بررسی روزنامه های صبح تهران – چهارشنبه31 فروردین
نگران اقتصاد کشور، دیکتاتورهای منطقه و پایان کار کاسترو
جهش سکه طلا، خبر رو به پایان بودن ماخذ نفت، ابراز نگرانی برای وضعیت اقتصادی کشور، انتقاد از سکوت و بی سامانی دستگاه دیپلماسی در برخورد با حوادث منطقه و کشمکش های سیاسی و سال شلوغی که در پیش است از جمله مطالب روزنامه های امروز تهران است که پایان کار فیدل کاسترو رهبر کوبا را هم با اهمیت دیده و پرسیده اند که دیگر چه کسی می خواهد دیکتاتور شود؟
نگرانی های اقتصادی برای سال در پیش
"قوای سه گانه بر منافع نفتی نظارت می کنند" تیتر اول جام جماست، خراسان خبر داده "مجلس نظارت بر عملکرد وزارت نفت را به هیاتی متشکل از قوای سه گانه واگذار کرد"، رسالت از قول رییس بانک مرکزی نوشته "تحریم را لغو نکنید قیمت نفت 150 دلار می شود" و روزگار از زبان وزیر نفت خبر داده که "عمر مخازن نفتی به سر آمده است".
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشته مروری بر شرایط اقتصاد ایران در سال گذشته و تهدیدها و فرصتهای سال جاری میتواند تا حدودی به درک وجه تسمیه سال 90 کمک کند. ایران، سال 89 را درحالی به اتمام رساند که موضوعات متعددی در حوزه اقتصاد تا حدود زیادی بلاتکلیف ماند و نهایی شدن رویه هایی که قرار است در حوزه اقتصادی در پیش گرفته شود به سال 90 موکول شده است.
اجرای مراحل جدید قانون هدفمندی یارانهها، آغاز سایر مقولات هفتگانه طرح تحول اقتصادی در بخشهایی مانند اصلاح نظام مالیاتی، تحول نظام بانکی و تحولاتی در سیاستهای پولی خصوصاً حذف صفر از پول ملی از جمله این موضوعات نهایی نشده به حساب میآیند. عدم تصویب لایحه بودجه سال 90 در سال 89 و موکول شدن بررسی و تصویب این لایحه بسیار مهم به سال جاری از جمله دیگر مسائلی است که ناتمام ماندن و نهایی نشدن این پرونده در موعد مقرر، دغدغههای فراوانی را برای همگان ایجاد کرده است.
به نظر روزنامه جمهوری اسلامی مسئولان باید بدانند نفی تحریم، کتمان چالشها و نگفتن مشکلات به مردم و نامحرم تلقی کردن آنان نه تنها کمکی به کشور نمیکند بلکه باعث میشود موفقیتهای مسئولان و مردم در عبور از چالشها و حرکت به سمت قلههای پیروزی، کمتر به چشم بیاید. نامگذاری سال 90 به "سال جهاد اقتصادی" زمانی میتواند آنگونه که مورد نظر بوده به تقویت روحیه جهاد در جامعه کمک کند که مسئولان کشور دایره مشارکت عمومی را برای اتخاذ تصمیمات خطیر خصوصاً در مسائل اقتصاد وسیعتر کنند و با استفاده هرچه بیشتر از نقطه نظرات کارشناسان مستقل اقتصادی این احساس عمومی را به جامعه منتقل نمایند.
یاسر ملایی در سرمقاله دنیای اقتصاد با اشاره به این که اولویت اول اقتصادی دولت در سال نود، ایجاد تحرک اقتصادی و خارج کردن اقتصاد ایران از رکود است. نوشته یک روی سکه این سیاست، انبساط پولی است و روی دیگر سکه، کاهش نرخ بهره که در قالب بسته سیاستی بانک مرکزی در سال نود، به بانکهای کشور ابلاغ شده است. در واقع، انتظار می رفت که با افزایش عرضه پول، نرخ بهره نیز کاهش داده شود. با کاهش نرخ بهره، تقاضا برای دریافت تسهیلات در کشور افزایش خواهد یافت و دولت انتظار دارد که از این طریق، سرمایهگذاری و تولید رونق بگیرد. با اتخاذ این تدابیر، به همراه سیاستهای مالی انبساطی و افزایش مخارج دولت، به احتمال زیاد، طی امسال و سال آینده شاهد رونق نسبی در اقتصاد خواهیم بود.
به نوشته این مقاله یک بار دیگر، با بهرهگیری از درآمدهای ناشی از افزایش قیمت نفت، یک دوره رونق نفتی دیگر در پیش خواهد بود؛ اما سوال مهمی که وجود دارد، تاثیر این سیاستها بر تحقق اهداف بلندمدت توسعهای کشور و به طور خاص، دستیابی به رشد اقتصادی متوسط ۸ درصد در سال است. به نظر میرسد که با وجود جذابیت و اثر بخشی شوک پولی و مالی در کوتاهمدت، عوارض جانبی این سیاستها، ما را از دستیابی به رشد بالا و باثبات اقتصادی دور کند.
دنیای اقتصاد نوشته یکی از مهمترین پیشنیازهای رشد اقتصادی قوی و پایدار، وجود ثبات اقتصادی و مدیریتی در یک کشور است. ریسک و عدمقطعیتهایی که به صورت طبیعی در ذات سرمایهگذاری و تولید وجود دارد، روی انگیزه آحاد اقتصادی اثر منفی میگذارد. هرچقدر عدم قطعیت و ریسکهای محیطی در یک اقتصاد بیشتر باشد، انگیزههای سرمایهگذاری آحاد اقتصادی کاهش خواهد یافت و در نتیجه، رشد اقتصادی نیز کاهش مییابد.
مریم فکری در گزارشی در سیاست روز نوشته بازار بیکاری با وجود ورود متقاضیان جدید کار چنان امروز سکه شده که دولت به فکر ایجاد 5/ 2 میلیون شغل در سالجاری افتاده است، اما به اعتقاد کارشناسان حوزه کار، ایجاد اشتغال نیازمند منابع کافی، نرخ رشد اقتصادی بالا، تورم پایین و بالا بردن ظرفیت تعاونیها و بخش خصوصی است و تا این شرایط مهیا نباشد، نمی توان به اهداف مورد نظر دست یافت.
همین روزنامه در گزارش دیگری نوشته تامین مسکن مقولهای است که همواره ذهن مردم و مسئولان را به خود مشغول کرده است و جوانان کشور زمان تشکیل خانواده تمام تلاش خود را بهکار میگیرند تا شاید بتوانند با خرید مسکن هرچند هم کوچک، از اجارهنشینی و پیامدهای آن رهایی پیدا کنند، اما هنوز هم با وجود تلاشهایی که برای تامین مسکن آنها صورت گرفته است، بسیاری از این قشر قدرت خرید مسکن ندارند.
مردم سالاری نوشته داستان ارائه سوخت به شرکت های هواپیمایی ایرانی که از دی ماه سال گذشته و با بالارفتن قیمت بنزین هواپیماها از سوی وزارت نفت و اعتراض شرکت ها آغاز شده بود دیروز رنگ تازه ای به خود گرفت.
به گزارش این روزنامه در شرایطی که قیمت بنزین ارائه شده به هواپیماها از دی ماه گذشته از نرخ 130 تومان به 400 تومان افزایش پیدا کرده بود اما با اعتراض شرکت های هواپیمایی به این قیمت به دلیل به صرفه نبودن آن و نداشتن توجیه اقتصادی رئیس جمهور طی دستوری به وزارت نفت تاکید کرد که از این پس تا تعیین تکلیف نهایی قیمت سوخت هواپیما ایرلاین های داخلی بتوانند به صورت اعتباری نرخ بنزین مورد استفاده را پرداخت کنند تا بدین وسیله بتوانند بخشی از موانع مالی خود را برطرف کنند.
مردم سالاری با وجود دستور صریح رئیس جمهور در این زمینه دیروز نماینده عالی وزارت نفت در فرودگاه مهرآباد تهران در اقدامی یکی از پروازهای داخلی این فرودگاه را به دلیل عدم پرداخت نقدی هزینه سوخت بارگیری شده توسط شرکت هواپیمایی آتا لغو کرد.
گام آخر فیدل
روزنامه های مختلف با چاپ عکس و طرح هائی از فیدل کاسترو رهبر سالخورده کوبا و خداحافظی رسمی او از قدرت سیاسی درباره دوران پس از وی نوشته روزگار این خبر هر چند می تواند روزنه امیدی برای کوبایی هایی باشد که پیش از تحولات سیاسی به تحولات بزرگ اقتصادی احتیاج دارند اما شاید بتواند راه را برای آن دسته از جوانانی که متفاوت از بدنه قدرت پیر کوبا می اندیشند باز کند. خبر خروج فیدل از بدنه سیاسی کشور همراه با آغازی دوباره بر اصالحات اقتصادی رقم می خورد؛ اقداماتی که اگر مسیر درستی برای انجام آنها در پیش گرفته نشود چندی نخواهد گذشت که کوبا به یک کشور ورشکسته اقتصادی تبدیل شود.
به نوشته روزگار شاید نگرانی پیران نسل انقلاب کوبا از حضور جوانان این باشد که دیگر آنها مانند اطرافیان کاسترو فکر نمی کنند. دیگر سیستم کمونیستی پاسخگوی نیازهای آنها نیست و بیم این میرود که دستاوردهایی را که فیدل کاسترو سال ها مردم را با آنها به ریاضت کشیدن عادت داده بود تغییر دهند.
حمیدرضا آریانپور در جهان صنعت نوشته ایدههایی که درباره فیدل کاسترو گفته یا نوشته میشود، یا حالتی از شیفتگی دارد یا دربرگیرنده انتقادهایی سخت است. فیدل بزرگ اما ممکن است از این پس به عنوان رهبری دیده شود که در واکنش به ناآرامیهای خاورمیانه و شمال آفریقا که به کشورهایی چون چین، آذربایجان، بولیوی و... هم کشانده شده است، میداند چطور رفتار کند.
به نظر نویسنده: چنین بود که رائول در پنجاهمین سال استقرار نظام سوسیالیستی در کوبا دم از اصلاحات گسترده زد. اوضاع آشفته در کشورهایی که دهههاست دیکتاتوری را تجربه کردهاند باعث شده تا وی بگوید که حزب کمونیست نیاز به احیای سیستماتیک دارد و باید عملکرد خود را بازنگری و اصلاح کند. البته رائول پافشاری کرده که اعتماد اکثریت مردم کوبا به حزب کمونیست و انقلاب این کشور محک زده شده و اعلام کرد تنها خطری که نظام کمونیستی را تهدید میکند، ناتوانی رهبران در اصلاح اشتباهات است.
چه کسی می خواهد دیکتاتور شود
"جدال دیپلماتیک ایران و بحرین در اجلاس پاناما" عنوان اصلی قدس است، کیهان از "رایزنی ایران و عراق برای کمک به مردم مظلوم بحرین" نوشته و روزنامه جمهوری اسلامی خبر از "فاجعه انسانی در لیبی و هتک حرمت مقدسات اسلامی در بحرین" داده است.
مردم سالاری با چاپ عکسی که مبارک، بن علی دیکتاتورهای سرنگون شده مصر و تونس را در کنار قذافی و عبدالله صالح دیکتاتورهای گرفتار لیبی و یمن نشان می دهد نوشته فرجام ناخوشایند انقلاب های جهان عرب برای حکومت های دیکتاتوری، ثابت کرد که پایان هرگونه استبداد و زورگویی، خواری و ذلت است و هیچ دیکتاتوری با اقتدار و احترام مسند قدرت را ترک نخواهد کرد.
این روزنامه نوشته با توجه به پایان غم انگیز و ناراحت کننده ای که تمامی حکومت های دیکتاتوری عرب در چند کشور عربی به فضل انقلاب های مردمی با آن روبه رو شدند، سخت به نظر می رسد که هیچ دیکتاتوری در آینده بخواهد به همین روش های سنتی و متعارف همچون سرقت اموال عمومی، کمک گرفتن از همراهان فاسد، تکیه بر برتری نیروهای امنیتی و مصادره آزادی ها حکومت کند.
به نوشته مردم سالاری امپراطوری وحشت و فساد مصر همچون خانه عنکبوت فروپاشید، شاید وضعیت و شرایط معمر قذافی، رهبر لیبی و خانواده اش به مراتب بدتر از مبارک و خانواده اش باشد. او با وجود این که بیش از 40 سال حکومت را در لیبی قبضه کرده و میلیاردها دلار در آفریقا و دیگر مناطق جهان برای بهبود وجهه خود و نظام خونبارش پرداخت کرد، حتی یکی دوست ندارد که از وی دفاع کند. در آن سو می بینیم علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن هم دورانش سر آمده است.
کیهان در سرمقاله خود نوشته آمریکایی ها اخیرا در پی آن هستند که فرایندهای منطقه را از حالت خیابانی و مردمی خارج کرده و آن را وارد فاز مذاکره و گفت وگوی سیاسی کنند چرا که از دید آمریکا انتقال غیر آرام و خیابانی قدرت در منطقه چند خطر جدی دارد، اول آن است که با توجه به اینکه مردم منطقه عموما اسلامگرا و دوستدار ایران هستند احتمال اینکه فرایندهای مردمی به روی کار آمدن نیروهای طرفدار ایران یا حداقل نیروهای ضد آمریکایی (که ممکن است با ایران هم نسبتی نداشته باشند) منجر شود بسیار زیاد است.
به نوشته این مقاله آمریکایی ها معتقدند خیابانی شدن حرکت ها مزیت نسبی آنها را که همان لابی سیاسی، مذاکره و اقدام از طریق نهادها و سازمان ها و معاهدات بین المللی است از بین می برد و سازوکارهایی را به آنها تحمیل می کند که هیچ شناخت درست یا کنترل قابل قبولی بر آنها ندارند.
و خلاصه سرمقاله کیهان این است که آمریکا اکنون همه انرژی خود را صرف به خانه فرستادن مردم می کند و تاکتیک هایی مانند چراغ سبز به عربستان برای جنایت در بحرین، در بوق کردن اصلاحات وعده داده شده از سوی دیکتاتورها یا اعلام اعطای کمک مالی به منطقه همه دراین مسیر قرار دارد. نکته کلیدی برای انقلابیون منطقه این است: "خیابان را نباید خالی کرد"!
تهران امروز در مقاله اصلی خود نوشته به غیر از بحرین و مورد خاص لیبی، دستگاه دیپلماسی ایران عمدتا درباره تحولات منطقه یا سکوت کرده یا تحلیلهای خاص خود را ارائه داده در حالی که حوادث کنونی در خاورمیانه که منجر به سقوط دو دیکتاتور و چندین دولت و نخست وزیر شده است و کماکان زنده و بالنده در یمن و بحرین و لیبی و سایر کشورها به حیات خود ادامه میدهد بزرگ ترین حادثه منطقه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی است.
نویسنده مقاله با تاکید بر این که داشتن طرحی از سوی دولت برای برخورد فعال با آن بسیار حیاتی است نوشته در خصوص نوع مواجهه دولت با این قیامها سه فرضیه مطرح است که در این میان یکی از آنها با توجه به قرائنی که خواهد آمد قویتر به نظر می رسد؛ فرضیه اول این است که در هفتهها و ماههای اولیه قیامها، دولت به خاطر مواجهه عملگرایانهاش با حوادث سیاست خارجی و نیز روند آشتی جویانهاش با کشورهای یمن و اردن و مصر و اینکه معلوم نبود که آیا امثال مبارک اصلا سقوط خواهند کرد یا نه در خصوص تحولات سکوت میکرد. این فرضیه با توجه به اینکه سکوت دولت حتی با خروج مبارک از قدرت نیز ادامه یافت اندکی تضعیف میشود.
فرضیه دوم به نظر تهران امروز فقدان یک استراتژی مشخص درنحوه مواجهه با این قیام هاست که دولت را محافظه کار و سکوتگرا کرده است و فرضیه سوم که با توجه به اظهارات روزهای اخیر برخی نمایندگان مجلس و همچنین رئیس دفتر رئیس جمهور بیشتر تقویت شده این است که دولت تحولات اخیر و تاریخی در خاورمیانه را بیش از آنکه قیامهایی درون جوش بداند که ناشی از مطالبات به حق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ملت هاست آنها را ناشی از توطئه ایالات متحده میپندارد.
روزهای سختی در پیش است
"شکایت رئیس مجلس از دولت به قوه قضائیه" خبری است که چند روزنامه با اهمیت دیده اند. مردم سالاری در صدر اخبار خود آورده، جهان صنعت نوشته "کوچک سازی طرح شفاف می خواهد" و ابتکار در تیتر اول خود نوشته "سال شلوغی در پیش است".
ابتکار در سرمقاله خود نوشته نشانهها برای پیشبینی روزهای سخت پیش رو یکی و دوتا نیست؛ اما اعلام زمان برگزاری انتخابات بهتنهایی کافی است تا از همین حالا بگوییم سالی که در پیش داریم، چه رسد که هنوز ثلث اول بهار 90 به پایان نرسیده است و حجم وسیعی از اخبار موثق و درگوشی سیاسی از گوشه و کنار پایتخت مخابره میشود.
نویسنده با اشاره به اختلاف نظرها که در دولت آشکار شده و تغییرات مدیریتی نوشته همزمان بیلبوردهای سر هر چهارراه و میدان، از ورود قریبالوقوع و سنگین روزنامهی تازهای بر روی دکههای مطبوعاتی شهر خبر میدهند؛ روزنامهای که در آن، همسو با نهاد ریاستجمهوری و رئیسدفتر سرشناس رئیسجمهور قلم زده خواهد شد.
به نظر ابتکار با وجود تفاوتهای ظاهری، نگاه چشم تیزبین در ورای همهی این فعل و انفعالات، یک نقشه راه واحد میبیند. نقشهی راهی که از دفتر رئیسدفتری در پاستور شروع میشود و به اسفند 90 و احتمالاً خرداد 92 چشم دوخته است. در سوی دیگر پایتخت، اصولگرایانی که در کنار لقب اصولگرایی، پسوند سنتی و محافظه کار را یدک میکشند، طرح و نقشههای دیگری را در جلسات خصوصی و عمومی خود مرور میکنند.
بر عکس دورههای گذشته، غیبت اجباری اصلاحطلبان در این دوره، فراگیرتر از همیشه است و رقابتهای سیاسی برای مجلس بعدی، در اوج بیخبری از این جناح همیشه رقیب آغاز شده است؛ اما بااینهمه، شواهد برای شکلگیری رقابتی داغ در اسفند 90 به اندازه کافی موجود است. رقابتی که سرمنشای آن، شکاف و انشعابی است که از سه چهار سال قبل کلید خورده و روزبهروز آشکارتر شده است.
مهدی عباسی در مردم سالاری نوشته اصولگرایان با آمدن احمدی نژاد به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، عملا وارد فاز جدیدی در عرصه سیاسی شدند. اگر تا پیش از این ریش سفیدان جناح راست، تحت عناوین مختلف نظیر شورای هماهنگی نیروهای انقلا ب ، مدیریت امور در اردوگاه اصولگرایان را عهده دار بودند و گروه های مختلف سیاسی این جناح، گوش به فرمانی می کردند، اما اینک، دوره اینگونه رفتارهای سیاسی در میان اصولگرایان گذشته و گروه های مختلف سهم خواهی می کنند و چه بسا یاران دولت، خود را مدیران تصمیم گیر برای بقیه اصولگرایان می دانند.
به نوشته این روزنامه با خروج اصلا ح طلبان از عرصه رقابت، به دلیل فقدان حریفی قدرجهت رقابت با اصولگرایان، انشقاق در این جناح بیشتر شده است; به طوری که قابل پیش بینی است که در انتخابات مجلس پیش رو، شاهد اتفاقاتی بیش از اختلا ف نظر باشیم. مگر آن که جریان های مختلف اصولگرا در سهم کشی انتخاباتی، بپذیرند که باید سهم بیشتری به اصولگرایان دولتی بدهند تا بدین ترتیب با افزایش سهم خواهی دولتی ها شاید بر اختلا فات، سرپوشی بگذارند.
مردم سالاری در نهایت نوشته با توجه به آنچه که این روزها در اردوگاه اصولگرایان می گذرد و با نظر به اینکه حریف قدری هم در میدان برای رقابت با اصولگرایان به دلا یل مختلف وجود ندارد، غیرقابل تصور نیست که وزن کشی سیاسی گروه های مختلف اصولگرا از سنتی تا دولتی و از منتقد تا همراه، در انتخابات مجلس شورای اسلا می نمود بیشتری پیدا کند و به صحنه ای برای سهم خواهی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، تبدیل شود.
طنز بلیط
کیهان در ستون گفت و شنود خود نوشته:
گفت: یکی از سایت های تحت امر مشایی تحلیل بسیار بسیار بسیار عمیقی از ماجرای اخیر وزارت اطلاعات ارائه داده است!
گفتم: خب! چی نوشته؟
گفت: نوشته چرا مصلحی قبل از آن که استعفا بدهد با آقا مشورت نکرده است!
گفتم: جوابش خیلی روشن و واضح است. چون مصلحی اصلا استعفا نداده بود.
گفت: ای بابا! باز هم که این جماعت به جدول زده اند.
گفتم: شاگرد راننده به یکی از مسافران که بی بلیط سوار شده بود گفت؛ آقا لطفاً بلیط! و یارو که می خواست قالتاق بازی دربیاره گفت؛ من ایستگاه قبلی سوار شدم و شاگرد راننده گفت؛ مرد حسابی! خجالت بکش! ما اصلا ایستگاه قبلی نگه نداشتیم و یارو با عصبانیت گفت؛ حالا دیدی تقصیر خودته! چرا ایستگاه قبلی نگه نداشتی که من سوار بشم!