در سال گذشته درخواست بیش از ۱۰۰ هزار مهاجر برای کسب تابعیت کشور آلمان پذیرفته شده است. این رقم، نسبت به شمار تقاضاکنندگان در سال ۲۰۰۹، حدود ۵/۷ درصد افزایش نشان میدهد. با این حال تفاوت بین تعداد آلمانیهای مهاجرتبار در سال ۲۰۰۰ با کسانی که امسال (۲۰۱۱) کارت شناسایی آلمانی دریافت کردهاند، بسیار است: در سال ۲۰۰۰ بیش از ۱۸۷ هزار مهاجر به دلیل تسهیل شرایط کسب تابعیت از سوی دولت وقت (سوسیال دموکراتها و سبزها)، به جرگهی آلمانیها پیوستند.
بنا بر گزارش "ادارهی مرکزی آمار آلمان"، مهاجرانی که در سال ۲۰۱۰ تابعیت آلمانی کسب کردهاند، "جوان" و به طور متوسط به گروه سنی ۲۵ تا ۳۰ ساله تعلق داشتند. مدت زمان اقامت پیوستهی این گروه در آلمان به بیش از ۱۵ سال میرسد. این آلمانیهای مهاجرتبار، مانند سال پیش، تابعیت کشورهای صربستان و مونتنگروی سابق، عراق و لهستان را داشتند.
شمار درخواستکنندگان تابعیت آلمانی در دو ایالت نوردراین ـ وستفالن و هامبورگ در سال گذشته، از سایر استانهای آلمان بیشتر بود. در این سال، بهویژه در ایالت هامبورگ، کارزاری برای جلب "خارجیها" به منظور تشویق و راهنمایی آنان در ارائهی درخواست تابعیت برپا شد.
تردید بهخاطر محرومیت
با این حال اغلب مهاجران در آلمان به سادگی تصمیم به "آلمانیشدن" نمیگیرند. مریم سلیکل که در هامبورگ مدیر یکی از دفاتر کارزار "جلب و راهنمایی مهاجران" است، در این رابطه میگوید: «یکی از مهمترین مانعها در این راه، شرط ترک تابعیت کشور زادگاه مهاجران است. این تابعیت اغلب مهاجران را به تاریخ و خانواده و نسب آنان پیوند میزند.» ترک تابعیت برای برخی از مهاجران میتواند حتی به محرومیت از بخشی از حقوق آنان، از جمله حق ارث در کشور زادگاه خود، منتهی شود.
از این رو، بسیاری از نهادهای مستقل و مدافع حقوق مهاجران در آلمان خواهان تغییر این مادهی قانونی و به رسمیت شناختن تابعیتهای چندگانهاند. موافق قانون تابعیت آلمان، پذیرش این امر تنها در صورتی مجاز است که ترک تابعیت کشور زادگاه ممکن نباشد. مجلس آلمان با تصویب این ماده از قانون در نظر داشته، زمینهی پیوستگی و وابستگی "هویتی" مهاجران را با فرهنگ آلمانی فراهم آورد.
دبرا ماهلر، یکی از استادان جامعهشناسی و روانشناسی دانشگاه کلن که سالهاست در این زمینه تحقیق میکند، میگوید: «پژوهشهای ما نشان دادهاند، کسانی که دارای تابعیت دوگانه هستند، خود را به هر دو فرهنگ وابسته احساس میکنند؛ هم به فرهنگ آلمانی و هم به فرهنگ کشور زادگاه خود.»
عوامل بازدارنده
یکی از عوامل دیگری که مهاجران را از درخواست تابعیت آلمان باز میدارد، شرایط و روند دشوار "آلمانی شدن" است: متقاضیان باید دهها پرسشنامه را ُُپر کنند، مدارک بیشماری را از مراجع گوناگون تهیه ببینند، آموزشهای زبان و اطلاعات عمومی دربارهی آلمان را با موفقیت پشتسر بگذرانند... و مهمتر از همه این که نباید از امکانات تأمین اجتماعی دولت استفاده کنند.
با وجود این، همهی این دشواریها در چشم کسانی که مایلند از مزایا و امتیازهای اخذ تابعیت آلمان سود ببرند، ساده جلوه میکند. به گفتهی مریم سلیکل، این مهاجران اغلب به دلایل عینی تصمیم به "آلمانیشدن" میگیرند: «داشتن آزادی سفر بدون آنکه مجبور به درخواست روادید باشند، یکی از مهمترین آنهاست. کسب حق انتخاب کردن و انتخاب شدن هم یکی دیگر از دلایل مهم است. این مهاجران میخواهند در زندگی اجتماعی و سیاسی آلمان هم شرکت کنند.»
سفر بدون اخذ روادید، پیدا کردن کار، استخدام در ادارات دولتی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن... همهی این امتیازها، با اینحال، برای آلمانیهای مهاجرتبار، به معنای "پذیرفته شدن" از سوی جامعه نیست. بسیاری از این افراد که در جامعه مورد تبعیض واقع شدهاند و به مراجع مربوط شکایت بردهاند، میگویند: «خیلی از آلمانیها، پس از "آلمانی شدن" هم، با ما مثل یک ترک، لهستانی یا عراقی رفتار میکنند.»