بررسی روزنامه های صبح تهران - شنبه ۴ تیر
روزنامه های اول هفته تهران در صفحات اول خود با تیترها و عکس هایی که تاسف مردم و فوتبالیست ها را نشان می دهد اخبار مربوط به شکست تیم فوتبال نوجوانان ایران را از عراق آن هم در زمین ورزشی تهران منعکس کرده و خواهان استعفای مسئولان فدراسیون فوتبال شده اند.
اخبار و گزارش های مربوط به دستگیری محمد شریف ملک زاده، دو روز پس از کنار رفتن وی از معاونت وزارت خارجه نیز در این روزنامه ها با اهمیت تلقی شده است. در این میان گزارش هائی از احتمال قطع یارانه نقدی، افزایش بهای حمل و نقل و خدمات بهداشتی نیز در روزنامه های اول هفته جای بزرگی را به خود اختصاص داده است.
داغی بر دل ها، چرا هیچ کس استعفا نمی دهد
جام جم با عنوان بزرگ "داغ دوباره فوتبال ایران" به خبری پرداخته که دیگر روزنامه های اول هفته نیز در صفحه اول و با چاپ عکس های غمزده ای از فوتبالیست های نوجوان کشور در مقالات خود خواستار استعفای مقامات فدراسیون فوتبال شده اند.
محمدصادق جنانصفت در سرمقاله دنیای اقتصاد در مورد علت شکست تیم ملی امید ایران پرسیده آیا فدراسیون فوتبال آسیا با ایران لجاجت کرده و بدون مستندات قانون فوتبال اقدام به تغییر نتیجه کرده است؟ در این صورت باید پرسید چرا منزلت و شان فدراسیون فوتبال ایران تا این اندازه ضعیف شده است که پشتیبانی در فدراسیون آسیا ندارد؟
به نظر این مقاله یک گزینه دیگر این است که گروهی از مدیران و مسوولان اطلاع داشتهاند، اما سر سوزنی احساس مسوولیت نکردهاند که این موضوع را پیگیری کنند و مانع از وقوع این رویداد تلخ شوند- یک احتمال دیگر این است که هیچ کدام از مسوولان از این اقدام فدراسیون فوتبال آسیا اطلاع و آگاهی نداشتهاند.
و سرانجام این که: آیا حتی با برکناری و عزل برخی از مدیران میتوان اعتماد از دست رفته جامعه تماشاگران و علاقهمندان به فوتبال را به توانایی فدراسیون فوتبال برگرداند؟ اشکهایی را که بر گونه بازیکنان امید ایران و هزاران تماشاگر فوتبال جاری شد، چگونه میتوان جبران کرد و از آنها به طور عمیق، واقعی و از ژرفای دل پوزش خواست؟
بیژن ذوالفقارنسب در شرق نوشته بازیکنی که روحیه ندارد و میداند با آن همه زحمتی که در بازی رفت کشیده، پیروز میدان شده، حالا آن بازی به یک شکست سه بر صفر تبدیل شده، معلوم است که نمیتواند بازی اصلی خود را به نمایش بگذارد. بازیکنان ایران بسیار بیروحیه بودند و در ساقهای آنها ناامیدی دیده میشد.
به نظر مربی با سابقه فوتبال ایران، فدراسیون فوتبال و شخص علی کفاشیان در این چهار سال گذشته، فهرست کاملی از ناکامی دارند که هرکدام برای نابودی یک فوتبال کافی است. این ناکامیها برازنده فوتبال ایران نیست و باید فکر اساسی برای این فوتبال کرد که به چنین روزی افتاده.
جوان در مقاله ای نوشته چه کسی باید جوابگو باشد وقتی این خانه از پای بست ویران است و کسی نه جسارت عذرخواهی دارد ونه حتی حاضر به ترک پست و مقام اش است برای نشان دادن ناراحتی و تاسف اش!!
"این اولین باری نیست که شاهد یک چنین اتفاقات نادر و ناگواری هستیم و بی شک آخرین بار نیز نخواهد بود تا زمانی که نگاه آقایان به مردم به دیده تمسخر است وجز به حفظ صندلی و پست و مقام خود،به چیز دیگری نمی اندیشند!!"
روزنامه جوان پرسیده آیا یک نفر پیدا نمی شود بتواند کفاشیان را کنار بگذارد و لاشه این فوتبال را از دست او و فدراسیون اش خلاص کند؟آیا تمام ترس از این کار به محرومیت ختم می شود؟که اگر اینطور است،مگر ناکامی های این چند ساله فرقی با محرومیت دارد؟یا مگر با این شرایط،امیدی به حضور در جام جهانی برزیل داریم که حال از محرومیت فیفا و از دست دادن آن دست و پایمان بلرزد؟
ا.عطارپور در سرمقاله جهان صنعت نوشته عراقیها که در کشور خود اسیر تیم امید ایران شده بودند در بازی برگشت در استادیوم آزادی خندیدند، جشن گرفتند... و ما عصبی شدیم، گریه کردیم. عراق به دور بعد بازیهای المپیک راه یافت و ایران با تمام شایستگیهای خود حذف شد.
به نوشته این مقاله میدانهای ورزشی محل رقابت است. برد و باخت دارد. کاش یکی از مسوولان ورزشی استعفا میداد تا قدری دلمان خنک میشد. دلمان خوش میشد که ناراحت است، دلمان خوش میشد که دیگر تکرار نمیشود اما هیچکس استعفا نداد. آقای کفاشیان گفت: ناراحت هستم؛ البته استعفا نمیدهم.اولا اگر واقعا ناراحت بودید استعفا میدادید، ثانیا تا به حال چه کسی به علت اشتباهات مدیریتیاش استعفا داده که شما چنین کنید، ثالثا کسی که به علت اشتباهاتش استعفا نمیدهد احتمالا به علت تواناییهایش سمت نگرفته است!
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته وضعیت فوتبال کشورهم مثل خیلی چیزهای دیگرعالی است و هر کس ادعای دیگری دارد سند بیاورد! البته امیدوارم کسی سند نیاورد چون سندش را قبول نمی کنیم و بازهم شدیدتر و غلیظ تر می گوییم وضعیت فوتبال کشور عالی است و هر کس ادعای دیگری دارد سند بیاورد!
طنزنویس این روزنامه علت استعفا ندادن رییس فدراسیون فوتبال را چنین دانسته: در این سالها هیچکس به هیچ دلیلی از مردم خجالت نکشیده، بلکه از آنها طلبکار هم شده است. تصمیم آقای کفاشیان مبنی بر" هرگز استعفا ندادن " تصمیم درست، بجا و در راستای منافع جامعه است. چون وقتی خجالت کشیدن یک مسئول در کشور این قدر ذوق دارد ، استعفایش می تواند منجر به سکته مغزی تعداد معتنابهی از شهروندان شود!
در ادامه طنز مردم سالاری آمده آنکه " استعفا کردن در این شرایط شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است " هم حتما حرف درستی است اما حقیقتش ما هر چه فکر کردیم نفهمیدیم که کدام شانه ؟ کدام مسوولیت؟ کدام بار مسوولیت؟ لطفا کمی راهنمایی کنید! در کشورهای غربی وقتی از مردم خجالت می کشند استعفا می دهند. حالا مگر ما غربزده هستیم که چنین انتظاری داریم؟ در کشور ما وقتی از مردم خجالت می کشند فوق فوقش سرشان را می اندازند پایین و یواشکی لبخند می زنند!
اقتصاد آشفته و در رکود
"کارت انرژی جایگزین یارانه نقدی" تیتر اول شرق است، "رکوردزنی فروش املاک دولتی" گزارش اصلی دنیای اقتصاد است، جهان صنعت از "احتمال تنزل بانک ها به موسسات مالی" خبر داده و "آشفته بازار نرخ حمل و نقل، نرخ مصوب پانزده در صد کرایه دریافتنی دو برابر" تیتر اول روزنامه جمهوری اسلامی است.
محمدحسین مهرزاد در جهان صنعت نوشته دلار را میرسانیم به یکهزار تومان؛ این جمله محمود بهمنی بود، مردی که در روزهای دلار ۱۲۴۵ تومانی ساکت بود و انگار نه انگار که گفته بود اگر دلار ۱۲۰۰ تومان شد سکوتم را میشکنم. هیچ سکوتی نشکست و تازه معلوم شد هر بلایی سر ارز آمد، تصمیمش در طبقه ۱۷ برج لاجوردی میرداماد و اتاق آقای رییس گرفته شده است.
آقای رییس کل یک شب تصمیم گرفت بازار را تست کند و ببیند چقدر کشش دارد. هزینه تست کردن او بر دوش مردم افتاد و درآمدش به جیب دولت رفت. هیچ تستی در ایران تاکنون این همه درآمد نصیب دولت نکرده است. آنها که خرده میگرفتند چرا بهمنی با دستهگلی به این بزرگی و تحمیل تلاطم به بازار هنوز هم در سمت رییس کل باقی مانده، سخت در اشتباه بودند. بهمنی یکشبه تصمیمی گرفت که میلیاردها تومان به حساب خزانه رفت تا هزینههای دولت روی زمین نماند و پولها از راه برسد؛ برای خرج کردن و جبران کسری بودجه.
به نظر نویسنده جهان صنعت تصمیم غلط بانک مرکزی، بازار را زمین زد و دولت را بلند کرد. کدام نهاد پولی را در دنیا سراغ دارید که اینگونه بر طبل استقلال بکوبد و دربست در خدمت دولت باشد؟ کدام نهاد را در دنیا سراغ دارید که اینگونه به آشفتگی بازار افتخار کند و حرف از تست بازار بزند و انتقادها را با فرار به جلو رد کند! اما انگار حالا که چنین بلایی بر سر ارز آوردند و از صنعت تا تجارت را متضرر کردند، میزان کشش بازار را فهمیدهاند و سخن از بمباران ارز به میان میآورند.اما افسوس که دیگر کسی به بانک مرکزی اعتماد نمی کند.
حلقه محاصره تنگ تر شد
"ملک زاده دستگیر شد، پرونده مشایی در جریان است" در صدر گزارش های مردم سالاری آمده، تهران امروز "حلقه انحرافی در محاصره قانون" را خبر مهم امروز خود دیده، "پاکسازی دولت از یاران مشائی" گزارش اصلی اعتماد است و "حمله گاز انبری به حلقه یاران احمدی نژاد" گزارش اول روزگار است.
میرتوحید فاضل در سیاست روز نوشته هنگامی که رسانه ها خبر انتصاب محمدشریف ملکزاده به سمت معاونت وزارت خارجه کشورمان از سوی علی اکبر صالحی را منتشر کردند، ناگهان صبر و کژدار و مریز کردنهای مجلس با دولت تمام شد.
به نوشته این گزارشگر همانگونه که یکی از نمایندگان مجلس در صحن علنی فریاد زد و گفت "بیایید یکبار برای همیشه رفتارهای فراقانونی دولت را کنترل کرده و قاطعانه برخورد کنیم" مجلس رویکردی قاطع با این انتصاب اتخاذ و به صالحی وزیر خارجه اعلام کرد که تنها یک روز برای عزل ملکزاده وقت دارد و گرنه طرح استیضاح وی با ۳۵ امضا اعلام وصول خواهد شد.
سیاست روز تاکید کرده که مجلس از پیش گمانه زده بود چه اتفاق می افتد و درحالی که برخی از دولتمردان با اشاره به اختیارات وزرا و اعضای کابینه، مجلس را از ورود به بحث انتصابهای یک وزارتخانه منع می کردند، اما نمایندگان ناگهان در پاسخ به این استدلالها اعلام کردند که ملکزاده مشکل امنیتی داشته و حتی در طرح استیضاح صالحی اعلام کردند که این موضوع از سوی دادستان تهران به اطلاع وزیر خارجه رسیده است.
تهران امروز در گزارش اصلی خود نوشته همزمان با اعلام خبر بازداشت یکی دیگر از چهرههای جریان انحرافی، بازار اظهارنظر و هشدار دادنها درباره اهداف و برنامههای این جریان دوباره اوج گرفته است. از ائمه جمعه گرفته تا برخی فعالان سیاسی و مسئولان برای چندمین بار با توجه به اطلاعات خود از جریان مذکور، گوشهها و زوایای جدیدی از انحراف آنها و بخصوص برنامههای این جریان برای آینده کشور را بر ملا کردند. در این میان رئیس بازرسی کل کشور بحث وقوع فتنه بزرگتر را مطرح کرد که پیش از این از طرف برخی چهرههای شاخص اصولگرا به زبان آورده شده بود.
به نوشته این روزنامه بر این اساس فتنه آینده از دل مجموعهای با ادبیات دینی و ارزشی بر پا خواهد شد و چهرهها و محور آن هم شخصیتهایی هستند که هر کدام ممکن است سمتها و مقامهایی در دستگاههای مختلف را عهده دار باشند. این موضوع مدتی کم رنگ شده بود تا اینکه ماجرای عزل وزیر اطلاعات و حوادث بعد از آن پیش آمد.
چرا تا دیروز تائید می کردید
در حالی که همچنان دامنه انتقاد از دولت و کارگزارانش افزایش دارد و جز روزنامه دولت هوادار مستقیم و واضحی برای دولت احمدی نژاد نمانده است "گسترش شایعه در آستانه انتخابات" گزارش اول ابتکار است و "اصلاح طلبان نیاز به واسطه ندارند" تیتر اصلی آرمان.
مردم سالاری در سرمقاله خود با اشاره به دستگیری ملک زاده نوشته این رویداد و این سکه روی دیگری هم دارد، و آن این که باید از نمایندگان اکثریت پرسید: با چه شاخص هایی دیروز این جریان را تائید می کردید؟ و با نقدهای مشفقانه آنهایی که امروز را می دیدند، چه برخوردی و رویکردی داشتید؟ آیا امروز همه آن شاخص ها، فرو ریخته اند یا برخی از آنها؟ آنها که فروریخته اند کدام اند ؟ آنها که باقی هستند از نظر شما کدام؟
به نوشته این روزنامه در جریان زندگی، به ویژه زندگی اجتماعی و سیاسی، هم شاخص ها مهم اند وهم ترازوی سنجش شاخص ها؛ برای آنکه منظورم را متبادر ذهن کنم مثالی می زنم که می گویند در مثال مناقشه نیست; شاخص های سلامت انسان به لحاظ بیولوژی را اطبا "قند"، "چربی" و "فشار" می دانند، اما تعیین شاخص برای رای به سلامت کافی نیست، ابزاری و ترازویی برای اندازه گیری شاخص ها به ما داده اند که "آزمایشگاه تشخیص طبی" اش نامیده اند، این شاخص ها در آن ترازو وضع سلا مت انسان را می نمایاند.
مردم سالاری نوشته اینک زمان آن فرارسیده است که نمایندگان فعلی مجلس، هرچه زودتر نسبت به تغییرات اصولی سیستم مدیریت خود برای حضور و رقابت در انتخابات آتی مجلس اقدام نمایند و به طور محسوس فلسفه های مدیریتی و قانون گذاری خود را به ارزیابی بنشینند و این ممکن نیست مگر با تلفیق مدبرانه جریان های سیاسی با استانداردهای کارشناسی.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود در پاسخ این سئوال که باند انحرافی را اول چه کسی شناخت نوشته محورهای اصلی و محتوائی این مطالب، از حدود ۶ سال قبل توسط کسانی گفته و نوشته شد که از اول با روی کار آمدن جریانی که امروز "انحرافی" نامیده میشود مخالف بودند، هشدار دهندگان آن روز را زیر ضربات شدید ناسزا و نسبتهای ناروا گرفتند و آنها را ضد ولایت فقیه، مسأله دار، مافیای قدرت و ثروت، مفسد اقتصادی، قدرت طلب و... نامیدند و هر جا که توانستند آنها را از میدان به در کردند. اکنون مردم که شاهد این هر دو صحنه بوده و هستند، حق دارند بپرسند چرا به آن هشدارها توجه نکردید و هشدار دهندگان را سرکوب کردید؟ پاسخ این سئوال چیست؟
سئوال دیگر این است که بعد از آنکه ۴ سال از آن ماجرا گذشت و حضور عناصری که جریان انحرافی را شکل میدهند و تفکر انحرافی آنان در دولت برای همه آشکار شد چرا باز هم در دور دوم همین افراد که امروز هشدار میدهند با این جریان همراهی کردند و با تمام توش و توان خود بار دیگر اجازه دادند همین جریان، محکم به کانون قدرت و ثروت بچسبد.
نتیجه گیری روزنامه جمهوری اسلامی این است که آن ها که دیروز حامیان "جریان انحرافی" بودند و امروز این جریان را به باد انتقاد گرفتهاند نشان دادند اهل بصیرت نیستند و اهل بصیرت کسانی هستند که از ابتدا درباره جریان انحرافی همان حرفی را میزدند که امروز میزنند. آنها از روز اول گفتند این افراد برای عبور از ولایت فقیه البته با ماسک اطاعت محض از ولایت فقیه به صحنه آمدهاند و زنهار که فریب آنان را نخورید و امروز نیز حرفشان همین است، درست همان چیزی که بعد از گذشت ۶ سال بر زبان شما جاری شده، زمانی که متأسفانه بسیار دیر است.
برای ساختن ایران خانم
پوریا عالمی در ستون طنز "کاناپه" روزنامه اعتماد این جمله رییس جمهور را نقل کرده که "دلیل اصرار بنده بر ساختن ایران بخاطر این است که بهترین و بزرگترین کار ماندگاری که یک نفر میتواند انجام دهد تلاش در جهت ساختن ایران است." خواستم شما مشاوره بدهید ببینم جریان دقیقا چیست؟" و اما و اگرهائی مطرح کرده است:
اگر رحیم مشایی بخواهد ایران را بسازد، از فردا، مردم جای اینکه بروند آنتالیا میآیند همین دریاکنار خودمان.
اگر علیآبادی بخواهد ایران را بسازد، اوه مای گاد. کامان من... تیک ایت ایزی. ریلکس... ریلکس. یو آر ئه بیگ میکر... فور اکسمپل؛ یو میک اسپورت... یومیکفیش این شیلات... یو میک آرزش اویل این ویزارات نافت... اصلن یو میک آپ... یاعنی ساختان را بالا بردی در وارزش، ماهیهای شیلاات، ویزارات نافت... باتاند باتاند بات میک آپ ماملکت پیشکش... اوکی؟
اگر حداد عادل بخواهد ایران را بسازد با اینکه رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی است، منتها ما باید عربی یاد بگیریم.
اگر لاریجانی، علیشان را میگویم، بخواهد ایران را بسازد ما باید با همه بسازیم. اگر لاریجانی، جوادشان، بخواهد ایران را بسازد ما باید با خودش بسازیم.
نویسنده ستون طنز کاناپه سرانجام توصیه کرده "جای اینکه ایران را بسازید، اول خودتان با خودتان بسازید، تا دست کم، خسارت کمتری به ایران برسد".