دستبند، مانع آزادی است، مانع عشق نیست
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که دراین گنبد دوار بماند
این یعنی تجلی عشق و شهامت و قدرت در وجود یک زن ایرانی .
نسرین ستوده دستان بسته به دستبند اسارتش را عاشقانه بر گردن همسرش حلقه میکند و چنان آرام و صبور لبخند می زند که حس می کنم توی دود و ترافیک این شهر شلوغ مدت هاست چنین آرامشی را در چهره خسته وافسرده مردم ندیده ام . هنوز هم نفهمیدم کدام در بند و کدام آزادند ؟
هیلا صدیقی
نیمای عزیزم : دارم برایت یک عروسک دلقک بزرگ میبافم ...
همزمان با سالروز تولد مدافع صادق و آموزگار ایستادگی مان نسرین ستوده، نامه ای را که نسرین قبل از ملاقات حضوری اخیر برای نیما نوشته بود به چاپ می رسانیم. یکی از ویژگی های نسرین ستوده که ستودنی است ثبت تاریخ اکنون است برای فرزندان آینده .او برای کودکانش خاطرات دوران کودکی شان را ثبت می کرد تا هنگامی بزرگسالی در اختبارشان بگذارد. هنگام تفتیش خانه نه تنها به این کار بزرگ او ارج ننهادند که دفاتر خاطرات کودکانش را هم هنگام تفتیش خانه با خود بردند. نسرین در نامهای که برای نیما نوشته است در این باره توضیح داده است.
نیمای عزیزم، سلام
بعد از آنکه دفترچه خاطراتت را در تفتیشی که از خانه کرده بودند بردند و من موفق شدم بعد از یک هفته اعتصاب غذای 5 روزه برخی از وسایل تو و خواهرت را بگیرم و از زمانی که بازداشت شدم موفق به نوشتن خاطرات برای تو پسر عزیز دلم نشدم. اما حالا که به بند عمومی آمدهام و خودکار و وسایل در اختیار دارم تصمیم گرفتهام بنویسم.
* آیا ذرهای از این تضییع حقوق دو کودک خردسال من و همهی مادرانی که زندان را تحمل کردهاند، جبران میشود؟*
عزیزم! من نزدیک 9 ماه است که بازداشت شدهام، در این میان، دفعاتی که میتوانستم تو را حضوری ببینم خیلی خوشحال بودی و شیرین زبانی میکردی و به خواهرت اجازه نمیدادی صحبت کند و تند تند رویم را برمیگرداندی تا با تو صحبت کنم. وقتی برایت یک شکلات یا پاستیل میخریدم خیلی کیف میکردی. اما همیشه از ملاقات کابینی گریزان بودی. از وقتی که به بند عمومی منتقل شدهام 3 بار به ملاقات کابینی آمدهای و هر بار با ناراحتی برگشتهای. مخصوصا وقتی زمان تمام میشود و پرده پایین میآید دچار وحشت میشوی و جیغ میزنی. خیال نکن غرور مردانهات را درک نمیکنم. هرچند فمینیستها میخواهند غرور مردانه را انکار نمایند اما دیدم که این بار چگونه کمی دورتر ایستادی و آرنجات را بغل کردی و یکوری و چپچپ و با حالتی قهرگونه نگاهم کردی. همهی زنان زندانی سیاسی متوجه غرور تو شدهاند و همه میگویند اصلا به ما محل نمیگذارد. نمیدانند تو تا چه پایه خوش اخلاقی. اما فکر میکنم چند هفتهای که ملاقات حضوری نداشتهای تو را کلافه کرده است.
دارم برایت یک عروسک دلقک تقریبا بزرگی میبافم. عشق مادری مدام وادارم میکند تا هر گاه که بیکار میشوم به سراغ عروسکت بروم.
دارم برایت یک عروسک دلقک تقریبا بزرگی میبافم. البته وقتم را میگیرد. وقت مطالعهام را میگیرد. اما عشق مادری مدام وادارم میکند تا هر گاه که بیکار میشوم به سراغ عروسکت بروم. کمی نگران و بیتابم که آیا خوب در میآید یا نه، ولی امیدوارم خوب شود.
میدانی به چه امیدی، روزهای سخت دوری از تو، خواهرت و پدرت را سر میکنم. به امید روزهایی بهتر برای کودکانم و همهی کودکان سرزمینم. اما بارها از خود پرسیدهام آیا ذرهای از رویایم به حقیقت خواهد پیوست؟ و آیا ذرهای از این تضییع حقوق دو کودک خردسال من و همهی مادرانی که زندان را تحمل کردهاند، جبران میشود؟ به هر حال هر مادری به این امید زندان را تحمل میکند.
اوین
بند زنان زندانی سیاسی
1/3/90
تغییر برای برابری
damahi - ایران - بندرعباس
|
خدادودمان کسانی را براندازدکه طبیعی ترین حق انسانها راکه همان آزادی است ازآنها گرفته اند. |
دوشنبه 6 تیر 1390 |
|
A.ahooraei - المان - کلن
|
من که شرمم میشه از اینکه این چیزها توی ایران اتفاق می افته و نمیتونم بتنهایی کاری بکنم. اما مادر بودن و مبارز بودن این خانم را تحسین میکنم. |
دوشنبه 6 تیر 1390 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
مرگ بر ملایان ننگ بر دلقکان انها در سایت با پالونهای رنگارنگ و درود بر این زن//دستبند بر دستهایت روزی طناب دار خواهد شد بر گردن کثیف ملایان ولی باور کنید همین اشغالهائی که مدام عیوب رژیم گذشته را در ورای حقه های مختلف هزار برابر می کند اگر رژیم شاه بیاید از او خدایگان می سازند اگر چپ بیاید هر سال به زیارت مزار لنین در روسیه می روند و می گویند پدر اندر پدر اتئیست یا مارکسیست اسلامی بودیم و اگر حکومت ملا و اسلام دوام لابد قاضی مرتضوی/ من باید اعتراف کنم در مدت اقامتم در خارج ملتی رنگارنگتر و بی هویت تر از ایرانی ندیده ام همزمان تعداد اندکی میهن پرست/ کسانی بوده اند که اعتصاب غذا کردند لب دوختند از کلیسا بعنوان اینکه مبارز اعدامی هستند کمک گرفتند و هنوز جوهر اقامت خشک نشده ناگهان ایران شد بهشت و سفر سالیانه به ایران/ویکی از دلایلی که کشورهای اروپائی برای پناهندگی سختگیری می کنند این است چگونه ایران این جهنمی است که پناهنده ها تصویر می کنند انوقت 95 در صد سفر سالیانه به جهنم!!!! |
دوشنبه 6 تیر 1390 |
|
سبز کم رنگ - امریکا - امریکا
|
مرگ بر جمهوری اسلامی فاشیستی که مادر را از بچه، زن را از شوهر، پدر را از فرزند و ....... جدا میکند. |
دوشنبه 6 تیر 1390 |
|
ekman - ایران - شیراز
|
پس اون رفعت و یا رأفت اسلامی که خصوصأ اوایل انقلاب ،همیشه از آن دم میزدید چه شد؟ رفعت اسلامی یعنی محروم بودن اطفال از بودن با مادرشان ؟رأفت اسلامی یعنی ندیده گرفتن نیاز کودکان خرد سال است؟ باور کنید که همه این شعار ها چرت و پرت است،رحم و شفقت و عدل و داد در اسلام یعنی کشک. |
دوشنبه 6 تیر 1390 |
|
feminism - انگلستان - لندن
|
تصویر خانم ستوده که دستان زنجیر شده اش را بر گردن همسرش حلفه کرده, بالاترین فریادها و دادخواهی هاست . درود بر تو ای آزاده . |
سهشنبه 7 تیر 1390 |
|
Pezhman - اتریش - وین
|
اسلام گرایان,چه از نوع طالبان وچه این جنایتکاران حاکم در ایران,چهره دینشان را چه زیبا در تاریخ و حافظه ملت بیادگارخواهند گذاشت. |
سهشنبه 7 تیر 1390 |
|
monairan - ایران - تهران
|
ای مرگ و ننگ و نفرین و عذاب خدا بر خامنه ای و فرزندانش و تمام دست اندر کاران نظام جمهوری اسلامی باد . ای ریشه هایشان خشکیده باد .خامنه ای رذل پست الهی تسلت نابود و منقرض شود که اینقدر به ملت. ایران ظلم کردی .خدا فرزندانت را از تو بگیرد و بسوزی .الهی نوه هایت بی. مادر بزرگ شوند و در جوانی به تیر غیب گرفتار شوند. نفرین خدا بر خمینی و خاندانش و خامنه ای و خاندان و نوکرانش باد. نسرین ستوده یک شیرزن ازاده و فرهیخته ایران است .برای زنان و. دختران ایرانی او فاطمه ماست .او ان سان سوچی ایران است .یک مو. از سر این بانوی بزرگوار کم شود تهران را به خاک و خون می کشیم . نسرین ستوده ان سان سوچی ما ای مادر ای بانو ای بهترین و ای وکیل ما. دستهایت را می بوسیم و هر جور بتوانیم مبارزه می کنیم تا روز زادی ات و. تا روز ازادی همه زندانیان سیا سی زندگی را بر خامنه ای جهنم خواهیم. کرد تا به درک واصل گردد . نسرین ستوده تو در میان حلقه دوستدارانت. از زندان ازاد خواهی شد و فرزندانت و فرزندان ایران در سایه تلاش توو. همه مبارزان ازادی در ازاذی و عدالت زندگی خواهند کرد. ایران تهران |
سهشنبه 7 تیر 1390 |
|
iran.dokht - ایران - تهران
|
این نامردا هیچ بویی از انسانیت نبردن من روز مادر همش تو فکر خانم ستوده و بچه هاش بودم ... |
سهشنبه 7 تیر 1390 |
|
razmandeh - سوید - استکهلم
|
چه حیف شد که مبارزه ما فقط به جنګ لفظی در اینترنت خلاصه شده از خودم خحالت میکشم از مادر ایرانی هم معذرت میخواهم کاش راهی در پیش پامون بود ؟ بازم فکر میکنم جنګ مسلحانه تنها راه چاره است !!. جواب خون را باید با خون داد این را تاریخ ثابت کرده از دستمال سبز بستن و راهپیمایی سکوت هیچی در نمیاد که بدرده ما بخوره وقتی ۱۰ تا از این بیشرفها را مثل سګ بکشیم حساب کار دستشون میاد هر کسی با این نظر موافق هست اعلام کنه ببینیم کجای کاریم . |
سهشنبه 7 تیر 1390 |
|
ssepehr - ایران - ایران
|
به امید آزادی شیر زنان و شیر مردان در اسارت. به امید روزی که آزادی به معنای واقعی در جامعه ما سایه افکند. این ما مردم هستیم که میتوانیم جامعه را از این حالت قهقرایی و انحطاط نجات دهیم نه کس دیگر. ویکتور هوگو میگوید: عقیده ای که بر اذهان مردم جای گیرد و زمان ابرازش فرا رسد چنان نیرومند است که حتی اگر تمام ارتش های جهان متفق شوند یارای مقابله با آن را ندارند. |
سهشنبه 7 تیر 1390 |
|