گپی با هیچکس ، پدر رپ ایران
دویچه وله : قرار بود "هیچکس"(*) در روز ۲۵ مه با چند رپر ایرانی در برلین کنسرتی اجرا کند. این کنسرت به دلیل بیماری یکی از اعضای گروه اجرا نشد. با "هیچکس" گفتوگویی تلفنی داشتیم. او از موسیقی رپ میگوید و از هدفش در زندگی.
"هیچکس" که نام واقعی او سروش لشکری است و لقب "پدر رپ ایران" را یدک میکشد، در سال ۱۳۶۴ زاده شد. اولین آلبوم موسیقی رپ او با عنوان "جنگل آسفالت" در سال ۱۳۸۶ منتشر شد. در این آلبوم از تلفیق رپ و نوای موسیقی سنتی ایران استفاده شده و از سازهایی مانند عود، نتبک، نی، دف و قانون بهره گرفته شده است. "هیچکس" تا کنون با رپرهای گوناگون از جمله Reveal، قاف، حسین ابلیس و مهرک گلستان همکاری داشته است.
متن کامل گفتوگو با "هیچکس":
کجا زندگی میکنی؟
"هیچکس": من توی لباسهام! (میخندد) شوخی کردم. تهران.
قرار بود ژانویه بیآیید برلین. همه چیز هم آماده شد. ولی نیامدید. دلیلش چی بود؟
به ما ویزا ندادند.
کجا، آلمان؟
دعوتنامهی ما از آلمان نبود. دعوتنامهی ما از سوئد بود. آنجا هم ویزا نداد. در آلمان اصلاً کسی نبود که برای ما دعوتنامهی معتبر بفرستد. تازه از سوئد هم که دعوتنامهی معتبر فرستادند، قبول نکردند که به ما ویزا بدهند (میخندد).
چرا؟
چه میدانم، از خودشان بپرسید.
به نظر خودت، عنوان "پدر رپ ایران" برایت مناسب است؟
پدر رپ ایران ... داستان این نیست که مثلاً من اولین کسی بودم که شروع کردم. قضیه این است که من کسی بودم که همین جوری رشدش دادم، طوری پروبالش دادم که خیلیها باید خیلی کار کنند تا (رپ) به اینجاها برسد. اول من بودم و دو سه نفر دیگر که کار میکردند. منتهی آنها دیگر کار نکردند. بعد فقط من بودم و خودم. برای همین فکر کردم که بچههای دیگر را بیاورم توی کار و همه را تشویق کنم.
در واقع اگر بخواهیم به انگلیسی بگوییم، (Godfather) "پدرخوانده" مناسبتر است.
آره. اصلا به فارسی میگویند پدرخوانده. نه پدر...
جلد آخرین آلبوم "هیچکس"، "انجام وظیفه"
ترانهها را خودت خلق میکنی؟
نه، یک دکتری هست که توی اصفهان زندگی میکند. او شعرهایم را مینویسد (میخندد) خالی بستم، خودم مینویسم.
اگر آدم خودش ننویسد که حال نمیدهد. رپکنی کارش درست و قوی است که شعرهایش را خودش بنویسد. به خاطر این که چیز جالبی که در رپکن میتواند وجود داشته باشد، شعری است که نسبت به چیزهایی که خودش دیده و تجربیات خودش و طرز فکرش دارد میگوید.
مثل این که با سرباز و سربازی رابطهی خاصی داری؟
آهنگ یک مشت سرباز را میگویی؟
کلاً.
آره. کلاً آدم باید همیشه در حال خدمت به بشر و وطنش باشد. میدانی چه میگویم؟ یعنی حتماً قضیه سرباز بودن این نیست که بروی بجنگی. موضوع خدمت کردن است. حالا هر کسی در هر سنی به نوبهی خودش میتواند خدمتگزار مردم باشد.
به همین خاطر هم به رپ رو آوردی، میخواستی با این نوع موسیقی به نوعی به جامعه، مملکت یا جوانان خدمت کنی ؟
راستش چندسالی است که این طرز تفکر را پیدا کردهام. چون وقتی من شروع کردم بچه بودم و چیزی حالیم نبود (میخندد). اوایل همین طوری سر کلکل و این داستانها رو آوردم به رپ. ولی کمی که گذشت، بالاخره آدم وقتی سناش میرود بالاتر، عقلش بیشتر کار میکند.
یعنی عقلش وادارش میکند که بیشتر در خدمت دیگران باشد؟
نه! واسه چی. اصلاً چنین چیزی غیرمنطقی است. این که بگوییم هرچه قدر آدم رشد کند یا عقلش رشد کند، وادارش میکند که بیشتر در خدمت خلق باشد. هیتلر مثلا. عقلش کار کرد، رشد کرده بود، منتهی در راه منفی رشد کرده بود. ربطی به این داستان ندارد. ولی خودم، من... یعنی اینجوری شدم که... یعنی بالاخره آدم شروع میکند راجع به خیلی چیزها فکر کردن دیگر.
فکر میکنی شهرتات بیشتر به خاطر صدای جذابت است یا ترانههایت؟
مگر صدایم جذاب است؟
خیلی.
نمیدانم، من خودم فکر میکنم به خاطر شعرهایم باشد. من خودم به نوبهی خودم آهنگ رپ را، حالا اگر طرف صدایش هم صدای خاصی نباشد، در هر صورت من بیشتر با آن شعرش ارتباط برقرار میکنم.
تا حالا اجرای زنده در ایران داشتهای، یا فقط از طریق اینترنت با مخاطبانت سروکار داری؟
نه، تا حالا اجرای زنده نداشتهام.
پس چه جوری با طرفدارهایت در تماس هستی؟ نظراتشان اصلاً بهت میرسد؟
کلاً رپ ایران بیشتر از طریق اینترنت پخش میشود. بعد توی خیابانهم بالاخره چند نفر را میبینی و آنها هم نظری میدهند.
طرفداران رپ در آلمان معمولاً جوانانی هستند که از قشرهای متوسط و پایین و محروم جامعه میآیند. فکر میکنی در مورد طرفدارهای تو هم، در واقع شنوندگان کارهای تو هم، این صدق میکند؟
این مورد هست، ولی از بالا هم هستند. ولی نه به آن اندازهای که از وسط بهپایین هست. خب چیزهایی که من میگویم، چیزهاییست که هر انسانی... یعنی چه میدانم، اگر یک آدم پولدار هم باشد که مرام و معرفت و کلاً شناخت انسانی داشته باشد از دنیای اطرافش، بالاخره او هم رابطه برقرار میکند.
کنسرتهای خارج چطور؟ کسانی که میآیند، به نظرت جزو چه قشری از جامعه هستند؟
میدانی موضوع چیه؟ موضوع اینه که من اصلاً نمیدانم بالا و پایین خارجه چیه (میخندد). برای همین اصلاً نمیتوانم تشخیص بدهم.
"هیچکس": «آدم نباید آن چیزی را که نیست بگوید هستم!"
چرا با رپرهای دیگر همکاری میکنی؟ تکمیلت میکنند، یا دلیل دیگری دارد؟
با کسانی کار میکنم که حتماً از نظر شعر و این داستانها، و واقعیبودن در سطح بالایی باشند. واقعیبودن خیلی مهم است. چون چیزهایی که داری میگویی، نباید خالی ببندی و نباید بیشتر بگویی یا کمتر بگویی و از این داستانها. چیزی که نیستی را نباید بگویی. این برایم خیلی مهم است. و مسلماً از آن طرف وقتی با یک شخصیت دیگر کار میکنی، خب، من یک شخصیت دیگری دارم و یک رپکن دیگر یک شخصیت دیگری دارد و یک زندگی دیگر. و ما وقتی باهم کار میکنیم، وقتی روی یک آهنگ باهم کار میکنیم، نظرات دو نفر در آن آهنگ دارد شنیده میشود. دو نفر متفاوت و این به نظر من خیلی جالب است (...) بعد یک نکتهی دیگری هم که دارد، این که یک حالت رقابت هم بهوجود میآید. رقابت ناسالم نه، رقابت سالم. همهاش سعی میکنی که بهترین تکه را تو بیایی.
به نظرت رپ یا هیپ هاپ ایرانی اصلاً وجود دارد؟ میشود گفت که این رپ، ایرانیاست و آن یکی نیست؟
راستش من تا حالا به این قضیه فکر نکردم. یعنی اینها را کسانی که در این داستانها کار میکنند باید اظهارنظر کنند. من فقط در همین حد میتوانم بگویم که رپ ایران یک سری چیزهای خودش را دارد که جزو رپ خارجی نیست. البته این هم کلیت ندارد. مثلاً در رابطه با کارهای خودمان برای ما خیلی مهم است که چیزی باشد که با رپ کل دنیا فرق کند و فرق هم میکند. من راجع به کارهای خودمان صحبت میکنم و چند نفر دیگر. این که مثلاً با ضربهایی بیت (Beat) درست میکنیم، آهنگسازی میکنیم، که در رپ غربی و اینور و آنور دنیا نیست. مثلاً رپ خارجی اکثراً چهار چهارم است. تک و توک سهچهارم هم پیدا میشود. ما مثلاً ضرب شش هشتم را آوردیم. در همین کارهای آخرم کاری هست به اسم «انجام وظیفه» که ضربش شش هشتم است. در آلبومی که داریم جمع میکنیم، اصلاً ضربآهنگهای خیلی مختلفتری میخواهیم بیآوریم. از طرف دیگر در رپ فارسی مثلاً در شعرها از آرایههای ادبی استفاده میشود که در زبانهای خارجی کم پیدا میشود یا این که اصلا نیست. برعکساش هم هست. یک سری آرایهها در زبان انگلیسی هست که در فارسی نیست.
بزرگترین هدفت در زندگی چیست، به کجا میخواهی برسی؟
هدفم این است که (...) جهانی بشویم. یعنی بتوانیم حرفهایمان را به گوش همهی مردم دنیا برسانیم.
|
|
|
|