بررسی روزنامه های صبح تهران، سه شنبه چهارم مرداد


بررسی روزنامه های صبح تهران، سه شنبه چهارم مرداد

روزنامه های امروز صبح تهران به عنوان مهم ترین خبر خود از انتصاب هیات حل اختلاف توسط رهبر داده اند."هاشمی شاهرودی، رئیس هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط سه قوه" عنوان اصلی مردم سالاری، خراسان و شرقاست، جام جم خبر از "شورای جدید برای حل اختلاف قوا" داده، ابتکار نوشته "آیت الله شاهرودی مسئول تنظیم روابط قوا شد".همزمان خبرهای مثبت فراوانی در صفحات اول این روزنامه ها منعکس شده. خبرهائی مانند: مرتضوی تبرئه نشده پرونده اش مفتوح است، پگاه و مرضیه آزاد شدند، ناظری کنسرت می دهد و آلبوم شجریان مجوز گرفت، جنتی گفت رد صلاحیت بی جا گناه است و فضای انتخابات به نفع اصلاح طلبان است.

عبدالجواد موسوی در مقاله ای در روزگار نوشته فضای فرهنگی کشور تا حدودی از رخوت به درآمده. روزنامه ها چیزهایی می نویسند که پیش از این نمی نوشتند. طنز مطبوعاتی جانی دوباره گرفته. شهرام ناظری و حسین علیزاده روی صحنه آمده اند. آخرین آلبوم استاد شجریان مجوز گرفته و زمزمه هایی درباره کنسرت تازه ایشان شنیده میشود. در حوزه شعر و داستان هم به رغم همه سخت گیری های ممیزان بدسلیقه آثاری منتشر شده است که الاقل به یک بار خواندن می ارزد.

هرچند همه این اتفاق های خوب در مقابل اخبار تلخ و هولناک مثل چاقوکشی و اسیدپاشی و تجاوز دسته جمعی و حرف های بی حساب بعضی از اهل سیاست، ناچیز است اما ما به همین اندک نیز قانعیم و برای ما یک یادداشت خواندنی، یک مطایبه حکیمانه، یک قطعه شنیدنی با دو دانگ صدای خوش میتواند این جهان خشن و ظالمانه را تلطیف کند. ما مردمان ساده دل و قانعی هستیم و چیزی به غیر عشق نمیدانیم. اگر هم گاه گداری ناپرهیزی میکنیم و به سیاست می پردازیم مقصر ما نیستیم.

نویسنده مقاله روزگار تاکید کرده گیرم چنین باشد که مدعیان میگویند و این همه برای نزدیکی انتخابات است. چه باید کرد؟! باید خود را از نعمت کتاب خوب و حکمت شادان و موسیقی شنیدنی و فیلم دیدنی محروم کنیم؟! فعالیت فرهنگی در هر شرایطی و به هر اندازهای و با هر نیتی سبب رشد و تعالی آدمیان میشود.

نفتی که صاحب ندارد و دلارهائی که به باد می رود

کیوان مهرگان در جهان صنعت درباره وزارت نفت با وزیر پیشین این وزارت خانه بیژن زنگنه گفتگوئی کرده و در مقدمه آن نوشته وزارتخانه نفت که از آن به عنوان کلیدی و پولسازترین وزارتخانه یاد می‌شود، گویا در ایران از آن درجه اهمیت برخوردار نیست. شاهد این مدعا تغییر چهار وزیر در شش سال گذشته است و در حال حاضر این وزارتخانه توسط سرپرست اداره می‌شود؛ آن هم سرپرستی که بیشترین تخصصش در امور ورزشی- عمرانی است.

با وجود اینکه وزارت نفت در همه کشورهای نفتخیز دنیا یک وزارتخانه بسیار مهم است اما در اینجا ما می‌بینیم که در ایران با آن مثل یک وزارتخانه خیلی کم‌اهمیت‌تر برخورد شده، سه تا وزیر در شش سال گذشته تغییر کرده‌اند و الان هم که با سرپرست اداره می‌شود، اگر شما بخواهید مدیریت این وزارتخانه را در شش سال گذشته بررسی کنید چه ارزیابی ارایه می‌دهید؟ در حال حاضر وزارت نفت صاحب ندارد؟

وزیر پیشین نفت به نوشته جهان صنعت یادآوری کرده که در دوران پهلوی دوم صنعت نفت ایران را به معنی واقعی شاه مدیریت می‌کرد، یعنی خودش می‌نشست با روسای شرکت‌ها صحبت می‌کرد ، خودش از طریق جمشید آموزگار اوپک را اداره می‌کرد و مسایل توسعه‌ای صنعت را خودش دنبال می‌کرد. در خاطرات تاریخ اینها هست که شاه در این زمینه چه کارهایی انجام می‌داد، واقعیتش این است که مدیرعامل شرکت نفت و مانند او حداکثر کارشان این بوده که دستورات شاه و آنچه را که او می‌خواست انجام دهند. البته من از چنین روندی دفاع نمی‌کنم. در دوره بعد از انقلاب، جنگ و مانند آن که گذشت در یک مقطعی آقای هاشمی خودش پا در رکاب کرده بود و با آقای آقازاده تا جایی که می‌توانست کار‌ها را پیش می‌برد.

آقای زنگنه توضیح داده زمان آقای خاتمی که من مسوول بودم، خود آقای خاتمی علاقه‌مندی زیادی به حضور مستقیم در مسایل اقتصادی نداشت و عملا صنعت نفت را طبق قانون وزیر اداره می‌کرد. می‌رفتم مجلس و این طرف و آن طرف، طرح‌هایی که باید انجام می‌شد و مانند آن؛ همه را تشریح و تصمیم‌گیران را نسبت به آنها توجیه می‌کردم، آقای خاتمی و مجموعه ستاد اقتصادی دولت هم از نظر سیستمی از صنعت نفت حمایت می‌کرد، هم برنامه بودجه، هم وزارت اقتصاد، هم وزارت امور خارجه در مسایل اوپک و غیر آن همه حمایت می‌کردند.

و خلاصه این که: الان اما وزارت نفت صاحب ندارد، نه طرح‌ها صاحب دارد نه وزارت نفت صاحب دارد، خب نتیجه هم همین می‌شود دیگر، اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد.

محمد حسین روانبخش در ستون خود در مردم سالاری نوشته حواس همه به هند بود که بعد از سه چهار ماه اختلاف و عدم پرداخت پول نفت و خواهش و تمنا و مذاکره و تشویق و تهدید، بالاخره راهی برای پرداخت پول نفت ایران پیدا می کند یا اینکه کم کم لوله نفت ایران به روی این کشوردوست بسته می شود که خبر رسید کشور دوست و برادرو کمونیست چین هم 30 میلیارد دلار ناقابل بابت نفت به ایران بدهکار است واو هم درد هند را دارد و اظهار تمایل کرده که به جای پول (که چرک کف دست است) به ایران جنس چینی بدهد (که روی چشم دنیا جا دارد )! اولش این خبر کمی تا قسمتی نگران کننده است اما وقتی با دقت وبه دور از احساسات منفی به قضیه فکر کنید می بینید که هیچ اشکالی ندارد!

نویسنده به طعنه اضافه کرده امروز هر بچه ایرانی با شیر خشک چینی تغذیه می کند، با اسباب بازی های چینی سرش گرم می شود، با کاهو و سیر و شلغم و کفش و دمپایی و یخچال و موکت و پفک چینی زندگی می کند، با مهر و تسبیح چینی عبادت می کند و آخرش هم در کفن چینی پیچیده می شود! خوب به این ترتیب چیزی تغییر نمی کند ، به هر حال پول نفت ایرانی ها تبدیل به اجناس محترم چینی می شود، حالا چه چینی ها پول نفت را بدهند که ما دوباره پول را به آنها برگردانیم و جنس بخریم، چه اصلا ندهند و یکباره به جای نفت ، جنس بدهند!

این کار یک حسن دیگر هم دارد: این روزها همه دنبال یک اسم جدید برای واحد پول کشور هستند. خوب به این ترتیب اصلا پول می خواهیم چی کار که واحد پول بخواهیم؟! جالب نیست.

فاجعه نروژ

کیهان در تیتر اصلی خود نوشته زنگ خطر در اروپا وحشت از تکرار حادثه نروژ" و روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشته حوادث نروژ، نه یک زلزله ساده با 100 قربانی بلکه آغاز حوادث غیرقابل پیش‌بینی دیگری در غرب با پیامدهای سونامی گونه مخرب است که از این پس به عنوان اصلی‌ترین خطر، مقامات سیاسی و امنیتی اروپا را در معرض تهدید قرار خواهد داد و آنان چاره‌ای جز مهار راستگرایان افراطی ندارند.

به نوشته این روزنامه شعار مبارزه غرب با تروریسم، صرفاً پوششی برای بلند کردن چماق مبارزه با اسلام و تحت فشار قرار دادن مسلمانان در سراسر جهان بوده، و "تروریسم" واژه‌ای منفور و پدیده‌ای ضد بشری است که از سوی دولت‌های غربی و حتی برخی نهادهای بین‌المللی مطرح شده تا یک بازی بزرگ جهانی را برای عملی کردن سیاست سرکوب مسلمانان و بیداری اسلامی عملی کند.

روزنامه جمهوری اسلامی در نهایت نتیجه می گیرد شاید مهمترین آموزه حوادث نروژ برای غربی‌ها این باشد که تروریسم با توجه به ماهیت ذاتی خود، هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و مانند سلول‌های سرطانی به همه جا سرک می‌کشد و بر همین اساس نمی‌توان هیچ کشوری را از تهدیدات آن در امان دانست.

باز هم مرتضوی و کهریزک

روزگار از زبان دادستان کشور نوشته "قاضی مرتضوی تبرئه نشده است".

محسن رهامی در مقاله ای در همین روزنامه با تاکید بر این که اگر کسی خبری غیرواقعی انتشار دهد با این نیت که قصد تشویش اذهان عمومی یا اضرار کسی را داشته باشد، مرتکب جرم نشر اکاذیب شده نوشته اگر سعید مرتضوی که خبر موقوفی تعقیب را اعلام کرده قصدش این باشد که مردم را نسبت به قوه قضائیه بدبین کند یا اولیای افرادی که در جریان حوادث کهریزک فوت کرده اند یا مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند یا حتی کسانی را که شاکی این پرونده هستند نسبت به انجام وظیفه مقامات قضایی بدبین کند، مرتکب جرم نشر اکاذیب شده است.

داریوش قنبری هم در روزگار نوشتهاز آنجایی که مرتضوی قبال دادستان تهران بود و مقام قضائی داشت اصلا پذیرفتنی نیست که بدون اینکه حکم پرونده کهریزک صادر شده باشد، از جانب خودش برای این پرونده حکم صادر کند و آن را در رسانه ها منتشر کند. این نوعی نشر اکاذیب محسوب میشود و به این صورت اتهام جدیدی به اتهامات قبلی مرتضوی اضافه میشود

این نماینده مجلس تاکید کرده مرتضوی جزء متهمان پرونده کهریزک محسوب میشود و احتمالا برای اینکه خود را تبرئه کند و پاک جلوه دهد و به افکار عمومی بقبولاند که در حادثه بازداشتگاه کهریزک قضات هیچ دخالتی نداشته اند، اعلام کرده است که حکم صادر شده و قضات تبرئه شده اند در حالی که افکار عمومی منتظر است تا هرچه زودتر آمران حادثه کهریزک مجازات شوند.

نویسنده مقاله روزگار با اشاره به این که حدود دو سال است که از حادثه کهریزک می گذرد اما هنوز تکلیف این پرونده مشخص نشده نوشته طولانی شدن رسیدگی به این پرونده با مصالح نظام و منافع ملی همخوانی ندارد. در رسیدگی به پرونده نباید آنقدر تعلل شود تا دیگر حتی مجازات آمران حادثه کهریزک هم مردم را راضی نکند. افکار عمومی نسبت به این پرونده حساس هستند و هرگز جنایاتی را که در کهریزک اتفاق افتاد، فراموش نخواهند کرد.

افزایش اعدام ها و ابعاد فساد مالی دو میلیارد دلاری

"دستگیری اخلالگر 20 هزار میلیاردی" تیتر اول تهران امروز است، ، "صدور حکم اعدام برای 54 متهم جرایم خشن" گزارش اصلی قدس است و جهان صنعت از "زنگ خطر مجدد منابع بانکی" خبر داده است.

عباس عبدی در مقاله ای در شرق با اشاره به پیشنهادهائی که برای افزایش اعدام ها و برخورد علنی با اوباش و اراذل می شو نوشته اگر با تشدید مجازات، جرم و جنایت حل می‌شد، باید در کشورهایی که تعداد اعدامی‌ها، زندانیان و مجازات‌های شدید بیشتر است، شاهد جرایم کمتری می‌بودیم. در حالی که میان شدت مجازات و نسبت جرم در میان کشورهای جهان، یعنی هر جا مجازات بیشتر است، تعداد و نسبت جرایم هم بیشتر است. و عکس قضیه هم مشهود است، یعنی در کشورهایی که نسبت جرم کم است، معمولا میزان و شدت مجازات‌ها هم کمتر است و متهمان با رأفت و حقوق بیشتری مواجهند و همین رأفت و حقوق است که آنان را اجتماعی‌تر می‌کند و از ارتکاب مجدد جرم باز می‌دارد.

به نوشته این جامعه شناس این ایده که مجازات را تشدید کرده و متهم را سریع مجازات کنیم، بر این پایه غلط استوار است که مجازات مانع از ارتکاب جرم می‌شود. در حالی که نقش بازدارندگی مجازات آنقدر نیست که در اذهان عوام وجود دارد.

مقاله شرق به طور خلاصه معتقدست مسائل اجتماعی پیچیده‌تر از آن است که با راه‌حل‌های تراوش شده از اذهان ساده بتوان آنها را حل کرد، ذهن خود را به راه‌حل‌های ساده و کوتاه عادت ندهیم و تجربه شکست‌خورده گذشتگان را تکرار نکنیم.

ابتکار در سرمقاله خود با اشاره به بحث هائی که بعد از ترور دانشمند هسته ای در کشور به راه افتاده نوشته اصولاً تشخیص نخبگان با معیار و ملاک رتبه‌ علمی و نمره درسی درست نیست. آن کشاورزی که با خلاقیت‌های خویش حداکثر بهره‌برداری را در حداقل زمین و امکانات دارد، نخبه است. تاجری که از راه حلال و درست، راهکارهایی را برای صدور بیشترین کالا خلق می‌کند، او هم نخبه است. آن روزنامه‌نگاری که خطر می‌کند و حقایق را انعکاس می‌دهد و منصفانه به نقد امور می‌پردازد، او هم نخبه است. خلاصه نخبه‌ها در میان همه اصناف و اقشار وجود دارند.

ابتکار معتقدست مسئولان کشور و متولیان امور تأمل کنند که چرا برخی نخبه‌ها جنایتکار می‌شوند؟ چرا بعضی سر از زندان درمی‌آورند؟ چرا اغلب از کشور فرار می‌کنند؟ چرا کشوری با این ثروت خدادادی و نیروی انسانی کارامد در این وضعیت نامطلوب اقتصادی به‌سرمی‌برد و چرا و چرا و چرا؟ بی‌گمان خباثت دشمنان در کشتن نخبگان کاری به پیش نمی‌برد. مگر چنددرصد را می‌توانند ترور کنند؟ خیلی کم.

این مقاله نتیجه گرفته بلای اصلی را خودمان بر سرمان نازل می‌کنیم. در جامعه‌ای که طرح‌ها دزدیده یا به زور تصاحب می‌شوند، برای برنده‌شدن در مناقصه‌های اقتصادی امتیازاتی ورای قانون و لیاقت‌ها لازم است، برای ورود به رقابت‌های انتخاباتی دائماً محدودیت تراشیده می‌شود، برای انتقاد به رفتارها و عملکردها خودسانسوری از بیم جان لازم است و کار از زندگی‌سازی به ساختن با زندگی بینجامد، در چنین وضعیتی نباید انتظار رود که بذر نخبگی در کشور شکوفا شود.

افشین زمانی در گزارش اصلی تهران امروز نوشته توضیحات رئیس بانک مرکزی درباره انهدام شبکه فساد ارزی و بازداشت فردی به اتهام ایجاد اختلال 20 هزار میلیارد تومانی در اقتصاد کشور باعث تعجب و بهت هر شنونده‌ای می‌شود. اختلال 20 هزار میلیارد تومانی – معادل 20 میلیارد دلار- در اقتصاد کشور به قدری درشت و حیرت‌آور است که خودبه‌خود به این سوال منجر می‌شود که چگونه یک فرد یا حتی باند توانسته‌اند به چنین ارقام درشت و غیر قابل تصوری دست پیدا کنند و به تبع آن درصدد اخلالگری در اقتصاد کشور برآیند؟

نویسنده این گزارش حساب کرده اگر این رقم را بین 73 میلیون ایرانی که در حال حاضر یارانه نقدی دریافت می‌کنند، تقسیم کنیم، به هر ایرانی معادل مبلغ 6 ماه یارانه‌ای که تاکنون دریافت کرده است، سهم می‌رسد. ضمن اینکه یکی از مباحث اصلی بین مجلس و دولت این بود که بر اثر تقسیم 21 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی بین ایرانیان، روند تورم کشور آهنگ افزایشی نسبتا تندی یافته است.

تهران امروز نوشته بازداشت متهم 20 هزار میلیارد تومانی بدون شک بزرگ‌ترین پرونده‌ای است که تاکنون راجع به مفاسد اقتصادی در کشور مطرح شده است اما سوالات دیگری وجود دارد که امید می‌رود با پاسخ‌های روشن مقامات مسئول روبه‌رو شود. سوالاتی از قبیل اینکه چگونه ممکن است فرد یا افرادی توانایی اخلال 20 هزار میلیارد تومانی را در اقتصاد و حوزه نظام ارزی کشور ایجاد کنند؟

گفته های رییس جمهور

پوریا عالمی در ستون کاناپه اعتماد اظهار شادمانی کرده که حال رییس جمهور خوب شد و به کارش برگشت و جمله تازه وی را نقل کرده که گفته فقر در کشور وجود ندارد. ما چه کار کنیم حالا؟

الف- سریعا پولدار شویم، که حرف آقای احمدی‌نژاد روی زمین نماند.

ب- عیب‌مان را بپوشانیم، و صورت‌مان را با سیلی سرخ کنیم، و سر فرصت از گرسنگی بمیریم.

پ- عیبی ندارد اما ما اصلا در ایران فقر نداریم.

ت- آقای سعید حدادیان گفته بود بعضی عیب‌ها را باید پوشاند یا ... بهتر است همین کار را کنیم.

با توجه به این جمله‌ی آقای احمدی‌نژاد که گفته «ما نمی‌توانیم درها را ببندیم و کاری به دنیا نداشته باشیم.»، کدام موضع‌گیری شاعرانه‌ی زیر نسبت به "در" درست‌تر است؟

الف- در رو باز کن عزیزم. در رو باز کن عزیزم. می‌خوام بیام به دیدنت. / اسفندیار رحیم مشایی

ب- پشت در رو ننداختی ننه. با خوب و بدم ساختی ننه. / سعید مرتضوی

پ- در به در همیشگی، کولی صد ساله منم. / محمدرضا رحیمی

ت- پشت درهای بسته عاشق دل‌شکسته دوست دارم عزیزم عاشقتم هنوزم. / دکتر محمود احمدی‌نژاد

آقای احمدی‌نژاد گفته «شیاطین ] = ابرقدرت‌ها[ آن قدر که از پیشرفت ایران می‌ترسند از چیزی نمی‌هراسند.» به نظر شما برای مبارزه با شیاطین و ترساندن آن‌ها، کدام راه مثمر ثمرتر است؟

الف- استخدام اجنه.

ب- پرداخت وام ازدواج به جوانان.

پ- تصویب قانون چندهمسری.

ت- ممنوعیت ورود خانم‌ها به قهوه‌خانه‌ها.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.