دو سال پس از انتخابات ۸۸؛ از یکدست شدن نظام تا قیچی کردن رهبری
جناح اصولگرا به رغم تفاوت های درونی اش بدنه مدیریتی نظام را از راس تا ذیل از افراد و گروه هایی که غیر وفادار به آیت الله علی خامنه ای خوانده شدند، پاک کرده است.
مهرداد قاسمفر
رادیو فردا : اگر پیروزی غیر قابل پیش بینی محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ و وقایع پس از آن را آغازگر جریانی بدانیم که جناح اصولگرا به محوریت آیت الله علی خامنه ای را مصمم کرد که هر تفکر منتقدی، حتی در میان خودی ها را باید از کشتی نظام اسلامی پیاده کرد، انتخابات نهم و به ویژه دهم ریاست جمهوری را باید تکمیل این پروژه دانست.
از آن پس جناح اصولگرا به رغم تفاوت های درونی اش بدنه مدیریتی نظام را از راس تا ذیل از افراد و گروه هایی که غیر وفادار به آیت الله علی خامنه ای خوانده شدند، پاک کرد.
اکنون دو سال از بیست و دوم خرداد سال ۸۸ می گذرد. روزی که محمود احمدی نژاد با حمایت بی قید و شرط اصولگرایان، سپاه پاسداران و رهبر و هزینه ای بی سابقه در تاریخ ۳۰ ساله نظام در خیابان پاستور ماندنی شد.
رویای یکدست شدن نظام هم برای اولین بار به مدت شش سال است که ادامه یافته، حال پرسش اصلی این برنامه این است که آیا جمهوری اسلامی در موقعیتی بهتر، امن تر و سالم تر به راهش ادامه می دهد؟
آیا نظام اسلامی از ثبات بیشتری برخوردار است؟
حسین قاضیان، جامعه شناس و پژوهشگر مسائل ایران: رویای یکدست کردن حاکمیت یک رویای اساسا باطلی است. به این دلیل که آدم ها، جریان ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی با همدیگر تفاوت دارند و این تفاوت ها را نمی شود ازبین برد.
این تفاوت ها به فرمایش و فرموده بزرگترها هم از بین نمی رود. بنابراین تفاوت منافع، تفاوت موقعیت ها، تفاوت خواسته ها وجود دارد و وقتی اینها وجود داشته باشد و منابع هم به اندازه کافی نباشد که همه بتوانند خواسته هایشان را برآورده کنند، بر سر رسیدن به آن منابع کمیاب همیشه نزاع می کنند و درگیر می شوند و این نزاع و درگیری آن رویا را باطل می کند.
این چیزی است که جوامعی که به دموکراسی تن داده اند هم آن را فهمیده اند و هم به آن اذعان دارند.
این جوامع فهمیده اند که منابع موجود و در دسترس موجودات انسانی اندک است و برای اینکه خواسته ها و نیازهای انسانی متفاوت است، و چون نمی شود دائما بر سر این منابع جنگ و دعوا کرد، این نزاع را باید به شکل مسالمت آمیزی پیش برد.
این شکل مسالمت آمیز پیش بردن منافع و خواسته های متفاوت بر سر منابع کمیاب را «دموکراسی» می نامند.
رژیمی که نمی خواهد تن به دموکراسی بدهد در واقع این بنیان اجتماعی جامعه انسانی را نادیده می گیرد.»
حمید دباشی، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی هم بر همین باور است:
حمید دباشی: حتی اگر این اقدام از سوی آقای خامنه ای یا رژیم حاکم به صورت آگاهانه می خواسته اجرا شود به نظر من با شکست مواجه شده است چرا که یکدست کردن نظام قادر نیست مسائل و مشکلات جمهوری اسلامی را حل کند. چرا که جامعه ما از یک سو یک جامعه پرتوش و توان و جوانی است که با جهان در تماس است و زیر بار حرف زور نمی رود و ازسوی دیگر اینکه خصلت خود رژیم جمهوری اسلامی مبتنی بر خلق بحران و یا سوء استفاده از بحران است.»
حسین قاضیان معتقد است که «یکدست سازی» تنها بخشی از هدف اصلی آیت الله خامنه ای در وقایع انتخابات سال ۱۳۸۸ بوده است.
قاضیان: با کاری که آقای خامنه ای در انتخابات سال ۸۸ کرد که نغمه های اولیه اش در انتخابات سال ۸۴ و در دور اولی که آقای احمدی نژاد با تقلب بالا آمد، سروده شد، تلاش کرد تا رژیم جمهوری اسلامی را بیمه کند تا دیگر نشود از طریق و روش انتخابات واردش شد و آن را به صورت تدریجی استحاله کرد، تغییر داد و یا جانشین برایش انتخاب کرد.
به عبارت دیگر به زبان و تعبیری که آقای احمدی نژاد گفتند، در واقع جمهوری اسلامی می خواهد بگوید که دیگر نمی شود از طریق انتخابات وارد دژ یا قلعه نظام شد و آن را به صورت تدریجی تغییر داد.
این خواستی بود که رهبری در این دو دوره انتخابات دنبال می کرد و همان طور که حاصل این انتخابات نشان داد، این خواست یکدست کردن و پیامد پس از آن یک خواست و پیامد شکست خورده ای است با همه هزینه هایی که برای همه به بار آورد.»
پس از دو سال که از یکسره شدن کار منتقدان در چهارچوب نظام می گذرد، حالا این شکاف های تازه درونی در میان اصولگرایان است که حالا یک به یک رخ نموده اند. با این حساب بحران های اصلی که این سیستم ظاهرا یکدست با روبرو بوده چه هستند؟
حمید دباشی: مهمترین بحران از بحران های جمهوری اسلامی، بحران اقتصادی است. جامعه ای که تولید اصلی آن نفت است یک بحران ساختاری از نظر تولید کار دارد درجامعه ای که مرتب رو به جوان تر شدن پیش می رود.
به تبع بحران اقتصادی ما شاهد بروز یک سری بحران های اجتماعی هستیم که متاثر از یک جامعه جوان است که ۸۰ درصد جمعیت آن زیر ۴۰ سال هستند و این سیستم جمهوری اسلامی توان مقابله با آن را ندارد.
شق سوم بحران ها، بحران فرهنگی است. بحران از خودبیگانگی یک طبقه جوان است که با وجود آن بحران های اقتصادی و اجتماعی، اصلا الفت فرهنگی با این نظامی که بر آنها مستقر است، ندارد.»
علاوه بر این موارد در درون خود نظام هم وقایع غیر منتظره زیادی رخ داده است.
قاضیان: راست سنتی به طور قاطع در طول شش سال اخیر از صحنه معادلات سیاسی جامعه کنار بوده است و نمی خواسته اند هیچ کدام از آن کسانی را که در درون جناح راست افراطی هستند وارد بازی کنند.
رهبری دیگر نیازی به آنها نداشته و تصور می کرده که هیچ کدام از آنها نمی توانند بدنه حامیان نظام جمهوری اسلامی را جذب خود کنند، بنابر این تشکل های رو به افول هستند و دیگر کارایی ندارند. به همین دلیل هم در انتخابات اخیر شاهین اقبال از روی دوش دیگران پر زد و روی شانه آقای احمدی نژاد نشست.
اما در میان این گروه اخیر- گروه آقای احمدی نژاد- با توجه به مسائل پیش آمده یک نکته مورد غفلت قرار گرفت، بی توجهی و غفلت از این موضوع هم به دلیل این بود که در پی شکست رقیب بودند و نتوانستند به توانایی های خودشان توجه کنند.
این بی توجهی الان سرباز کرده و نشان می دهد که آقای احمدی نژاد آن قدرها که می گوید «تنوری ولایت روی زمین نیستند و بیشتر تنوری ولایت آسمان ها هستند که در امام عصر متجلی است» و می خواهند یک باره بدون واسطه گری ولایت فقیه به خود آن منبع فیاض وصل شوند و همان جا از فیض ولایت بهره مند شوند که این در واقع به نوعی قیچی کردن رهبری است.»
این تحلیلگر و پژوهشگر مسائل سیاسی و اجتماعی ایران معتقد است ریشه بالا گرفتن تنازعات درون نظام را باید در همین تلاش برای «قیچی کردن رهبری» از سوی جناحی که حالا انحرافی خوانده می شود و نیز وقایع چند ماه آینده جستجو کرد.
قاضیان: تبلور قیچی کردن رهبری خودش را در دورخیز کردن برای انتخابات آینده مجلس نشان داده است و این مسئله به صحنه نبرد بزرگی برای ماه های آینده تبدیل شده است.
این نبرد یک نبرد استراتژیک است. به این معنا که آقای احمدی نژاد و حامیانش تلاش می کنند با در اختیار گرفتن مجلس آینده، بیشترین تاثیر را بر انتخابات دوره بعدی ریاست جمهوری بگذارند.
گروه مقابل، یعنی گروه آقای خامنه ای و هوادارنش هم به دنبال همین هستند بدون اینکه بخواهند هزینه های چندانی پرداخت کنند و یا این که این تقلا و درگیری در بیرون خیلی نمود داشته باشد، می خواهند که مانع پیروزی آنها شوند.
به نظرم این مسئله دلیل منازعات درون حاکمیت در درون جمهوری اسلامی است که ممکن است مجالی برای سایر نیروهای سیاسی هم فراهم کند و خودش تبدیل به فرصتی برای آنان باشد.»
حمید دباشی، رییس دانشکده مطالعات خاورمیانه دانشگاه کلمبیا، شکاف های سیاسی را در درون جناح صاحب قدرت امری ثانویه و صاحب عقربه هایی زلزله سنج می داند که در واقع بحران های جامعه را بازتاب می دهد.
دباشی: من الویت را هیچ وقت به شکاف های سیاسی نمی دهم. بلکه شکاف های سیاسی را منتج بحران های اجتماعی می دانم.
یعنی اگر به جنبش اصلاح طلبی در ایران که با نام آقای خاتمی در ایران شناخته شده است ، نگاه کنیم می بینیم که این جنبش یک جنبش اجتماعی عظیم بوده که آقای خاتمی همان «بیان سیاسی» این جنبش اجتماعی است.
جنبش سبز هم همین طور است. آقای موسوی و آقای کروبی بیانگر یک بحران اجتماعی در یک جامعه ای هستند که الان در مسیر جهانی شدن است و در مقابل این سیستم حکومتی عقب مانده سودجو مقاومت می کند.
حالا می بینیم آنهایی هم که در راس قدرت هستند مابین خودشان دعوا دارند. منتها دعوای آنها نتیجه این فشاری است که از پایین جامعه به آنها وارد می شود.
در دو سالی که از استقرار دولت ولایت مدار و بسیار پرهزینه محمود احمدی نژاد گذشته، و در حالی که از اصلاح طلبان کندرو و تندرو گرفته تا چهره هایی چون هاشمی و ناطق نوری از قلعه نظام بیرون رانده شده و یا دستکم به اتاق های دوردست آن تبعید شده اند، وضعیت عمومی نظام جمهوری اسلامی چه در اقتصاد و چه ثبات سیاسی و اجتماعی به نظر نمی رسد که حال و روزی بهتر از گذشته یافته باشد.
در ترکیه می بینیم که مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه، در احزاب سیاسی و کارکردشان نمود پیدا می کند. در انتخابات نمود پیدا می کند، ولی ما چون آن امکان دموکراتیک را در ایران نداریم بحران های اجتماعی به صورت این دسته بندی در راس قدرت نمود می یابد.»
فقدان یا کاهش شدید «مشروعیت مردمی» مسئله ای است که بسیاری از تحلیلگران، آن را یکی از بزرگترین بحران های نظام یکدست شده از سوی اصولگرایان در جامعه ایران می دانند.
حسین قاضیان، جامعه شناس و استاد دانشگاه می گوید که مشروعیت برای نظام جمهوری اسلامی هیچ وقت اهمیت زیادی نداشته است.
قاضیان: مقوله مشروعیت به طور فی نفسه هرگز اهمیتی برای جمهوری اسلامی نداشته است. چیزی که برای جمهوری اسلامی اهمیت داشته است، تظاهر بیرونی این مشروعیت است که آن را سعی کرده است از طریق ایجاد یک نوع کاریزمای رسانه ای جبران کند.
به هر حال بخشی از این مشروعیت، مثل هر رژیم دیگری، بر دوش کارآمدی این رژیم استوار است. در این زمینه ناکارآمدی دولت کنونی آشکار شده است و رهبری هم خود را با این دولت پیوند زده است، بنابر این هر نوع ناکارآمدی به نام رهبری هم نوشته خواهد شد و او نمی تواند مسئولیت خود را در این مورد منکر شود. چرا که به نحو آشکار و نمادینی هم از این دولت حمایت کرده است.
اما این دولت نشان داده است که با وجود درآمدهای کلان نفتی در سال های اخیر، نرخ رشد اقتصادی به کمترین میزان خودش، حتی کمتر از نرخ رشد اقتصادی دوران جنگ، رسیده است.»
مشکل دیگر نظام، فساد در بدنه و بافت آن است و علت آن را حسین قاضیان «عدم نظارت مردم بر ارکان نظام» می داند.
قاضیان: فساد هم همیشه در نظام جمهوری اسلامی وجود داشته و دلیل آشکار آن نیز بسته بودن راه ها و مجاری آزادی بیان و نظارت اجتماعی بوده است.
اگر جامعه ای بخواهد واقعا صادق باشد، باید مسیر و مدار نظارت اجتماعی را باز بگذارد و آن را تقویت کند. یکی از این راه ها افزایش و گسترش آزادی بیان است.
بنابر این جامعه ای که رهبرانش جلوی آزادی بیان و تشکل های اجتماعی را برای نظارت بیشتر جامعه بر کارکرد دولتمردان می گیرند، در عمل نشان می دهد که صادقانه به دنبال ریشه کن کردن فساد نیست.
علاوه بر این تمرکز عمده منابع در دست دولت و ایجاد رانت از این طریق، کاملا فساد را در جمهوری اسلامی ساختاری کرده است.»
در یک جمع بندی اینکه؛ در دو سالی که از استقرار دولت ولایت مدار و بسیار پرهزینه محمود احمدی نژاد گذشته، و در حالی که از اصلاح طلبان کندرو و تندرو گرفته تا چهره هایی چون هاشمی و ناطق نوری از قلعه نظام بیرون رانده شده و یا دستکم به اتاق های دوردست آن تبعید شده اند، وضعیت عمومی نظام جمهوری اسلامی چه در اقتصاد و چه ثبات سیاسی و اجتماعی به نظر نمی رسد که حال و روزی بهتر از گذشته یافته باشد.
pesare_ironi69 - ایران - ایران
|
این جنبش سبز کوفتی باعث شده هر چی مخالف پنهان تو بدنه نظام بود همه شناسایی شدند و رژیم یه جوری پاکسازی شد...لعنت به جنبش های دروغین... |
دوشنبه 30 خرداد 1390 |
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن
|
اگه موسوی نبود مردم کار این رژیم رو یکسره کرده بودند. ولی سوگولی امام که بدجوری مورد حسادت فرزانه هم بود، فقط و فقط ترمز مردم رو کشید و رژیم رو نجات داد تا جاییکه مردم واقعا خسته شدن از این بیهوده شوریدن ها که جز پر پر کردن جوانهای ایرانی سودی نداشت. مصر و لیبی ، موسوی نداشتند که جلوشون سنگ بندازه. واقعا جنایتی که اصلاح طلبها در حق این مردم کردن ، بعد از جنایتهای خمینی و مجاهدین خلق ، همتایی نداره |
دوشنبه 30 خرداد 1390 |
|
Shamamai - ایران - کوردستان
|
در نظامهای استبدادی هرچه تجدید و ترمیم حکومتی انجام شود و اجساس امنیت بکنن در واقع بدنه نظام را در برابر مخالفان و اعتراضات شکننده تر میکنند .از این نظر هم که مخالفان درون نظام شناسایی میشن به نوعی پیش پرداختی از هزینه آزادیست |
دوشنبه 30 خرداد 1390 |
|
razmandeh - سوید - استکهلم
|
تنها چیزی که در نظام یکدست است رهیر است . ان هم به لطف ګروه فرقان همان اول انقلاب یکدست شد |
دوشنبه 30 خرداد 1390 |
|
hovakhshatare - ایران - تهران
|
ehsan_2nd_time - کاملا موافقم. موسوی هم دار و دستهی خودشونه. توی نخستوزیریش چیکار کرد که حالا توی ریاست جمهوری بکنه؟ سگ زرد هم برادر شغاله. این همون موسویه که تو دوران نخستوزیریش میخواست دانشگاهها رو تعطیل کنه که مردم علوم غربی یاد نگیرن!! حالا فکر میکنید همچین آدم احمقی الان آدم شده؟ طرز تفکرش که تغییر نکرده، همون آشغالیه که بود. |
سهشنبه 31 خرداد 1390 |
|
89562389 - ایران - نجف آباد
|
hovakhshatare - ایران - تهران. دوست عزیز این جوری صحبت نکن حکومتیا میان این سایت ها را می خونند میگن تو جنبش اختلاف افتاده. |
سهشنبه 31 خرداد 1390 |
|
hasanak - ایران - تهران
|
عوض شدن حکومت و رفتن یه سری و اومدن یه سری دیگه که هدف نیست. باید طرز فکر و اخلاقیات مردم عوض شه .جنبش سبز نیاز به زمان داره تا طرز فکر مردم عوض شه مردم به اشتباهات گذشتشون پی ببرند و به این که چی میخوان فکر کنن نه اینکه چی نمی خوان. وباید عده ای از طرفداران رقیب که واقعاً هستند هنوز که گول آقایون رو خوردند باید به سمت جنبش سبز بیان . اصلاحات بنیادی آری ؛ انقلاب احساسی نه |
سهشنبه 31 خرداد 1390 |
|
gogoli - ایران - تهران
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن .. واقعا سنگ پای قزوین جلوی روی امثال تو کم میاره! اگه راست میگی خودت بیا اینجا کار رژیم رو یکسره کن ببینم. |
سهشنبه 31 خرداد 1390 |
|