روزنامه های امروز صبح تهران در عنوان های اصلی خود سخنان نایب رییس مجلس را درباره محمود احمدی نژاد ریزش هوادارانش و وضعیت اصولگرایان نقل کرده، با تشدید فشارهای بین المللی نسبت به آینده اقتصاد کشور ابراز نگرانی کرده و گرانی و تورم، عملی نشدن وعده های دولت در مورد اشتغال را مطرح کرده و در عین حال شرایط لیبی و منطقه را هم مورد نظر داشته اند.
همه اصولگرایان دنبال آرای موسوی
"انتقاد باهنر از اصولگرایان تندرو" تیتر اول شرق است، مردم سالاری همین گزارش را با عنوان "تندروهای اصولگرا به دنبال محو 13 میلیون رای دهنده به موسوی هستند" منعکس کرده، اعتماد خبر از "افتتاحیه اجلاس خبرگان بدون ریاست هاشمی" داده، "همایش بزرگ اصلاح طلبان عید غدیر" تیتر اول آرمان است.
محمد جواد حق شناس در مقاله ای در آرمان با اشاره به گفته های باهنر نایب رییس مجلس و تاکید او بر این که در انتخابات ریاست جمهوری آخر به احمدی نژاد رای نداده است پرسیده این سخنان باهنر از چه روست چرا وی حالا رای خود را اشکار کرده آیا آرای احمدی نژاد چنان ریزشی یافته یا آرای میرحسین موسوی چنین موقعیتی دارد که به سوی جبهه اصلوگرایان تغییر جهت دهد و یا این حکایت از نوعی سردرگمی و اغتشاش در اصولگرایان دارد. که در انتخاب استراتاکتیکی برای انتخابات آینده دچار سردرگمی شده اند.
سروش فرهادیان در گزارشی با عنوان بازی با اعداد برای رسیدن به اتحاد در روزنامه شرق نوشته اتحاد اصولگرایان به چهار عمل اصلی کشیده است؛ تفریق نقش نخست را بازی کرد و بعد جمع کارکردش را به رخ کشید. نوبت به تقسیم هم میرسد؛ ضرب اما میماند برای پس از کسب کرسیهای مجلس نهم.
در ادامه این گزارش آمده هرچند به ظاهر زمان نسبتا زیادی تا برگزاری انتخابات مجلس نهم باقی مانده اما واقعیت درونی جبهه اصولگرایان حکایت دیگری دارد. نسبت جبهه اصولگرایان به زمان باقیمانده تا انتخابات مجلس نهم به تیم فوتبالی میماند که به نتیجه دلخواه خود نرسیده و در حال باخت است؛ پس بنابر گفته معروف گزارشگران فوتبال زمان برای آنها به سرعت برق و باد میگذرد. از ابتدای امسال بازی ریاضی اصولگرایان برای رسیدن به اتحاد شروع شد.
گزارش شرق تاکید می کند شاید دلیل اینکه جمع 30 نفره اصولگرایان تصمیم گرفتند تا به ریشسفیدی عسگراولادی، ولایتی و حدادعادل برای رسیدن به اتحاد رضایت دهند دور دیدن پیامد تصمیمشان بود وگرنه، نه ولایتی خیلی در میان اصولگرایان ریشسفید محسوب میشود و نه حداد عادل و عسگراولادی مورد پذیرش همه طیفهای اصولگرا هستند. موقعیت رییسجمهور هم با موقعیت او در اردیبهشت سال 90 از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
نگرانی از خبرهای دل آزار سیاسی و اقتصادی
"دور تازه عملیات سپاه برای پاکسازی پژاک" تیتر اول کیهان است، قدس از "اخلال عمدی چینی ها در پروژه های نفتی ایران" خبر داده و "چرخش گامبه گام آمانو" گزارش اصلی تهران امروز است.
محمود صدری در سرمقاله دنیای اقتصاد نوشته خبرهای مرتبط با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در روزهای اخیر دل آزار و تامل برانگیزند. دلآزارند چون محتوای منفی آنها از زیر لفافههای دیپلماتیک بیرون زده است و تاملبرانگیزند، زیرا مواجهه با این چالش، به تدابیری سنجیده نیاز دارد.
این خبرها عبارتند از: موافقت اولیه ترکیه با استقرار سلاحهای موضوع طرح سپر موشکی ناتو در خاک این کشور، کند شدن روند سرمایهگذاری چین در صنایع نفت و گاز ایران، سخنان تحریکآمیز رییسجمهوری فرانسه درباره احتمال حمله به ایران، توقف همکاری گازی ایران و «گسپروم» و سرانجام اظهارات بدبینانه آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ایران.
و خلاصه سرمقاله دنیای اقتصاد این که: اظهارات تهدیدآمیز نیکلای سارکوزی رییسجمهوری فرانسه و سخنان تحریککننده آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی آبشخور واحد دارد و یک هدف را دنبال میکند. منظومه غرب، جمهوری اسلامی را ناسازگار با نظام بینالمللی میداند و خواستار تغییر رفتار بنیانی ایران است. این تغییر مورد نظر دو وجه اصلی دارد که اولی قبول وضع موجود در فلسطین و خاورمیانه است و دوم قبول وضع موجود در نظم جهانی است. جمهوری اسلامی اولی را از خطوط قرمز خود و دومی را موضوع مذاکره میداند؛
منصور بیطرف در مقاله ای در روزگار نوشته ما چه بخواهیم و چه نخواهیم دارای دولت نفتی هستیم یعنی دارای دولتی هستیم که منابع حاصل از درآمد نفت را برای اداره کشور لازم و ضروری میداند. این الزام همه دولتهای قبل و فعلی را وادار کرده که نه فقط برای درآمد حاصل از درآمدهای نفتی برنامه مدونی را بریزند بلکه به هر تمهیدی شده به دنبال افزایش این منبع درآمدی هم باشند.
در ادامه مقاله آمده اگر در هر دولت نفتی، "سیاستهای نفتی" بنای صنعت نفت آنها را پی میریزد، در دولت ما "سلیقه های فردی" است که بنای این صنعت را ریخته است. از همین رو است که بنای صنعت نفت ما با بنای صنعت نفت کشورهای همتای ما فرق میکند. هر چند در اینجا شوربختانه دلیل "تحریم" مانند چماقی شده است که بر سر هر دلیلی فرود میآید اما اگر پرده تحریم را کنار بزنیم، آنچه عیان میشود، وزن کفایت مردان نفتی دولت و برخی از سیاستگذاران کشور است که باید آن را سنجید.
به نوشته روزگار نگاهی به پیشینه شش ساله دولت نهم و دهم نشان میدهد که این وزنه آنچنان که باید سنگین باشد، نیست. اگر از میان مردان نفتی دولت نهم و دهم که بالغ بر پنج نفر هستند بخواهیم یک نفر را برگزینیم – البته به جز وزیر فعلی که هنوز کارنامه ای برای سنجش ندارد – نمیتوان دو نفر را یافت که دارای "سیاست نفتی" باشند که بر اساس آن چرخ صنعت نفت سهل و آسان بچرخد.
وعده شغل سازی نشد افزایش تعطیلات
"تدابیر یکسانسازی نرخ ارز" گزارش اصلی دنیای اقتصاد است، ابتکار از "جزئیات دو اختلاس بزرگ" نوشته و جهان صنعت از "نافرمانی بانک ها از فروش املاک مازاد" نوشته است.
حسامالدین کاوه در تهران امروز نوشته همین چندی پیش بود که رئیسجمهوری وعده داد که در سال 1390 بیش از 5 /2 میلیون شغل ایجاد خواهد کرد. از دیدگاه کارشناسان اقتصادی چنین وعدهای بیشتر به یک معجزه میمانست چرا که با نرخ بیکاری دورقمی و تورم 25 درصدی و عدم جذب سرمایههای خارجی که در دولت نهم و دهم وعده داده شده بود و نیز برداشتهای بیرویه از صندوق ذخیره ارزی و همچنین کسادی و بیرونقی شهرکهای صنعتی، بعید به نظر میرسید که 5 /2 میلیون شغل تنها در عرض یک سال ایجاد شود.
به نوشته این مقاله به اعتقاد کارشناسان برای ایجاد یکصد هزار شغل یک میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است و برای ایجاد 5 /2 میلیون شغل دستکم باید 25 میلیارد دلار در سال 90 سرمایهگذاری صورت میگرفت. اما وزیر کار و رفاه و امور اجتماعی آب پاکی را روی دست همه ریخت و اعلام کرد که برای مطالعات ایجاد 5 /2 میلیون شغل به دو سال وقت نیاز است. در اینجا به پارادوکسی (متناقضنمایی) برخورد میکنیم که حل آن تنها از عهده رئیسجمهوری و وزیر کار برمیآید. اگر برای ایجاد 5 /2 میلیون شغل به دو سال مطالعه نیاز است، چرا رئیسجمهوری گفته است که تنها طی یک سال ایجاد 5 /2 میلیون شغل رخ خواهد داد.
مسعود نیلی در مقاله در اعتماد با اشاره به طرح مجدد مساله تعطیلات و اعلام اینکه کثرت تعداد روزهای تعطیل در تقویم ایرانی در دستور کار قرار گرفته نوشته چرا در فرهنگ ما، گرامیداشت یک مناسبت که یا یک واقعه تاریخی است یا بزرگداشت یک شخصیت الگو، در دست از کار کشیدن متجلی میشود؟
نویسنده به عنوان مثال نوشته روز ملی شدن صنعت نفت به عنوان نمونه، روزی است که ایرانیان، خود اداره این صنعت بزرگ را به دست گرفتهاند. این روز قاعدتا باید به عنوان سمبلی از تلاش و کوشش ثبت شود در حالی که اینک یک تعطیلی دلنشین چسبیده به تعطیلات نوروزی ارزیابی می شود وجالبتر آنکه با گذر زمان مناسبتهای تعطیل در میان روزهای هفته از روزی به روز دیگر میغلتند و آنگاه که به یکشنبه یا سهشنبهیی میرسند، اگر با سخاوت تصمیمگیرندگان مواجه شوند، تعطیلی بینالتعطیلین را هم به ارمغان میآورند و به روزهای فراغت میافزایند.
این استاد دانشگاه در مقاله اعتماد با طرح این سئوال که پیامدهای اقتصادی هر یک روز که به تعطیلات اضافه میشود، چیست؟ نوشته براساس محاسبات انجام شده، تعداد روزهای تعطیل بیش از 130 روز است. این تازه جدای از آن است که هر یک از کارکنان، کارگران و کارمندان، 30 روز هم حق استفاده از مرخصی در سال را دارند. بدون در نظر گرفتن مرخصیهای سالانه، مجموعه شاغلانی که از نظام رسمی کاری تبعیت میکنند، حدود 230 روز در سال کار میکنند.
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری با اشاره به وعده رییس جمهور و توضیح هفته گذشته وزیر کار و رفاه اجتماعی نوشته با این گفته بدون این که کسی متوجه شود فرصت یک ساله ای که دولت، خودش به خودش داده بود به دو سال تبدیل شد و بدون این که کسی متوجه شود سخن احمدی نژاد مبنی بر این که دولت ظرف 2 سال آینده بیکاری را ریشه کن خواهد کرد هم به تاریخ پیوست! چه اشکالی دارد؟ دوباره می شود وعده جدید داد!
کشف دیگر طنز نویس مردم سالاری این است که بدون این که کسی متوجه شود گفته شد که در پنج ماه گذشته هیچ اتفاقی نیفتاده است و دیگر هم در این زمینه پاسخی داده نمی شود چون براساس گفته وزیر محترم ظرف دو سال «آینده» این قدر شغل ایجاد می شود. دوسال آینده هم از زمان بیان این مطلب آغاز شده و در حقیقت تا مرداد ماه 1392 ادامه دارد، یعنی دقیقا زمانی که دولت فعلی باید مسوولیت را تحویل دهد. آن وقت هم دیگر کار از کار گذشته و کی می آید شغل های ایجاد شده را بشمارد؟
پس از برق و گاز؛ نوبت گرانی آب
جهان صنعت در گزارش اصلی خود نوشته بار دیگر ثابت شد هیچ شادی بیدلیل نیست! هنوز یک هفته از واریز غافلگیر کننده یارانههای نقدی توسط دولت نگذشته که مسوولان دولتی از پیشنهاد «افزایش قیمت آب» خبر میدهند.
به نوشته این گزارش بهای برق خانگی از ابتدای کار دولت نهم تاکنون بیش از ۱۱۶۲ درصد رشد داشته است. امروز ما بابت هر کیلو وات برق در تهران حدودا ۱۳۰۰ ریال پرداخت میکنیم. قیمت برق بعد از هدفمندی تغییر چندانی نکرده، به عبارتی قبل از هدفمندی هم قیمت برق در سال ۸۹ همین هر کیلو وات ۱۳۰۰ ریال بود اما در سال جدید و با هدفمندی شیوه محاسبه قیمت برق فرق کرده، مناطق کشور به پنج دسته مختلف تقسیم شده و براساس دستهها و زمانها قیمت برق مشترکان خانگی را محاسبه میکنند. از سوی دیگر تعرفههای برق صنعتی و کشاورزی نیز در دستهبندیها و با فرمولهای خاصی محاسبه میشود.
آینده لیبی و منطقه
کیهان در یادداشت روز خود ابراز عقیده کرده که غرب و اتحادیه عرب نمی خواهند کار دست شورای انتقالی لیبی باشد. آنان می خواهند از بالای سر این شورا مسائل لیبی را آنگونه که خود می پسندند مدیریت نمایند. برگزاری اجلاس اروپا که با چراغ سبز اتحادیه عرب و همراهی آن توأم بود و گروگان گرفتن پول مردم لیبی و اعلام ادامه عملیات نظامی به خوبی این مسئله را برملا می کند که از نظر غرب شورای انتقالی هیچکاره است.
اما نویسنده این مقاله افزوده که این موضوعی نیست که در اختیار غرب یا کشورهای عضو اتحادیه عرب باشد بلکه این مردم لیبی هستند که می گویند چه دستگاهی انقلاب آن ها را اداره کند. این یک نکته کلیدی در تحلیل تحولات لیبی است، اما لازمه آن برخورد فعال کشورهایی است که نمی خواهند سیطره غرب به لیبی و شمال آفریقا بازگردد. در این میان ایران تنها نیست، کشورهای عضو اتحادیه آفریقا، بعضی از کشورهای عضو اتحادیه عرب و بعضی از کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و اکثر همسایگان لیبی مخالف استیلای غرب بر لیبی هستند. از این رو ما می توانیم با یک دیپلماسی فعال از انقلاب مردم لیبی حراست کنیم و پیغامهای لازم را به موقع به آنان برسانیم. خوشبختانه امروز انحصار رسانه ای هم درهم شکسته است.
کیهان با برگزاری همایش آینده لیبی مخالفت کرده و نوشته غرب در جهان اسلام نمی تواند خود را یک طرف «خیرخواه» یا «بیطرف» و یا حتی «منطقی» و قابل مذاکره جا بزند، چرا که این حرف ها و ادعاها با عملکرد آنان همخوانی ندارد. اگر چندین کنفرانس بین المللی را هم برگزار کند و با دهها پادشاه هم قسم شود، باز هم نمی تواند اثری بر جای بگذارد. اما این همه یک شرط دارد و آن بیدار ماندن مردم و پاسداری از این بیداری است.
مردم سالاری در سرمقاله خود پرسیده گاندی، لخ والسا و نلسون ماندلا رهبران استقلال و انقلاب هند و لهستان و آفریقای جنوبی بودند چرا صدام و قذافی نشدند؟ چون زمینه فرعونی در آنها نبود و جامعه آنان نیز استعداد طاغوت پروری نداشت. بخشی از این خیزش ها در خاورمیانه، تجدید نظر مردم در رفتار خود نسبت به حاکمان است. نگرشی تازه در رفتارهاست.
به نوشته این مقاله مردم در این بازنگری عادت دارند که فقط دیکتاتورها را لعن و طعن کنند اما از زمینه سازی خود غافلند که خطاکاران واقعی اند. آیا اگر چرب زبانی نمی کردند و به غلو نمی پرداختند و نابخردی نمی کردند ، امر بر حاکم مشتبه می شد؟ مردم مصر و لیبی و یمن و بحرین و سودان و دیگر کشورهای تازه بیدار شده باید بکوشند تا زمینه فرعون پروری از بین برود وگرنه تا آن ساختار اجتماعی و شاکله شخصیتی باقی است، هرکس که بیاید صدام و قذافی می شود.
کتاب مشائی تا سفر نیویورک
ابراهیم رها در ستون طنز اعتماد با اشاره به خبر انتشار کتاب اندیشه های مشائی توسط دولت، نوشته ما حدس میزنیم سرفصلهای کتاب اینها باشد:چگونه هدیه تهرانی را سرکار بگذاریم، عکس بیندازیم اما پولش را ندهیم، راههای آب بستن به قبر کوروش و نابودسازی میراث فرهنگی و انداختن عکسهای تکی – دو نفره با خشایارشاه!، آموزش آفتاببالانس و پشتوارو برای آمدن از آن جناح به این جناح.
طنزنویس اعتماد در آخر ستون خود نوشته شنیدهام که با سفر دهها نفر همراه احمدینژاد به نیویورک مخالفتهایی شده که به نظرم بهتر است نشود. اگر احمدینژاد صدواندی نفر را همراه خودش میبرد، دلیل دارد. اینها در آنجا وظایفی دارند. مثلا شبها بعد از بازگشت از سازمان ملل دور هم پانتومیم بازی میکنند. با هم آوازهای دستهجمعی میخوانند برای افزایش روحیه مثل واویلا لیلی. میروند سوغاتی میخرند که البته جورابش کوچک است و صندلش بدرنگ!
+0
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.