پارسینه: امید صادقی/ اینجانب زیاد اهل دیدن فیلم و سریال نیستم و به ندرت پیش می آید که به دیدن فیلم و سریال بنشینم اما به دلایلی موقعیتی فراهم شد که سریالی به نام نابرده رنج را از تلویزیون دنبال کنم.
این سریال مصداق بارزی از " نابرده رنج " عوامل تولید آن در زمینه تهیه سریال تلویزیونی می باشد.
کارگردان محترم تصور نموده چون پاوه دارای مرز مشترک با عراق است ویکی از مناطق جنگ تحمیلی است؛ لابد جایی شبیه سوسنگرد و شلمچه است و حتی به خود زحمت نداده که سفری کوتاه به شهرستان پاوه داشته باشد تا با بافت جغرافیایی و قومی آن آشنا گردد. لذا مرتکب اشتباهات عجیب و خنده داری شده که ذیلاً به چند مورد آن اشاره می گردد:
1- شهرستان پاوه و مناطق مرزی آن مثل نوسود، شوشمی، هانه گرمله، دزاور، کیمنه منطقه ای کوهستانی و با پوشش جنگلی میباشند. به طوریکه در کل این منطقه حتی یک هکتار زمین شبیه آنچه در سریال میبینیم مشاهده نمیگردد ( بینندگان محترم لطفاً تصاویر مرتبط با پاوه را در اینترنت جستجو کنند).
2- زبان مردم پاوه و اطراف آن کردی اورامی است. جالب است بدانید که بیش از 90 درصد کردها این لهجه را به خوبی متوجه نمیشوند.
در سریال مزبور به نحو مضحکی لهجه های کردی را به هم چسبانده اند. مثلاً در حالی که مش سلام با لهجه کلهری (مخصوص کرمانشاه و مناطق اطراف) تکلم مینماید دخترش کژال با لهجه سورانی (مخصوص مناطق بوکان و مهاباد) حرف میزند و جالب اینجاست که اینها اهل پاوه هستند که دارای لهجه اورامی است.
نکته دیگر اینکه هنرپیشه اصلی فیلم ( اسد ) با زبان پدری اش صد در صد نا آشناست و نامه ی کژال را به صورتی میخواند که انگار به زبان چینی نوشته شده است.
3- از اشنویه گرفته تا بوکان و مهاباد و سقز و بانه و سنندج و مریوان و پاوه و حتی شهرهای جنوبی تر از پاوه مثل روانسر و جوانرود به هیچ وجه (حتی یک مورد) به اسامی مثل مش سلام و فضلعلی و شهرتی مثل سرلک برخورد نمیکنید.
4- سریال دارای صحنه های عجیب دیگری هم میباشد مثل بازکردن قوطی کنسرو لوبیا با سرنیزه به صورت یک دستی، قرمز شدن زیر پیراهنی اسد و عماد با زدن اولین ضربه شلاق (آنهم بدون اینکه زیر پیراهن پاره شود)، استفاده اغراق آمیز از بعضی واژه ها مثل هه به جای هست و نی به جای نیست به نشانه ی اهل تهران بودن، عدم نیاز به سوختگیری ماشین اسد در ساعتهای متوالی رانندگی!
در پایان آقای کارگردان یادت باشد که: نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|