ممنوعیت انتخاب موضوع ایران برای پایان نامه ها


ممنوعیت انتخاب موضوع ایران برای پایان نامه ها

اواخر اسفند ماه گذشته، مدیر کل امور دانش آموختگان وزارت علوم در نشست خبری معاونت دانشجویی، اعلام کرد که دانشجویان ایرانی خارج از کشور از این به بعد حق انتخاب موضوعات مرتبط با ایران را برای رساله ها و یا پایان نامه هایشان نخواهند داشت.

این خبر نه تنها از سوی محافل دانشگاهی عجیب تلقی شد، بلکه به گفته صاحبنظران، اجرایی شدن این قانون تبعات منفی بسیاری در پی خواهد داشت.

آن گونه که محمود ملاباشی، معاون دانشجویی وزارت علوم گفته است از نظر این وزارتخانه، پایان نامه هایی که موضوع شان مسائل ایران است بی مصرف هستند.

این دیدگاهی است که اساتید ایرانی دانشگاه های غرب، آن را کاملا رد می کنند. یکی از آنها دکتر کاظم علمداری استاد جامعه شناسی دانشگاه دولتی کالیفرنیا، با تجربه بیش از ۲۰ سال تدریس دانشگاهی است.

کاظم علمداری: در حوزه ادبیات و موسیقی و فرهنگ شناسی و تاریخ ایران و سیاست ایران و جنبه های مختلف یک جامعه بزرگی مثل ایران، پایان نامه ها، تحقیق کردن، مطالعه کردن و تحقیقات پایان نامه ای، یک طیف گسترده ای از موضوعات مربوط به ایران و ایران شناسی را شامل می شده است.

این تحقیقات فقط در حوزه سیاست نبوده که جمهوری اسلامی نگران آن باشد، افرادی که دست به تحقیقاتی در این زمینه زده اند یک زنجیره ای از مطالعات ایران شناسی را بوجود آورده اند.

به این معنی که اگر من مطالعاتم را به روی تحقیق در مورد موضوع اصلاحات ارضی ایران گذاشته ام، طبیعتا این تحقیقات نمی توانسته بدون داشتن نیمه نگاه و پیگیری تحقیقات کسانی که در گذشته نسبت به این موضوع مطالعه کرده اند، به سرانجام برسد.»

ظاهرا پایان نامه های دانشجویان خارج از کشور درباره ایران نه تنها بدون خروجی و بی اعتبار نبوده اند، بلکه بارها به صورت کتاب به زبان اصلی و یا پس از ترجمه، به زبان فارسی چاپ و منتشر شده اند، دکتر نسرین رحیمیه استاد تطبیقی دانشگاه ارواین در آمریکا:

نسرین رحیمیه: من خودم در تجربه دانشگاهی بیست و اندی ساله خودم بسیار دیده ام که پایان نامه ها تبدیل به کتاب شده و به بازار ارائه شده اند.

با چاپ این پایان نامه ها، ما و دست اندرکاران دیگر، توانسته ایم به این منابع دسترسی پیدا کنیم و اگر چنین کارهایی انجام نشود، می توانید تصور کنید که چقدر کار تحقیق در مورد ایران عقب خواهد افتاد؟

به طور مثال تاریخ دانان می روند روی منابعی کار می کنند که ممکن است به روی یک متن خطی و گاهی آشنایی ما با این متونی که به نظر من حتی در تاریخ فرهنگی ایران گم شده است، از این راه باز می شود.»

اما این پایان نامه ها، نه تنها در تبدیل آنها به کتاب هایی علمی و پژوهشی درباره ایران، بلکه خود مرجعی برای سایر تحقیقات داخلی و خارجی هم بوده اند؛ دکتر سعید پیوندی استاد جامعه شناسی و تربیت در دانشگاه های پاریس به رادیو فردا چنین می گوید:

سعید پیوندی: یک بخش مهم از کارهایی که در خارج از کشور انجام شده و کارهای ارزشمند علمی بوده است، نه تنها به طور وسیع در جامعه ایران منتشر شده و حتی به زبان فارسی ترجمه شده است، بلکه کار پایه، تحقیقات دانشگاهی دیگر قرار گرفته است.

این مسئله به خصوص در ۳۰ سال گذشته اهمیت داشته است، برای اینکه به خاطر جو خاص ایران و محدودیت هایی که در دانشگاه ها وجود داشته است، بسیاری از محققین آزادی کامل را برای اینکه همه ابعاد تحقیق را در ایران پیش ببرند و همه حرف هایی که می خواهند بزنند و یا همه تئوری هایی که می توانند مطرح کنند را بتوانند به آسانی بگویند، را نداشته اند.

در نتیجه، این وظیفه به دانشگاه های خارجی منتقل شده است، مثلا در حوزه انقلاب سال۱۳۵۷ شاید می شود گفت اکثر کارهایی مهمی که بر روی مقوله انقلاب انجام شده ، که در سطح دنیا قابل طرح است و می شود گفت که تمام معیارهای علمی و دانشگاهی را دارد، در خارج از کشور به زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی و یا دیگر زبان ها انجام شده اند.

در ایران هیچ وقت امکان پیش بردن چنین تحقیقاتی به علت وجود محدودیت های ایدئولوژیک و سیاسی در این ابعاد وجود نداشته است.»

آن گونه که دکتر کاظم علمداری پژوهشگر و استاد دانشگاه، خاطر نشان می کند، اغلب پایان نامه های دانشجویان خارج از کشور در قلمرو علوم انسانی بوده اند:

«این پایان نامه ها عمدتا در زمینه هنر و تاریخ ایران ، محیط زیست و مسائل دیگری که الزاما هم محدود به مطالعات علوم اجتماعی نیست، مثلا نقش نفت ایران، نقش استراتژیک و سوق الجیشی ایران در خاور میانه، اهمیت این کشور، اهمیت تاریخ ایران برای کل جهان و برای خاورمیانه، و طیف بسیار گسترده ای از علوم را شامل می شده است .شکی نیست که برای علوم فیزیکی کسی سراغ ایران نمی رود و قاعدتا باید مسائلی باشد که مربوط به حوزه های علوم انسانی باشد.»

و حوزه علوم انسانی دقیقا همان قلمروی است که در چند سال اخیر آماج حملات آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بوده است، کسی که با این سخنان در دیدار سال ۱۳۸۸ خود با اساتید دانشگاه، حملات بعدی وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی را به حوزه علوم انسانی کلید زد؛ آیت الله علی خامنه ای گفته بود:

آیت الله خامنه ای: ما در زمینه علوم انسانی تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهان بینی اسلامی باشد و بخواهد جامعه شناسی ویا روانشناسی و یا مدیریت و غیره درس بدهد مگر چقدر داریم؟ که این همه دانشجو را برای این رشته ها می گیریم؟ این نگران کننده است و بسیاری از این علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی هستند که مبنایش حیوان انگاشتن انسان است. خوب این علوم انسانی را ترجمه کنیم و در واقع شکاکیت و تردید را و بی اعتقادی به مبانی اسلامی را و ارزش های خودمان را در قالب های درسی منتقل کنیم؟ این چیز مطلوبی نیست، این از جمله چیزهایی است که باید مورد توجه قرار گیرد هم در مجموعه های دولتی، مثل وزارت علوم هم در شورای انقلاب فرهنگی هم در هر مرکز تصمیم گیری که در اینجا وجود دارد اعم از خود دانشگاه ها و هم بیرون دانشگاه ها.»

این سخنان نشان می دهد که تصمیم گیری درباره ممنوعیت پایان نامه های مرتبط با ایران، بر پایه چه دیدگاهی نسبت به علوم انسانی اتخاذ و اعلام شده است؛

کاظم علمداری: این کاری که جمهوری اسلامی کرده است ادامه همان سیاستی است که در کلاس های درس و دانشگاه های ایران اعمال می کند و فکر کرده است که هنوز کافی نیست.

می دانید که محدودیت ها برای دانشگاها وجود دارد. و برای دانشجویان و استادان وجود دارد ، یکی دو تا نیست، و همه هم مربوط به مسائل سیاسی جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی توانسته است با فشار و ایجاد محدودیت در دانشگاه ها این فشارها را به اجبار بقبولاند برای اینکه آن استاد و آن دانشجو در هر صورت آنجا می خواهد زندگی کند، آنجا می خواهد کار کند و جمهوری اسلامی فکر می کند که آنچه که در ایران تحمیل کرد در خارج از کشور هم می تواند تحمیل کند.»

سعید پیوندی، استاد دانشگاه در پاریس و پژوهشگر نظام آموزشی ایران هم علت این تصمیم گیری وزارت علوم را ناشی از دلایل سیاسی و کلان جمهوری اسلامی می داند:

سعید پیوندی: به نظر من با توجه به سیاست های یک و نیم ساله وزارت علوم می توانیم دو دلیل برای این مسئله پیدا کنیم، دلیل اول این است که اساسا وزارت علوم در طول یک و نیم سال گذشته در جهت این پیش رفته است که بر همه حوزه های دانشگاهی نظارت کامل و امنیتی و پلیسی داشته باشد و همه چیز را به طور کامل کنترل کند.

استاد و دانشجو و برنامه های دانشگاهی و به نوعی همه ابعاد استقلال دانشگاهی و آزادی های آکادمیک را به طور عملی زیر علامت سوال برده است. موضوعات بسیاری هستند که در ایران نمی شود درباره شان صحبت کرد و تنها حوزه ای که امکان طرح و بررسی این موضوعات را داشت، دانشگاه های خارج از ایران بودند که خارج از نفوذ وزارت علوم قرار می گرفت.

برای همین محققین جوان ما ترجیح می دادند که به خارج از کشور بیایند و کار تحقیقی شان را آنجا انجام دهند برای اینکه از این محدودیت ها فرار کنند.
امروز به نظرم تصمیم وزارت علوم بیشتر متوجه این مقصود است که دور ایران را یک دیوار بکشد و نگذارد که کارهای تحقیقی آزاد و خارج از نظارت وزارت علوم انجام بشود.

دلیل دوم این تصمیم گیری این است که اساسا این ارتباط بین دانشگاه های داخل و خارج و کار کردن روی موضوعات ایران توسط خارج از کشوری ها، طبعا استانداردها و معیارهای آن دانشگاه ها را هم به داخل ایران می آورد و انتقال این فرهنگ تحقیقاتی، می تواند ایران را هم تحت تاثیر قرار بدهد و جمهوری اسلامی با این هم سر آشتی ندارند.»

نگاه امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به پایان نامه های دانشجویان خارج از کشور، دست کم یک بار تبدیل به موضوعی رسانه ای و حتی بین اللملی شده است، زمانی که عشاء مومنی یک دانشجوی خارج از کشور در سال۱۳۸۷ از آمریکا به ایران سفر کرد تا پروژه دانشگاهی اش را درباره زنان ایرانی تکمیل کند.

اما وی از سوی نیروی های امنیتی دستگیر شد، او در رابطه با این واقعه چنین می گوید:

عشاء مومنی: من مشغول انجام تزم بودم و هدف از انجام پروژه ام این بود که یک چهره دیگر از زنان ایرانی را نشان بدهم که این چهره واقعی در تمام این سال ها از رسانه های داخلی ایران حذف شده و رسانه های بین المللی هم تا حد زیادی آن چیزی را که از داخل ایران به بیرون منتقل می شد را نشان می دادند.

برای نشان دادن چهره زن ایرانی، کمپین یک میلیون امضاء به خاطر تنوع و گوناگونی خاص آن که از تمام قشرها و از تمام تفکرات گوناگون را در آن می توانستی ببینی ، بهترین جایی بود که می توانستم این تصویر واقعی زن ایرانی را که خیلی کم دیده شده است را نشان بدهم.

متاسفانه همه فیلم هایی که من داشتم ضبط شد و اتهامی که به من تفهیم شد تبلیغ علیه نظام بود، در صورتی که من فقط یک سری مصاحبه با زنانی داشتم که قوانین موجود در ایران روی زندگیشان تاثیر بد داشت.

اینها معتقد بودند فیلمی که من گرفته ام پتانسیل سیاه نمایی علیه نظام را دارد، مثلا با فیلم هایی که من از زنان آسیب دیده گرفته بودم، مشکل داشتند و سوالشان این بود که چرا این آدمها را انتخاب کرده ای؟

من ۲۵ روز انفرادی بودم و بازجویی های طولانی و بازجویی های زیادی از من شد، شرایط خود زندان و چراغی که دائم روشن بود و چشم بند و آن شرایط روانی که برای آدم ایجاد می کنند... در مجموع کل شرایط سخت بود.»

پیامد چنین سیاست هایی در ایران چیست؟ نظر دکترکاظم علمداری این است که:

«جمهوری اسلامی با این کار استعداد های شایان را از دست خواهد داد و تلاش خواهد کرد که آدم های محقق و اهل تحقیق و اهل مطالعات جدید را مجبور کند تا در چارچوبی فکر کنند که آنها دلشان می خواهد. و این اصلا در حوزه آکادمیک بی معنی است. یعنی کسی نمی تواند برای تفکر کسی چارچوب تعیین کند. که تو در این چارچوب فکر بکن و تئوری ها و نظریات را در این چارچوب در بیار.

این قالب بندی که جمهوری اسلامی به آن معتقد است، سالیان گذشته در کشورهای سوسیالیستی انجام می گرفت. اما همه آن تفکرات با شکست مواجه شد. در مورد جمهوری اسلامی هم همینطور است، این مسئله کارکرد موقت دارد و جمهوری اسلامی هم سیاست هایش، سیاست های کوتاه مدت و موقتی است.»

سعید پیوندی نیز در این باره چنین می گوید:

«آسیب این در وهله اول به نظر من متوجه تحقیقات در ایران خواهد بود و بعد هم در حوزه های ایران شناسی در خارج از کشور. چنین کاری عملا به معنی این است که ما ارتباط بین ایران و دانشگاه های جهان را قطع کنیم و این در واقع یک نوع خودکشی علمی در فضای جهانی است که در استانداردهای امروز، بعد بین المللی دانشگاه ، یکی از ابعاد مهم توسعه آموزش عالی در همه جای دنیا است.

نسرین رحیمیه: من وضع را بسیار اسفبار می بینم، برای اینکه در رشته ای مثل رشته ادبیات و تاریخ ایران و اصولا ایران شناسی، این تصمیم، سد بسیار بزرگی در مقابل دانشجو و اساتید ایجاد می کند.

دانشمندان کاملا دستشان از پشت بسته می شود و اجازه نخواهند داشت بحث فکری داشته باشند و بتوانند علم را پیش ببرند. تاریخ فرهنگی ایران، بخشی از علم جهانی است و در صورت اعمال چنین تصمیماتی همه درآینده حسرت خواهیم خورد و باعث عقب افتادگی ما از هر لحاظی که فکر می کنیم، خواهد شد.»

قانون ممنوعیت انتخاب ایران به عنوان سوژه پایان نامه برای دانشجویان خارج از کشور، تنها بخشی دیگر از نزاعی است که جمهوری اسلامی باعلوم انسانی آغاز، و یا به گفته برخی تحلیل گران علنی کرده است.

نزاعی که به گفته همین صاحب نظران، نتیجه خوش آیندی برای حوزه های دانشگاهی و آکادمیک برای ایران در پی نخواهد داشت.

iranazadiran - ایران - تهران
این موضوع اگر بهانه ای نباشد برای تحقیق و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی به واقع از بی غیرتی ما و هدر دادن زحمات و یایداری های بیش از هزار ساله مان در برابر هجوم فرهنگ بیگانگان است. بر همه ی ما لازم است که فرهنگ ایرانی را در خانه هایمان با تمام توان اجرا و زنده نگه داریم و فرهنگ خرافات مخصوصا از نوع عربی و اقوام بنی امیه و عباسی پرهیز کنیم. در کتب اندیشمندان عرفا فلاسفه و شعرای ما کاملا خط فکری و عقیدتی و سر فراز ایرانیان درج شده که در صورت نیاز همه می توانیم به آن آثار بکر و حقیقی متوسل شویم و از آن سو تمام کتب بعد از انقلاب سیاه را که توسط خائنین تالیف شده تحریم کنیم که تنها در محدوده ی همان ساندیس خوران و غیره بماند. از آنها هم غاقل نشویم این ساندیس خوران بیچاره فرزندان همین مملکت هستند که در دام هیولا ها گرفتارند تلاش بر آگاه سازی آنها داشته باشیم تا نجاتشان دهیم و به یکپارچگی برسیم.
دوشنبه 15 فروردین 1390

khosh bavar - ایران - یزد
وقتیکه برای ورود و خروج به WC اینقدر قانون وضع بکنند که باعث سردرگمی شد که نمیدانستم با پای چپ و یا با دست راست وارد WC بشم بدینخاطر سکندری خوردنم و با چهار دست و پا افتادم توی WC فرنگی ! شاد و ازاد باشیم .
دوشنبه 15 فروردین 1390

black chador - امریکا - ولدن
برو دمشو بذار. انگارایران مال اونهاست. ایران مال ایرانی هاست نه شما اسلامی ها.
دوشنبه 15 فروردین 1390

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.