نامه سرگشاده به بشرا خانم


نامه سرگشاده به بشرا خانم
نمی دانم چند نفر از کسانی که این نامه سرگشاده را می خوانند، با بشرا خانم آشنا هستند. این بشرا خانم یکی از دختران آقای خامنه ای است و شنیده ام که دختر خوبی هم هست. من برایش یک نامه سرگشاده نوشته ام که همزمان با شما خوانندگان عزیر، او هم بخواند. به عبارت دیگر چون نشانی او را نداشتم و اطمینان هم نبود که پستچی نامه را به او برساند که مبادا بمبی، نارنجکی درآن باشد، در این نشریه چاپ می کنم و می دانم بالاخره یک نفر وجود چنین نامه ای را به گوش ایشان خواهد رساند. حال برویم سر نامه. نوشته ام:
 
"بشرا خانم البته شما مرا نمی شناسید. درحقیقت من هم شما را نمی شناسم وتنها از طریق خواندن سرگذشت پدرتان که توسط یکی دو تن از فراریان از بیت رهبری نوشته شده بود، با نام شما آشنا شدم. راستی شما با چه عنوانی ایشان را خطاب می کنید؟ حاج آقا؟ ، آقا، آقاجون، بابا، پاپا، ددی، مقام معظم، باباعلی، بابایی؟ به هرحال من پدرم را همیشه "آقا" خطاب می کردم به چند علت. هم اختلاف سنی داشتیم، هم آدم بسیار بلند قد و پرهیبت و به قول مقام معظم "با اقتداری" بود. خودش هم خیلی دوست داشت که همه او را آدم بسیار پرهیبت و با اقتدار و قدر قدرت بدانند، کمترهم می خندید، خیلی هم دیکتاتور و یک دنده بود و حرف اول و آخر را هم ایشان می زد و کسی هم جرات جر و بحث با او را نداشت. امیدوارم "آقا"ی شما این چنین نباشد. اما بعدها که سنین بلوغ را پشت سر گذاشتم و احساس کردم برای خود شخص مستقلی شده ام، با ایشان هرازگاهی جرو بحث ها می کردم و از او می خواستم که پاسخ ما را بدهد که او هم خیلی مختصر پاسخ می داد. بگذریم این نامه سرگشاده در باره پدر من نیست، اما این نکته ها را نوشتم که بگویم ما ایشان را "آقا" می خواندیم و علتش هم، آن خصوصیاتی بود که نوشتم. حالا فرض کنیم شما هم ایشان را "آقا" خطاب می کنید. بسیار خوب.
 
من یکی دو نامه خدمت ایشان نوشتم. اما از قرار ایشان یا خیلی گرفتارند و فرصت خواندن نامه های آدم بی نام و نشانی مثل مرا ندارند و حتی کارکنان دستگاه عریض و طویل ایشان هم بسیار گرفتارند، یا ایشان مرا هم جزو همین فتنه گران و ضدانقلاب و عوامل بیگانه و اسکتبار جهانی تلقی کرده ، خلاصه پاسخی به من ندادند. ازهمین روی ناچار دست به دامان شما شدم. زیرا فکر کردم با آن که شما دختر خانم مقام معظم رهبری هستید، اما نه چنان سمتی دارید که مثل "آقا" آن همه گرفتار باشید، و نه از سوی کسانی از چپ و راست و بالا و پایین محاصره شده و آنچنان در میان تعظیم ها و تکریم ها و دست بوسی های این آدم های ذوب شده محاصره شده اید که افرادی مثل ما را داخل آدم حساب نکنید. هرچند بشرا خانم من برای خودم احترام و ارزش بسیار قائلم و یکی از افتخارات زندگی ام آنست که به اندازه ناخن انگشت کوچکم، خون کسی را نریخته و تعمدا آزارم به کسی نرسیده است. بگذریم.
 
از شما خواهش می کنم یک بار که "آقا" را روی آن مبل معروفی نشسته اند که تعریفش را به نقل از آقای احمد مروی، که خود را "معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری" معرفی کرده بود، خوانده ایم و سرحالند و کمرشان هم درد نمی کند ومشغول اختلاط با اعضای خانواده هستند، از ایشان بپرسید: "آقا" شما هیچ زندان افتاده اید؟ البته پاسخ مثبت است. زیرا بارها خوانده ایم که ایشان زمان شاه زندانی بوده اند. بعد بفرمایید : آیا در زمانی که شما را محاکمه می کردند، به شما اجازه دادند برای خود وکیل بگیرید؟ یا حق گرفتن وکیل هم نداشتید؟ یا این که قوه مالی شما اجازه نمی داد برای خود وکیل بگیرید و بالاخره خود دادگاه، یک وکیل تسخیری برایتان تعیین کرد؟ آیا آن وکیل به اندازه وسع خود، توانایی خود، معلومات و تجربه خود، از شما دفاع کرد؟ حتما کرده که شما مادام العمر زندانی نشده اید یا شما را اعدام و تیرباران نکرده اند، بله؟ بعد از "آقا" پرسش بفرمائید: "آقا" آن رژیم منفور و غیراسلامی سابق که نوکر آمریکا بود و نه استقلال داشت، نه عدالت اسلامی سرش می شد و اغلب سران و سردمداران آن رژیم هم، از آن شاه گرفته تا رئیس قوه قضاییه و دادسری ارتش و دادستان و دادیار و... همه آدم های فاسد، عرق و شراب و آبجو خور بودند، اغلب هم نه نماز می خواندند نه روزه می گرفتند، آیا با آن وکیلی که از شما دفاع کرد، چه کردند؟ زندانی اش کردند؟ از کار وکالت ده سال، بیست سال سی سال محرومش کردند؟ زن و بچه اش را گرسنه و بی درآمد و بی سرپرست رها کردند؟ چند شلاق او را زدند؟ چه نوع مجازاتی او را کردند؟ آیا آن وکیل ازبیم زندان و شکنجه و آزارهای گوناگون ناچار شد هرچه داشت رها کرده و از راه کوه و کتل و به صورت قاچاق به کشورهای بیگانه پناهنده شود؟ وکیل شما که حتما مرد بود، اما سراغ دارید در زمان آن شاه خدا نیامرز که نوکر آمریکا، انگلیس، اسرائیل، بهایی ها، خواننده ها و نوازندگان بود، هرگز زنی را که شغلش وکالت از مخالفان رژیم بود، شنیده اید که او را زندانی کرده و بچه های کوچک او را بی سرپرست کنند و حتی شوهرش را هم گرفته و مدتی زندانی کنند و اجازه ملاقات با مادر را، به بچه های این زن بی نوا برای ماه ها ندهند و با این کودکان مانند اسرای کربلا رفتار کنند؟
 
"آقا" ممکن است به من که بشرا خانم دختر دلبند شما هستم بفرمایید گناه این خانم "نسرین ستوده" چیست؟ که رفته درس وکالت خوانده، شغل وکالت انتخاب کرده، کارش آن است که از متهمین و از حقوق آنان دفاع کند، گناه این زن حقیقتا چیست؟ مگر وظیفه اش دفاع از متهمین نبوده؟ آیا به خاطر آن که با رادیو های خارج مصاحبه کرده است او را بازداشت ومحاکمه کرده اند؟ شما که "آقا" بارها فرموده اید "رادیو های بیگانه می گویند؟ خوب بگویند". نوار صدای "آقا" را تقریبا هر روز رادیو فردا که یکی از آن رادیو های بیگانه است، پخش می کند. البته به احتمال زیاد بشرا خانم شما این گونه رادیوها را هرگز گوش نمی کنید. چرا این قوه قضاییه که باید مظهر عدل و انصاف اسلامی باشد، عطوفت و رافت به جای خود، چرا چنان بلاهایی سر این زن آورده است که او نزدیک به بیست کیلو وزن کم کرده است؟ اصولا نه این زن، بلکه تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی چرا باید با انواع تحقیرها، دشنام ها، شکنجه های قرون وسطایی، تجاوز و.... روبرو شوند؟ مگر انسان ها حق مخالفت با دولت و رژیم را ندارند؟ اگر ندارند انتخابات برای چیست؟ اگر مخالف، نظر و مخالفت خود را ابراز نکند، چگونه روزی می تواند دولت را در دست گرفته و برنامه های خود را پیاده کند؟ مگر ما انسان ها در قرن بیست و یکم دشمن جان مخالفان عقیدتی خود باید باشیم؟ اگر کسی "آقا" مخالفت عقیده شما باشد، جان ومال و ناموس وآزادی او حلال است؟ گناه کسی که به میرحسین موسوی یا کروبی رای داده چیست؟ یا در کمیته های انتخاباتی آنان داوطلبانه و مجانی خدمت کرده چیست؟ او ازکجا میدانست که اینان برنده نخواهند شد و این بینوا را به سبب خدمت در کمیته انتخاباتی بازندگان یا حتی کمک مالی به آنان با سیخ و درفش خواهند کشید؟ آیا با این وضع یک نفر حاضر می شود در هر نوع انتخاباتی شرکت کند؟ مگر آنکه یا عقل نداشته باشد یا از جان و مال و ناموس خود سیرشده باشد.
 
بشرا خانم به احتمال خیلی زیاد شما خودتان مادر هستید و شاید کودکان کم سن وسال هم داشته باشید یا به هرحال سال ها پیش داشته اید، این درست است که این کودکان از محبت و مهر مادری که انجام وظیفه کرده، شغل خود را به نحو احسن انجام داده برای سالهای سال محروم شوند؟
 
اگر احیانا چنین صحبتی بین شما و "آقا" پیش آمد، کاری برای این زن شجاع و دلاور که نمی خواهد زیر بار حرف زور رفته و به توسری خوری عادت کند انجام دهید. نه تنها برای این زن، برای تمام زندانیان زن و مرد که به واسطه اختلاف عقیده و سلیقه سیاسی، امروز زندان ها را با آنان پر کرده اند. "پدر" واقعا این بود حکومت و رژیمی که به این مردم بدبخت وعده اش را داده بودیم؟ مردمی که با شجاعت به خیابان ها ریختند و به استقبال گلوله ها رفتند و جان خود را باختند که "آقا" شما و همراهانتان بر سر کار آمدید؟ واقعا آنها انتظار چنین حکومتی را داشتند. واقعا فکر می کنید اینان اکنون آدم های خوشبختی هستند؟
 
بشرا خانم مرا می بخشید من آدم رکی هستم... اگر بشرا خانم در آن دنیا چشم من به شما بیفتد، باورکنید دامن شما را رها نخواهم کرد. اگر شده شما را نزد خدا و پیامبران هم خواهم برد که من از این بشرا خانم شکایتی دارم، زیرا در زمانی که "آقا" ی ایشان در نهایت اوج بود و بشرا خانم هم خیلی راحت به ایشان دسترسی داشت، نامه ای ازخون دل نوشتم و حال و وضع نسرین ستوده، که نمونه ایست از وضع سایر زندانیان زن ومرد عقیدتی، به ویژه زندانیان زن، برای این بشرا خانم شرح دادم اما ازایشان هیچ خبری نشد. از آستین خود نیز نسخه ای از این نامه سرگشاده را بیرون آورده و به آن ها نشان خواهم داد که بی مدرک حرفی نزده باشم. آیا صدای فریاد مرا شنیدید؟ کس از پس نفرستاده، تو از پیش فرست.".
 منبع: جرس
karaji - سوئد - گتنبرگ
بشرا خانم چرا نامه رو مستقیم به دختر الیزابت خانم بدهید مشکل سریعتر امکان حلش وجود دارد !
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

zartusht67 - المان - فرانکفورت
دخترش هم مثل خودش منحرف است
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

89562389 - ایران - نجف آباد
شما نمیدانید که باید برای آقا ایمیل بزنید.شما نمیدانید آقا تازه گی ها لپتاب خریده و از طریق ایمیل و چت کشور رااداره میکند.لطفا به آقا ایمیل بزنید.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

khosh bavar - ایران - یزد
ایکاش قبل از نوشتن این نامه به بشرا , یک چند روزی صبر میکردی تا زمان افشاگری عکسهای بسیار زیبا و شهوتی دختران osama را در این سایت میدیدی که نه در غارهای بین مرز پاکستان و افغاستان زندگی میکردند, حتی روسری و برقع هم بسر نداشتند و در سواحل خوش اب و هوای لبنان با خوانندههایی که بقول پدرشان شیطان روی کره زمین هستند عکس یادگاری گرفتند ! حال, شمای خوش باور فکر کردید که بشرا دارای سبیل کلفت و چادربسر در خانه بیت المال پدریش منتظر شوهر و نامه خواندن و سبزی پاک کردن است ?! نه برادرم, ایشان مانند هزاران توله سگهای اسلامی, با وجدان اسوده اسلامی از پول بیت المال استفاده کرده و زندگی شیرین خود را در سواحل ونزوئلا و میانمار و و و سپری میکنند ! شاد ولی خوش باور نباشیم .
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

amirbidgoli - ایران - کاشان
عجب مزخرفاتی
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

89562389 - ایران - نجف آباد
آمریکا تا همین پس فردا نابود می شود. لنین( 1920): آمریکا در حال نابودی است. استالین( 1940): امپریالیسم زیر گامهای آهنین پرولتاریا خرد خواهد شد. مائو( 1960): سقوط امپریالیسم آمریکا بزودی رخ می دهد. فیدل کاسترو(1980): امپراطوری آمریکا بزودی فرومی پاشد. آیت الله خمینی( 1985): لکن آمریکا در حال از بین رفتن است. هوگو چاوز(2000): آمریکا در حال نابودی است. آیت الله خامنه ای(2001): آمریکا و دشمنان در حال نابودی هستند. احمدی نژاد( 2005): آمریکا و اسرائیل در حال فروپاشی است. احمدی نژاد( 2006): آمریکا بزودی نابود می شود. احمدی نژاد( 2007): آمریکا تا همین پس فردا نابود می شود. احمدی نژاد مناسبات فعلی جهان دوام نمی یابد و آمریکا نابود می شود.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

shemiranian - ایران - تهران
یک. . آقای جعفری . شما تنها کسی نیستی که چنین نامه هایی به چنین افرادی مینویسد.اینان سالهاست که در گوششان پنبه که نه چوب پنبه فرو کرده اند .از سال شصت که دسته دسته از جوانان برومند این آ ب و خاک که حتی اسمشان را هم نمیدانستند به جوخه های اعدام سپرده شدند تا سال شصت و هفت که در ز مان ریاست جمهوری رییس جمهور امروز سبز !!!! هزاران زندانی که برخی از آ نان مدت حبس اشان رو به اتمام بود اعدام و در گورهای دسته جمعی ناشناس دفن شدند.بله سالهاست آ قایان کر و کورند.دیکتاتور ها آ شنا و غیر آ شنا نمی شناسند ندیدید که با زن سعید امامی چه کردند؟.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

shemiranian - ایران - تهران
دو 2. آقای جعفری. بله از این نامه ها فراوان نوشته شد...آقای زالزاده روزنامه نگار یادتان ست؟. به رفسنجانی که عامل اصلی بیش از پنجاه ترور از فعالان سیاسی در دوران اقتدارش بود نامه سرگشاده ای تحت عنوان بگذارید اذان بی وقت بگویم نوشت اما دو روزبعد در حالی که دسته گلی برای خانواده اش گرفته بود و به خانه میرفت ربوده شد و جسد تکه تکه شده اش در ماشین اش پیدا شد.اما آقای جعفری در آن زمان نه تنها آقایان که همه ما کر بودیم و یا خود را به کری زده بودیم و یا منطق امان این بود که اعدام ها به ما چه مربوط است ما که مجاهد نیستیم ما که کمونیست نیستیم ما که ملی را و جمهوری خواه نیستیم ما که سلطنت طلب نسیتیم ما اصلاح طلبیم ما فقط کمی رفرم میخواهیم و امروز که نوبت خود ماست به قول برشت دیگر کسی نیست که یاریمان کند و باید دست به دامن بشرا بشویم!!!! عجب سرنوشت غم انگیزی است؟.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

shemiranian - ایران - تهران
سه(3). آقای جعفری عزیز. اما نه ما هنوز به مرحله ای نرسیده ایم که کسی نباشد به یاریمان بشتابد .ما هنوز آنقدر قدرتمندیم که حکومت از سایه امان و حتی از سکوتمان وحشت دارد.به جای دخیل بستن به بشرا !!!!! باید از قدرت خودمان استفاده کنیم امروز مبارزه مردم ایران تجربه ایست چند ده ساله که از مشروطه خواهی شروع میشود و تا امروز میرسد با اتحاد همه نیروهای مبارز و با احترام به همه اندیشه های سیاسی واستفاده از تمامی تجربه های آنان سرنگونی حکومت ملاها کاریست بس آسان و میبینیم که آخوند ها به گفته آن دیپلمات ایرانی در نروژ که به صف مخالفان پیوست یکی از مهمترین بر نامه هایشان این بوده و هست که مخالفان حکومت متحد نشوند و این حربه ایست که باید از دست ملاها بیرون بکشیم.اتحاد تنها راه نجات است.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

azadi - ایران - کرج
ظاهرا دوستان به این اعتقاد ندارند که حکومت فعلی(اسلامی،دیکتاتوری،ولایت فقیه و...)کمترین ارزشی برای انسان و کرامت انسانی قائل نیست به گفته یکی از دوستان بسیار مذهبی ام "کل حیات یعنی تمام کرات و موجودات بی جان و جان دار و هر چه که هست برای فاطمه زهرا به وجود امده اند" و بقیه ما جزء غازورات به حساب می اییم به هر حال این دوست عزیز که این نامه ریبا و دردمندانه را زحمت کشیده اند و نوشته اند به احتمال زیاد به ان دنیا اعتقاد دارند ولی اگر ان دنیایی وجود نداشته باشد تمام این کلمات ناله هایی از سر ضعف و ترحم می باشد "لطفا بیدار شویم و اگاه، این دجالان واربابانشان را فقط و فقط باید به زباله دان ریخت نه چیزی بیشتر"
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

فضول میرزا - سوئد - استکهلم
تو گفتی ولی کو گوش شنوا !؟ البته سزای ملت احمقی که ندیده و نشناخته پشت یک آخوند پاچه ورمالیده راه افتادند و عکسش را در ماه دیدند و چشم بسته از او فرمان جهاد میخواستند، همین است! من دلم بیشتر به آن نسل دوم و سومی میسوزد که آش نخورده و با دهانی سوخته، بایستی تاوان حماقتهای پدرانشان را پس بدهند!
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

barbud_daneshmand - بلزیک - گنت
من اضافه میکنم:بشرا:بابا جان مگر شما خودتان زمان شاه زندان نبودید و مگر در زندان ساواک به ان رفیق کمونیست خود که با هم خوراک میخوردید نگفتید که در حکومت اسلامی سر سوزنی به کسی ظلم نخواهد شد؟!. بشرا:اقا جان شما که خود سختیهای زندان را کشیدهاید؟!چگونه اجازه میدهید کسی را بجرم ابراز عقیده زندانی کنند:؟!!!مگر خود شما به حکومت شاه ایراد نمیگرفتید؟!!. و در پایان اضافه میکنم اگر انقلابی بشود من معتقدم باید امثال خامنه ایی را در کلینیک روانی بستری و مداوا کرد!یک انسان سالم که خودش طعم زندان را چشیده است هرگز راضی نمیشود این رفتار را با دیگران بنماید!!مگر بیمار باشد که هست؟!!!. خرد چراغ راهتان باد.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

pelle - سوئد - استکهلم
khosh bavar - ایران - یزد-خوش باور جان واقعا گل گفتی ،من وقتی عکس دختران بن لادن را بدون حجاب و با آن شکل و شمایل با یک آرتیست لبنانی دیدم خیلی تعجب کردم . این مردکه عرضه نداشته دختران خودش را زیرحجاب و برقه پنهان کند ولی تمام عقده وزورش را سر زنان بیچاره افغان در آورد و با جبرو زور آنها را وادار به داشتن چنین حجاب وحشتناکی کرد. یک از پسرانش بنام عمر هم با یک زن بریتانیائی ازدواج کرده که عکس آنها را مانند فتومدلها در روزنامه ها چاپ کردند. تمام این دیکتاتورهای اسلامی فقط سگ هستند برای پاچه گرفتن مردم بیچاره ولی درخانواده خودشان یک موش ترسو بیشتر نیستند و کسی از آنها حساب نمیبرد.درست مثل بن لادن که درموقع حمله آمریکا زن بیچاره اش را سپر بلای خودش کرد و باعث مرگ او شد.
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

مسلمان ایرانی - ایران - شیراز
اقای جعفری اگه خاطرات یکی از همکلاسی های خود بشرا جون رو میشنیدی چی میگفتی؟؟؟؟
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

khosh bavar - ایران - یزد
pelle جان, خودت گلی, پس تا بعد !
چهار‌شنبه 14 اردیبهشت 1390

Sappho - ایران - اصفهان
khosh bavar ایران-یزد..خوشی جونم بدفرم کیف کردم از کامنتت و خییلی هم خندیدم . یاد زنان بازیگر سریالهای جمهوری اسلامی افتادم که من همیشه میگم در همون حینی که یاد ما میدند دخترای خوووبی باشیمو بدون اجازه ی بابا آب نخوریم و چه خشونت هایی رو توجیه نمی کنند در حالی که خودشون از قشر قوی هستند و خییلی کمتر درگیر این مشکلاتند و..... با پول این پروپاگاندا بازی کردناشون چه عیاشی ها که نمی کنند ! پس شاد و خندان و مهم تر از اون شادی پراکن باشید !
پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390

Atheist-0 - کانادا - ونکوور
اجازه دهید من از جانب بشرا خانم پاسخ شما را بدهم. اگر ددی ما اینکارها را نمیکرد که ما صاحب این مال و املاک و هواپیمای خصوصی و ماشین های ضد گلوله نبودیم . شما فکر میکنید با اجرت روضه خانی ددی میتوانست پول موادش ر ا جور کنه یا توقع دارید مثل هزاران پدر های معتاددیگر من و خواهر هام را باید میفرستاد براش پول موادش را در بیاریم. راستی که شما چقدر بیمنطق هستید. تازه ددی خودش با امام زمان در تماسه اگر کارهاش بد بود که اقا بهش میگفت. بعدشم مگه خود خدا بداد بنده هاش رسیده که ددی که فقط نماینده اشه بداد کسی برسه. اخ دیرم شد باید میرفتم ارایشگاه.
پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390

hamzehveronique - ایران - تهران
آیدی بشرا رو بده شاید مخشو زدیم-
پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390

khosh bavar - ایران - یزد
Sappho جون, برای اولین بار میخوام یک راز top secret خودم را برای شما, پله عزیز و هزاران کاربر محترم افشا ! کنم, و ان اینکه بهنگام نوشتن کامنتم یکجوری هم بشما دوستان باصفا و وفادارم فکر میکنم ( مسئولان محترم سایت جای خود دارد ) که چطور و بامزه تر و نوتر بنویسم که باعث از بین رفتن خستگیمان از سیاست و اهانتهای سایبری بشه ! پس تا بعد دوست همیشه مشوقم. شاد و باهم باشیم !
پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390

hamrah-sabz - آمریکا - لوس آنجلس
Dear Khosh Bavar. با درود،. خوش باور عزیز حق با شماست.من از زمان انقلاب به بعد در مورد مسائل ایران مخصوصا بسیار جدی هستم ولی‌ این را هم میدانم که در این سایت‌ها با بحث و بگو بگو دردی از کسی‌ دوا نمی میشه،بنابرین شاید با کمی‌ طنز بتوان حداقل اگر چیزی یاد نمیدهیم لبخندی به لب بیا وریم.به قول دوست عزیز همیشه شاد و شادی آفرین باشیم.
جمعه 16 اردیبهشت 1390

ali2010dubai - امارات - دبی
shemiranian - ایران - تهران . کامنتت عالی گذاشتی مخصوصن اونجا ک گفتیlt;اذان بی وقت بگویمgt; خیلی عبارت پر مغزی بود منو تکون داد این حرفت خیلی بار معنایی داشت نمیدونم بقیه میدونن یا نه؟ علی .دبی
جمعه 16 اردیبهشت 1390

khosh bavar - ایران - یزد
hamrah-sabz : با درود و سپاس فراوان بر شما دوست با وفا و گرامیم ! شما باور بفرماید با توجه به اینکه خیلی از ایرانیها در فرنگ بسر میبرنند, هنوز این جدیت و برخورد تند خود را از یاد نبردند و خونسردی را از غربیها یاد نگرفتند و از طرفی یکی از موثرترین و بیجوابترین روش مبارزه در سیستمهای دیکتاتوری " طنز سیاسی " است که دشمن و انهم از نوع مذهبیش را مات و مبهوت میکند و و و ! بهرحال از پشتبانی و حمایت شما عزیزان بسیار سپاسگزارم که به من قدرت و دلگرمی میبخشد. و از طرفی خیلی جالب و خوشحال کننده است که میبینم امثالی مثل شما در پایان نظرتان شادباش میفرستید که باعث " وحدت و یکدلی " خواهد شد . شاد و باهم باشیم !
جمعه 16 اردیبهشت 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.