نبرد عظیم حماسی سکانس فینال«آواتار»، عقب کشیدن دوربین از تصویر درشت فردی که در جنگهای داخلی کشته شده تا نمای دوری که انبوه کشتگان و مجروحان را در قابی بینظیر ثبت میکند در «بربادرفته» ، شکافته شدن دریا به فرمان حضرتموسی در «دهفرمان»، جایی که بچهها به همراه ئیتی با دوچرخههایشان پرواز میکنند، اولین صحنه حمله کوسه در «آروارهها»، سکانس نبرد با شمشیرهایی که تیغهشان لیزری است در «جنگ ستارهها» و لحظه آخرین دیدار ژیواگوی پا به سن گذاشته با«لا را » در ایستگاه قطار در «دکتر ژیواگو»… سینما با چنین لحظههای خیرهکنندهای مخاطبان گسترده یافت.
سایت مووی وب به تازگی فهرستی از پرتماشاگرترین فیلمهای تاریخ سینما را منتشر کرد که مطلب زیر نگاهی است به ۱۰ فیلم اول این فهرست. اگر فهرست پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما را تنها آثار سالهای اخیر تشکیل میدهند، درخصوص پرمخاطبترین فیلمهای هنرهفتم ماجرا شکل و شمایل دیگری دارد؛ هرچند فیلم اول هر دو فهرست مشترک است و آواتار به صورت توامان مقام پرفروشترین و پرتماشاگرترین فیلم تاریخ سینما را در اختیار دارد.
اگر سینما در هزاره سوم نیاز به انقلابی تکنولوژیک داشت، «آواتار» به تنهایی این نیاز را برآورده کرد. جیمز کامرون در بلندپروازانهترین پروژه سینماییاش در حالی برای ساخت آواتار دورخیز کرد که «تایتانیک» جهان سینما را فتح کرده بود.آواتار کشف دنیایی تازه است؛ سفر به ناکجاآباد که این بار غرابتش هم بیشتر شده است. این بار این انسانها نیستند که مورد هجوم موجوداتی بیگانه قرار میگیرند که برعکس ساکنان کره زمین برای رسیدن به اهدافشان از گرفتن جای موجودات بیگناه ابایی ندارند. ناویها، اگرچه زندگی ساده و بدوی دارند ولی مردمانی صلحطلب هستند. چالش میان تکنولوژی و سنت این بار در قالب مواجهه مدیران فرصتطلب یک کمپانی با ناویها به تصویر کشیده شده است. آواتار با جلوهنمایی تکنیکیاش چشمها را خیره کرد. کسانی که فیلم را بر پرده بزرگ سه بعدی دیدند از آن بهعنوان تجربهای منحصر به فرد یاد کردند. تکنیک مسحورکننده فیلم آن را در جایگاه پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای جهان نشاند. سینما هزاره سوم را با انقلابی در جلوههای بصری آغاز کرد که شاید مسیر این هنر – صنعت را تغییر دهد.
۲ – بر باد رفته (۱۹۳۹) کارگردان: ویکتور فلمینگ. بازیگران: کلارک گیبل، ویوین لی، لزلی هوارد و آلیویارد هاویلند.
بیش از ۷۰ سال ایستادن در رتبه پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینما به «بربادرفته» جایگاهی بیبدیل بخشیده است. بربادرفته تنها فیلم این فهرست است که در آن نقش تهیهکننده بسیار پررنگتر از کارگردانی است که نامش در تیتراژ ثبت شده. شکوه و عظمت سینمای کلاسیک، مطلوبترین جلوهاش به لحاظ برقراری ارتباط با مخاطب را با بربادرفته عرضه کرد؛ فیلمی که از محک زمان به سلامت عبور کرد و خاطره عشق رمانتیکش را به نسل های بعدی نیز انتقال داد؛ نمونه مثالزدنی نبوغ و تسلط تهیهکننده که دیوید سلزنیک در دوران اوج نظام استودیویی به نمایش گذاشت و هرگز کسی موفق به تکرارش نشد. او امتیاز رمان مارگرت میچل را قبل از انتشار خریداری کرد و انبوهی از نویسندگان مطرح را به خدمت گرفت؛ از بن هکت گرفته تا اسکات فیتز جرالد و تکتک بازیگران را خودش انتخاب کرد؛ از کلارک گیبل ستاره گرفته که آن زمان تحت قرارداد مترو گلدوین مایر بود تا ویوین لی گمنام که به انبوه بازیگران شناختهشدهای که آرزوی بازی در نقش اسکارلت را داشتند، ترجیح داده شد.جرج کیوکر فیلم را بهعنوان کارگردان کلید زد و با اعتراض کلارک گیبل که اعتقاد داشت او به بازیگران زن بیشتر بها میدهد، اخراج شد و جای خود را به ویکتور فلمینگ داد. با بیماری فلمینگ، بخشهایی از بربادرفته توسط سام وود ساخته شد و تکسکانسهایی را هم ویلیام کادون منزیس و سیدنی فرانکلین کارگردانی کردند؛ فیلمی که چند فیلمساز روی صندلی کارگردانیاش نشستند به شکل حیرتانگیزی یکدست از کار درآمد چون کارگردان واقعیاش خود سلزنیک بود. در روزگار پایان های خوش هالیوود، پایان باز بربادرفته هم جسورانه بود و به دلیلی محکم برای مکرر دیدنش تبدیل شد.
۳ – جنگ ستارگان (۱۹۷۷) کارگردان: جرج لوکاس. بازیگران: مارک همیل، هریسن فورد، کاری فیشر و الک گینس.
آغاز امپراتوری جرج لوکاس که پس از فیلم مستقل «دیوارنوشتههای آمریکایی»، سراغ سریالهای قدیمی رفت و با ترکیب الگوهای داستانی آشنای آنها با فناوریهای روز، مسیری تازه را در سینمای علمی – تخیلی گشود. تا پیش از جنگ ستارگان (جنگهای ستارهای) فیلمهای علمی – تخیلی روالی روبهزوال داشتند و موفقیت چشمگیر فیلم لوکاس بود که شکوه را به این ژانر بازگرداند. نقش و سهم جلوههای ویژه بهچشم همه آمد ولی داستان جذاب و پرفراز و نشیبی که ملهم از سریالهای قدیمی چون «فلاش گوردون» بود، کمتر در آثاری که به تقلید از جنگ ستارگان ساخته شدند، مشاهده شد.دنبالههای بعدی از «بازگشت جدای» و «امپراتوری ضربه متقابل میزند» گرفته تا «حمله کلونها» و «انتقام سیت» که لوکاس در هزاره سوم کارگردانی کرد، همگی موفق و پرفروش بودند ولی هیچ کدام به اندازه جنگ ستارگان تماشاگر نیافتند.
۴ – هریپاتر و یادگاران مرگ؛ قسمت اول(۲۰۱۰) کارگردان: دیوید ییتس. بازیگران: دنیل ردکلیف، اما واتسون، روبرت گرنیت، رالف فاینتس و هلنا بونهم کارتر.
سری فیلمهای هریپاتر جزو پدیدههای مهم سینمای معاصر هستند. رمانهای پرفروش جی.کی. رولینگ بعد از بیراهههایی چون قسمت اول هریپاتر خیلی زود مسیر و مجرای مناسبش را یافت. دیوید ییتس، کارگردان «هری پاتر و یادگاران مرگ» فیلمش را به دو بخش، تقسیم و با تمرکز بیشتری جهان خانم رولینگ را بر پرده نقرهای بازآفرینی کرد. با بزرگشدن هری پاتر، خداحافظی از دنیای کودکانه قسمتهای اول، گریز ناپذیر بود ولی میزان تلخی یادگاران مرگ و استقبال گسترده سینماروها عجیب و در نوع خود جالب توجه است.شاید یکی از دلایل این اقبال عمومی، برپایی مراسم خداحافظی باشکوه از آخرین قسمتهای هریپاتر باشد.
۵ – آوای موسیقی (۱۹۶۵) - ( اشک ها و لبخند ها) کارگردان: رابرت وایز. بازیگران: جولی اندروز، کریستوفر پلامر و ریچارد هیدن.
پس از گذشت نزدیک به نیم قرن لقب محبوبترین و موفقترین موزیکال تاریخ سینما همچنان برازنده «آوای موسیقی» است؛ فیلمی که در ایران با نام «اشکها و لبخندها» به نمایش درآمد و دوبله درخشانش باعث شد تا فیلم در حافظه چند نسل باقی بماند.آوای موسیقی به شکل دلپذیری انبوه کلیشهها را گرد هم آورد و بیشترین انرژی را از پرداخت رویاپردازانه رابرت وایز گرفت که پس از تجربه موفق «داستان وست ساید» به کارگردانی موفق و با تجربه در ژانر موزیکال مبدل شده بود.
۶ – ئیتی، موجود ماورای زمینی(۱۹۸۲) کارگردان: استیون اسپیلبرگ. بازیگران: دی والاس، هنری تامس و درو باریمور.
در دههای که سینما نزولی باورنکردنی را تجربه میکرد و چه در آمار تماشاگران و چه کیفیت فیلمها، همهچیز نشان از یک سقوط آزاد داشت، استیون اسپیلبرگ به همراه دوستش جورجلوکاس نقش تک ستاره سینمای دهه۸۰ را ایفا کرد. آمیختن تخیل با تم بازگشت به دوران کودکی و بازیافتن معصومیت از دسترفته، کنار دستمایهای قرارگرفت که مهرورزی را تجویز میکرد. اینکه بچهها با نهاد پاکشان میزبان بیگانهای از سفینهای ناشناخته میشوند با پرداخت رویاپردازانه و رمانتیک اسپیلبرگ، ئیتی موجود ماورای زمینی را به پدیده سینمای دهه۸۰ بدل کرد. طبعآزمایی موفق اسپیلبرگ در سینمای فانتزی با «برخورد نزدیک از نوع سوم»(۱۹۷۷)، زمینهای شد تا او در ئیتی بهموفقیتی رویایی دست یابد. برگ برنده اسپیلبرگ در ئیتی موجود ماورای زمینی، تبلور درست و تاثیرگذار رابطه عاطفی الیوت با موجود فضایی است. موفقیت تجاری شگفتانگیز فیلم در واقع حاصل جذب مخاطبی بود که سینما سالها بود توجهی به آن نداشت. ئیتی فیلم محبوب بچهها شد؛ بچههایی که والدینشان را وادار کردند آنها را بارها و بارها به تماشای بیگانهای ببرند که دوستش داشتند؛ اسپیلبرگ حس الیوت به ئیتی را به میلیونها کودک تعمیم داده بود.
۷ – دهفرمان (۱۹۵۶) کارگردان: سسیلب. دمیل. بازیگران: چارلتون هستون، یول براینر، آن باکستر، ادواردگ. رابینسون، ایوون دکارلو، دبراپاجت، جان درک و سدریک هاردویک. وصیتنامه سینمایی سسیل ب. دمیل، کارگردان کهنهکار هالیوود در واقع بازسازی فیلم صامت خودش بود. روایت زندگی حضرتموسی که ترکیبی بود از آنچه در کتاب مقدس آمده با رمانهای تاریخی- مذهبی چون «شاهزاده مصر» و «بر بالهای عقاب» پربینندهترین فیلم مذهبی تاریخ سینماست. بخش عمدهای از شهرت و محبوبیت فیلم حاصل جلوههای ویژهاش بود که تماشاگر را در آن سالها بهشدت تحت تاثیر قرار میداد، مثل سکانس شکافته شدن رود نیل به دستور حضرت موسی که با گذشت ۵۵سال از زمان ساخت فیلم، هنوز هم تاثیرگذار به نظر میرسد. چارلتونهستون هم درنقش حضرت موسی، صلابتی درخور توجه دارد.
جاهطلبی جیمز کامرون در محبوبترین فیلم دهه۹۰ را باید در عظمتی جستوجو کرد که پابهپای قصه عاشقانه فیلم پیش میآید. تسلط تکنیکی کامرون در خلق سکانسهای عظیم فیلم به یاریاش میآیند تا برخلاف کشتی، فیلم «تایتانیک» نه تنها غرق نشود، بلکه توفیقی همهجانبه را برایش به ارمغان بیاورد.کامرون از احساساتگرایی ابایی ندارد و به بهانه روایت داستانی عاشقانه تن به کلیشه پسر فقیر و دختر پولدار میدهد. ترکیب رمانتیسم و جلوهنمایی تکنیکی، تماشاگرانی پرتعداد را برای فیلم به ارمغان میآورد و جک و رز، کاراکترهای اصلی تایتانیک، به نامهایی آشنا برای مردم سراسر جهان تبدیل میشوند.
۹ – آروارهها (۱۹۷۵) کارگردان: استیون اسپیلبرگ. بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو و ریچارد دریفوس.
اسپیلبرگ جوان در کار با دستمایهای که دلهره و تعلیق به دلوجان تماشاگر میاندازد، پرانگیزه و با تمرکز ظاهر میشود تا جایگاه خود را در سینما تثبت کند. اولین صحنهای که از کوسه در فیلم نشان داده میشود از هراسناکترین سکانسهای تاریخ سینماست که هرتماشاگری را بر صندلی میخکوب میکند. اسپیلبرگ۸۰دقیقه یا از کوسه حرف میزند یا سایهای از آن را به نمایش میگذارد و درواقع مقدمهچینی میکند تا در ۴۰دقیقه پایانی فیلم، نفس تماشاگر را در سینهاش حبس نگه دارد.
۱۰ – دکتر ژیواگو(۱۹۶۵) کارگردان: دیوید لین. بازیگران: جولی کریستی، عمرشریف، جرالدین چاپلین، تام کورتنی، اسکگیندسل، رالف ریچاردسون، راد استایگر، ریتا توشینگهام، آدریان کوری و وکلاوس کنیسکی.
نغمهای باشکوه و غمگنانه از عشقی که گریزی از ناکامی و هجران ندارد، ترکیبی جادویی از رمانس و سیاست در اقتباسی از رمان پرآوازه بوریس پاسترناک که در زمان اکرانش تماشاگران بهتر ارزشهایش را درک کردند تا منتقدان. رابرت بولت حشو و زواید رمان پاسترناک را کنار گذاشت و دیوید لین همه نبوغش را بهکار گرفت تا تعدادی از خیرهکنندهترین سکانسهای تاریخ سینما را ثبت کند. حماسه شکوهمند دیوید لین باوجود زمان طولانی ۱۹۳دقیقهای و پایانبندی تلخش، موفقیتی عظیم در اکران پیدا کرد. تماشاگران زیادی برای عشق نافرجام دکتر ژیواگو و لارا، دل سوزاندند و از فرصتطلبی کوماروفسکی حرص خوردند.