محدود کردن زنان برای نلغزیدن پای مردان!
عصر ایران - اخیرا بنا به اعلام برخی رسانه ها پیست های اسکی کشور از ورود زنان و دخترانی شوند که بدون والدین و یا محارم شان به این اماکن می آیند جلوگیری می کنند.
شاید از نگاه کسانی که این دستور العمل را صادر کرده اند ورود زنان سال هاست که به ورزشگاه ها و استادیوم های ورزشی ممنوع شده و احتمالا آب هم از آب تکان نخورده و صدای کسی هم درنیامده و حالا پیست اسکی هم روی بقیه محرومیت ها مگر چه می شود؟ به ویژه آن که زنان و دختران علاقه مند به اسکی در قیاس با کلیت جامعه اندک شمارند.
اما در نگاهی جامعه شناختی به موضوع محروم کردن نیمی از بدنه جامعه از یک حق یا مجموعه ای از حقوق شهروندی و اجتماعی و روا داشتن تبعیض جنسیتی علیه نیمی از بدنه جامعه است طبیعتا و قطعا بدون پیامدهای خاص خود نخواهد بود.
از یاد نبریم وقتی که امروز از زن و دختر ایرانی نام می بریم منظورمان قریب به دو سوم دانشجویان کشور است که در میان آنها میلیون ها دانش آموخته دانشگاهی وجود دارد که هزاران تن از آنها دارای تخصص و قابلیت هایی هستند که اگر بیش از مردان نباشد قطعا کم از آنها نیست.
زنان امروز جامعه ایرانی دیگر حتی قابل مقایسه با زنان یک نسل پیش نیز نیستند ؛ آنها به معنای واقعی کلمه رشد کرده اند و از این رو طالب حقوق متناسب با شان اجتماعی خود هستند .
وانگهی در بسیاری از این موارد محدودیت ها و تبعیض های اعمال شده علیه زنان همواره یک توجیه ظریف جنسیتی ( از زاویه رابطه جنسی) در زیر پوست آن وجود دارد که هر چند ممکن است به زبان واضعان قانون نیاید ، اما در گوشه و کنار توجیهات آنها با ایما و اشاره مورد اشاره قرار می گیرد و آن این است که : جلوگیری از ورود زنان به اماکن عمومی برای ممانعت از اختلاط با مردان و ممانعت از ایجاد مفاسد اخلاقی است ."
به راستی این توجیه از چه پایه های منطقی برخورد دار است ؟ مگر دو سر یک مفسده احتمالی اخلاقی دو انسان نیستند و طبیعتا هر دو طرف در ایجاد و شکل گیری یک رابطه غیر اخلاقی به میزان کمابیش برابر سهم دارند ؛ پس چرا وقتی می خواهیم نسخه ای برای جلوگیری از مفاسد اخلاقی بپیچیم فقط دامنه محدودیت ها و تبعیض ها زنان جامعه را شامل می شود .
اگر با محدود کردن یک جنس مشکلات حل می شود(!) چرا چنین محدودیت هایی متوجه مردان هوسرانی که با هزار ایما و اشاره و متلک و کنایه برای زنان و دختران مزاحمت ایجاد کرده و سعی در اغوای آنها دارند اعمال نمی شود؟ آیا از نظر قانون گذاران ما این اقدامات مردان در ایجاد مفسده اخلاقی تاثیری ندارد؟
به نظر می رسد چون تصمیم گیرندگان عمدتاً مرد هستند ، تنها زنان را با نگاه جنسیتی می سنجند و برای آنها انواع و اقسام تحریم ها را وضع می کنند ؛ گو این که جامعه از آن مردان است و هر جا همراهی مرد و زن احتمالاً و به زعم آنها می تواند مشکل آفرین باشد ، این زن است که باید از صحنه قیچی شود!
کسی منکر ضرورت جلوگیری و پیشگیری از مفاسد اخلاقی نیست ؛ ولی در یک جامعه سالم و مطلوب قانون باید ضامن حقوق و حدود اجتماعی همه شهروندان باشد ؛ نه اینکه با روشی تبعیض آمیز برای نیمی از جامعه هر روز محدودیت های بیشتری وضع کنیم تا پای نیمی از دیگر از جامعه نلغزد!
آیا در این فقره نیز همانند دهها مورد دیگر " آسان ترین راه " به عنوان " بهترین راه " انتخاب نشده است و چون دیواری کوتاه تر از زنان و دختران نیست تلاش نشده تا با ایجاد محدودیت برای آنها صورت مساله پاک شود؟
سوال دیگر اینکه نتیجه این سیاست ها و قوانین محدود کننده در جلوگیری از آمارهای مفاسد اخلاقی چه بوده که همچنان تلاش می شود با وضع قوانین مختلف برای نیمی از بدنه جامعه ایجاد محدودیت شود؟
هر چند ما نیز به عنوان کسانی که به همراه خانواده هایمان در این جامعه زندگی می کنیم دغدغه حفظ اخلاق و از جمله اخلاق جنسی را داریم ولی بر آنیم که این روش ها جواب نمی دهند کما این که تا کنون اعمال محدودیت ها و فقدان آموزش ها باعث شده اند بخش بزرگی از جامعه ما اساساً روش درست رفتار با جنس مخالف را نداند و اتفاقاً همین مساله باعث بروز بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی و حتی در مراحل بعدی فروپاشی های خانواده هاست.