از یک جهت خوشحالم که با شنیدن این تحقیقات روزبروز جواب " علت " سوالهای خودم را پیدا میکنم و جهان را راحتتر و واضحتر میبینم و برای این علتها احساس مسئولیت میکنم و به ان احترام میگذارم, ولی یکطرف قضیه در این " نکته " اشکار میشود, که ما انسانها واقعا گروگان هورمونها و ژنها هستیم که مثلا شخصی همیشه شاد, دیگری غمگین و یکی همجنسگرا و دیگری رئوف و شخص مقابل قاتل و جانی ! حال که اینطور است, ایا میتوان انتظار " تغییر و دگرگونی بنیادی " در فرهنگ ایران داشت که رهبران ان جد در جد اخوند و مومن بودند و جهان را " یک بعدی " دیدند و راه حلهای یک بعدی هم دارند ?! |