پدرم فوت شد.برای انجام کاری پیش دکترخصوصی ایشان رفتم.وقتی شنید تعجب کرد.انهم دراصفهان..پسرعمویم کشتی کارمیکرداحساس درددرقفسه سینه کرده بودوبه بیمارستان مراجعه کرده بود.پس ازساعتی دردش ساکت شده بودوازدکتر خواسته بود مرخصش کند.اوگفته بودیک ساعت دیگرصبرکن.دریک ساعت فوت کرده بود.دراهواز,,,پسرعمه ام پاهایش دردمیکرد عمل شده بود.درحین به هوش امدن پرستارمحترم سفارش اورابه هم اتاقی اوکرده بود.وخودش رفته بود.ازتخت افتادن همان ومردن همان.باپنج بچه زیرسن بلوغ.دوستان ازماست که برماست.پیگیرنیستیم.وبه چرندیات,,خرافی,,قسمت وسرنوشت واگذارمیکنیم.وعزیزانمانرازودهنگام بابی توجهی افرادبی سوادوبی مسولیت ازدست میدهیم.علت رابفهمیم.و...... |