آلپاچینو در یک نگاه؛ اسطوره معتاد هارلم که ستاره شد
▪ آلپاچینو
▪ تاریخ تولد: ۲۵ آوریل ۱۹۴۰
▪ محل تولد: نیویورک
▪ دلیل اشتهار: بازی در فیلمهای پدرخوانده و بوی خوش زن
«آل پاچینو» راه اشتهار و ستارگی را از تئاترهای نیویورک آغاز کرد و پس از ورود به سینما به دلیل حضور در فیلمی بزرگ چون «پدرخوانده» که نامزدی اسکار بهترین بازیگری را برایش به ارمغان آورد، بسرعت تبدیل به یک ستاره تابناک شد. در دهه هفتاد میلادی، پاچینو هم میان منتقدان و هم طرفداران عادی سینما یک چهره پرطرفدار و محبوب بود و با بازی در شماری فیلم عالی چون «سرپیکو» در نقش یک پلیس واقعی که نامزدی اسکار را برایش داشت، پدرخوانده ۲ (نامزدی اسکار)، بعدازظهر سگی (نامزدی اسکار) و عدالت برای همه (نامزدی اسکار) موقعیتش را بهبود بخشید. در دهه هشتاد این بازیگر بزرگ فقط در شمار کمی فیلم بازی کرد اما در دهه نود، باز هم حضور پرشمار در فیلمهای موفقی چون بوی خوش زن (برنده اسکار)، گلن گری گلن راس (نامزدی اسکار)، التهاب (دنیرو هم در این فیلم بود) و نفوذی (با بازی راسل کرو) داشت.
پاچینو، به عنوان یکی از قدرتمندترین بازیگران تاریخ سینما که روز به روز بر قدرتش افزوده میشود، در سال ۲۰۰۰ به بعد هم در شماری فیلم خوب چون «بیخوابی»، «یارگیری» و «دو نفر برای پول» بازی کرده است.
▪ شغل: بازیگر، کارگردان، نویسنده
▪ نوع بهترین نقشها: درام جنایی
▪ نقاط برجسته کارنامه: پدرخوانده ۲، سرپیکو، پدرخوانده
▪ اولین نقش مهم: وحشت در نیدل پارک (۱۹۷۱)
حسن بزرگ کار پاچینو در این است که در تمام طول دوران کاریاش که کمکم به چهل سال نزدیک میشود همواره جزو بهترینهای حرفهاش بوده است و این خوب بودن چنان است که با نگاه به کارنامه این هنرپیشه شماری از بهترین فیلمهای تاریخ سینما پیش چشم نگرنده ردیف میشود.
این هنرپیشه در محله هارلم شرقی به دنیا آمده، در برانکس جنوبی رشد کرده و سپس به مدرسه بازیگری رفته، اما در سن هفدهسالگی از آن مدرسه اخراج شده است. سالهای بعد را او مدام در حال تغییر شغل بوده است، در حالی که به تنهایی بازیگری هم میخوانده و در تئاترهای نهچندان مهم برادوی ظاهر میشده است. در سال ۱۹۶۶، پاچینو برای تحصیل و تمرین در «اکتورز استودیو» پذیرفته شد و پس از یک کار با «جیمز ارل جونز»، در نمایش «سرخپوست برانکس را میخواهد» در نقش یک جوان خشن خیابانی، جایزه بهترین بازیگر تئاتر موسوم به «ابی» را در فصل تئاتری ۱۹۶۸۱۹۶۷ به دست آورد. یک سال بعد، او با بازی در نمایش «آیا ببر هم کراوات میزند؟»
اولین نمایش خود را در برادوی اجرا میکند. این نمایش با اینکه پس ازچهل اجرا متوقف میشود، اما پاچینو بخاطر بازی در نقش یک معتاد موادمخدر بسیار تحسین میشود و جایزه «تونی» را هم به دست میآورد. در سال ۱۹۶۹، پاچینو با بازی در فیلم نه چندان موفق «من، ناتالی» وارد سینما میشود. پس از اولین تجربه کارگردانی تئاتر در سال ۱۹۷۰ با نمایش «موشها»، یک سال بعد از اولین فیلمش با فیلم «وحشت در نیدل پارک» به روی پردههای سینما باز میگردد و باز هم نقش یک معتاد را بازی میکند. برای نزدیک شدن به نقش او و همبازیاش «کیتی وین» تحقیقات گستردهیی را میان موادفروشان و نیز کلینیکهای ترک موادمخدر انجام میدهند. با اینکه فیلم چندان موفق نمیشود، اما «پاچینو» را منتقدان بسیار تحسین میکنند. فیلم بعدی او حماسه مافیایی «فرانسیس فورد کاپولا» به نام «پدرخوانده» است.
پاچینو در نقش «مایکل کورلئونه» در نقش پسر یک پدرخوانده مافیایی که مجبور میشود شغل خانوادگی را ادامه دهد، به مقام یک ستاره بزرگ میرسد و بخاطر اجرای پر از طراوت و پر از روح و تازگی این نقش نامزد اسکار بهترین هنرپیشه نقش مکمل میشود. فیلم بعدی او «مترسک» کمتر از این فیلم گرما داشت، اما پس از آن «پاچینو» در فیلم پلیسی «سرپیکو» درخشان ظاهر میشود، همچنان که این حضور درخشان در فیلم «پدرخوانده ۲» هم تکرار میشود و سومین نامزدی اسکار را برای پاچینو به ارمغان میآورد. درام حقیقی «بعدازظهر سگی» که در آن «پاچینو» نقش یک سارق را بازی میکند تا با سرقت یک بانک پول لازم برای عمل جراحی رفیقش را به دست آورد، یک موفقیت دیگر است که دیگر برای طرفداران این هنرپیشه عادی شده است.
اما در سال ۱۹۷۷، فیلم «بابی دیرفیلد» که یک فیلم در مورد مسابقات اتومبیلرانی بود فاجعه از کار درآمد. بعد از آن پاچینو یک بار دیگر به برادوی بازگشت و دومین جایزه «تونی»اش را بخاطر بازی در نمایش «تمرینات بنیانی پاولا هاول» به دست آورد. پس از بازگشت به هالیوود او در فیلم «عدالت برای همه» ظاهر شد که اگرچه چندان هم منتقدان را تهییج نکرد اما سینمادوستان را یک بار دیگر با شکوه بازی آلپاچینو آشنا ساخت.
فیلم بحثبرانگیز «گشتزنی» ساخته ویلیام فریدکین فیلم بعدی پاچینو بود که در آن نقش یک پلیس نیویورکی را در دادگاه یک قاتل سریالی که هموسکسوالها را به قتل رسانده بود بازی میکرد. این فیلم هم چندان فیلم درخشانی نشد، همچنان که کمدی «نویسنده، نویسنده!» و فیلم خشن و بازسازی شده «صورت زخمی» به رغم تمام زیباییشان نتوانستند اوجی دوباره برای این هنرپیشه افسانهیی باشند.
اما به هرحال، هماکنون این فیلم از معروفترین و محبوبترین فیلمهایی است که «آلپاچینو» بازی کرده و هر سال که میگذرد و فیلمهای جدید خشن میآیند طراوت بازی این هنرپیشه در «صورت زخمی» بیشتر خود را به رخ میکشد. به هرحال، اینها با اینکه چندان هم آثار درخشانی نبودند، اما هیچکدام نمیتوانستند مقدمهیی برای شکست مقدر فیلم تاریخی «انقلاب» در سال ۱۹۸۵ باشند و آن را پیشبینی کنند. این فیلم با بودجه بیست و هشت میلیون دلار ساخته شد اما در فروش کلی فقط توانست یک میلیون دلار بفروشد. پس از آن فیلم، «آل پاچینو» خودش را از منظر تماشاگران مخفی کرد و فیلم خودش را به نام «Local Stigmatic» کارگردانی کرد و این فیلم البته به جز یک نمایش کوتاه در موزه هنرهای مدرن نیویورک، اکرانی نداشت. این دوران دوری پاچینو از سینما را رقم زد، با اینکه در همین دوره هم در اخبار سینمایی همیشه نام او در فیلمها به عنوان شایعه بود، اما او در این چهار سال هیچگاه در فیلمی ظاهر نشد.
در نهایت در سال ۱۹۸۹، پاچینو با فیلم پرهیجان «دریای عشق» به دنیای سینما بازگشت. فیلم بسیار موفق و پرفروش بود و ناگهان پاچینو دوباره عنوان ستارگیاش را بازیافت. سپس یک نقش کاملا متفاوت در نقش یک گانگستر در فیلم «دیک تریسی» ششمین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد. «پدرخوانده ۳» فیلم بعدی این هنرپیشه بود که آنطور که باید انتظار میرفت با موفقیت تجاری و البته انتقادی روبرو نشد.
در سال ۱۹۹۱، فیلم کمدی رمانتیک، «فرانکی و جانی» یک فیلم موفق بود، اما سال بعدش برای «پاچینو» سال موفقتری بود و فیلمهای تحسینشده «گلن گری گلن راس» و «بوی خوش زن» را بازی کرد که در این فیلم دوم «آل پاچینو» برنده جایزه اسکار شد. پاچینو در سال ۱۹۹۳ در فیلم «راه کارلتیو» با «برایان دی پالما» دوباره همکاری کرد و سپس در فیلم عالی و تحسین شده «التهاب» ساخته «مایکل مان»، در نقش مقابل «رابرت دنیرو» نقش یک پلیس خودرای را بازی کرد.
فیلم سیاسی «سیتی هال» فیلم بعدی او بود، اما حضور اصلی پاچینو در سال ۱۹۹۶، نویسندگی، کارگردانی و بازی در فیلم «در پی ریچارد» بود که اهمیت و اعتباری مضاعف به «آلپاچینو» داد. در سال ۱۹۹۷ پاچینو در مقابل دو ستاره جوان هالیوودی بازی کرد، اول در «دانی براسکو» با «جانی دپ» همبازی شد و سپس با «کیانو ریوز» در «وکیل مدافع شیطان» حاضر شد. نقشهای بعدی او در «نفوذی» و «هر یکشنبه» چندان توجهی جلب نکردند و سپس در سال ۲۰۰۰ او در فیلم «کافه چینی» براساس نمایشنامهیی به همین نام بازی کرد. این فیلم دوری دو ساله او را از پرده سینما پایان داد و سپس پس از یک دوری دو ساله دیگر، پاچینو در سال ۲۰۰۲ با چهار فیلم «بیخوابی»، «سیمون»، «مردمی که میشناسم» و «یارگیری» جزو پرکارترین بازیگران بود.«پاچینو» به هرحال جزو بهترینهای بازیگری است. او در طیف وسیعی از نقشها همواره درخشیده و به جماعت سینمارو ثابت کرده که او یک بازیگر همهفن حریف، انرژیک، پرتوان و ماجراجوست. شاید در این صفات او در تاریخ سینما بیهمتا باشد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|