گفتگویی با حسن رضیانی , بازیگر نقش عین الله باقر زاده در فیلمهای صمد
سایت قدیمی ها می نویسد :
همان عین الله دهه پنجاه بود، فقط گذر زمانه ی نا اهل، برف سپیدی را به موهایش نشانده بود. اما عین الله بی اعتنا به گذشته می خندید. در خانه را که گشود، صفا و صمیمیت حسن رضیانی و همسرش مهمانی ما را پذیرفت و سیبیل رضیانی پشت خنده های دلنشین، پذیرای ما شد تا برگردیم به همان دوره طلایی سینمای گذشته!
وقتی با حسرت، خاطرات سال های بر باد رفته را مرور می کرد ما را به یاد حکایت همان زمانی می انداخت که وقتی صمد آقا لیلا را می قاپید و سر او بی کلاه می ماند. واقعا که زمانه بی تردید خشونت گذر را به جان آدمی می اندازد تا شکستگی جسمی را به او بدهد. برای این بزرگان هنر، طهران اما حال و هوای تهران را ندارد، نه مکتب خانه ای که صمد را به مدرسه بفرستد و نه فیلم ساز حرفه ای که آرتیستی صمد را به همراه داشته باشد و نه خنده ای که هنرمندانه، صمد و عین الله را کنار هم جاودانه کند و نه ... فقط یادی از جویبار عمر او مانده که ما اندکی از آن را امروز به یادگار از او خواهیم گرفت و ماندگار خواهیم کرد. گرچه عین الله خود ماندگار است و تا ابد خواهد ماند ...
جناب رضیانی به عنوان سوال اول بیوگرافی خودتان را بگویید؟
اول از هر چیز سلام به تمام خوانندگان مجله اینترنتی قدیمی ها عرض می کنم. من سال 1310 در مشهد متولد شدم دوران دبیرستان را آنجا سپری کردم. بعد از دبیرستان به تهران آمدم و به هنرستان عالی رفتم و در رشته تئاتر و فن بیان فارغ التحصیل شدم. چند سالی هم به عنوان استاد در مدرسه عالی دختران ایران در ونک به 2500 نفر فن بیان تدریس می کردم و افتخاری برای من بود که سمت استادی بر عهده داشتم.
خیلی ها فکر نمی کردند که من آنجا دوام بیاورم برای اینکه دختر خانم ها خیلی شیطنت می کردند. ولی با این حال بسیاری از این بچه ها اظهار مرحمت داشتند که من در خدمتشان باشم و با محبت، لطف و در نهایت انصاف و انسانیت حرف های من را می پذیرفتند.
به صورت حرفه ای در چه زمانی وارد کار هنر شدید؟
من از سن ده سالگی وارد کار تئاتر شدم و کار سینما را با آقای رئیس فیروز در سال 1338 برای فیلم فرشته وحشی شروع کردم. من بسیار مورد عنایت و لطف آقای رئیس فیروز قرار گرفتم و هر جا می نشست به من اظهار لطف می کرد.
کار با گروه آقای پرویز صیاد چگونه بود؟
کار با پرویز صیاد عالی بود و صمیمانه با هم کار می کردیم، حب و بغضی درباره مسائل مختلف نداشتیم. در واقع ما بازی نمی کردیم، همان زندگی روزمره و طبیعی ما بود که انجام می دادیم و در نهایت صمیمیت در خدمت دوستان بودیم.
یک خاطره خوب از آن دوران بگوید؟
تمام لحظات و روزهایی که ما فیلم برداری می کردیم برای من خاطره بود و الان دقیقا خاطرم نیست. ولی یک خاطره بسیار قدیمی در ذهن دارم: روزی آقای ناشناسی به من زنگ زد و گفت: من نویسنده و کارگردان هستم می خواهم با شما ملاقات کنم، - آن موقع ما سید خندان زندگی می کردیم - آن مرد آمد و گفت: من فلانی هستم و مرا بوسید و گفت: می خواهم یک یادگاری از من داشته باشید او یک سکه پهلوی به من داد، این آقا پرویز صیاد بود. به هر حال آقای صیاد را فراموش نمی کنم خیلی بزرگوار و با محبت بود الان هم با هم در تماس هستیم و هر کجا باشد با من تماس می گیرد.
آقای رضیانی در مورد سینمای امروز و دیروز صحبت کنید؟ چرا سینمای قبل از انقلاب پر طرفدار بود و امروز با این همه هنرپیشه های زیبا و تحصیل کرده سینما رونقی ندارد؟
دلیلش نبود صمیمیت بین هنرپیشه هاست. همه تقریبا برای همدیگر می زنند و دشمن همدیگر هستند ناگفته نماند حسادت در سینمای امروز زیاد است و اصلا این را نمی پسندم.
من نارضایتی از سینمای آن موقع و امروز ندارم ولی به هر حال صمیمیتی که آن موقع بود امروز نمی بینم. وقتی آدم وارد کادر سینمای امروز می شود، بغض می کند، همه با یک نظر دیگر به آدم نگاه می کنند، ولی آن موقع خیلی راحت حرفمان را می زدیم. الان هم وقتی یادی از گذشته می شود مثل الان که شما یادآوری کردید، برای من آن گذشته ها بسیار شیرین هست و چه زود مثل برق گذشت. هم خوب بود و هم زود سپری شد.
از هنرمندهای زمان خودتان با چه کسانی رفت و آمد و یا در ارتباط هستید؟
من با تمام هنرمندانی که در گذشته کار کردم تقریبا در تماس هستم و همه شان را دوست دارم ولی محمود بهرامی - این گفتگو قبل از درگذشت زنده یاد محمود بهرامی بود – در دل من جایگاه ویژه ای دارد و همیشه با هم در تماس هستم.
چه صحبتی با هنرمندان امروز دارید؟ هنرمندنی که امروز کار می کنند؟
هنرمندان امروز با استعداد و پر انرژی هستند پیداست که به این کار عشق می ورزند و از همه مهمتر باسواد هستند و برای هنرمندان امروز ارزش قائلم. البته امیدوارم به همدیگر حسادت نکنند چون این مسئله واقعا کشنده هست. تنها صحبت من با کسانی که می خواهند وارد این کار شوند این است که باید تحصیلات سینمایی را داشته باشند.
آرزوی شما چیست؟
آرزوی من موفقیت و توفق همه کسانی است که به سینما علاقه دارند. تشویقشان می کنم، عاشقشان هستم و دوستشان می دارم. اگر راهنمایی در ذهن داشته باشم با صمیمیت به آنها منتقل می کنم. همسر من می داند و همیشه به من می گوید بعضی چیز ها را نباید گفت و من می گویم نه، بعضی وقت ها آدم باید حرفش را بزند و بعد ها وقتی ما نیستیم شاید حرف من قفل بسته ای را باز کند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|