بررسی روزنامه های صبح تهران؛ یکشنبه ۵ تیر
دستگیری سه تن از همکاران رییس دفتر رییس جمهور، حمله کیهان به کسانی که می پرسند آن چه امروز اصولگرایان درباره رییس دولت و همکارانش می گویند همان است که ما می گفتیم و می خواستیم، ابراز نگرانی اقتصاددانان از وضعیت اقتصادی کشور که در موقعیت سرگردانی به سر می برد و شکستن مجسمه آریو برزن از جمله مطالب مهم روزنامه های امروز صبح است که در عین حال در تیترهای اول خود سخنان آیت الله خامنه ای را در دیدار با رییس جمهور افغانستان با اهمیت دیده اند که خطاب به شرکت کنندگان همایش تروریسم ایراد شده است.
"تبدیل مواد مخدر به تهدیدی علیه امنیت ملی" بخشی از سخنان رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با رییس جمهور افغانستان است که در صفحه اول چند روزنامه نقل شده، کیهان و رسالت از همین دیدار این جمله را مهم دیده اند "تروریسم سیاست اعلام شده کشورهای غربی است".
شکستن مفاخر ملی به بهانه تجلیل از شهدا
قاسم یزدانی در مقاله اصلی اعتماد اشاره کرده حدود دو سال پیش که یکی از میادین ورودی شهر یاسوج به همت شورای این شهر به نام آریو برزن سردار فداکار ایرانی نامگذاری شده و مجسمه آن نصب شد، هرچند مدت یکبار تابلوی این نام رنگپاشی شده است. تقریبا معلوم بود که این رفتار توسط چه کسانی صورت میگیرد و البته عقبه فکری آنها نیز قابل تشخیص بود. رنگپاشی نتیجهبخش نشد .
نویسنده پرسیده آریو برزن کیست و جواب داده: آنچه از متون تاریخی یونانیان برمیآید – متاسفانه از منابع ایرانی چیزی برجای نمانده – او هنگام حمله اسکندر و قبل از رسیدن سپاه او به تخت جمشید در محلی به نام «دربند پارس» راه را بر سپاه مهاجم میبندد، ضربات مهلکی بر دشمن فرود میآورد و با مقاومتی جانانه با بذل جان خود را جاودانه میکند. اما با خیانت یکی از بیگانهپرستان آریو برزن و سربازان دلیرش در محاصره قرار میگیرند و قربانی می شوند.
به نظر نویسنده مقاله اعتماد اگر ما با داشتههای خود اینگونه رفتار کنیم و تیشه به ریشه خود بزنیم، از هویتمان چه میماند؟ آنان که به بهانه تجلیل از شهدا بر نام فداکاران دیگر این ملک خط بطلان میکشند، دیر نیست که بر شهیدان این سرزمین نامی دیگر نهند.بنده که خود جانباز جنگ و خانواده شهید هستم، هیچ منافاتی بین وجود آریو برزن به عنوان یک نماد مبارزه با اشغالگری و تجلیل از شهدای وطن به عنوان نمادهای مقاومت و دفاع مقدس در برابر ستم نمیبینم و بسیارند چون من.
چرا از سردار ذوالنور باید ترسید
عبدالجواد موسوی که هفته گذشته مقاله ای نوشته از سردار ذوالنور سئوال کرده بود چرا مسئولان دولت را جاسوس و فراماسونر و وابسته به صهیونیسم می خواند، امروز در مقاله ای در روزگار به همان یادداشت پرداخته و نوشته هر کس به من رسید پرسید ترا نگرفته اند و من فکر کردم چرا باید از آقای ذوالنور بترسم.
نویسنده مقاله روزگار افزوده آقای ذوالنور و امثال او باید فکر کنند چرا چنین تصوری در اذهان دیگران- به ویژه روزنامه خوان ها- ایجاد شده است؟! این حرفها یا حقیقت دارد یا ندارد. اگر حقیقت دارد، باید پرسید چرا بابت یک سوال ساده چنین بلاهایی سر مردم می آورند؟! اگر هم حقیقت ندارد، باید پرسید چرا با این همه دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی و هزینه های هنگفت و رسانه های ملی و فراگیر، چنین تصویر خوفناکی از آقای ذوالنور و دوستان ایشان در اذهان شکل گرفته است؟!
در ادامه مقاله آمده چرا باید از آقای ذوالنور یا دیگر مقام های سیاسی- امنیتی ترسید؟! قرار بود پس از انقلاب اسلامی مردم ولی نعمتان حاکمان باشند نه بندگان آنها. آن همه خون و شکنجه و زندان بهای آزادی بود و اگر نه جمهوری اسلامی چه تفاوتی با نظام سلطنتی و استبدادی خواهد داشت؟! اگر قرار بود بترسیم، از تیمسار نصیری و پاکروان می ترسیدیم و برای تحقق استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی آن همه رنج و عذاب را تحمل نمی کردیم. نه تحریم اقتصادی می شدیم، نه شیر یارانه ای دریافت میکردیم، نه هر ماه چشم به راه ۴۰ هزار تومان کمک نقدی دولت می ماندیم.
چراغ سبز شورای نگهبان و تهدید کیهان
"چراغ سبز شورای نگهبان به اصلاحطلبان" گزارش اصلی ابتکار است، "سومین بازداشتی از دولت" تیتر اول اعتماد و تهران امروز از "ارسال تخلف دولت در مترو به قوه قضائیه" خبر داده است.
یک روز بعد از سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی که پرسیده بود حالا که همگان به ابعاد کار این دولت پی برده اند سهم کسانی که از پیش این انحراف را گمانه زده بودند چه می شود، مدیر روزنامه کیهان نوشته فلان نماینده مجلس رگ گردن به عصبانیت یا در تظاهر به عصبانیت سیخ می کند و فریاد برمی آورد «کسانی که برای احمدی نژاد از سر و کول هم بالا می رفتند، امروزه منتقد شده اند»! آن دیگری که در حمایت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ همه حیثیت خود را یکجا به قمار آورده و باخته است به زعم خود، هشدار می دهد که «چرا به توصیه های ناقدان - بخوانید سران فتنه- توجهی نکردید و آن هشداردهندگان را از میدان به در کردید که اکنون شاهد حضور و فعالیت جریان انحرافی باشید»؟
حسین شریعتمداری در جواب نوشته اکنون باید از این حامیان فتنه ۸۸ و نان به نرخ روزخورهای گفت لطفاً خودتان را به آن راه نزنید، مدیریت جریان انحرافی و فتنه ۸۸ یکی است. اگر جریان انحرافی اشغالگران قدس را «مردم اسرائیل»! نامید، شما دو روز قبل از روز قدس- به نفع اسرائیل شعار دادید. اگر جریان انحرافی درباره امام زمان ، نظرات سخیف و منحرفی مطرح می کند، سخنگوی فتنه ۸۸ که آشکارا وجود مبارک حضرت را نفی کرد .
نماینده ولی فقیه در کیهان بدون اشاره به زندان ها و تهدیدهائی که در دو سال گذشته برای اصلاح طلبان در نظر گرفته شده و هنوز سران این جناح در زندان اند نوشته اگر جریان انحرافی آلوده به فساد اقتصادی است چقدر جالب و خواندنی خواهد بود اگر فهرستی از یاران خود در فتنه ۸۸ را که به آمریکا و اروپا گریخته و اکنون با کسب پناهندگی نقاب دروغین از چهره فرو انداخته و به دشمنی آشکار با اسلام و انقلاب و مردم ایران مشغولند، ارائه بدهید. این فهرست را ارائه کنید تا همه بدانند شما چه کاره اید؟
ایران در چهارراه سرگردانی اقتصادی
"سکه بانکی ۹ هزار تومان گران تر از سکه" تیتر اول جهان صنعت است،" مرگ تدریجی پول اروپایی" عنوان اصلی دنیای اقتصاد و راه مردم نوشته "پرونده افزایش سود سپرده بانک ها مختومه شد".
دکتر سید احمد میرمطهری در سرمقاله دنیای اقتصاد نوشته اعتمادزایی یکی از مهمترین الزامات وجود ثبات در سیاستهای اقتصادی به ویژه سیاستهای پولی است. برای مراعات این الزام، بانک مرکزی به عنوان نهاد حافظ ارزش پول ملی، ثباتدهنده به بخش مالی و ناظر بر نهادهای مالی باید سیاستهای با ثبات، مستمر و پایایی را دنبال کند که اعتماد عمومیبه سیاست اقتصادی به عنوان یک سرمایه اجتماعی در سطح حداکثر شکل بگیرد.
نویسنده اقتصاددان اظهار نظر کرده اقدام اخیر بانک مرکزی در طرح مجدد بسته پولی نظارتی در شورای پول و اعتبار در ارتباط با تجدیدنظر نرخ سود بانکی، اگر چه به شکست انجامید، اما روشن ساخت که برون داد این بسته، از برآیند چانهزنی سیاسی است. از سویی، کوششهای مجدد، اما دیرهنگام بانک مرکزی برای به نظم کشاندن فعالیت بازار پول، پس از هجوم سیل نقدینگی مشهود است، اما چانهزنی سیاسی ابزار نرخ سود بانکی را از بانک مرکزی گرفته است.
سرمقاله دنیای اقتصاد یادآوری کرده وعده داده شده بود با حذف صفرها یک ریال برابر یک دلار میشود، اما با سیاستگذاریهای مبهم که تا مدتی آثار مخرب آن بر جای خواهد ماند اگر تغییر قیمتهای حاملهای انرژی، کاهش حجم سرمایهگذاریها، شرایط نامساعد واحدهای تولیدی کشور و دغدغه اشتغال هم اضافه شود، آنگاه دیده خواهد شد که واقعا اقتصاد ایران در «چهارراه چه کنم» یا «سرگردانی» قرار دارد.
طهماسب طلایی در سرمقاله جهان صنعت نوشته دو هفته پیش دلار رسمی با یک تصمیم شبانه به ۱۱۷۷ تومان رسید تا تصمیمی اشتباه، وضعیت اقتصاد کشور را در بحرانی بزرگ قرار دهد و با ایجاد روند گرانی، همه در نقد بانک مرکزی متحد شوند. این اتفاق در حالی رخ داد که چندی پیشتر رییس دولت دهم گفته بود که از رییس کل بانک مرکزی خواسته نرخ ارز را واقعی کند. آن روز باور شد که ماموریت تازه بر کاهش نرخ ارز استوار است اما زمان گذشت تا دریابیم که واقعی کردن از دید دولتمردان افزایش قیمت بوده است.
در این مقاله آمده: یک مقام مسوول در وزارت اقتصاد بدون اعلام نام در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریهای کشور اعلام کرد که تصمیم اخیر بانک مرکزی برای افزایش یکشبه نرخ رسمی ارز تعجب همگان را برانگیخته است و حتی برخی مسوولان عالیرتبه دولتی در جلسهای مخالفت شدید خود را با این تصمیم و اقدام بانک مرکزی نشان دادند.
و خلاصه سرمقاله جهان صنعت این که: انحراف بازارهای متعدد و آشوب اقتصادی هفتههای اخیر را کدام مسوول باید پاسخگو باشد و چرا هیچ فردی از دولت برای این اشتباه بزرگ از ملت و فعالان اقتصادی پوزش نخواسته است.هرچند که زیاد هم عجیب نیست؛ فوتبال ملی ایران با اشتباه مسلم فدراسیون بازنده میشود اما هیچ مقام دولتی آن را گردن نمیگیرد و پوزش نمیخواهد! حال چه انتظار بیهودهای است که در موضوعی پیچیده که نیازمند حسابگری بسیار است دولتیها بیایند و پوزش بخواهند؛ زهی خیال باطل.
گزارش خواندنی از قیمت ها و خریدها
شرق با عنوان این گزارش را بخوانید، نظر خوانندگان خود را به گزارشی جلب کرده که در آن آمده کمی آنسوتر از آنجا که ایستادهاید شلوار جین ۴۵۰ هزار تومان به فروش میرسد و برای کیف و کفش زنانه نیز نرخهایی بیش از ۹۰۰ هزار تومان تعیین شده است. شلوار پارچهای هم در این بازار نرخ یک و نیم میلیون تومانی یافته است. کفش هم البته در بازار پوشاک چند میلیون تومانی از قافله قیمتها جا نمانده است. کفشهای سه میلیون تومانی در ویترین این مغازهها نمایی خاص یافتهاند. این البته تنها چند رقم از نرخهای موجود در برخی از پاساژهای معروف است.
به نوشته گزارشگر شرق اینکه گروهی از شهروندان توانایی مالی خرید پوشاک چند میلیون تومانی را دارند شاید موجب خوشحالی شود اما از سوی دیگر گسترش مصرفگرایی، مسیر این شادمانی را مسدود و علامت نگرانی را روشن میکند. اینجا تهران است؛
گزارشگر این روزنامه توضیح داده که در همان بدو ورود یکی از مشتریان مقابل پرسش ما گفت: شما خریدار نیستید و با لبخندی تلخ ما را به بیرون مغازه هدایت کرد. چارهای نبود جز اینکه ادامه لبخند او را به لبخند خود وصل کنیم. در اینجا زمان روی قیمتها ایستاده است. ساعت کمتر از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در این پاساژ پیدا نمیشود و ساعتهابی با قیمتهای ۴۰ میلیون تا ۱۷۰ میلیون تومان پشت ویترین خودنمایی میکنند. یاد بازار مسکن میافتیم، جایی که در آن رویای خانهدار شدن سر به فلک میزند و به اندازه قیمت تنها یک ساعت ۴۰ میلیون تومان میتوان در آن صاحبخانه شد.
بازی با تیترها
طنزنویس ابتکار نوشته:
-رحیمی: مصممیم اقتصاد کشور را متحول کنیم [چهجوری شو دیگه نمیدونم]
- تومیسلاو ایویچ سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران درگذشت [برو به سلامت. اون دنیا هم مرحوم مغفور فوتبال ما را سلام برسون]
- دفاع الهام از احمدینژاد در برابر اصولگرایان [بابا چه خبرتونه؟ این احمدینژاده. منم غلامحسین]
- حکم احمدینژاد برای وزیر تعاون برای سرپرستی وزارت ورزش و جوانان [یه جوری هم خودت ربطشو پیدا کن]
- احمدینژاد: جعبه سیاه ۱۱سپتامبر و هولوکاست گشوده شود [۱۱سپتامبر که خلبان داره، برای هولوکاست هم یه خلبان پیدا کنین و تقصیرا رو بندازین گردنشون]
- کفاشیان: نمیدانم گیر فوتبال ما کجاست [تو آینه یه نگاه بنداز، شاید چیزی ببینی]
- آفتابنیوز: قالیباف به دنبال فتح مجلس بدون شریک است [کلاً حوصله شراکت ندارم]