بررسی روزنامه های صبح تهران، دوشنبه سوم مرداد
روزنامه های صبح امروز تهران در عنوان های خود از تاکید رهبر جمهوری اسلامی برای پرهیز مسئولان از اختلاف نوشته اند و در عین حال در تیترهای بزرگ خود از قول نمایندگان مجلس خبر داده اند که رییس دولت جلوی انتشار آمار را گرفته. همچنین روزنامه ها مقالاتی دارند درباره ترور نخبگان هسته ای و نگرانی از این که چرا کسی مسئولیت پذیر نیست و با این همه کاستی و مشکلاتی که مردم بدان گرفتارند هیچ مقامی استعفا نمی دهد.
"حرکت رو به جلو ملت ایران اراده اسلامی مردم منطقه را احیا کرد" به نقل از آیت الله خامنه ای تیتر اول کیهان است، خراسان و تهران امروز از زبان همین مقام پرهیز از اختلاف را به عنوان وظیفه ملی و دینی یادآور شده اند. جام جم از زبان مجلسیان نوشته "جلو ترور نخبگان را بگیرید" و قدس از "فصل مشترک ترور نخبگان ایرانی" نوشته است.
جن و رمال هست و آمار واقعی نیست
"برخورد نزدیک با انحرافی ها" در صدر اخبار شرق آمده، "داستان فقط چند جن و رمال نیست" عنوان اصلی آرمان است، "جبهه گیری در اردوگاه اصولگرایان" گزارش ابتکار است.
شرق در گزارشی نوشته ماجرای دولت و ارتباطش با جریان انحرافی چند وقتی است که برسر هر بازاری روایت میشود، داستانی که کلید واژهاش شاید مشایی باشد، چه همه چیز آن شاید به بعد از توزیع سیدی «ظهور نزدیک است» باز میگردد.
به طور مشخص ولی ظهور و بروز جریان انحرافی را کیهان خبر داد، وقتی که گزارشی از حلقههای جریان انحرافی و مناسبات درونی آنان داشت که در آن آمده بود فعالیت گسترده و مشکوک چهار گروه رمالی، عرفانی، رسانهای و رانتخوار در حاشیه جریان انحرافی متصل به مسوولان ارشد دولت باعث ایجاد گمانهها و اظهارنظرهایی شده است.
به نوشته گزارشگر شرق رییسجمهور که مدتها مورد نقد قرار گرفته بود، دیگر بار مورد خطاب قرار گرفت. و از همین رو بود که صدیقی امامجمعه تهران خطاب به احمدینژاد گفت اما برای ما حرف کافی نیست، منتظر اقدام عملی شما در تبعیت کامل از ولایت هستیم.
بعد از آن رییس فراکسیون روحانیون مجلس هم خواستار جدا شدن مسیر دولت از جریان انحرافی و پیگرد قضایی عوامل این جریان شد.
در ادامه بحث های انتخاباتی، مدیر روزنامه کیهان همچنان علیه اصلاح طلبان نوشته و اظهار عقیده کرده که ترانه دوصدایی این جبهه مشترک با ترجیع بند دوگانه «در انتخابات شرکت می کنیم» و «در انتخابات شرکت نمی کنیم» فقط یک «جنگ زرگری» است.
آنها به یقین در انتخابات شرکت کرده و رأی خود را به صندوق ها خواهند ریخت چرا که، درباره سلامت انتخابات کمترین تردیدی ندارند. بنابراین، اگرچه به ظاهر و به گونه ای ناشیانه «شرط» می گذارند اما «شرط گذاری» ها از روی استیصال و ناشی از تناقض شکننده ای است که با آن روبرو هستند.
حسین شریعتمداری در این مقاله اشاره کرده که فتنه گران با اسم رمز تقلب در انتخابات وارد فتنه شده اند و اکنون که در پی شکست و رسوایی قصد عقب نشینی دارند، اگر سلامت انتخابات را تایید کنند با این پرسش روبرو خواهند شد که چرا انگاره تقلب را به میدان آوردند؟ و چنانچه سلامت انتخابات را زیر سؤال ببرند، سؤال بعدی آن است که چرا از شرکت در انتخاباتی سخن می گوئید که سلامت آن را زیر سؤال می برید؟! پیش کشیدن خنده دار «شرط» برای فرار از این تناقض شکننده است.
سرمقاله کیهان اظهار نظر کرده که حرکت اصلاح طلبان یک ترفند است و در پی آن هستند که از یکسو، پایان قطعی عمر سیاسی خود را انکار کرده و تلقی موجودیت خویش را به اذهان القا کنند و از سوی دیگر با فرض حضور زمینه ای برای تفرقه افکنی در میان اصولگرایان داشته باشند.
بحران اقتصادی بدون قطب نمای آمار
"افزایش اجاره بها و اجاره نشینی" تیتر اول مردم سالاری است، "برخورد کند با تیغ های تیز" گزارش فرهیختگان و دنیای اقتصاد از "بهبود اندک محیط کسبوکار" خبر داده است.
"مجلس پس می زند دولت پیش می کشد" تیتر اول اعتماد است، جهان صنعت و روزگار از زبان احمد توکلی نوشته اند "اطلاعات ندادن به مردم دستور احمدی نژاد است".
سعید لیلاز در مقاله ای در روزگار نوشته ما در میانه بحرانهای بزرگ اقتصادی هستیم و به همین دلیل طبیعی است دولت از اعلام آمارهای اقتصادی سر باز زند.
این معضل طی شش سال شکل گرفته است و محصول امروز و دیروز نیست. روندی که ابتدا با نفی تمامی آمارها آغاز شد، سپس همه مفاهیم مربوط به آمارها و شاخصها مورد خدشه قرار گرفت، سپس سازمانها و موسسات مرتبط منحل شدند و مورد تهاجم قرار گرفتند؛ نهادهایی چون سازمان برنامه و بودجه، شورای پول و اعتبار و بخشهای آمارگیر بانک مرکزی و...
به نوشته این مقاله امروز که برخی از نمایندگان و مسوولان از نادرست بودن آمارهای دولتی میگویند و ابراز نگرانی میکنند، چرا در برابر این جریان که از همان ابتدا آغاز شده بود، واکنشی نشان دادند، سکوت طولانی و اعتراض ناگهانی چه معنایی دارد و ریشههای آن چیست جز این که به مسائل سیاسی باز می گردد، نه دغدغههای اقتصادی.
نویسنده مقاله روزگار تاکید کرده این جریان شش سال قدمت دارد و مربوط به بعد از عید نیست اما مایه تعجب است که چرا حاال زبان به گلایه و تردید گشودهاند؟ اتفاقات و درگیریهای داخلی نشان میدهد چون رفاقتها بعد از عید به هم خورده است، افشاگریها و اعتراضات تازه مطرح میشوند.
احمد میرمطهری هم در سرمقاله دنیای اقتصاد نوشته بدون در دست داشتن آمار و محاسبه شاخصهای کلیدی اقتصادی و اجتماعی و تحلیل آنها چگونه میتوان بر تحقق برنامهها و آرمانهای اقتصادی و اجتماعی در چارچوب مصوبات و در راستای سند چشمانداز قضاوت و نظارت کرد؟
چگونه میتوان از رسیدن به هدفهای اجتماعی نظیر توسعه انسانی و حمایتهای اجتماعی، رواج آموزش همگانی، پوشش بهداشت در سطحی جامع و گسترده و کاهش خط فقر یقین حاصل کرد؟
آیا به جز تهیه و انتشار آمار و استفاده از تحلیلهای اقتصادی برای آنچه که گفته شد و برای مقابله با کاستیهای نظام مالی و پولی، مالیاتی، بانکی و گمرک فرآیند دیگری هم هست؟
نویسنده تاکید کرده ارتباط با افکار عمومی از طریق آمار و تحلیلهای اقتصادی و اجتماعی است و داوری در مورد عملکرد هر دولتی از طریق تحلیل آمارها و شاخصهای کلیدی دوره مربوطه است، در عین حال با کمک همین آمارها و شاخصها است که هر دولتی میتواند از کارنامه خود دفاع کند.
برای رویارویی با چالش رشد، اشتغال، پسانداز و سرمایهگذاری و به طور کلی تجهیز منابع، نیازمند دادههای آماری و تحلیلهای مربوط هستیم تا به آرزوهای اقتصادی خود جامه عمل بپوشانیم
و خلاصه سرمقاله دنیای اقتصاد این که کشتی اقتصاد کشور در دریای پر تلاطم منطقهای و جهانی بدون داشتن قطبنما که همان دادههای آماری است چگونه میخواهد خود را به ساحل ثبات اقتصاد کلان برساند؟ بهطور قطع سپردن مسیر حرکت این کشتی به باد که هر طرف میخواهد آن را ببرد، به صلاح نیست.
چرا درست نمی شود؟
دکتر محمود آخوندی در مقاله ای در شرق نوشته در چند سال اخیر، از سوی مراجع بینالمللی و نهادهای دولتی، قطعنامههای گوناگون، علیه منافع و غرور ملی ما صادر شده است.گذشته از درستی یا نادرستی محتوای آنها و صرفنظر از اینکه نهادهای صادرکننده، صلاحیت صدور این نوع محکومیتها را داشتهاند یا خیر؟ و بگذریم از اینکه این محکومیتها تا چه اندازه جایگاهی قانونی و ضمانت اجرایی دارد؛ در ارتباط با حیثیت و غرور ملی میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد.
به نوشته این استاد دانشگاه قطعنامه های مربوط به فعالیت های هسته ای با هر نوع و کیفیتی که باشد، به حیثیت و غرور ملی ما آسیب نمیزند. ملت ایران راه خود را که داشتن دانش هستهای صلحآمیز و پیشرفته است انتخاب کرده و آن را میپیماید و اینگونه محرومیتها نهتنها حیثیت و غرور ملی را خدشهدار نمیکند؛ اما محکومیت های مربوط به نقض حقوقبشر به گونه ای دیگر است.
نویسنده حقوقدان مقاله شرق تاکید کرده جای تعجب دارد که بسیاری از دولتهای جهان، اعم از دوست و دشمن، بر آنها صحه گذاشتهاند. ایران چرا باید اینگونه در مظان نقض حقوقبشر قرار گیرد. اگر واقعا نقضی وجود ندارد چرا دولتمردان پاسخهای منطقی، روشنگرانه و مستدل به دنیا ارایه نمیدهند تا جهانیان به خصلت انساندوستانه ایرانیان آگاهی بیشتری بیابند و دیگر به دلیل نقض حقوقبشر قطعنامه صادر و گزارشگران را به کشور ما روانه نکنند. اگر خدای نکرده نقضی وجود دارد چرا درصدد اصلاح آن برنمیآییم؟
با این عملکرد و آمار چرا استعفا نمی دهند
فضل الله یاری در سرمقاله ابتکار با عنوان «زنگ خطر موج سوم ایدز به صدا درآمد» نوشته این خبر جدیدی است که حامل هشداری جدیدتر است.
این هشدار را نه روزنامهنگاری به قصد تشویش اذهان عمومی مطرح کرده است و نه رسانههای معاند خارج از مرزها به آن دامن زدهاند. این زنگ را در همین نزدیکی و بیخ گوش ما، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت به صدا در آورده است.
به نوشته این مقاله اعلام این خبر از سوی یک مقام وزارت بهداشت دلیلی بر نبودن این تفکر در این بخش از مدیریت کشور نیست. ممکن است چند روز دیگر یک مقام مسئول بالاتر، که با انتشار این خبر بخشی از مدیریتش تهدید میشود، یا خود موضوع را تکذیب کند یا از مقام مذکور بخواهد که این کار را انجام دهد. بیدلیل نیست که در یک روز، هم امامجمعه تهران و هم جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور، در اظهارنظری مشابه، وجود ناامنی را در کشور انکار میکنند.
و خلاصه سرمقاله ابتکار این که خاصیت زنگها هشدار است. اگر در خانه بنشینیم و صدای زنگ خطر خانه و ماشین را خاموش کنیم یا صدای تلویزیون را که همه چیز را خوب و امیدوارکننده نشان میدهد، بلند کنیم تا صدای ناهنجار زنگها را نشنویم، ممکن است دزد یا دزدانی در اوضاع امنی که غفلت خودساخته ما برایشان فراهم آورده است، با کولهباری از اسباب و اجناس نفیس و گرانبها خانه را ترک کنند، درحالیکه بهتمسخر با صدای تلویزیون همراهی میکنند که: همهچی آرومه..
حمیدرضا شکوهی در سرمقاله مردم سالاری نوشته استعفای مدیران و وزیران در صورت بروز نقص در عملکرد آنها در کشور ما اصلی غریبه است. معلوم نیست عملکرد یک وزیر، تا چه میزان باید دردسرساز شود و هزینه برای کشور ایجاد کند تا آن وزیر بپذیرد که آن نقص و کاستی در زیر مجموعه او، حاصل عملکرد ضعیف خود اوست.
به نوشته این مقاله آخرین نمونه، عملکرد وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است که به دلیل اتفاقاتی که طی ماه های اخیر در حوزه بهداشت و درمان کشور رخ داده، عملکرد او زیر سوال رفته اما دریغ از یک عذرخواهی خشک و خالی. چنان که در ماجرای عدم پذیرش یک طلبه جوان که در شرایط وخیم جسمانی بود معلوم شد به ۲۶ بیمارستان مراجعه کرده و هیچ کدام او را پذیرش نکرده اند.
از نظر سرمقاله مردم سالاری تاسف آور آن است که وزیر بهداشت، مرگ کودک سنندجی را «طبیعی» ارزیابی کرد و گفت که «بالا خره خطای پزشکی در همه کشورها رخ می دهد». ماجرای رها کردن دو بیمار در اطراف تهران را هم که فراموش نکرده ایم، دو بیماری که به دلیل عدم توانایی پرداخت هزینه ها، از بیمارستان خارج شدند و وزیر بهداشت به جای بررسی دقیق علل موضوع، اعلا م کرد رهاکردن بیماران در اطراف تهران، به هیچ وجه واقعیت ندارد! آن هم درباره حادثه ای که عکس های آن منتشر شده بود.
طنز امروز
ابراهیم رها در طنز اعتماد باز هم بیانیه ای دارد که در آن نوشته ضمن حمایت از رییس دولت و محکومیت منتقدان دولت بر خود لازم میدانیم یک نکته را جهت تنویر همه جای افکار عمومی تشریح کنیم. اینکه احمدینژاد و رحیمی گفتهاند یک عده چون بیکارند به دولت حمله میکنند، توضیحاتی دارد.
نویسنده تاکید کرده :
الف) در راستای اشتغالزایی دولت در حد کنفیکون، عده زیادی بیکارند و خب به دولت حمله میکنند، بس که چشمسفید، نمکنشناس خواهـ....ناخواه از این اتفاقها میافتد!
ب) وضعیت اشتغال را سریع میشود در ایران سنجید نیاز به مرکز آمار و سنجش هم ندارد. هر کس از دولت انتقاد کرد بیکار است. هر کس تعریف کرد شاغل است. خودمانیم چه کنیم با ۷۰ میلیون ملت بیکار و علاف؟!
ج) احمدینژاد و رحیمی حرف خیلی حکیمانهیی زدهاند. راستی یادمان آمد سوال کنیم آقای جریان انحرافی (مشایی) و آقای جریان انحرافک (بقایی) کجا هستند؟! سلام برسانید!
بخش دیگری از بیانیه طنزنویس اعتماد چنین است: در پا بحث نکن. بحث نکن با توام (با شما نبودم، شما مطلب را بخوانید.) گفته شده «مشایی میتواند خدمتی را که احمدینژاد شروع کرد به پایان برساند.» ما اعلام میکنیم که مشایی اساسا دکترای به پایان رساندن دارد! میتواند آب ببندد به قبر کوروش و ۲۵۰۰ سال تاریخ را به پایان برساند. میتواند برود سراغ بعضی برادران رمال و ایضا جنگیر و مبحث تحلیلی «اجنه در کشور» را به پایان برساند. میتواند... دستش درد نکند، همین مورد را هم که گفتهاند لطف کند به پایان برساند! چون شرایط به «داره گریهام میگیره» رسیده است.