چند ماهی است که در برابر چشمان حیرت انگیز ایرانیان، ورق برگشته است.
احمدی نژاد و یارانش با صفت «فاسد و منحرف» خطاب می شوند و نزدیکانش یکی یکی دستگیر.
حتی مقامات و مجلسیان سخن از استیضاح احمدی نژاد هم گفته اند. رضا علیجانی ، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی سابقه منازعه را این گونه توضیح می دهد.
رضا علیجانی: دولت آقای احمدی نژاد دولت بیت است. یعنی با حمایت شدید بیت رهبری و با انتخاباتی پر از تخلف و تقلب به روی کار آمده است و از ابتدا شدیدا مورد حمایت بوده و تقویت شده است.
این داستان، ابتدا از سوی دولت آغاز شد. نشانه بارز و سمبولیکش در مراسم تحلیف رئیس جمهور و روبوسی نکردن رئیس جمهور بود که رخ داد.
بعد از انتخابات، دیگر رهبری آن شخصیت کاریزماتیک و موثر را برای احمدی نژاد ندارد.
هر دو از پشت صحنه انتخابات خبر دارند و می دانند که این انتصاب بر اساس رای مردم نیست. بنابر این فرهنگ ولایت و ذوب در ولایت در این میان رنگ باخته است. بنابر این باند احمدی نژاد با آن دیدگاه های سابق به مسئله رهبری نگاه نمی کند.»
اما نکته این جاست که این فشارهای بی امان و پرده برانداختن از فسادهای مالی این دولت از سوی نهادهای جمهوری اسلامی تا چه زمانی قرار است ادامه یابد؟
مرتضی کاظمیان، تحلیلگر سیاسی: این فشارها و تهدیدهایی که صورت گرفته، در روزهای اخیر با بازداشت آقای ملک زاده و دو سه تن از نزدیکان آقای مشایی در حال افزایش است و اخیرا هم آقای محسنی اژه ای اعلام کرده است که این خشم احتمال دارد دامن برخی از نزدیکان به دولت و آقای مشایی را هم بگیرد.
این مسئله تا جایی پیش خواهد رفت که آقای احمدی نژاد و باند فکری ایشان و آقای مشایی حاضر به تمکین تام و تمام بشوند در برابر اراده جریان مسلط. یعنی جریان رهبر جمهوری اسلامی ایران و باند رانتی – نظامی که همراه و همسو با رهبر هستند.
در غیر این صورت این فشارها ادامه پیدا خواهد کرد تا حدی که دامن آقای مشایی را بگیرد و در بهترین شرایط منجر به استیضاح آقای احمدی نژاد در مجلس شود.»
در این مدت اما، بارها از زبان آیت الله خامنه ای نقل شده است که مایل است دولت دهم تا پایان دوره اش بماند. چرا؟
رضا علیجانی: به هر حال تمامی تلاش بیت این است که این دو سال با هر حرکت تاخیری هم که شده با تحمل و مدارای حداکثری این باند به پایان برسد. در مقابل پیش داوری های این باند هم بایستند و بدین ترتیب بود که شروع به برخورد با نیروهای پیرامون احمدی نژاد و مشایی کردند.
در واقع با همان کسانی برخورد کردند که طراحان اصلی بر سر قدرت باقی ماندن این باند بودند و حداکثر تلاش شان این است که احمدی نژاد کماکان بر سر قدرت باقی بماند اما کم خطر و کم قدرت باشد تا این دو سال به اتمام برسد. به تعبیرعامیانه، برخورد با دولت احمدی نژاد، همان «تف سربالاست».
با این حال چگونه با یک دولت فاقد اعتماد به نفس و آبرو باخته در افکار عمومی، می توان در دو سال آینده کشور را اداره کرد؟
مرتضی کاظمیان: تلاش آیت الله خامنه ای و همراهان و همسویان ایشان این است که تا حد امکان مانع از ریزش هر چه بیشتر طرفداران جمهوری اسلامی بشوند و این شکاف درون حاکمیت را بپوشانند.
اما به هر حال مقاومت های جدی از طرف باند فکری- سیاسی احمدی نژاد- مشایی دارد صورت می گیرد. این مقاومت ها مبتنی بر دلایلی است که مهمترین شان همان انتخابات سال ۱۳۸۸ بود.
فراموش نکنیم که در سال ۸۸ انتخاباتی برگزار شد که به عقیده میلیون ها شهروند ایرانی، انتخاباتی سالم و آزاد نبود. برگزاری یک انتخابات فرمایشی و نمایشی طبیعتا در یک پیوند بین قوه مجریه و رهبری نظام قابل شکل گیری بود.
الان باند فکری – سیاسی احمدی نژاد- مشایی از یک اموراتی اطلاع دارند و استخوانی در گلوی جمهوری اسلامی هستند که حذف آنها به راحتی ممکن نیست.»
رضا علیجانی معتقد است که این تمکین یا مقاومت احمدی نژاد است که انتهای این بازی را تعیین خواهد کرد.
رضا علیجانی: حرکات بیت قابل پیش بینی تر است اما حرکت احمدی نژاد به خاطر شخصیت خاص خودش خیلی قابل پیش بینی نیست.
احمدی نژاد به تدریج آن روی سکه قدرت یعنی روی بی رحم قدرت در ایران را دارد مشاهده می کند. در این جا احمدی نژاد است که تصمیم می گیرد چگونه این بازی را ادامه دهد؟
اگر به هر حال با عقب نشینی احمدی نژاد همراه با تکه پرانی باشد که نارضایتی اش را نشان می دهد، تحمل می شود و این دو سال به اتمام می رسد. اما اگر بخواهد بیشتر از این به تعبیر ورزشکارها به خط آفساید وارد شود، با حداکثر تحمل به عقب رانده خواهد شد.»
اما به نظر می رسد با حجم انبوهی از انتقادات که از همه سو احمدی نژاد و تیمش را در بر گرفته است، کنترل این بازی دارد از دست طراحانش هم خارج می شود.
مرتضی کاظمیان: به عقیده من این بازی به نوعی از دست گردانندگان اصلی خارج شده است و علت آن هم مقاومت غریبی است که از سوی باند فکری- سیاسی احمدی نژاد – مشایی انجام می شود.
اینجاست که آنها تلاش می کنند آقای احمدی نژاد را متمایز کنند و حامیان او را به عنوان جریان انحرافی به محوریت آقای مشایی بکوبند.
این فشارها برای این است که آقای احمدی نژاد به عنوان یک نخست وزیر و مسئول اجرایی زیردست رهبر جمهوری اسلامی ایران تمکین کند.
ضمن اینکه در انتهای امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی و متعاقب آن انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. هر کدام از اینها یک سکوی پرش برای نیروهای سیاسی است که امروز در حاکمیت هستند.»
رو شدن پرونده های فساد مالی دولت از سوی اصولگرایان و دستگیری مدیران ارشد منصوب شده از سوی بقایی و مشایی – یعنی نزدیک ترین مردان احمدی نژاد – بیش از هر چیز نظرها را جلب کرده است.
رضا علیجانی روزنامه نگار و سردبیر ماهنامه «ایران فردا»: اینها مسئله جدیدی نیست. پرونده فساد مالی و تحصیلی معاونین و مشاورین احمدی نژاد بارها در این مدت، به جز یک سال اولی که هنوز به شدت مورد حمایت جناح اصولگرا بود، رو شده است.
بعد از آن به علت حملات شدید و استخوانی که تیم آقای احمدی نژاد با جناح اصولگرا داشت، شاکله این تیم تبدیل به یک جزیره شد و همه با آن مخالفت کردند.
مجلس شورای اسلامی بارها و بارها خیز برداشت تا با جناح احمدی نژاد برخورد کند که بیت رهبری جلوی این حملات را می گرفت.
حالا همین بیت به شکل نیم بند اجازه این برخوردها را هم به قوه قضائیه و هم به قوه مقننه داده است و این مسئله نشان می دهد که تمامی این درگیری ها بازی سیاست و قدرت است و گرنه این فسادها از پیش هم وجود داشته است. در واقع انگیزه اصلی، مهار احمدی نژاد است، نه اجرای عدالت و نه مبارزه با فساد.
وجود فساد در بطن نظام اسلامی، نکته ای است که دکتر حسین قاضیان، جامعه شناس و تحلیلگر سیاسی به آن اشاره می کند.
حسین قاضیان: فساد مسئله ای است که همیشه در نظام جمهوری اسلامی وجود داشته و دلیل آشکار این فساد، بسته بودن راه ها و مجاری آزادی بیان و نظارت اجتماعی بوده است.
چون اگر جامعه ای نخواهد فساد را تحمل کند و در این امر بخواهد صادق باشد، باید مسیر و مدار نظارت اجتماعی را باز بگذارد و آن را تقویت کند.
یکی از این راه ها افزایش و گسترش آزادی بیان است. بنابر این جامعه ای که رهبرانش، جلوی آزادی بیان و تشکلات اجتماعی را برای نظارت بیشتربر کار دولتمردان و سیاستمدارن می گیرند، نشان می دهد که صادقانه به دنبال ریشه کن کردن فساد نیستند.
علاوه بر این که تمرکزعمده منابع دردست دولت و ایجاد رانت از این طریق، کاملا فساد را در جمهوری اسلامی ساختاری کرده است.
با این تفاوت که امروزه درگیری های رقبا در درون حاکمیت باعث شده است بخشی از فسادها آشکارتر شود و افشاگری هایی که طرفین از همدیگرمی کنند آنها را به معرض دید اجتماعی بگذارد.»
اما شاید یکی از مهمترین پرسش های حاصل از این درگیری و منازعات آن است که نظام جمهوری اسلامی با پیامدهای این درگیری ها و اختلافات هر دم فزاینده، چه خواهد کرد؟ سرنوشت مردم و امورات بر زمین مانده آنان چه خواهد شد؟
رضا علیجانی: همیشه یک اجماعی بین منتقدین و مخالفین احمدی نژاد از جناح های راست درون نظام تا تندروترین جناح های اصولگرا وجود داشته است که احمدی نژاد مثل یک کلنگ دارد مملکت را تخریب می کند.
به این علت که به کارشناسی اصلا بهایی نمی دهد، اکثر سازمان های کارشناسی را حذف کرده است. این وضعیتی است که شش سال است با آن مواجهیم ولی این دو سال مشکلات به اوج خودش رسیده است.
موقعی که وزیرامور خارجه مملکتی در مسافرت است و ناگهان وسط مذاکرات از طرف مقابل مذاکره می شنود که برکنار شده است، این دیگر فاجعه است.»
و حسین قاضیان، جامعه شناس، این بحران و چگونگی مواجه نظام اسلامی با آن را این گونه تعبیر می کند:
«بارها سخنگویان رهبری و حاکمیت اعلام کردند که ما نه تنها در یک مسیر بی ترمز داریم پیش می رویم، بلکه فرمان این ماشین را هم کنده ایم و از ماشین بیرون انداخته ایم. بنابر این به طرف مقابلمان کاری نداریم.
این بدین معناست که اینان یک راه بی بازگشت را در پیش گرفته اند. در واقع خودشان پیشاپیش اعلام کرده اند که چه مسیری را دارند طی می کنند؟
علاوه بر این باید در نظر گرفت که رژیم جمهوری اسلامی ، مثل اغلب رژیم هایی که از رانت استفاده می کنند، یک نوع رژیم «دستفروش» است. مثل دستفروش ها که به اعتبار دراز مدت خودشان فکر نمی کنند و فقط می خواهند در همان لحظه در فلان معبر اجناس شان را بفروشند و بروند چون فردا دیگر سر و کله شان پیدا نمی شود و بنابر این پاسخگوی اتفاقاتی که در اطرافشان می افتد هم نیستند.
یک رژیم هم اگر بخواهد به این شیوه با مردمش عمل کند به یک رژیم دستفروش تبدیل می شود. از این ستون به آن ستون می رود تا فرجی پیدا کند.
به همین ترتیب، رژیم این بحران ها را دائما به تعویق می اندازد ولی بحران ها مرتبا در پس و پله منظر و مرآی جامعه دارد رشد می کند و بزرگتر می شود ولی فقط این بحران ها مخفی شده اند و آشکار نیستند.»
به نظر می رسد که مدت هاست در ایران بحران عمیق اقتصادی، تعطیلی صنایع و توقف تولید، واردات لجام گسیخته، فقر گسترده و بی سابقه در میان ایرانیان و فقدان امنیت روانی و شغلی و سرانجام، فروپاشی همه جانبه اخلاقی، گرداب هایی هستند که در متن جامعه به حال خود رها شده اند، تا در سطوح بالاتر به نزاع صاحبان قدرت رسیدگی شود.