نشده است.
بنابراین این تحریمها باعث خواهد شد که ایران نتواند کالاهایاش را صادر کند، نتواند پولاش را وارد کند و برای ایران مشکل خواهد شد. من فکر میکنم اقدام بینالمللی برای تحریم ایران، اقدامی است جدی؛ چون راه دیگری برای دنیای غرب، در زمینه واکنش نسبت به برنامههای اتمی ایران وجود ندارد.
وزارت امور خارجهی امریکا، همانطور که شما نیز اشاره کردید، صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران را مورد تحریم قرار داده است. ولی باز اینجا این سئوال پیش میآید که ایران سالهاست مراودهای با امریکا و شرکتهای امریکایی، حداقل در ظاهر، ندارد. این تحریم چه تأثیری میتواند روی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ایران بگذارد؟
این تحریمها ربطی به بازار خود امریکا ندارد. مسئله این است که امریکا تمام شرکتهای خارجی دیگری را که در صنایع پتروشیمی ایران کار میکنند، مواد صادر میکنند و یا با آنها معاملات و تبادل دارند، مورد تهدید قرار میدهد. مثلاً فرض کنید یک شرکت هندی با ایران تماس دارد، اگر آن شرکت هندی بخواهد منافع خودش را کم و زیاد کند و بسنجد که آیا بهتر است رابطهاش را با ایران حفظ کند یا بازار امریکایاش را از دست بدهد، بعید است که ایران را بر امریکا ترجیح بدهد.
درست است که ایران با امریکا مبادلات تجاری ندارد، ولی تمام تحریمهای امریکا در سی سال گذشته، در حقیقت متوجه کشورها و شرکتهایی بوده که با ایران در ارتباط بودهاند و امریکا قصد داشته روابط بینالمللی را با ایران کمتر کند.
در طی سالیان گذشته ایران تحریمهایی را که علیهاش اعمال میشد، چه از طرف اتحادیهی اروپا و چه از طرف امریکا، از طریق کشورهایی مانند چین، روسیه و کره شمالی "دور میزد". الان که دامنهی این تحریمها گستردهتر شده و بانک مرکزی و صنایع نفت و پتروشیمی ایران را هم در بر گرفته، چقدر این امکان برای ایران وجود دارد؟
طبیعی است که ایران کمکم دارد از روابط خودش با دنیای غرب کم میکند و به همین سه کشوری که شما برشمردید و کشورهای دیگری مانند ونزوئلا و… متوجه میشود. تا حدودی هم قادر خواهد بود نیازهایاش را تأمین کند و حتی میتواند از طریق آن چیزی که در ایران اصطلاحاً "دور زدن" گفته میشود، نیازهای خود را تأمین کند، ولی برای کشوری با جمعیت ۷۵ میلیون و کشوری که در آستانهی صنعتی شدن بوده و نیازهایش به خارج و روابطش با خارج، زیادتر از آن است که ما تصور میکنیم، وضع خیلی بدی خواهد بود.
ایران نه کره شمالی است و نه عراق دوران صدام حسین. ایران کشوری است که چه حاکمین بخواهند و چه نخواهند، ارتباطاتاش با دنیای خارج گسترده است و به همین علت، اگر ما دولت واحدی میداشتیم، دولتی که میتوانست کاملاً اطراف ایران را دیواری بکشد، شاید میتوانست سالها مانند کره شمالی و یا مانند صدام حسین برقرار بماند، ولی ایران چنین کشوری نیست. به همین علت، چنین کشوری با چنین ارتباطاتی، در اثر این تحریمها بسیار بسیار ضربهپذیر است.
کشورهای غربی هدفشان را از اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران، توقف غنیسازی اورانیوم از سوی ایران اعلام کردهاند. به نظر شما، آیا ایران این شرط را خواهد پذیرفت؟
فکر نمیکنم؛ بهخاطر اینکه ایران قویترین نقطهای را که به آن اتکا میکند، مسئلهی رسیدن به قابلیت ساخت سلاح اتمی است تا از طریق آن بتواند از سوی جامعه بینالمللی مورد قبول قرار بگیرد. یک استراتژی در ایران وجود دارد و این هم در سخنان آقای خامنهای و حتی قبل از آقای خامنهای و آقای احمدینژاد، در سخنان دیگر دولتمردان جمهوری اسلامی وجود داشت که اگر نمیخواهید به سرنوشت صدام حسین دچار بشوید، اگر میخواهید خودتان را در برابر هرگونه حملهای بیمه کنید و اگر میخواهید به عنوان یک نیرو در درون کشور، از طریق مخالفینتان پذیرفته شوید، باید به یک سلاح بسیار کشنده دست پیدا کنید و آن سلاح اتمی است.
این استراتژی در منطق خود غلط نیست. همانطوری که میبینید، کسی به فکر حمله به کره شمالی نیست، چون بمب اتمی دارد. کسی به فکر حمله به پاکستان نیست، با اینکه پاکستان این همه مشکلات برای دنیا ایجاد کرده، چون بمب اتمی دارد. بعضیها هم میگویند اگر صدام حسین بمب اتمی داشت، کسی به او حمله نمیکرد. این نمونهها هست که باعث شده جمهوری اسلامی را به این راه بکشاند که به جای تعامل با جامعه جهانی، رسیدن به یک سلاح را تنها راه نجات خودش بداند و فکر نمیکنم تغییری در این استراتژی داده شود. چون اگر دست از رسیدن به قابلیت داشتن سلاح اتمی بردارند، در حقیقت، از نظر داخلی هم با مخالفین خودشان مشکل پیدا خواهند کرد. صرفنظر از اینکه از نظر خارجی نیز ضربهپذیر خواهند بود.
شب گذشته ما همچنین شاهد رأی بیسابقهی مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران، در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران بودیم. این زیر فشار قرار دادن ایران در عرصهی اقتصادی و در عرصهی حقوق بشر به طور همزمان، به نظر شما، وضع را را برای ایران به چه سمتی پیش میبرد؟
این هم نشاندهندهی انزوای بیشتر است. اگر خاطرتان باشد، در قطعنامهای که مجمع عمومی سازمان ملل پیش از این علیه ایران صادر شد، حدود ۸۰ کشور رأی موافق دادند. ولی اینبار که آقای لاریجانی، رییس کمیتهی حقوق بشر قوهی قضاییهی ایران، به نیویورک رفته بود و سعی کرد با مصاحبههایی به زبان انگلیسی، برای ایران تبلیغاتی انجام بدهد، حتی گویا نحوهی دفاع آقای محمد جواد لاریجانی از وضع حقوق بشر در ایران، به ضرر جمهوری اسلامی منتهی شده و به جای ۸۰ کشور، اینبار ۸۶ کشور علیه ایران رأی دادهاند و بیش از ۵۰ کشور هم رأی ممتنع دادهاند.
یعنی وجههی ایران در سطح بینالمللی خرابتر از گذشته شده و اگر این قدمها را کنار هم بگذاریم، نگاه دنیای خارج به ایران، نگاهی است به یک کشور بسیار منزوی و کسانی که در خارج از ایران زندگی میکنند، شرکتها و دولتهای خارجی، سعی میکنند برای کم شدن اشکالات و سایر مسائلی که ممکن است بهوجود بیاید، هرچه ممکن است از تماس با این کشور خودداری کنند و به همین علت، این قطعنامه هم در سازمان ملل، صرف نظر از اینکه از نظر محتوا محق بود، یعنی بر اساس آنچه در نوشتههای آقای احمد شهید و سایر گزارشهایی که در مورد ایران خوانده میشود، امری به حق بود، ولی خود این عمل مجمع عمومی سازمان ملل نشاندهندهی رفتن ایران به طرف انزوای بیشتر است