یادش بخیر, وقتی شکوفه میشد, میرفتیم زیر درختان مرکبات که زمین را با شکوفه هایشان سفید پوش کرده بودند, به جمع اوری انان برای تهیه مربا شکوفه مرکبات که چقدر خوشمزه و خوش طعم بود و این تنها مربایی بود که با کمال تمام میخوردم ! و با این شکوفه ها گردنی و دستبند درست میکردیم و تقدیم مادر و خواهر مان میکردیم, چون دوست دختر در چنین سنی نداشتم و در ایران داشتن ان مکروه است. بهرحال, و برای خوشبو کردن کتابهای سخت ریاضی و علوم در لای صفحه های انان این شکوفه ها را میگذاشتیم, و وقتیکه اثری از شکوفه بر روی درختان نبود, خودش تقویمی بود که بما میگفت که وقت نشای زمین برنج است و بدنجهت در روز اول شخم زمینی زمین زراعتی کیک محلی بنام کوماچ درست میکردیم و و و ! یعنی زندگی . شاد و زنده باشیم . |