از واچار تا بازار
فرشید سامانی
جدید آنلاین : "بازار اصفهان حیرت انگیزترین نمونه عظمت در بزرگداشت بازرگانی است که تمام جهان می تواند به آن بنازد و بورسهای ما در مقابل این بازارهای معروف ساختمانهای پراکندهای بیش نیستند."(۱)
این سخنی است از فریر، بازرگان اروپایی در سده هفدهم میلادی. شبیه این سخنان را مارکوپولوی ونیزی، ابن بطوطه مراکشی، شاردن فرانسوی و انبوه سیاحان اروپایی درباره بازارهای ایران نوشتهاند و گواهی دادهاند که بازار ایرانی، چیزی است فراتر از جایگاه خرید و فروش. جایگاهی که اگر کسی بدان وارد می شد، میتوانست بینیاز از جهان بیرون، روزها و هفتهها و ماهها و بلکه سالها در آن زندگی کند!
در بازار ایرانی همه چیز فراهم بود: از انبوه دکانهایی که همه جور کالایی را عرضه میداشتند تا مسجد، مدرسه، تکیه، حمام، قهوهخانه، زورخانه و غیره.
برای نمونه، بازار تهران در عصر قاجار علاوه بر بخش تجاری، یک بخش مسکونی هم داشت که دارای ۲۶۲۵ باب خانه، ۲۳۳۳ دکان، ۲۷ حمام، ۲۰ مسجد و مدرسه، ۱۴ تکیه، ۲۶ کاروانسرا، ۸ باغ و ۱ کلیسا بود.(۲) همچنین بیش از ۳۶ هزار نفر از مردم شهر در محله بازار زندگی میکردند و این محله به تناوب ۱۶ تا ۲۰ درصد جمعیت پایتخت را در خود جای میداد.(۳)
نمونه دیگر بازار تبریز است که امروزه با وجود خرابیها و خرابکاریهای دهههای گذشته، یک کیلومتر مربع وسعت دارد و دارای ۱۶ راسته، ۱۴ دالان، ۲۰ تیمچه، ۲۵ سرا، ۷ چهارسوق، هشت هزار دکان، ۱۴ مسجد و تعدادی مدرسه و حمام و زورخانه است.(۴)
چه چیزی این موقعیت بیبدیل را برای بازار فراهم میآورد؟ پاسخ را میتوان از معنای واژه بازار بدست آورد. برخلاف تصور رایج، بازار در اصل به معنای جایگاه داد و ستد نیست، بلکه در زبان پهلوی به صورت "واچار" به معنای محل اجتماع به کار رفته است. (۵)
اگرچه موقعیت جغرافیایی ایران به عنوان پل اتصال شرق و غرب، موجب رونق تجارت در این سرزمین میشد و به نوبه خود رونق بازارها را به همراه میآورد اما گویی انتظار مردم از بازار بیش از این بود. در شهرهای قدیم ایران، فضای بازار علاوه بر جایگاه دادوستد، مهمترین شاهراه ارتباطی شهر بهشمار میآمد و برخی از مهمترین عناصر شهری مانند مسجد جامع، مدارس علمیه، حمامها، تکیهها، خانقاهها و سایر تأسیسات و فضاهای مهم شهری در بازار جای گرفته بودند. همچنین بازار در امتداد خود با مراکز اداری و حکومتی ارتباط داشت. از اینرو به عنوان مهمترین محور فضای شهری، بین مراکز سهگانه مذهبی، اقتصادی و سیاسی پیوند برقرار میکرد. (۶)
بازار در غیاب خیابانها که محصول دوره جدید هستند، ستون فقرات ارتباطی شهر بود. معمولا از یک دروازه آغاز می شد و با پیمودن سرتاسر شهر به دروازهای دیگر میرسید. بنابراین جدا از این که مردم با امر بازرگانی نسبتی داشتند یا نه، ناگزیر بودند که گاه تا روزی چند بار از بازار عبور کنند؛ خواه برای رفتن به مسجد و مدرسه و حمام و خواه برای رسیدن از محلهای به محله دیگر.
بازار قلب شهر و بزرگترین حوزه عمومی بود. اخبار و اطلاعات در آن دهان به دهان میچرخید و چون در تقاطع مذهب، اقتصاد و سیاست قرار گرفته بود، نقشآفرینی سیاسیاش میتوانست به مراتب بیش از تحرک اقتصادیاش باشد.
برای نمونه، در جنبش مشروطه ایران، بازار تهران نقطه آغاز حرکتهای اعتراضی بود و پس از آن نیز – به جز بست نشینی در سفارت انگلستان – تقریبا همه رخدادهای سرنوشتساز مشروطیت در بازار چهره بست.(۷) زیرا در بازار همه طبقات و نیروهای منشأ اثر حضور داشتند؛ از انبوه کسبه و اصناف و پیشهوران و تجار گرفته تا شخص شاه که مالک ۵/۷ درصد دکانهای بازار تهران بود (۸) و نیز مجتهدان و روحانیانی که به سبب وجود مساجد و مدارس علمیه و امامزادهها و تجارتخانههای وقفی، و نیز درآمدی که ازبازاریان به عنوان خمس و سهم امام به آن ها می رسید، حضور چشمگیری در بازار داشتند.
این نقشآفرینی و اثرگذاری در رخدادهای سالهای آتی مانند جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب سال ۵۷ نیز - اگرنه به اندازه جنبش مشروطه- ادامه یافت اما روشن است که با تحولات سده اخیر، بازار در حوزه عمومی رقبای تازه ای یافته است و دیگر نه آن جایگاه بیبدیل را در کالبد شهرها دارد و نه بزرگترین حوزه عمومی به شمار میرود.
امروزه بازارهای ایرانی بیشتر جایگاه داد و ستد هستند و اگر از بازار مرکزی تهران و تا حدودی بازار تبریز بگذریم، بازارهای قدیمی شهرهای دیگر مانند اصفهان، شیراز، یزد و کرمان غالبا جنبه محلی و گردشگری دارند.
در گزارش مصور این صفحه با دیدن عکسهایی از بازارهای قدیمی شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، یزد، کرمان، کاشان، اردکان، زواره و ماسوله، سخنان سید محمد بهشتی درباره بازار ایرانی را میشنوید. آقای بهشتی که پیشتر در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ خورشیدی ریاست سازمان میراث فرهنگی ایران را برعهده داشت، استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی و رییس دانشنامه الکترونیک معماری و شهرسازی ایران است.
پینوشت:
۱-به نقل از سیوری، راجر: ایران عصر صفوی، ترجمه احمد صبا، تهران، ۱۳۶۳، ص۱۴۸
۲-آمار دارالخلافه تهران، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه، تهران، ۱۳۶۸ ، ص۵۰۶، ۵۵۰
۳-نک: همان، آمار سالهای ۱۲۶۹، ۱۲۸۶ و ۱۳۲۰ق
۴-اسماعیلی سنگری، حسین و عمرانی، بهروز: تاریخ و معماری بازار تبریز، تبریز، ۱۳۸۷، ص۴۵
۵-لغت نامه دهخدا، ذیل واژه بازار
۶-برای آگاهی بیشتر نک: اشرف، احمدویژگیهای تاریخی شهرنشینی در ایران، دورۀ اسلامی، نامۀ علوم اجتماعی، شم ۴، و سلطانزاده، حسین، بازارهای ایرانی، تهران، ۱۳۸۰
۷-برای آگاهی بیشتر نک: ناظمالاسلام کرمانی، محمد: تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۶۲
۸-اتحادیه، منصوره، اینجا طهران است، تهران، ۱۳۷۷، ص۱۰۳
|
|
|