پزشکان ایران.البته نه همه بایدبروندوغازبچرانند.پسرعموی من کشتی ازادکارمیکرد.احساس دردمیکندرفقااورابه اصراربیمارستان برده بودند.دردارام شده بود.وازدکترخواسته بودمرخصش کند.امادکترقبول نکرده بودوگفته بودنیم ساعت دیگرصبرکن.صبرکردن همان وفوت کردن همان......پدرم نرمال حرف میزدوبه دکترتوضیح میداد.بستریش کردن!!!!ساعت یک شب دیدم مقداریک لیتر خون زیرتختش ریخته شده باسروصدایم دکتروپرستارهاامدند.پرسیدم چرا.پس لااقل خون تزریق کنید.چون پدرم زنده بودوهنوزفوت نکرده بودداروهای مسکن تزریق کرده بودند.وایشان خواب رفته بود.وسرسرنگ ازدستش درامده بود.خلاصه انقدردست دست کردن که پدرم فوت کرد.میگویندقسمتش تاحالابوده.یکی ازدوستان پدرشراازبیمارستان مرخص کردوبه خانه اوردومیگفت دوروزدیگرانجامیماندمیکشتنش.فهمیدم واقعییته.دکترای ایران بعضی به کارچوپانی,رفتگری,کارهایی ازاین قبیل. |