خودکشی هنرمندان و نویسندگان

خودکشی هنرمندان و نویسندگان

نگاهی به پدیده خودکشی در میان هنرمندان، در گفت‌وگو با رضا حیرانی، شاعر جوان مقیم تهران

فرشاد محمدی - جوانی به نام «کیپ راستی واکر» در سالن نمایش شهر اورگانِ انگلستان، روی صحنه رفت. بازی زیبا و استعدادش چشم‌ها را خیره کرد. روی صحنه، زیر لب، قسمتی از یک شعر را زمزمه کرد:

«به خاطر همه‌ی اشتباهاتم عذر می‌خواهم.» سپس، راستی واکر چاقویی ۱۵ سانتی متری را برداشت و چندین ضربه کاری به شکم خود زد. مردمی که از بازی زیبای او به وجد آمده بودند، از روی صندلی‌هاشان بلند شده بودند و او را تشویق می‌کردند. صحنه‌ی نمایش پر از خون شده بود و هنوز، همچنان صدای تشویق مردم به گوش می‌رسید. کیپ راستی واکر مُرد. 

 
 
 
آیا اندیشه‌ی خودکشی در ذات هنر است؟

 
خودکشی با عالم هنر و نویسندگی عجین شده است؛ نه به آن معنا که همه‌ی هنرمندان دست به خودکشی زده‌اند، بلکه زندگی عده‌ی بی‌شماری از هنرمندان و نویسندگان جهان با مفهوم خودکشی درگیر بوده است. حقیقت این است که ذهن نویسنده چه آگاهانه و چه ناخودآگاه با اندیشه‌ی خودکشی درگیر است. عده‌ای بر این اندیشه چیره می‌شوند و عده‌ای هم نه.
مایاکوفکسکی، ون گوگ، ویرجینیا وولف، رومن گاری و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان جهان با خودکشی به زندگی خود پایان داده‌اند. از رضا حیرانی شاعر جوان مقیم تهران پرسیدم: چرا هنرمندان بیشتر از دیگران به فکر خودکشی می‌افتند؟ 
 
او در پاسخ گفت: «شاید هنرمندان بیشتر از افراد دیگر، درگیر این سؤال می‌شوند که هدف از این‌همه تلاش در جهانی که روزبه روز بیشتر به سمت پوچی و تکرار حرکت می‌کند چیست. اما به نظر من شرایط در جاهای مختلف متفاوت است و انگیزه‌ی آدم‌ها از دست زدن به این عمل با هم فرق می‌کند. اگر من شرایط پیرامون خودم را ملاک قرار دهم، باید بگویم در وضعیت امروز ما، نیاز نیست به چیزی فکر کنی تا فکر خودکشی به سرت بیفتد. این جهنم تکرار و رخوت شما را مجاب می‌کند که به سمت خودکشی بروید. فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی، همه و همه کافی است تا شما را از نیاز به زندگی و در حقیقت ادامه‌ی تلاش برای چیزی که احساس می‌کنی نهایتش پوچی و تکرار است، خالی کند.
 
من، وقتی اطرافم را نگاه می‌کنم، می‌بینم فرصت‌های خیلی زیادی را به‌خاطر نوشتن از دست داده‌ام؛ در حالی که حتی نمی‌توانم آنطور که دوست دارم نوشته‌هایم را منتشر کنم و از طرفی در جامعه‌ای که تا خرخره در رخوت فرو رفته است، بازخورد اجتماعی و اقتصادی قانع کننده‌ای هم از آن نمی‌بینم.
بنابراین در جهان امروز، هنرمند مثل هر انسان دیگری انبار باروتی است که منتظر یک جرقه است. این جرقه می‌تواند بحران اقتصادی یا خانوادگی باشد؛ گاهی وجود چیزی و گاهی هم نبود چیزی. به هر حال هر مسئله‌ای که به ذهن هنرمند فشار وارد کند، می‌تواند در حکم آن جرقه باشد. توی آن لحظه چیزی هست که تیغ را به‌دست شما می‌دهد، طناب دار را دور گردن شما می‌اندازد و شما را مجاب می‌کند که با هر روشی که بلدی تمامش کنی.»
 
گربه می‌داند که طاقت سوختن ندارد

 
«فریتز مادنر» از فیلسوفان برجسته در کتاب لغت‌نامه‌ی خود نوشته است: «فردی که دست به خودکشی می‌زند شبیه گربه‌ای است که بالای سخره‌ای سنگی، رو به رودخانه، میان نرده‌های داغی محاصره شده است و تنها راه نجاتش، پرش مرگبار در آب سرد است. گربه می‌داند که طاقت سوختن ندارد و تنها راه رهایی را پرش به سوی مرگ می‌یابد.
 
انسانی که دست به خودکشی می‌زند به ناامیدی مطلق رسیده است و به نظرش تنها راه نجات این است که با مرگی خودخواسته به زجری که می‌کشد پایان دهد. با این وجود رضا حیرانی می‌گوید: «من معتقد هستم خودکشی قطعاً نمایانگر شهامت فرد است و برعکس خیلی‌های که می‌گویند انسان‌هایی که خودکشی می‌کنند اشخاصی هستند که جسارت روبرو شدن با جهان را ندارند، معتقدم، کسی که خودکشی می‌کند آنقدر شهامت داشته است که اگر می‌خواست می‌توانست به زندگی هم ادامه دهد. تنها تفاوتی که هنرمند با اشخاص دیگر دارد، این است که (با نگاهی که جامعه هم دارد) شاید لایه‌ی دفاعی آن انبار باروتش کمرنگ‌تر باشد؛ هنرمند خیلی سریع‌تر دچار سرخوردگی‌های رایج می‌شود. ولی به هر حال خودکشی تنها دارایی انسان است که می‌تواند جلوی حقارتی که گاهی جهان به او تحمیل می‌کند را بگیرد. به قول بزرگی، مهم این است که بدانی کی از این سرمایه استفاده کنی.»
 
از پایان یک رمان تا پایان یک زندگی

 
«پاتریشیا دو مارتوله» نویسنده و استاد فلسفه در دانشگاه‌های بروکسل و تیلبورگ در یادداشتی تحت عنوان «خودکشی، ازجلوه‌گاه هنـر» می‌نویسد: نویسنده به امید پایان بخشیدن می‌نویسد و با خودکشی پای زندگی خود را امضاء می‌کند و آن را به اثری هنری مبدل می‌کند. او در این یادداشت نسبتاً بلند با اطمینان می‌‌گوید: «هر قدر هم شادمانی انسان پس از پایان بردن یک رمان کوتاه و پوچ باشد، باز هم به مراتب بیش از شادمانی پس از خودکشی است.»
 
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است، هر سال نزدیک به یک میلیون نفر در جهان خودکشی موفق انجام می‌دهند؛ یعنی در هر سه دقیقه یک نفر و این یعنی بیشتر از کشته‌شده‌گان تمام جنگ‌ها.
با این وجود، برخی روان‌شناسان معتقد هستند خودکشی در حقیقت یک روش کاهش درد ونگرانی است و اگر اطرافیان خطر را احساس کنند و به موقع اقدام کنند می‌توان با کاهش این درد جلوی خودکشی را گرفت.
 
در آلمان یک برنامه‌ی آموزشی برای تشخیص به موقع احتمال خودکشی افراد به اجرا در آمده است که مشاوران، مددکاران و حتی پرستاران و پزشکان را با روش‌های تشخیص به موقع افسردگی، علل خودکشی و چگونگی مقابله با آن آشنا می‌کند.
 
دو سال بعد از اجرای این پروژه در سطح وسیع مجموعاً ۲۴ درصد از تعداد کل اقدام کنندگان به خودکشی و قربانیان خودکشی کاهش یافت.

منبع: رادیو زمانه

khosh bavar - ایران - یزد
مسئولیت و انتقاد کردن بیش از حد هم زیاد بی معنی میباشد !
شنبه 31 اردیبهشت 1390

Alborzi - ایران - کرج
نگاه جدیدی بود مخصوصا تشبیه گربه بسیار قابل تامل بود .ممنون
شنبه 31 اردیبهشت 1390

poriyaye_vali - قطر - دوحه
خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زندگی کردن در ذلت خسته ام..روح محمد مختاری شاد....خودکشی راه مناسبی نیست ...ابتدا اگه چندحیوون ادم نما رو از رو زمین ورداری بعدش خودتو بکشی خوبه
شنبه 31 اردیبهشت 1390

miminana - انگلستان - لندن
با خودکشی موافقم چون بی انصافی است حالا که با اراده خود به این دنیا نیامده ایم این فرصت را که می توانیم با اراده خود از دنیا برویم از خود سلب کنیم فقط با انتخاب زمان مناسب به آن معنا بدهیم
شنبه 31 اردیبهشت 1390

لیلی ایرانی - ایران - تهران
من فقط میدونم ادم بیعارو بی مسوولیت هیچوقت خودکشی نمیکنه تا حالا کی دیده یه اخوند خودکشی کنه؟!چون اخوند جز شهوترانی و شکم پروری چیز دیگه ای از زندگی نمیخواد حس نوعدوستی و ملی گرایی هم که نداره.اما هر کی تا حالا دیدم خودکشی کرده ادم عاطفی با شرف و دلسوز بوده مثل هدایت_شاهزاده علیرضاو....که نتونستن بی عدالتی و نابودی مملکتشونو تاب بیارن
شنبه 31 اردیبهشت 1390

alexxx - اتریش - وین
دقیقا درسته کسی که دست به خودکشی میزنه وجود زندگی کردن و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات رو نداره. اونی که معتقده وجودشو داره خوب هم داره و اگه میخواست میتونست زندگی کنه و با این وجود خودشو میکشه, من میگم اونکه وجودشو داره لیاقتشو نداره زندگی کنه.! از دیدگاه من کشتن به هیچ طریقی نمیتونه موجه باشه , چه خود و چه دیگری رو,! کشتن محکومه. FIN
یکشنبه 1 خرداد 1390

a.ahooraei - المان - کلن
خودکشی از نظر من, مهاجرت به انتهاست. زندگی کردن ساده است خصوصآ زندگی های سگی و در ذلالت و بدبختی زندگی کردن رو همه حتی بی بزایت ها هم میتونند. شهامت میخواد از لذتهای بی معنی و تهی دست بکشی و روحت رو از آزار و شکنجه نجات بدی که جسم و روح فانی اند. بقول شریعتی که میگه: یا مرگ با عزت یا زندگی قرین به شرافت.
یکشنبه 1 خرداد 1390

hovakhshatare - ایران - تهران
اگر امکان خودکشی وجود نداشت زندگی خیلی ملال‌آور و کسل‌کننده می‌شد. زیبایی زندگی به اینه که هر وقت اراده کنی می‌تونی دیگه زندگی نکنی. جلوی خودکشی رو گرفتن یعنی محکوم کردن انسان‌ها به زندگی‌ای که دوستش ندارند. باید به تصمیم افراد برای پایان دادن به زندگی احترام گذاشت.
دوشنبه 2 خرداد 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.