موسیقی عامیانه در ایران؛ ترانه‌های دو رگه


موسیقی عامیانه در ایران؛ ترانه‌های دو رگه

شاخه‌ای از موسیقی عامیانه ایران معروف به موسیقی کوچه و بازار در سال‌های سی و چهل خورشیدی، تمایل به آمیزش با موسیقی غیر ایرانی، عمدتا موسیقی هندی و عربی، پیدا کرد.

سبب اصلی این تمایل را بی‌تردید باید در ایستایی موسیقی سنتی جستجو کرد که بی توجه به نیاز نسل جوان‌تر نوسازی و نوآوری را نمی‌پذیرفت. نیاز البته پرتوان‌تر از آن بود که با پرهیز و ممنوعیت از بین برود و با همه دشواری‌ها، دگرگونی‌هایی را، حتی در محدوده موسیقی سنتی پدید آورد.

آفرینش ترانه‌های کما بیش نوآورانه در آن سال‌ها برآیند این نیاز بود. ولی این ترانه‌ها نیز به سبب زبان رسمی و فاخری که داشتند، نمی‌توانستند مورد توجه همه مردم، به ویژه قشرهای فرودست جامعه قرار بگیرند.

از سوی دیگر موسیقی عامیانه نیز میدان عمل محدودی پیدا کرده بود و به رسانه‌های عمومی راه نداشت. در برابر، آن چه به صورت صفحه گرامافون از کشورهای همسایه می‌آمد، با ریتم‌های تند و تیزی که داشت، کنجکاوی و علاقه جوانان را به سوی خود می‌کشید. ترانه‌های عربی به دلیل ملودی‌های غمگنانه شبیه به موسیقی سنتی ولی با اجرای تاثیرگذار ارکسترهای بزرگ و ترانه‌های هندی با ریتم‌های ترکیبی پیچیده، در این میان دست بالا را داشتند.

گرایش جوانان به سوی موسیقی عربی و هندی بعضی از سازندگان موسیقی عامیانه را بر آن داشت که از عناصر این دو موسیقی به ویژه عربی برای ساخت و پرداخت ترانه‌ها استفاده کنند. گاه کلام فارسی را بر روی آهنگ‌های بیگانه می‌گذاشتند و در واقع آن‌ها را دوبله می‌کردند و گاه با تکیه بر ریتم‌ها و ملودی‌های بیگانه، ترانه‌هایی شبیه، پدید می‌آوردند.

مهم‌ترین خریداران این گونه ترانه‌های دو رگه و گاه چند رگه نیز کافه رستوران‌های شبانه بودند که بعدها به کاباره تبدیل شدند و نیز رادیوهای جانبی مثل رادیو نیروی هوایی.

"قاسم جبلی" را می‌توان اگر نه مبتکر، دست کم ترویج دهنده این نوع موسیقی به شمار آورد: صدا و ترانه‌های عربی‌گونه او در سال‌های سی و چهل خورشیدی مشتاقان بسیار داشت.

قاسم جبلی در سال ۱۳۰۵ خورشیدی در تهران زاده شد. هنگام تحصیل در دبستان و دبیرستان صدای رسای خود را کشف کرد و در زنگ تفریح برای همسالان خود آواز می‌خواند.

البته او فکر نمی‌کرد روزی، برای آواز خوانی حرفه‌ای پشت میکروفن برود. قاسم که در نوجوانی به باشگاه‌های ورزشی می‌رفته است خود توضیح می‌دهد که چه شد که کارش از بوکس و وزنه برداری به دیدار با اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد کشیده است.

جبلی می گوید: ""در باشگاه، ازصفحه صدای تاج اصفهانی را شنیدم و بی اختیار شروع به تقلید از او کردم، بدون این که چیزی از دستگاه و ...بدانم. همه تحسین کردند و گفتند چه قدر عالی بود. یکی گفت که باید پیش استاد مهرتاش بروم. همین کار را کردم...."

جبلی می‌گوید که از جوانی با زبان عربی آشنا بوده و خیلی از آیات قرآن را از حفظ می‌خوانده است. او این دانش زبان را در سفر به مصر کامل کرد. سفری که طی آن با "بلبل شرق"، ام کلثوم نیز دیدار داشته است.

"تمام قرآن را حفظ بودم و عربی را خوب حرف می‌زدم. بیست و سه سالم بود که رفتم به مصر و خانم ام کلثوم را دیدم که گفت شما لهجه هم ندارید."

شهرت جبلی پای او را به رادیو نیز باز کرده است. البته با اسم مستعار "فرهمند". در آغاز با "برادران معارفی" کار می‌کرد ولی چون با آهنگسازی او موافق نبودند، از آن‌ها جدا شد و به سراغ آهنگسازانی رفت که بیشتر به شیوه او متمایل بودند؛ مثل عباس شاپوری، شاپور نیاکان، اسدالله ملک، عماد رام، ابراهیم سلمکی و منوچهر گودرزی.

کار با شاپوری به ویژه سخت مورد علاقه او بوده، چون او نیز ترانه‌های دو رگه عمدتا در آمیزش با نواهای عربی می‌ساخت و غیر از جبلی برای اجرای آن‌ها از خوانندگان زن و مرد دیگر نیز استفاده می‌کرد. ترانه معروف "شانه" با شعری از ناصر رستگارنژاد‌، در واقع دوبله ترانه "فیروز" خواننده لبنانی بود که با تنظیم شاپوری و با صدای پوران پخش می‌شد.

قاسم جبلی، به عنوان نماینده برجسته موسیقی عامیانه دو رگه به ویژه موسیقی آمیخته با نواهای عربی، که در سال‌های سی و چهل، شهرتی آن‌چنان فراگیر پیدا کرد که از مرزهای ملی نیز فراتر رفت.

می‌گویند شهرت او در کشورهای عربی در کناره خلیج فارس چیزی همپای شهرت خوانندگان برجسته عرب بوده است. شیوخ عرب غالبا برای جشن‌های خود از او دعوت به عمل می‌آوردند. همین برنامه‌ها و کنسرت‌های برونمرزی مدتی او را از همکاری با رادیو بازداشت. چند سالی بعد که از نو خواست این همکاری را برقرار کند او را نپذیرفتند، به این دلیل که "صدایش مایه عربی دارد."

به گفته خود او هنوز هم رابطه‌اش با شیخ نشین‌ها حسنه است و می‌رود و می‌آید. گاه نیز سفرهایی به اروپا و آمریکا دارد. خیلی‌ها او را "فرید‌الاطرش" ایران می‌نامیدند. ولی به گفته عارف ابراهیم پور، نوازنده‌ای که سال‌ها با او همکاری داشته، او بیشتر از شیوه ام‌کلثوم پیروی می‌کرده است.

ابراهیم پور می گوید: "ایشان چون در مایه‌‌های بالا می‌خواند بیشتر از سبک ام‌کلثوم تقلید می‌کرد. صدایشان تنور بود و نمی‌شد مثل عبد‌الوهاب شهیدی و یا فرید‌الاطرش بخواند...."

صدا و ترانه‌های قاسم جبلی در آن سال‌ها حتی به محافل بزرگان نیز راه می‌یافته و از جمله می‌گویند که ثریا اسفندیاری، ملکه سابق ایران سخت عاشق صدای او بوده و به همین جهت نیز مدتی پخش صدایش را از رادیو ممنوع کرده بودند.

ماجرا را از خود جبلی پرسیدم که در پاسخ گفت: "عده‌ای از آلمان آمده بودند از من بپرسند که چطور شد که خانم ثریا عاشق شما شد. گفتم عاشق من نبود، عاشق یکی از آهنگ‌های من بود. "دنیا زتو سیرم/ بگذار تا بمیرم". این را خیلی دوست داشت. حتی در آلمان آن را می‌شنید. بعد هم که آمدند به ایران از من خواستند بروم ولی نرفتم، مخصوصا!"
porharfi - هلند - آرنم
آن صداهایی که کوچه بازاری نامبرده میشن..تنها/*.علی نظری/حسن شجاعی/. سوسن*/ ...ودیگران برایم تاب شنیدنشان نیست!!!....
پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390

bawafa1385 - المان - هامبورگ
خوب دقت کنید بدبختی و بیچارگی یک ملتی از کجا شروع میشود و بانیان این بیچارگی چه کسانی هستند. دست های ناپاک . خود فروخته و استعمار زده. خانم ثریا پهلوی ملکه یک مملکت حق ندارد از صدای خواننده ای لذت ببرد. خواننده خق ندارد صدای خوش داشته باشد. زیرا ممکن است طرفداران بیشماری پیدا کند. این دستهای کثیف و نوکران استعمار که در گوشه کنار ارگانهای اداری و گاها در رده بالا تصمیم گیری هستند صدای یک خواننده را ممنوع میکنند چون یک انسان والا مقام یعنی ملکه یک مملکت نسبت بان صدا ابراز تمایل میکند . حال حساب کنید که فاجعه از کجا شروع میشود و بکجا ختم میشود . این هست یک شمه کوچکی از سرنوشت مردم کشوری که گرفتار تصمیم گیریهای احمقانه افرادی که بنا حق مسئولیت کار های بزرگ را عهده دارند. به تعبیر دیگر مسئولینی با معز های کوچک اما میز های بزرگ .
پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390

feminism - انگلستان - لندن
ثریا اسفندیاری ملکۀ جذاب و زیباروی سابق ایران از تو خواست که به دیدارش بروی و تو نرفتی !! Ya right دروغ که استخون نداره راهِ گلویت را ببنده (مخصوصأ) تو که حافظ قران هم هستی !!
پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390

porharfi - هلند - آرنم
منوچهر سخایی ...خواننده کلاغها ..بله دوسش دارم ..بذار امشب بخوابم . در گذشت ...روانش شاد
پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390

poriyaye_vali - قطر - دوحه
i‎. اه خدا دل من...اه تنها دل من...دلم تنگ ودلم تنگ..دلم با لاله همرنگ..بنالم تا بسوزه مگه ...به حال من دل من...چه تنهایی مثال ....بیابونه دل من ...پریشونه دل من...ایرج سخایی عزیز هم بار سفر رو بست...خدا بیامرزدش
جمعه 9 اردیبهشت 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.