درخواست سیانور از داروخانه - داستان کوتاه

درخواست سیانور از داروخانه 

خانمی وارد داروخانه می شه و به دکتر داروساز میگه که به سیانور احتیاج داره! داروسازه میگه واسه چی سیانور می‌‌خوای؟

خانمه توضیح می ده که لازمه شوهرش را مسموم کنه.
چشم‌های داروسازه چهارتا می شه و میگه: خدا رحم کنه، خانوم من نمی‌تونم به شما سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد...
هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این نمی شه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و حداقل من به شما سیانور نخواهم داد.بعد از این حرف خانمه دستش رو می بره داخل کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛ عکسی که در اون شوهرش و زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام می‌خوردند. داروسازه به عکسه نگاه می کنه و می گه:
چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید؟!
نتیجه‌ی اخلاقی: وقتی به داروخانه می‌روید، اول نسخه‌ی خود را نشان بدهید

bavar88 - هلند - امستردام
احتمالا خانم ارنولد پهلون بوده که یک لحظه زندگی واقعی را با دنیای خالی بندی هالیودی اشتباه می گیره و تصادفی یک بچه 10 ساله میاد بیرون...هههههه
پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390

khosh bavar - ایران - یزد
یک جوک برعکس این جوک بالا ! اقایی وارد داروخانه میشه و تقاضای سیانور برای کشتن زنش میکند که چشم‌های داروسازه چهارتا می شه و میگه: خدا رحم کنه، اقا من نمی‌تونم به شما سیانور بدم که برید و زنتان را بکُشید! این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد.. هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این نمی شه! نه اقا ، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و حداقل من به شما سیانور نخواهم داد. بعد از این حرف اقا دستش رو می بره داخل کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛ عکس خانمش را داروسازه میبیند و می گه: چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید؟! نتیجه‌ی اخلاقی: وقتی به داروخانه می‌روید، اول نسخه‌ی خود را نشان بدهید !
پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390

ekman - ‫ایران - ‫شیراز
‫نخود هر آش:خودت فهمیدی چی نوشتی؟...اقا دستش رو می بره داخل کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛ عکس خانمش را داروسازه میبیند و ..واقعأ همه را به یاد شخصی می اندازی که در جلوی سرویس بهداشتی آفتابه به مشتریان جهت شستشو میداده و شخصی بدون اعتناء به وی آفتابه ای برمیدارد،ولی مورد اعتراض آفتابه فروش قرار میگیرد و از او خواسته میشود که آفتابه دیگری را بردارد،وقتی مرد مشتری میپرسد که این آفتابه با آن دیگری چه فرقی دارد،مرد متصدی سرویس بهداشتی میگه:پس من اینجا برگ چغندرم؟ ‫چو در بسته باشد،چه داند کسی/که گوهر فروشت یا پیله ور
پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390

goli jon - اسپانیا - قناری
باور۸۸ نه این عکس آقا هست آخه میدونی‌ که تو مسلک شماها تجاوز حلال شکنجه حلال کلا همه چیز کمر به پائین حلال هست آخه ....میفهمی چی‌ میگی‌ طرف فقط ۱بار خیانت کرده و ضوربشو ها دید تازه هر۲تا راضی‌ بودن شماها چی‌ که تو زندان‌هاتون به دختر تجاوز می‌کنین که لذت میبرین بدم آیه نازل می‌کنین برای کارتون یادتون رفته نه چی‌ شده تا یک نفر یه خطا می‌کنه تو بقو کرنا هست براتون ولی‌ کثافت کاری خودتونو با یک من ریشو پشم نمی‌بینی.
پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390

feminism - انگلستان - لندن
ekman - ایران - شیراز - اکمان جان عجب بیتِ پُر مغز و پُر معنی را از سعدی بیان کردی . چو در بسته باشد چه داند کَسی -- که جوهرفروش است یا پیله ور !! من یک یار گرامی و دلبندِ شیرازی دارم که ساکن لندن میباشد و هر زمان که من ایشون را میبینم برایم شعرهایی از حافظ, سعدی و یا شاملو میخواند مخصوصأ اگر پیالۀ شرابی هم زده باشد که شوری به پا میکند. ناگفته نماند که خیلی هم خوش تیپ است .
پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390

لیلی ایرانی - ایران - تهران
bavar88 - هلند - امستردام ارنولد بنده خدا یه بار یه غلطی کرد اونم با یه زن بالغ و عاقل با رضایت خود اون زن.به دختر 9ساله که تجاوز نکرده ادعای پیامبریم نداشته.راستی داستان حاج اقا گلستانی با زن اون یکی اخونده به کجا رسید؟
پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390

همه فن حریف - ایران - ایران
لیلی ایرانی باهات موافقم. راستی یه سوال از bavar88 : تو که اینقدر پیگیری بگو ببینم نتیجه فساد اخلاقی سردار زارعی به کجا رسید؟ همون که با چند تا زن خراب گرفته بودنش.
جمعه 30 اردیبهشت 1390

khosh bavar - ایران - یزد
" نخود هر آش:خودت فهمیدی چی نوشتی؟ " !? نشاندهنده درک سیاسی و فرهنگیت میباشد که به امثال من که از ازادی بیان و دمکراسی خود استفاده میکند, چنین لقبی میدهی و ادعای ادب و ادبیات هم داری و از شاعرانت هم کمک میگیری ! " دست بالای دست بسیار است " و تا زمانیکه متوجه " جوک شایسته " و انهم در topic " شایسته " نشوی, چطور ادعای فهم و شعور سیاسی و فرهنگی میکنید ?! شاد و ازاد بیان باشیم .
جمعه 30 اردیبهشت 1390

feminism - انگلستان - لندن
شاعر بودن به از تزویر و ریا و هفت رنگی نمودن است .
جمعه 30 اردیبهشت 1390

ekman - ‫ایران - شیراز
femlnism عزیز خوشحالم که شما رد غربت زیاد تنها نیستید،دوست شیرازی تون را هم سلام برسانید.
جمعه 30 اردیبهشت 1390

feminism - انگلستان - لندن
ekman - متشکرم عزیز, اتفاقأ مرا دعوت کرده که امشب با هم به تماشای چند فیلم کوتاهِ ایرانی برویم, به قول خودش "بر دیدۀ منّت" حتمأ سلام شما را خواهم رساند . پیروز و سربلند باشید .
جمعه 30 اردیبهشت 1390

+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.