اولین وزیر نفت احمدی نژاد: مافیای نفتی تنها یک شعار انتخاباتی بود

سید کاظم وزیری ‌هامانه، نخستین وزیر نفت احمدی نژاد بود که توسط رئیس جمهور برکنار شد. او در گفت و گو با همشهری اقتصاد از ناگفته های دوران وزارتش می گوید و تصریح می کند که "مافیای نفتی" تنها یک شعار انتخابانی بود.

پروسه رسیدن به وزیری‌‌هامانه در دولت نهم، پروسه پرزحمتی بود؛ به‌طوری که وقتی او در روز بیستم آذر ماه 84 با تعداد 172 رای موافق از مجلس رای اعتماد گرفت، برخی سیاسیون اعلام کردند که وزیری‌هامانه را خدا به ما داد.

سید‌کاظم وزیری‌هامانه، زاده ۱۳۲۴ خورشیدی در یزد است. او که کارشناس مهندسی مکانیک و کارشناس ارشد مدیریت دولتی است، پس از کسب رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به‌عنوان نخستین وزیر نفت کابینه محمود احمدی‌نژاد در دولت نهم معرفی شد.

او در گذشته در سمت‌هایی چون معاون وزیر در پالایش و پخش، معاون وزیر در برنامه‌ریزی، معاون وزیر در امور هماهنگی، معاون وزیر در امور اشتغال، عضو هیات مدیره چهار شرکت اصلی وزارتخانه، رئیس هیات مدیره شرکت اویک و قائم‌مقام مدیرعامل شرکت کالای لندن و... به فعالیت پرداخته است. ‌

هامانه در تاریخ 21 مرداد 86، با پافشاری بر مواضع خود در حفظ هویت صنعت نفت، از سمت خود برکنار و مشاور محمود احمدی‌نژاد در امور نفت و گاز شد. گفت‌وگوی همشهری اقتصاد با سیدکاظم وزیری‌هامانه نشان می‌دهد او هنوز هم بر مواضع خود پافشاری می‌کند.

 زمانی که وزارت نفت را تحویل گرفتید، بزرگ‌ترین مشکلاتی را که این وزارتخانه بزرگ با آن مواجه بود، در چه مواردی می‌توان خلاصه کرد؟

در آن زمان، مشکلات وزارت نفت دو وجه درونی و بیرونی داشت. وجه درونی به کارکنان، پروژه‌ها، تولید، ساخت‌وساز و .... و وجه بیرونی به سیاست، فشارهای سیاسی، موضع‌گیری‌های سیاسی و توقعاتی که در مجلس و دولت وجود داشت، مربوط بود. با توجه به این تفکیک، زمانی که بنده مسئولیت سرپرستی وزارت نفت را بعد از اینکه کاندیدای وزارت نفت رای نیاورد، تحویل گرفتم، از نظر بخش درونی کارکنان پذیرای خیلی خوبی بودند. به‌دلیل اینکه مقبولیت داشتم و بیش از 37‌سال در نفت کار کرده بودم، 23 سال معاون وزیر و مدیر و عضو هیات مدیره شرکت‌ها و... بودم و تقریبا در همه سطوح من را می‌شناختند؛ از طرفی هم می‌دانستند که من روحیه تعامل و بخصوص در مورد مسائل نیروی انسانی حساسیت و توجه ویژه دارم. چون یک دوره از مسئولیتم مدیر امور اداری بود که همه مسئولیت مقررات و ضوابط و ساختار در حوزه کار من بوده و چون با آن‌ها آشنا بودم و همچنین چون کار من را در آن دوره دیده بودند، تقریبا در صنعت نفت مقبولیت لازم را داشتم.

 مشکل موجود در مورد طرح‌ها و پروژه‌ها تامین اعتبار برای انجام آن‌ها و افزایش تعداد پروژه‌ها بود که برای آن هم تدابیری اندیشیده و با آقای رئیس‌جمهور در میان گذاشته شد و بالاخره راه‌حلی برای تامین اعتبار آن‌ها پیدا شد؛ و این چیزی بود جدای از جذب سرمایه خارجی و آن منابعی که در بودجه مصوب پیش‌بینی شده بود، بالاخره ارقام بزرگی مورد موافقت قرار گرفت که به نفت تزریق شود.

 بخشی از آن در زمان وزارت بنده جذب شد و بخشی در زمان وزرای بعدی. راه‌حلی که پیدا شد، راه‌حلی بود که وزرای بعدی هم از آن استفاده کردند. با وجود این‌که دو سال بیشتر در سمت وزارت نفت نبودم، اما به‌دلیل اینکه سال‌ها معاون برنامه‌ریزی بودم، با نظام برنامه‌ای و روشمند، نیازها را برآورده کردیم و نیازهای پروژه‌ها در حال تامین بود که بخشی از آن در زمان مسئولیت اینجانب انجام شد.

در آن زمان تولید در چه وضعیتی بود؟

به دلیل مقبولیت و رابطه نزدیکی که با بدنه تولید داشتم، مشکلی در این زمینه وجود نداشت و تولید روند صعودی خودش را طی می‌کرد. قبل از من در مناطق نفتخیز جنوب کدورتی پیش آمده بود که به‌دلیل شناختی که کارکنان از من داشتند و جلساتی که با مدیران داشتیم، رابطه خوبی ایجاد شد؛ در حدی که اگر یک مدتی به جنوب نمی‌رفتم، تلفن می‌زدند و رفتنم را مطالبه می‌کردند و اینجانب نیز با رضایتمندی کامل می‌رفتم و در جلسات شرکت و از پروژه‌ها بازدید می‌کردم و‌... به همین دلیل تولید وضعیت خوبی داشت، در حدی که در آخرین اجلاس اوپک که من حضور داشتم، رقم تولید 4 میلیون و 230 هزار بشکه را صورت‌ جلسه کردند (چون شرایطی به‌وجود آمده بود که باید اتخاذ تصمیم می‌شد). بنابراین روند تولید مطلوب بود. در مجموع بخش درونی با یک حرکت هماهنگ و مثبت جلو می‌رفت و تقریبا حداقل برای خودم قابل قبول بود.

به فشارهای سیاسی و مشکلات بیرونی صنعت نفت اشاره کردید. این مشکلات تا چه اندازه بود؟

معمولا فشارهای بیرونی بر صنعت نفت خیلی زیاد است. بخصوص بعد از انتخابات سال 84 که یکی از شعارهای انتخاباتی مربوط به مافیای نفتی بود، این امر مشکل زیادی برای بخش داخلی ایجاد کرده بود. وقتی کسی با شعار مافیای نفتی در انتخابات شرکت کند، خطابش به نفت است. کارکنان هم تفکیک شده نیستند. به همین دلیل همه کارکنان نفت با این شعار زیر سوال می‌رفتند و می‌روند. طبیعتا برای همه این سوال مطرح بود که منظور از مافیای نفتی چه کسی است.

این موضوع فشار زیادی برای ما درست کرد؛ چون از یک طرف بیان شده بود و محتوایی نداشت و در حد یک شعار انتخاباتی بود و از طرف دیگر هم ارگان‌های بازرسی و نظارتی کشور احساس می‌کردند که باید این مافیا را پیدا کنند. من هم به عنوان کسی که بیش از 30 و چند سال سابقه حضور در نفت و شناخت داشتم، یک گروه سازمان یافته‌ای تحت عنوان مافیای نفتی که با یک اشاره به هم بتوانند آن‌جا را چپاول کنند، یا مسیر حرکت نفت را تعیین کنند و مراکز تصمیم‌گیری را تحت‌تاثیر قرار دهند و چیزهای دیگری که یک مافیا بتواند انجام دهد، نمی‌شناختم. از سال‌های پیش از مسئولیت وزارت، بنده در سمت‌های بالای مدیریتی این مجموعه بودم و اگر چنین چیزی بود، قطعا می‌توانستم از آن مطلع شوم‌. خیلی پیچیده نبود که آدم بتواند سر از این چیزها در بیاورد. بارها هم صحبت می‌کردیم که یا این مافیای نفتی را به ما نشان دهید یا این‌که منتفی‌اش کنیم که با خنده از کنار قضیه می‌گذشتند ولی مطبوعات ما را رها نمی‌کرد. من همیشه می‌گفتم من مافیای نفتی را نمی‌شناسم، وظیفه من هم نیست که آن‌ها را پیدا کنم.

وظیفه من در وزارت نفت تولید، فروش، پخش، انتقال و اجرای پروژه‌ها و بقیه قضایای مرتبط با این‌هاست. اگر مافیایی وجود دارد، قوه‌قضائیه‌ای داریم، وزارت اطلاعات داریم، بازرسی کل کشوری هست، نهادهای نظارتی هستند که باید آن‌ها را پیدا کنند و ما هم همکاری و حمایت می‌کنیم. ولی این موضوع تمام نمی‌شد و موضوع کشداری بود که ادامه پیدا می‌کرد. از طرف دیگر هم فشارهای دیگری بود که به‌تدریج بعد از چند ماه شروع شد و به‌رغم قول و قرارهایی که گذاشته بودیم، مسئله تغییر مدیریت بود که این هم یک فشار غیرعادی بود. تغییرهای متعدد مدیریتی عنوان شد که من زیر بار نرفتم تا این‌که یک مورد خاص مطرح شد که شخص خاص باید قائم‌مقام وزیر نفت شود و من با شناختی که داشتم و اطلاعاتی که به دست آورده بودم، این موضوع برایم حیثیتی و اعتقادی بود، اعلام کردم من نمی‌پذیرم و کار گره خورد و با کمال میل و رضایت، صندلی وزارت نفت را برای حفظ صنعت نفت تقدیم کردم. البته من همان موقع بازنشست نشدم و در نهاد ریاست‌جمهوری به عنوان مشاور مشغول بودم تا اینکه در اول اسفند سال 89 بازنشسته شدم.

زمانی که وزارت را تحویل دادید، چه نکته‌های خاصی مد‌نظرتان بود که به آقای نوذری پیشنهاد بدهید؟

آقای نوذری چون مدیرعامل شرکت ملی نفت و معاون بنده بودند، هیچ تصمیمی نبود که از ایشان پنهان باشد. تقریبا در جریان همه خط‌مشی و برنامه‌های من به صورت کلمه به کلمه بودند و در دوران کاری در طول یک روز بیش از چند تماس تلفنی یا ملاقات حضوری داشتیم. بنابراین نقطه پنهانی وجود نداشت. البته یکی، دو مورد خاص بود که وقتی حساسیت آن‌ها را احساس کردم به ایشان گفتم که اتفاقا ایشان هم آن‌ها را پیگیری کردند.

چه نقطه‌های خاکستری در وزارت‌تان می‌بینید که اگر برگردید روی آن‌ها تمرکز می‌کنید؟

من به‌طور کلی معتقدم هر مسئولی اعم از کارمند، رئیس، مدیر کل، معاون وزیر یا وزیر وقتی موفق است که مافوقش از او حمایت کند. یک وزیر وقتی موفق است که رئیس دولت حمایتش کند و با هم جفت‌و‌جور باشند.

 در 5، 6 ماه اول دوران وزارت بنده، این احساس مشترک وجود داشت و قرارهایی هم گذاشته بودیم و من با قدرت به کارم مشغول بودم، ولی به تدریج به هر دلیل ایشان می‌خواستند اعمال سیاست کنند، دردسر جدیدی ایجاد می‌شد.

کسی که بیش از سی‌و چند سال در نفت کار کرده و بیش از 20 سال در حوزه مدیریت رده بالا بوده، قطعا به کارش اشراف دارد و این موضوع بر کسی که از خارج از مجموعه نفت آمده و هیچ آشنایی ندارد، ایجاد فشار می‌کند. به خصوص اینکه مطبوعات هم اینجاها کافی است احساس کنند که بین رئیس دولت و وزیر در نقطه‌ای هماهنگی وجود ندارد و افرادی هم با شیطنت آن را دامن بزنند طبعا جوی ایجاد می‌شود که وزیر باید بخش زیادی از وقت خود را صرف خنثی کردن آن کند.

نقطه‌ای که من ضعف کار می‌دانم این است؛ تقریبا ماه‌های آخر کار این گرفتاری را داشتیم. چون ایشان نقطه نظراتی داشتند که من آن‌ها را قبول نداشتم و از نظر فنی - تخصصی شرعا به خودم اجازه نمی‌دادم که آن‌ها را پیاده کنم. ایشان هیاتی را به من ابلاغ کردند که برای کارهای نفت تصمیم‌گیری کنند که من نامه نوشتم و با ارائه دلایل قانونی نپذیرفتم. ولی وزرای بعدی پذیرفتند تا این‌که شورای نگهبان چند وقت پیش این هیات را خلاف قانون دانست. یعنی 2، 3 سال این هیات خلاف قانون تصمیم‌گیری کرد تا شورای نگهبان اعلام نظر کرد. من همان موقع جلوی این موضوع ایستادگی کردم و به‌هیچ‌وجه نپذیرفتم. طبیعی است بین من و رئیسم کدورت ایجاد شود. این چیزی بود که مشکل‌آفرین بود، وگرنه هم من نفت را می‌شناختم و هم نفت من را می‌شناخت و هم این‌که بنده در چهار شرکت به کارم تسلط داشتم. در آن شرایط، باید ‌درصد بالایی از وقت صرف این می‌شد که مسائل برون‌سازمانی را دفع کرد. اگر 16، 18 ساعت کار صرف اعتلای کار و پیشرفت پروژه‌ها و ... شود، ببینید چه اثری دارد تا اینکه 50، 60‌درصد از این وقت صرف این شود که فشار بیرونی را دفع کنی و به ارگان‌ها و افراد مختلف پاسخ بدهی و خلاصه نگذارند کار کنی، این می‌شود تفاوت کار و من برای آن دوران بسیار متاسفم. چون وقت کشور را تلف کردند و فرصت‌ها از دست رفت.

این مسائل چقدر بر تولید که مهم‌ترین رکن وزارت نفت است موثر بود؟

قبل از ورود من هم تولید حدود 4 میلیون و 200‌هزار بشکه بود. اگر در زمینه تولید کاری انجام نشود، به طور متوسط سالی 200 هزار بشکه افت طبیعی اتفاق می‌افتد. اگر من 4 میلیون و 200‌ تحویل گرفتم، اگر کاری نمی‌کردم، سال بعد باید 4‌میلیون بشکه تحویل می‌دادم. الان که اعلام می‌کنند تولید کاهش پیدا کرده و حتی خود وزیر سابق اعداد و ارقام 3 میلیون و 600 هزار بشکه را هم اعلام کردند، نشان‌دهنده این است که نشده تولید را ثابت نگه دارند. این مشکل همه کشورهاست و میادین ما هم در نیمه دوم عمر قرار دارند و باید حتما روی تولید آن‌ها کار جدی شود تا تولید را بتوان ثابت نگه داشت یا برای افزایش باید میدان‌های جدیدی را توسعه داد. بنابراین اگر در پایان 2 سال مسئولیت تولید 4میلیون و 230 هزار بشکه داشتیم نشان از تلاش روی تولید است که دسترنج همه همکاران و عزیزان در بخش تولید اعم از خشکی و دریاست و اجازه ندادیم فشارهای سیاسی به این امر لطمه بزند.

قطعا افزایش تولید کار زیادی می‌طلبد. در این مورد در زمان وزارت جنابعالی چه کارهایی انجام شد؟

باید قرارداد توسعه میدان‌های جدید امضا شود که کار پرزحمت و بزرگی است. در دوران مسئولیت بنده این کار انجام شد، اما توسعه یک میدان حداقل چهار سال طول می‌کشد. من برای یک دوره درازمدت برنامه‌ریزی کرده بودم که آقای نوذری این روند را ادامه دادند و موفق هم بودند. ولی در هر حال افزایش تولید خیلی کار می‌برد و علاوه بر ضرورت توسعه میادین جدید باید روی میادین در حال تولید نیز کار کرد تا افت تولید نداشته باشیم.

با توجه به اینکه اقتصاد کشور ما نفت‌محور است، این کاهش تولید به اقتصاد ضربه خواهد زد. اینطور نیست؟
به هر حال کاهش تولید بر اقتصاد ما تاثیر دارد، اما خوشبختانه درآمد حاصل از نفت به‌دلیل قیمت بالا نیاز کشور را تامین می‌کند به‌علاوه مازاد بر هزینه‌هایی که در برنامه پیش‌بینی شده، درصدی از درآمد حاصل از صادرات نفت را برای موارد آتی و نیازهای پیش‌بینی نشده در قانون برنامه به‌عنوان صندوق توسعه ملی در نظر گرفتند. امیدواریم که اقتصاد کشور با این پشتوانه لطمه نخورد. ولی به‌هرحال اصل مطلب گفته شما درست است. وقتی تولید کاهش پیدا کند، درآمد کم می‌شود، معمولا هم هزینه‌های جاری همیشه هستند و آن‌چه لطمه می‌خورد هزینه‌های سرمایه‌گذاری است و بخش پروژه‌ها و توسعه است که آسیب می‌بیند.

با توجه به این‌که شما پیش از دوران وزارت در معاونــت برنامه‌ریزی حضور داشتید، به نظرتان برنامه‌های پیش‌بینی شده نفت تا چه زمانی طبق برنامه پیش رفته است؟

در برنامه چهارم توسعه برای تولید رسیدن به سقف پنج میلیون بشکه پیش‌بینی شده بود. همان موقع هم من به عنوان یکی از اعضای کمیته برنامه‌ریزی معتقد بودم که این هدف، شدنی نیست. چون سرمایه‌گذاری کلانی نیاز است که یک میلیون بشکه به تولید افزوده شود، ضمن آن‌که افت تولیدهای طبیعی را هم باید جبران کرد. بنابراین الان هم اعتقادم این است که هدف پنج میلیون بشکه‌ای که دوباره مطرح شده، خیلی دست‌یافتنی نیست، ولی آرزو می‌کنم عملیاتی شود.

در مورد تولید گاز وضعیت چطور بود؟

گاز هم همین وضع را دارد، ضمن این‌که افت تولید آن خیلی کم است. مصرف در بخش گاز بسیار بالاست. تقریبا همه نیروگاه‌ها و همچنین صنایع گازسوز شده‌اند و از طرف دیگر هم مصرف خانگی و تجاری به‌شدت افزایش پیدا کرده و به همین دلیل موازنه تولید و مصرف در بخش گاز بسیار مهم است. تلاش ما همیشه این بوده که این کار انجام شود ولی باید اعلام کنم در زمستان هیچ‌گاه موازنه مثبت نبوده و سال‌هایی هم که مشکلی نداشتیم، به مدد نفت کوره بوده است. در هر حال به‌دلیل این‌که زمستان مصرف بسیار بالاست، این مشکل را داریم که اگر ظرفیت را اضافه کنیم، در فصل تابستان بی‌مصرف می‌ماند و‌گرنه همیشه زمستان تحت فشار خواهیم بود. مسئله دیگر میادین مشترک گازی است که اگر از آن‌ها برداشت نشود، کشور شریک برداشت می‌کند. به همین دلیل هم همه دنبال این بودیم که در صورت وجود توانایی در توسعه میدان‌ها، از نیمه بهار مصارف جدید ایجاد کنیم؛ به این ترتیب که یا صادر کنیم یا ال‌ان‌جی تولید کنیم یا .... صادرات موضوع داغی بود که شروع شد و کماکان ادامه دارد، ولی همچنان در این مورد عقب هستیم. خوشبختانه موضوع سهمیه‌بندی و آزادسازی قیمت‌ها یک مقداری در کاهش مصرف موثر بوده است. ولی امیدوارم این هم باز عادت نشود و مصرف بالا نرود. ولی به‌هرحال باید در میادین مشترک به‌ویژه پارس جنوبی با اولویت سرمایه‌گذاری کنیم.

نظر شما درباره این‌که ایران دومین دارنده مخازن گاز دنیاست، اما در صادرات گاز چندان موفق نبوده است، چیست؟

به‌طور مسلم ایران تاکنون توفیق زیادی نداشته است. فعلا صادرات فقط به کشور ترکیه است که حجم آن کم است و حتی از واردات ترکمنستان کمتر است. دلیل عمده هم مصرف زمستانی است که دنبال قرارداد هم رفتیم، اما از آن طرف ته دل مسئولان کشور می‌لرزد که زمستان را چه کار کنیم؛ در برخی سال‌ها صادرات به ترکیه هم با مشکل مواجه می‌شد و در هر حال صادرات به اروپا، صادرات به پاکستان و هند، صادرات به عمان، صادرات به کویت و... هم مد نظر است. به‌علاوه سه پروژه تولید ال‌ان‌جی (LNG) نیز طراحی شده که اجرای آن‌ها هم بنا به دلایلی با مشکل مواجه است.

اخیرا یکسری قراردادهایی هم در حد تفاهم‌نامه امضا شده است. آیا این موضوع می‌تواند آغازی برای رشد صادرات باشد؟

در زمان مسئولیت اینجانب هم تفاهم‌نامه صادرات گاز به اروپا از طریق ترکیه امضا شد، با کویت مذاکرات زیادی برای صادرات به این کشور داشتیم، با هند و پاکستان که معروف بود به خط لوله صلح و... مذاکره همیشه هست. اخیرا هم همین‌طور که اشاره کردید مذاکراتی برای صادرات گاز به اروپا از طریق عراق و سوریه آغاز شده است. بحث ال‌ان‌جی مطرح بوده که اینها عملا پیشرفت محسوسی نداشتند و قرارداد با پاکستان هم که امضا شد عملیات
 نشده است.

 به میدان‌های مشترک اشاره کردید. میدان‌های مشترک در دریا یا خشکی موضوعی است که تقریبا وزیری نیست که به این موارد اشاره نکند، اما آنطور که باید در این رابطه کار نمی‌شود، مشکل چیست که ایران نمی‌تواند توفیقی در این رابطه داشته باشد؟

ما 23 میدان مشترک قطعی در دریا و خشکی با کشورهای همسایه داریم که بعضی‌ها در حال تولید هستند و برخی هم هنوز توسعه پیدا نکرده‌اند. هر کدام از این میدان‌ها مسائل خاص خودش را دارد. برای توسعه میدان‌های دریایی چون هزینه بالایی دارند و تکنولوژی خاصی هم می‌طلبند، باید سرمایه‌گذاری بالایی انجام شود. مشکلات زیادی باید از پیشرو برداشته شود که با تاخیر مواجه می‌شوند. میدان‌های خشکی تقریبا همه با عراق مشترک‌اند به جز یک مورد، که خیلی تلاش شد که بیشتر این میدان‌ها مشترکا توسعه پیدا کنند، حتی بحث توسعه مشترک آن‌ها نیز مطرح شد اما عراقی‌ها با این موضوع کنار نیامدند. مشکلات عدیده‌ای وجود دارد که باعث می‌شود توسعه با تاخیر مواجه شود. همه وزرایی هم که رای اعتماد می‌گیرند اولین سرفصل برنامه‌هایشان تسریع در توسعه میدان‌های مشترک است، اما در عمل توفیقی حاصل نمی‌شود. مشکلات زیادی وجود دارد که بیان کردن آن‌ها خیلی دردی را دوا نمی‌کند ولی بالاخره به سیاست‌های خارجی و ارتباطات ما مربوط می‌شود.

چند درصد از این موضوع مربوط به مسائل  مدیریتی است و چند درصد مربوط به مسائل بین‌المللی است؟

نمی‌شود درصد برای آن تعیین کرد ولی بالاخره تحریم در این رابطه موثر بوده، به‌رغم این‌که در تمام زمینه‌ها کارشناسان کشور فعالیت کردند ولی باید بپذیریم که ما مجبوریم اجناس را با واسطه و گران‌تر بخریم و بالاخره وقتی قرار است کاری را خودمان با سعی و خطا انجام دهیم، مدت کار طولانی‌تر می‌شود که این موضوع نباید از چشم‌ها پنهان بماند. زمان می‌برد که این توفیق‌ها حاصل شود. اگر مثل شرایط قبل بود، بالاخره این زمان ذخیره می‌شد. قبلا 2 فاز پارس جنوبی در کمتر از سه سال انجام شد و الان جدای از شعار 35‌ماه، واقعیت این است که از توسعه برخی فازها پنج ‌سال گذشته ولی هنوز 50‌درصد پیشرفت هم ندارند.

  یعنی شما هم معتقدید که زمان پیش‌بینی شده 35 ماه، شدنی نیست؟

قطعا اینطور است. البته دعا می‌کنم بتوانند و همه را خوشحال کنند ولی برای من که عمری را در صنعت نفت گذرانده‌ام و سابقه کار را می‌دانم و از مدتی که گذشته و پیشرفتی که به‌دست آمده نتیجه مثبتی در این مدت تعیین شده پیش‌بینی نمی‌کنم.

  و حرف آخر...

من از اتفاقی که در این دوره 8 ساله رخ داده متاسفم و آن تغییرات متعدد در صنعت نفت است. چون این اتفاق برای وزارتخانه‌ای بزرگ و اقتصادی مثل نفت موجب می‌شود که حرکت‌ها زیگزاگی شود. چون هر وزیری حرکت خودش را دارد و راهش تداوم ندارد.
اگر یک وزیر تداوم داشته باشد، اگر تصحیحی لازم باشد انجام می‌دهد. وقتی وزرای متعدد می‌آیند، هر کدام جهتی را انتخاب می‌کنند و نتیجه این زیگزاگ حرکت کردن همین می‌شود که توسعه‌ها در زمان مقرر اتفاق نمی‌افتد، پروژه‌ها انجام نمی‌شوند و مشکلات مختلفی برای تولید و‌... پیش می‌آید.

 امیدوارم این مشکلات دوباره پیش نیاید و آقای قاسمی در این سمت حتی در دولت بعدی بمانند و با یک سیاست ثابت و ادامه‌داری نفت را اداره کنند. به‌هرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم تا سال‌های متمادی کشور از نظر انرژی، خوراک صنعت و بالاخره درآمد ارزی به وزرات نفت وصل است و اداره خوب نفت می‌تواند اداره خوب کشور را به‌دنبال داشته باشد.

+65
رأی دهید
-12

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.