بررسی روزنامههای صبح تهران؛ سه شنبه اول آذر
روزنامههای امروز صبح تهران در عنوانهای اصلی خود به درگیریهای خیابانی در شهرهای مصر پرداخته و آن را انقلاب واقعی خواندهاند که علیه نظامیان آن کشور رخ داده است. گفته وزیر نفت که از نفت به عنوان سلاح سیاسی استفاده میکنیم انعکاس وسیعی در روزنامهها دارد که در مصاحبه با صاحبنظران و در مقالات خود با آن مخالفت کردهاند. بیاعتنائی به قطعنامههای صادره علیه ایران و ابراز نگرانی درباره تمایل همسایه شرقی افغانستان به سوی آمریکا از دیگر مطالب این روزنامههاست.
روز جنجالی، و تنفس مصنوعی جریان انحرافی
"روز جنجالی علیاکبر جوانفکر" تیتر اول ابتکار است و سیاست روز "جنجال در خیابان خرمشهر" را در عنوان اصلی خود آورده، مردم سالاری از "کمیته ویژه پیگیری طرح سوال از رئیسجمهور" خبر داده و قدس "مجلس علیه مصوبه مجلس" را در صدر اخبار خود آورده است.
مردم سالاری در گزارش اصلی خود نوشته: «علیاکبر جوانفکر این روزها خبرسازترین چهره دولتی است و کم کم دارد جای خالی اسفندیار رحیم مشایی را پر میکند. چند روز پیش مصاحبه او با روزنامه اعتماد، یکی از دلایل توقیف موقت آن روزنامه بود و همزمان قوه قضائیه حکم محکومیت وی را مبنی بر یک سال حبس به دلیل انتشار ویژهنامه موهن « خاتون» در روزنامه ایران منتشر کرد. جوانفکر که همزمان مدیریت خبرگزاری دولتی ایرنا و روزنامه دولتی ایران را برعهده دارد اما هم خود را بی گناه میداند و هم همچنان اصرار دارد که ویژه نامه خاتون مشکلی نداشته است. »
به نوشته این روزنامه، جوانفکر پس از صدور حکم، بازهم ساکت ننشست و روزگذشته نشست خبری در روزنامه ایران برگزار کرد، نشستی خبری که حاشیههایش بسیار بیشتر از متن آن نشست مورد توجه رسانهها قرار گرفت و اخبار ضد و نقیضی درباره بازداشت او پس از این نشست منتشر شد. داستان خبرهای ضد و نقیض با خبری در خبرگزاری فارس آغاز شد.
مجید رفیعی در گزارشی در تهران امروز نوشته پلاک ۱۶ خیابان خرمشهر تهران دیروز شاهد برگزاری یک کنفرانس جنجالی بود. برگزار کننده این کنفرانس خبری علیاکبر جوانفکر مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و سرپرست روزنامه دولتی ایران بود. کسی که خود را خالصانه! وقف جریانی که از آن به انحرافی یاد میشود کرده بود و به خاطر انتشار ویژهنامه موهن خاتون و اهانت به مقدسات، توسط قوه قضائیه به زندان و جریمه محکوم شده است.
به نظر این گزارشگر: نکته جالب این بود که برای نخستین بار در تاریخ رسانهای و سیاسی کشور است که یک متهم با استفاده از اموال دولتی و بیتالمال برای خودش، کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد.
تهران امروز اظهارنظر کرده که نیم نگاهی به رویکرد تبلیغاتی- رسانهای جریان انحرافی که این روزها بر محور مظلومنمایی و جلب توجه مردم به هرقیمت و از طریق راهاندازی پروژههای رسانهای- تبلیغاتی انحرافی که خروجیهایی نظیر خاتون و... داشته میچرخد، نشان میدهد بیجهت نیست که جوانفکر برای این پروژه انتخاب شده است.
روزنامه ام را بستهاند، بیکارم
پوریا عالمی که ستون طنز وی با توقیف روزنامه اعتماد رها شده است در مقاله ای در شرق نوشته روزنامهنویس هستم. روزنامهام را بستهاند و من بیکارم، منی که کاری جز دوستداشتن تو بلد نیستم. یک روز روزنامهها باز میشود و من به کارم میرسم، به تو میرسم، تو را تیتر یک میکنم و رنگ لوگو را با رنگ چشمان تو هماهنگ. بعد در گزارشی میپردازم به اهمیت حضور تو در جامعه، در هر جامهای که باشی، به اهمیت اینکه وقتی هستی درصد امید به زندگی در شهر بیشتر میشود، به اهمیت اینکه ماهیت وجودی جایی به اسم واحد زیباسازی شهری، با وجود تو در شهر زیر سوال میرود.
این طنزنویس اضافه کرده، بعد در سرمقاله با ادله نظریهشناسانه و مثالهای فراوان از متون اساطیری، هستی تو را به عنوان دلیلی برای رد چیستی تنهایی انسان امروز در جامعه مدرن ثابت میکنم. در یادداشت اجتماعی شاخص عمر را توضیح میدهم، توضیح اینکه شاخص عمر با لبخند تو چطور تغییر میکند. گزارش ورزشی را به گرمکردن دستهای تو در زمستان با فن تکنیکی هاکردن غافلگیرانهات اختصاص میدهم. به سیستم یک یک یک تو هم اشاره خواهم کرد که در همه جای زمین حضورداری و گل میکاری.
به نوشته مقاله صفحه آخر شرق بعد در جدول کلمات متقاطع کاری میکنم که اسم تو به فردای من برسد و خستگیام را در ستون هفت افقی قطع کند. من روزنامهنویسم. واقعگرا. آنقدر واقعگرا که از آن مسوول ممنونم که گاهی روزنامهها را میبندد تا یادم بیفتد روزنامهنویسم و با بستن یک روزنامه بیکار میشوم، منی که کاری جز دوست داشتن تو بلد نیستم و گاهی در انتشار و تبین دوستداشتن تو، به دلیل سهلانگارانه نوشتن از بیهودگی سیاست و خبرهای تلخی که متاثر از افسردگی طبقه متوسط است فاصله میاندازم.
نفت ابزار سیاسی، شکست قطعنامهها یا قطعنامه شکست
"هشدار وزیر نفت به غرب" در صدر اخبار شرق آمده، "طلا و ارز در سراشیبی کاهش قیمت" تیتر اول جام جم است، جهان صنعت از "۴۰هزار میلیارد تومان پیشبینی کسری بودجه" نوشته و دنیای اقتصاد " هراس واشنگتن از اثر تحریم" را مطرح کرده است.
شرق در گزارش اصلی خود نوشته پس ازتصویب قطعنامه شورای حکام و در تداوم خط تبلیغی برخی رسانهها علیه ایران، وزیر نفت ایران در پاسخ به خبرنگار الجزیره گفت: «در صورت ادامه مناقشه هستهای ایران، اگر ناچار شویم از نفت به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده میکنیم.» اگرچه موضع نخست چندان جدی گرفته نشد و به سرعت هم از سوی علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه، با تاکید بر اینکه «جمهوری اسلامی ایران قصد خروج از ان.پی.تی ندارد»، رد شد؛ اما سخنان سردار رستم قاسمی وزیر نفت ایران از جنس دیگری بود و کمتر کسی میتوانست آن را جدی نگیرد و انعکاس سخنان او نیز گواهی بر این مدعا بود.
همین روزنامه با غلامحسین نوذری، دومین وزیر نفت کابینه اول احمدینژاد گفتگو کرده و از قول وی نوشته استفاده از نفت بهعنوان «سلاح سیاسی» کار درستی نیست ما حدود دو تا ۳/۲ میلیون بشکه در روز صادرات نفت داریم. عمده مشتریان نفت ایران هم کشورهای آسیایی نظیر ژاپن و چین، هند و کرهجنوبی هستند. به نظرم ما باید بهعنوان دومین کشور صادرکننده اوپک، بهدنبال ثبات بازار باشیم و به مصرفکنندگان اطمینان دهیم که آنها میتوانند برای تامین نیازهای انرژی خود به ایران تکیه کنند.
رضا زندی هم در مقاله ای در شرق نوشته نفت سلاح نیست «آقای وزیر»!. نفت استراتژیکترین کالای ایران است. ایران دومین تولیدکننده اوپک است و همواره سعی کرده نقش یک عرضهکننده مطمئن را در بازار انرژی بازی کند؛ این را حتی در دوره جنگ تحمیلی اثبات کرده است.
به نوشته این کارشناس، وزیر نفت ایران تا یکماه دیگر رییس اوپک است. اوپک بارها تاکید کرده است که یک سازمان اقتصادی است و سیاسیبازی نمیکند. اظهارات رستم قاسمی که بازتاب وسیعی هم در رسانههای دنیا داشته است، موقعیت ایران را در اوپک که نمیخواهد سیاسی جلوه کند، تضعیف میکند.
از طرفی امنیت عرضه برای مشتریان نفت بسیار مهم است. اگر مشتریان احساس کنند که ایران ممکن است زمانی از توقف نفتش به عنوان یک ابزار فشار سیاسی استفاده کند آیا به دنبال تغییر منبع انرژیشان نخواهند رفت؟ وقتی سهم بازار نفت ایران گرفته شود دیگر به راحتی نمیتوان آن را برگرداند.
کیهان با اشاره به قطعنامههایی که این چند روز علیه ایران صادر شده آنها را قطعنامههای شکست خوانده و نوشته از ۱۱ اکتبر تا امروز ۲۲ نوامبر بیش از۴۰ روز است که آمریکاییها به آب و آتش میزنند، دسیسه میچینند، سناریو مینویسند، بر طبل تحریمها میکوبند، یقه میدرانند و گاه بلوف حمله سر میدهند تا به طریقی حساسیتها را نسبت به ایران به سقف برسانند. سوال ساده و البته روشن این است که این تحرکات و تقلاها در مواجهه با ایران اسلامی برای چیست؟ ابتدا اجازه بدهید خیلی خلاصه صحنه را مرور کنیم: ابتدا ۱۱اکتبر وزیر دادگستری آمریکا در مقابل دوربینها ظاهر میشود و بدون ارایه هرگونه سندی یا دست کم قرینه و نشانهای جمهوری اسلامی را به طرح ترور سفیر عربستان آنهم در خاک واشنگتن متهم میکند.
به نوشته این روزنامه هنوز این مسئله ساختگی در صدر اخبار دنیاست و تازگی و حواشی و بازتابهای بعدی آن سپری نشده است که این بار پرونده مشابه دیگری بر ضد ایران گشوده میشود: «پرونده حقوق بشر». در اینجا نیز یک بازی سه ضلعی آغاز میشود؛ بان کی مون در مقام دبیرکلی سازمان ملل گزارشی سراسر منفی را علیه ایران درباره آنچه که وخامت حقوق بشر در جمهوری اسلامی نام نهاده منتشر میکند به فاصله کوتاهی احمد شهید که عنوان گزارشگری ویژه حقوق بشر در امور ایران را یدک میکشد به صحنه میآید و یک گزارش کاملا کپی پیست شده از روی سایتهای ضد انقلاب و منافقین را علیه ایران منتشر مینماید
کیهان در نهایت نوشته خروجی این مثلث تاکنون در قالب ۲ قطعنامه عملیاتی شده است که البته به نظر میرسد با ۱ قطعنامه دیگر تداوم داشته باشد. جمعه گذشته در یک روز ۲ قطعنامه علیه ایران به تصویب رسید و کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل هم درصدد است قطعنامهای را درباره وضعیت حقوق بشر جمهوری اسلامی تدارک ببیند.
زنگ شیر به صدا در آمد
سیاست روز زیر این عکس نوشته بالاخره پس از گذشت دو ماه از آغاز سال تحصیلی جدید، مراسم نمادین آغاز توزیع شیر در مدارس شهر تهران در یکی از دبستانهای دخترانه برگزار شد. حالا کی توزیع شیر از نمادین بودن دربیاید خدا میداند.
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته با گذشت دو ماه از سال جدید تحصیلی، به سلامتی و خوشی، زحمتهای عجیب و غریب مسوولان بالاخره به نتیجه رسید و مشت محکمی به دهان استکبار جهانی اصابت کرد و توزیع شیر در مدارس تهران از روز گذشته آغاز شد. بدیهی است که این موفقیت بینظیر نباید همین جوری خشک و خالی به انجام برسد و بر همین اساس مدیران آموزش و پرورش مراسم بزرگی برگزار کردند و زنگ شیر را در یکی از مدارس به صدا درآوردند.
به نوشته این مقاله مسوولا ن محترم در همان مراسم جشن توضیح دادهاند که «توزیع شیر وظیفه ذاتی آموزش و پرورش نیست و وزارت بهداشت مکلف به تامین سلامت دانش آموزان همچون سایر مردم است اما آموزش و پرورش طرحهای این چنینی را که در سلامت دانشآموزان اثربخش است در مدارس اجرا میکند.» به این ترتیب دیگر عمرا کسی نمیتواند به ۲ ماه دیرکرد این عزیزان اعتراض کند. وزارت بهداشت هم فعلا مشغول تهیه توضیحات جدید درباره رهاسازی بیماران در بیابانها هستند و از او هم توقعی نیست که در اینباره توضیح دهد... و به این ترتیب ممکن است سال آینده در توزیع شیر مدارس، همان ۹ ماه تاخیر صورت بگیرد، آن هم بدون آن که کسی بتواند به کسی ایراد بگیرد!
و سرانجام مقاله مردم سالاری این که: به هر حال آنچه دست به نقد است این است که بالاخره دیروز زنگ شیر مدارس زده شده و احتمالا بچههای مدارس شیر را- اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک باز هم بگذارند- تا آخر سال دریافت خواهند داشت ولی اگر چنین نشد و توزیع این شیر بار دیگر قطع شد، مسوولان محترم قول میدهند در زمان وصل مجدد، باز هم جشن بگیرند و زنگ شیر را در یکی دیگر از مدارس به صدا در آورند تا همه از موفقیتهای آنها آگاه شوند.
بازی با تیترها
ابتکار در ستون بازی با تیترهای مطبوعات نوشته:
- تشکیل کمیته ویژه پیگیری طرح سؤال از رئیسجمهور [آخه کار یه نفر و دو نفر و یه سال و دو سال نیست]
- حدادعادل: جبهه پایداری باوجود اختلاف سلیقه به کمیته بپیوندد [دعوا هم بشه اشکال نداره]
- استیضاحکنندگان وزیر نیرو تحصن میکنند [احتمالاً برای طرح سؤال از رئیسجمهور خودسوزی میکنند]
- نماینده مجلس: دیرکرد در ارائه بودجه به معنای شکست مدیریت دولت است [اگه فکر میکنی با این جمله دولت تحریک میشه و سروقت بودجه را میده، اشتباه میکنی]
- نمایندگان: از ابتدا مخالف تصویب طرح حقوق مادامالعمر مقامات بودیم [فکر کنم یه عده شبانه اومدن مجلس و این طرح را تصویب کردن]
- دانشجوی تسخیرکننده لانه جاسوسی: احمدینژاد تهدید کرد نقشه تسخیر لانه جاسوسی را به دولت موقت گزارش میدهد [از همون زمان تو کار افشاگری بود]