روزنامه های صبح تهران - چهار‌شنبه ۲۳ شهریور


روزنامه های صبح تهران - چهار‌شنبه ۲۳ شهریور



روزنامه های امروز صبح تهران در صفحات اول خود گزارش های مربوط به آزادی دو کوهنورد زندانی آمریکائی را منعکس کرده، در ادامه گزارش ها درباره اختلاس بزرگ ابعاد تازه ای از دخالت های رییس دفتر رییس جمهور را فاش کرده و در مقالاتی به مشکلات اقتصادی مردم و از پرفروش شدن یک کتاب از مارکز خبر داده اند.

آمریکائی ها می آیند و می روند

"جاسوسان آمریکائی به آمریکا باز می گردند" تیتر یک اعتماد است، شرق از "جزئیات آزادی دو زندانی آمریکائی" نوشته و آرمان خبر داده که "جاسوسان آمریکائی آزاد می شوند".

در حالی که روزنامه های بسیاری تیتر اول خود را با عکس هائی از این دو زندانی به آزادی آن ها از زندان اختصاص داده اند، بهمن کشاورز در مقاله ای در آرمان به بررسی شرایط آزادی متهمان به جاسوسی پرداخته و مطابق قانون آن را ساده تر از وضعیتی دیده که برای دو آمریکائی ایجاد شده است که با سپردن وثیقه بعد از دو سال از زندان آزاد می شوند.

تیتر و عکس صفحه اول دنیای اقتصاد

در همین حالمهرداد حجتی در مقاله ای در شرق نوشته داستان ارتباط با آمریکا از راه‌های غیردیپلماتیک رفته‌رفته داشت فراموش می‌شد تا اینکه ماجرای اخیر پیش آمد، شان استون پسر الیور استون به ایران آمد و ماجرای پردامنه چگونگی رابطه با آمریکا تازه شد و جنجالی به نظر هدایت شده، فضای رسانه‌ای را داغ کرد. هرچند که سفر هیات آکادمی علوم سینمایی آمریکا به ایران به دور از اطوارهای سیاسی بود، سفر این جوان گمنام – فقط به اعتبار پدر معروف– آشکارا آکنده از اداهای سیاسی بود. در سفر پیشین دو هیات، هیچ یک از دو طرف علاقه‌ای به اظهار نظر در امور سیاسی کشورشان نداشتند و تعمدا به امور سینمایی توجه نشان دادند، اما در سفر اخیر، به طرز شگفت‌انگیزی، میهمان آمریکایی، خود را علاقه‌مند به امور سیاسی نشان داد و از هرگونه سخن در این باره هم امتناع نکرد.

نویسنده با اشاره به رفتار فرزند فیلمساز آمریکائی در ایران و بزرگ نمائی سفر وی توسط عوامل دولت پرسیده چه قابلیت قابل‌توجهی در این جوان آمریکایی بود تا بخواهند او را مرکز توجه خانواده بزرگ سینمایی‌مان قرار دهند؟ در مقایسه با این جوان، آیا سینماگری در ایران نبود که قابلیت سرمایه‌گذاری روی پروژه‌اش وجود داشته باشد؟ درحالی که همین چند روز گذشته، رکورد فروش اکران یک فیلم خارجی در فرانسه، به‌وسیله فیلم جدایی نادر از سیمین شکسته شد و در اکران‌های دیگر به آمارهای قابل‌توجهی نیز دست یافت. قدری ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد که بخواهیم بپذیریم در دهمین سالگرد یازدهم سپتامبر، جوانی بدون هیچ برنامه قبلی به ایران بیاید تا پس از یک سلسله نشست مطبوعاتی و مانور رسانه‌ای، فقط سخن از ساخت یک فیلم مستند یا سینمایی به میان آورد!

نویسنده مقاله شرق پرسیده واسطه‌ها در این میان، چه نقشی ایفا می‌کنند؟ اهداف ملی یا اهدافی با پوشش شعارهای ملی؟ سینمای ایران تا چه اندازه نیازمند چنین توجهی است؟ آیا همه این حرکت‌ها در جهت پیشبرد و ارتقای سینمای ملی برداشته شده است؟ آیا پس از این همه حرف‌های جذاب و شنیدنی از دهان یک جوان خوش‌سیمای آمریکایی، دستگاه دیپلماسی دو کشور علاقه‌ای به ایجاد رابطه پیدا خواهند کرد؟ کدام کشور بیشتر توجه نشان خواهد داد؟

اختلاس بزرگ و عوامل آن


حسین راغفر در مقاله ای در آرمان با عنوان قربانی اصلی اختلاس های مالی بانک مرکزی را مسئول اختلاس بزرگ دانسته چرا که به وظیفه نظارتی خود نسبت به افعال بانک ها عمل نکرده اند و مجلس را مقصر دیگر ماجرا دیده است.

به نوشته این مقاله مجلس در شش سال گذشته اختیاراتی به دولت داده تا هر کار می خواهد انجام دهد و بتوانند با یک تلفن و با دست باز بدون هیچ کار کارشناسی و به سادگی روسای بانک های کشور را عوض کنند و این اتفاق افتاد و هشت رییس بانک یک شبه عوض شدند هیچ کس از مجلس نپرسید این مدیران با سوابق طولانی چرا یکباره و یک شبه عوض شدند و جای خود را به اشخاص فاقد صلاحیت دادند این همان است که بحث فساد مالی را دامن زده است.

نویسنده مقاله آرمان ادعا کرده که این دفعه اولی نیست که فساد در بانک ها رخ می دهد اما به خاطر بزرگی رقم به چشم نشسته است وگرنه بارها این اتفاق افتاده که نشان می دهد حاکمیت قانون و عملکرد نظام نظارتی ابهام ها دارد.

تهران امروز در گزارشی خبری نوشته پس از طرح احتمال وجود ردپای سیاسی در این ماجرا، روز گذشته سایت مشرق نامه‌ای از رئیس دفتر رئیس‌جمهور به وزرای اقتصاد و راه منتشر کرد که اسفندیار رحیم‌مشایی در آن از این دو وزیر خواسته است شرکت فولاد خوزستان به شرکتی از گروه آریا (متهم اصلی اختلاس بزرگ) واگذار شود. با انتشار این نامه گمانه‌ها از ارتباط این گروه به جریان خاص درون دولت قوت بیشتری گرفته است.

یک منبع آگاه در گفت‌وگو با تهران امروز اعلام کرد که حدود دو سوم مبلغ کل یعنی حدود ۲ هزار میلیارد تومان آن از کشور خارج شده است. با وجود کشف برخی از این ابهامات اما همچنان پیچیدگی‌های زیادی در این پرونده وجود دارد. در این روزها برخی اطلاعات شرکت‌های زیر‌مجموعه گروه آریا منتشر شده است که نکته مهم آن نحوه ارتباط آن‌ها با دولت در اجرای پروژه‌های دولتی و واگذاری برخی شرکت‌های دولتی به این گروه است.

به نوشته این روزنامه ابهام بزرگتر که همچنان پابرجاست نحوه برخورد مدیران بانکی با این موضوع است. شاید اگر چنین اتفاقی در کشوری دیگر که به اندازه ما داعیه مبارزه با فساد اقتصادی ندارد هم رخ می‌داد کار به استعفای دسته‌جمعی می‌رسید اما مدیران بانکی کشور این روزها بیشتر درگیر پاسکاری توپ اختلاس به زمین دیگری هستند تا استعفا یا حتی عذرخواهی رسمی.

نویسندگان و سرنوشتشان

امیرهادی انواری در سرمقاله جهان صنعت با اشاره به سخنان رییس دیوان محاسبات کشور درباره تخلف های دولت در حساب ها و اعمال غیرقانونی نوشته در این سال‌ها به خصوص از ابتدای سال ۸۹ تا آخر آن سال کم نبودند خبررسانان اقتصادی و نویسندگان این حوزه که بعضا به خاطر کوچک‌ترین تحلیل و نقد به شیوه مدیریت اقتصادی دچار مشکلات حقوقی یا حتی امنیتی شدند.

نویسنده پرسیده مگر نویسندگان چه می‌گفتند؟ در آن روزها که هنوز انتقاد به دولت باب نشده بود، همان حرف‌هایی را می‌زدند که امروز آقای پورمحمدی در مورد پرتگاهی که در کنار هدفمند ساختن یارانه‌ها قرار دارد می‌فرمایند، در مورد شیوه‌های مدیریتی و هزینه‌های تحمیل شده به خاطر تغییرات مدیریتی ناگهانی. همین سال گذشته هرگونه انتقاد و خبررسانی در مورد مناقصه‌های سازمان میراث فرهنگی که امروز به حیاط خلوت «جریان انحرافی» شهرت یافته برابر با جوابیه‌ای تند و تیز و بعضا موهن و پس از آن یک شکایت بلند و بالای حقوقی بود.

سرمقاله جهان صنعت پرسیده آیا این رویه دولت در مباحث اقتصادی درست همین دیروز اتفاق افتاده؛ گزارش رییس دیوان محاسبات کشور ناظر بر عملکرد اقتصادی سال ۱۳۸۹ است، نه امسال. اگر این گزارشات حقیقت دارد، پس تکلیف نویسندگانی که متهم به سیاه‌نمایی، تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام شدند چیست.

ابراهیم رها در مقدمه طنز امروز خود در اعتماد نوشته: ما از اینکه کشور در امن و امان است به هیچ‌جا هم پاک زده نشده و هیچ مشکل یا نکته‌یی نیست که قابل طنزیدن باشد اعلام حمایت قاطع کرده و فریاد می‌زنیم حالمان خوب است، شما هم باور کن. تنها نکته‌یی که باقی می‌ماند، بحث آب لوله‌کشی رحمت‌آباد است. آن هم گفته‌اند یک لوله را از پشت کوچه آشتی‌کنان و از کنار بازار ببرند تا مشکل آب هم حل شود.

در ادامه ستون طنز اعتماد آمده ما طنزنویس و طنزنویسی را از بیخ محکوم می‌کنیم. این دروغ است که در کشور اختلاس صورت گرفته، کدام بانک، کدام سه هزار میلیارد تومان؟ کدام اختلاس در استانداری؟ کدام تورم؟ کدام خشک شدن دریاچه ارومیه؟ کدام جابه‌جایی ۱۴۸ هزار میلیاردی دولت؟ کدام... اصلا چه کسی گفته بعد از تابستان پاییز می‌آید، دولت اعلام کند، زمستان خواهد آمد، یا اصلا تابستان را تمدید کنند یا یارانه تابستان را سه برابر کنند.

شاید برای آقای مارکز هم جالب باشد

حمید جعفری در شرق نوشته کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب تا راسته خیابان کریم‌خان‌زند که اغلب پیاده‌روهای مناسبی هم برای قدم زدن به شمار می‌روند به دلیل عرضه کتاب، بخشی از هویت و به صورت نهادی تاریخی در زندگی اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی تهران به شمار می‌روند. اهمیت این پیاده‌روها گاهی دو صد چندان می‌شود آن هم زمانی که قرار باشد کتابی نایاب شود یا به دلیل پرفروش شدن‌اش برای خرید آن، مخاطبان جلوی هر دکه و فروشگاهی صف بکشند. آن زمان است که سوزنی اگر در این پیاده‌رو بیفتد به زمین نمی‌رسد.

نویسنده بعد از نام بردن از چند کتاب کمیاب نوشته به گفته کاوه کیاییان از مدیران نشر چشمه کتاب گزارش یک آدم‌ربایی نوشته گابریل گارسیا مارکز در یکی، دو روز گذشته فروش فوق‌العاده‌ای داشته و پیش‌بینی می‌شود تا هفته دیگر در میان رده‌های بالای جدول پرفروش‌های هفته قرار گیرد. در حالی که این کتاب به ترجمه کیومرث پارسای توسط نشر علم هم منتشر شده و در راسته انقلاب و گذر فرهنگی خیابان کریم‌خان‌زند روی پیشخوان‌ کتابفروشی‌هاست.

مقاله شرق با نقل خلاصه ای از موضوع کتاب که مربوط به ربوده شدن ماروخا پاچون و شوهر او آلبرتو وی بامیزار است مقدمه گارسیا مارکز را آورده و نوشته با گذشت ۱۵سال از انتشار این اثر، شاید برای آقای مارکز هم جالب باشد که این کتاب این روزها در ایران طرفداران بسیاری دارد.

طرح ترک خورده و شوک های ناگهانی

"اعتراض کارگران و کارفرمایان به کاهش عیدی" تیتر اول جهان صنعتاست، دنیای اقتصاد از "حرکت دو بازار به سمت تعادل" خبر داده، تهران امروز از "شوک ناگهانی در صنعت بیمه" نوشته و قدس با اشاره به مهلت تعیین رییس جدیدی برای دانشگاه آزاد از "گزینه های احتمالی برای یک صندلی جنجالی" گزارش داده است.

جهان صنعت در گزارش اصلی خود نوشته پس از آنکه صندوق توسعه ملی با حرف و حدیث‌های فراوان قرار شد جانشین حساب ذخیره ارزی شود گویی دستگاه‌های دولتی هر یک به میزان نیاز کیسه‌ای دوختند تا از منابع حاصل از فروش نفت غبار از رکود پروژه‌هایشان بزدایند و رنگ رونق بر آن بزنند. چنان که دولت مدعی است مسکن مهر یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌هایی است که تا کنون در حوزه مسکن کلید خورده با این حال این طرح بزرگ راهی را در پیش گرفته که در نهایت با شکست مواجه می شود.

نویسنده با اشاره به دستور رییس دولت برای پرداخت سه میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی به مسکن مهر، صندوقی که هنوز برداشت از آن قانونی نیست نوشته این دستور در روزهایی داده شد که صندوق حتی هیات امنای خود را هم نمی‌شناخت و معلوم نبود چه آینده‌ای در انتظار آن است در حالی که در شروط استفاده از منابع صندوق آمده است: اعطای تسهیلات فقط به صورت ارزی است و سرمایه‌گذاران استفاده‌کننده از این تسهیلات اجازه تبدیل ارز به ریال در بازار داخلی را ندارند.

جهان صنعت تاکید کرده مسکن مهر احتیاج به منابع ارزی ندارد و تمامی مصالح مورد نیاز آن در داخل کشور و به ریال قابل تهیه است مگر آنکه پیمانکاران ترک، ونزوئلا، بولیوی و البته سوریه بخواهند برای ایرانیان مسکن بسازند و حق‌الزحمه را دلار دریافت کنند! از طرفی باید به بانک‌ها حق داد که نخواهند تجربه بنگاه‌های زودبازده را تکرار کنند.

اشتغال موجودات محترم

ابتکار به نقل از استاندار هرمزگان نوشته اعتقادی به اشتغال زنان در جامعه ندارم، پیشنهاد جایگزینی مردان به جای زنان شاغل و حضور آنان در کانون خانواده و دریافت حقوق می‌تواند در کارگروه‌های مختلف توسط نخبگان و بانوان مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

به نظر حسین هاشمی افراط و تفریط حتی در زایمان هم می‌تواند سلامت مادران را به خطر بیندازد و در صورتی که تعادلی در تعداد فرزندان نباشد می‌تواند زایمان به اندازه مواد مخدر و مشروبات الکلی که سلامت انسان را به خطر می‌اندازد سلامت مادران را در معرض خطر قرار دهد.

پوریا عالمی در طنزی با عنوان "این موجودات محترم" گفته های موسی قربانی را نقل کرده که درباره زنان گفته است «این موجودات محترم این مساله را نمی‌فهمند... و بر همین اساس فیلم مستند حیات وحش را ساخته و از متن آن نقل کرده:

با همه‌ی این اوصاف، در این جلگه زندگی جریان دارد... علاوه بر آهوی ایرانی، یوز ایرانی و گربه‌ی ایرانی "موجودات" دیگری نیز در این منطقه رویت شده است... این موجودات روی دو پا راه می‌روند و توسط انسان‌ها و مردان تربیت شده‌اند تا به زبان انسان صحبت کنند... این موجودات می‌توانند آشپزی کنند و اجاق گاز را خودشان روشن کنند...

در بخش دیگری از ستون کاناپه آمده شگفت اینکه این موجود حق رای دارد... آدم از این همه شگفتی در چرخه‌ی طبیعت حیران می‌ماند... تیم فیلمبرداری ما مدت‌ها در کمین بود تا یکی از این موجودات را هنگام ورود به ورزشگاه به عنوان تماشاچی غافلگیر کند... اما درست لحظه‌ای که این موجود می‌خواست وارد ورزشگاه شود مردش آمد و نعره کشید: «ای موجود بدبخت... اینجا چه کار می‌کنی؟ برو خانه ظرف‌ها را بشور و نسبت به همسرت مهربان باش...» چند لحظه بعد مردان دیگری شروع به هو کردن این "موجود" شدند. این موجود طی مراسم باشکوه و خاصی توسط ون مشکی از محل دور شد.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.