قیام ویسکانسین و پوشاندن آفتاب دموکراسی آمریکایی با دیکتاتوری مذهبی
+0
رأی دهید
-0
قیام ویسکانسین و پوشاندن آفتاب دموکراسی آمریکایی با دیکتاتوری مذهبی

اعتراضهای ویسکانسین
اقتدارگرایان ایرانی برای تحکیم این دیدگاه توهمی و خودمحورانه که جمهوری اسلامی دموکراتترین و آزادترین نظام حکومتی دنیاست مجبورند دمکراسیهای موجود دنیا را دیکتاتوری معرفی کنند. («چرا سیستم حکومتی آمریکا دیکتاتوری است»، الف، ۷ اسفند ۱۳۸۹) علت اصلی دیکتاتوری بودن آنها نیز- از نگاه اسلامگرایان- آنست که دیکتاتور مذهبی (ولی فقیه) ندارند. اقتدارگرایان اسلامگرا همواره به دنبال آن بودهاند که تبهکارانه مفاهیمی مثل دموکراسی، حقوق بشر، و پاسخگویی دولت را در حوزه عمومی بیمعنی سازند. معرفی یکی از مخوفترین دیکتاتوریهای دنیا به عنوان بهترین دموکراسی و معرفی یکی از شکوهمندترین دمکراسیهای دنیا به عنوان دیکتاتوری یکی از این تبهکاریهاست، گرچه آفتاب را با کف دست نمی توان پوشاند، بالاخص با دست آغشته به کشتار و شکنجه و تجاوز به حریم شهروندان.
تجلی دموکراسی آمریکایی
حدود دو هفته است که معترضان به یک طرح فرماندار ایالت ویسکانسین در غرب میانه ایالات متحده برای پایان دادن به حق چانهزنی جمعی کارکنان بخش عمومی، ساختمان مجلسین ایالتی (شورا و سنا) را اشغال کردهاند. علاوه بر اشغال ۲۴ ساعته و خوابیدن صدها نفر در صحن مجلس به هنگام شب، روزانه هزاران و در آخر هفتهها دهها هزار نفر به حمایت از معترضان در مَدیسِن (مرکز این ایالت) به تظاهرات و راهپیمایی میپردازند. در برخی دیگر از ایالاتآمریکا نیز اتحادیههای کارگری به اعتراض برخاستهاند. دموکراسی امریکایی در این صحنه چگونه بروز یافته است؟
مبارزه علیه اتحادیهها
داستان قیام ویسکانسین از کجا آغاز شد؟ و چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟ در انتخابات نوامبر ۲۰۱۰ بسیاری از مردم امریکا که از شرایط موجود (بیکاری حدود ۹.۵ درصد، رکود اقتصادی، بالا رفتن قرضه ملی و بحران وامهای مسکن) ناراضی بودند به جمهوریخواهانی رای دادند که شعارشان کاهش مالیات (بالاخص برای ثروتمندان) و کاهش حجم دولت (از جمله لغو بسط بیمههای بهداشتی توسط اوباما) بود. در این انتخابات، جمهوریخواهان اکثریت مجلس نمایندگان، بسیاری از مجالس ایالتی و بسیاری از فرمانداریها را از آن خود ساختند.
جمهوریخواهانی که در این موج با کمک مالی صاحبان شرکتهای بزرگ نفتی و دارویی به قدرت رسیدند به جای سر و کله زدن با مشکلات کسر بودجه و بیکاری برنامههایی را برای تضعیف سازمانهای سیاسی و اجتماعی دموکراتها بالاخص اتحادیههای کارگری و کارمندی در پیش گرفتهاند. گروه جنبش چای در این روند نقش مهمی بازی میکند. مهمترین برنامه آنها گرفتن حق اتحادیهها برای چانهزنی جمعی و اختیاری کردن پرداخت حق عضویت به این اتحادیههاست. بدین ترتیب اتحادیهها هم قدرت مالی خود را از دست میدهند و هم قدرت اجتماعی خود را و به تدریج از عمل به عنوان یک بازیگر اصلی در صحنه رقابت سیاسی حذف میشوند.
بسیج اجتماعی با اتکا به حقوق مدنی
تفاوت یک جامعه دموکراتیک و آزاد و غیر دموکراتیک در این نکته نیست که گروههایی در آن به دنبال تضعیف حقوق افراد نباشند؛ تفاوت در آن است که اگر گروههایی بخواهند با اتکا بر ثروت و رسانه و قدرت خویش چنین کنند گروههای دیگر بتوانند با آنها بدون تمسک به خشونت به مقابله پردازند. حق تجمع و آزادی بیان و آزادی رسانهها این قدرت را به گروههای اقلیت یا اکثریت مورد حمله میدهد که بتوانند قدرت خود را در عرصه اجتماعی به میان آورند و در نهایت بر اساس مصالحه، جامعه از بحران خارج شود.
در قیام ویسکانسین قدرت دموکراسی درآمریکا آنجا ظاهر میشود که مردمی که نمایندگانشان در هر دو مجلس شورا و سنای ایالتی در اقلیت هستند قادرند نمایندگان اقلیت (دموکراتهای سنا) را مجبور به ترک مجلس (آبستراکسیون) و اقامت در ایالتی دیگر (ایلینوی) کنند و بدین ترتیب جریان رایگیری را مختل سازند. اکثریت همواره حق دارد سیاستهای خود را به پیش برد اما نمیتواند حقوق بنیادین اقلیت را لغو کند. در مقابل، فرماندار تهدید کرده است که اگر دموکراتها در مجلس سنا برای رایگیری ظاهر نشوند او هزاران شاغل بخش عمومی را از کار بیکار خواهد کرد. نهایت این کشمکشها معمولا چانهزنی و مصالحه است. کسانی که این فرایند دموکراتیک و اعتراضات طبیعی در جوامع دموکراتیک را متوجه نمیشوند از قیام در ایالات متحده و فروپاشی عنقریب این کشور سخن می گویند. («ایالات متحده جعلی آمریکا با بحران عظیم اجتماعی مواجه است و شش ایالت جنوبی این کشور که به زور اسلحه اشغال شدهاند آماده قیام و خواهان استقلالاند.» محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج، آینده نیوز، ۱۰ اسفند ۱۳۸۹)
همچنین رسانههای نزدیک به دموکراتها با نشان دادن عدم طرح این موضوع در رقابتهای انتخاباتی فرماندار موجود ایالت ویسکانسین در سال ۲۰۱۰ و آمادگی اتحادیهها برای کاهش امتیازات خود (اما نه واگذاری حق چانهزنی جمعی) افکار عمومی را چنان جهت دادند که اکثریت مردم ایالت و نیز کشور در نظر سنجیها با گرفتن حق چانهزنی جمعی از اتحادیهها توسط فرماندار منتخب خود مخالف شوند.
پس از دو هفته، مردم ساختمان مجلس ایالتی را پس از حکم یک قاضی مبنی بر تخلیه صحن مجلس ترک کردند. در حکم قاضی به صراحت ذکر شده بود که درهای مجلس در طی روز باید بر روی مردم باز باشد. پس از آن جمهوریخواهان مجلس سنای ایالتی با استفاده از آیین نامه داخلی محدود کردن حق چانهزنی جمعی را به تصویب رساندند بدون آن که نیازی به اکثریت ۲۰ رای لازم باشد (۲۰ رای برای طرحهای مرتبط با بودجه ضرورت داشت). متعاقب این رایگیری، دوباره ساختمان مجلس توسط معترضان اشغال شد (۹ مارس ۲۰۱۱) و صدای معترضان به گوش همه رسید بدون آن که خونی از بینی کسی ریخته شود. معترضان پس از به نتیجه نرسیدن در توقف فرایند رای گیری به دنبال جمعآوری امضای کافی برای انتخابات دوباره بودهاند.
دموکراسی در پای صندوق رای پایان نمییابد
اعضای اتحادیهها و مردم پشتیبان آنها در این قیام خود علیه فرماندار جمهوریخواه و حامیان نافی حقوق ابتدایی کارگران و کارکنان بخش عمومی و خصوصی نشان دادهاند که نخست دموکراسی در روز انتخابات حتی اگر آزاد، رقابتی و سالم باشد پایان نمییابد و نهال دموکراسی و حقوق انسانها حتی در جوامع دموکراتیک هر روز مراقبت و آگاهی و کنش میطلبد؛
دوم آن که حقوق ابتدایی اقلیت نباید توسط اکثریت پایمال شود؛ اقلیت نیز حق دارد با استفاده از حق تجمع صلح آمیز و آزادی بیان و رسانهها از حقوق خود محافظت می کند؛ و سوم آن که شکوه یک جامعه دموکراتیک در آنجاست که مردم معترض میتوانند ساختمان مجلس را برای هفتهها اشغال کنند (که در واقع خانه خودشان است) و خونی از بینی کسی جاری نشود و پلیس هم از آنها محافظت کند.
دموکراسی آمریکایی نشان میدهد که قدرت سرمایه و گروههای ذی نفوذ و رسانههای همگانی در جامعهای دموکراتیک و آزاد قابل حذف نیست اما قدرت مردم میتواند قدرتهای دیگر را قید زند. قدرت مردم نیز در حق تشکل، حق تجمع، آزادی بیان و آزادی رسانهها تجلی می یابد. بدون چنین قدرتی معترضان نمی توانستند مجلس ایالتی را به تصرف در آورند و صدای خود را به همه کشور برسانند. در جامعهای که این آزادیها و حقوق چهارگانه از مردم سلب شود دیگر دموکراسی وجود خارجی نخواهد داشت حتی اگر صندوق انتخابات وجود داشته باشد.
ثبات سیاسی و قدرت مردم
آنها که منتظر فروپاشی ایالات متحده مثل اتحاد جماهیر شوروی هستند ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور را درک نکردهاند. کشوری که مردمش میتوانند مجلس خود را برای هفتهها اشغال کنند و پلیس نیز از آنها حفاظت کند هیچگاه فرو نخواهد پاشید. مردم آمریکا با استفاده از حق سازماندهی و بسیج، نهادهای مدنی قدرتمندی را اداره می کنند که میتوانند بر فرایند سیاسی موثر واقع شوند. اکثر شهروندان آمریکایی متوجه این موضوع هستند که اگر در جایی مشکل دارند و صدایشان بلند نمیشود عاملی از بیرون آنها را باز نمیدارد بلکه خود کوتاهی داشتهاند. تنها اقلیت بسیار کوچکی با دیدگاههای توطئهگرایانه یا ضد سرمایه داری از خود سلب مسئولیت کرده و گروه کوچکی را مقصر نابسامانیها و مشکلات معرفی می کنند. به همین دلیل است که اکثر افراد مطالبات خود را از مجراهای قانونی دنبال می کنند. دموکراسی آمریکایی با ثباتترین شرایط سیاسی را برای این کشور به ارمغان آورده است.
تجلی دموکراسی آمریکایی
حدود دو هفته است که معترضان به یک طرح فرماندار ایالت ویسکانسین در غرب میانه ایالات متحده برای پایان دادن به حق چانهزنی جمعی کارکنان بخش عمومی، ساختمان مجلسین ایالتی (شورا و سنا) را اشغال کردهاند. علاوه بر اشغال ۲۴ ساعته و خوابیدن صدها نفر در صحن مجلس به هنگام شب، روزانه هزاران و در آخر هفتهها دهها هزار نفر به حمایت از معترضان در مَدیسِن (مرکز این ایالت) به تظاهرات و راهپیمایی میپردازند. در برخی دیگر از ایالاتآمریکا نیز اتحادیههای کارگری به اعتراض برخاستهاند. دموکراسی امریکایی در این صحنه چگونه بروز یافته است؟
مبارزه علیه اتحادیهها
داستان قیام ویسکانسین از کجا آغاز شد؟ و چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟ در انتخابات نوامبر ۲۰۱۰ بسیاری از مردم امریکا که از شرایط موجود (بیکاری حدود ۹.۵ درصد، رکود اقتصادی، بالا رفتن قرضه ملی و بحران وامهای مسکن) ناراضی بودند به جمهوریخواهانی رای دادند که شعارشان کاهش مالیات (بالاخص برای ثروتمندان) و کاهش حجم دولت (از جمله لغو بسط بیمههای بهداشتی توسط اوباما) بود. در این انتخابات، جمهوریخواهان اکثریت مجلس نمایندگان، بسیاری از مجالس ایالتی و بسیاری از فرمانداریها را از آن خود ساختند.
جمهوریخواهانی که در این موج با کمک مالی صاحبان شرکتهای بزرگ نفتی و دارویی به قدرت رسیدند به جای سر و کله زدن با مشکلات کسر بودجه و بیکاری برنامههایی را برای تضعیف سازمانهای سیاسی و اجتماعی دموکراتها بالاخص اتحادیههای کارگری و کارمندی در پیش گرفتهاند. گروه جنبش چای در این روند نقش مهمی بازی میکند. مهمترین برنامه آنها گرفتن حق اتحادیهها برای چانهزنی جمعی و اختیاری کردن پرداخت حق عضویت به این اتحادیههاست. بدین ترتیب اتحادیهها هم قدرت مالی خود را از دست میدهند و هم قدرت اجتماعی خود را و به تدریج از عمل به عنوان یک بازیگر اصلی در صحنه رقابت سیاسی حذف میشوند.
بسیج اجتماعی با اتکا به حقوق مدنی
تفاوت یک جامعه دموکراتیک و آزاد و غیر دموکراتیک در این نکته نیست که گروههایی در آن به دنبال تضعیف حقوق افراد نباشند؛ تفاوت در آن است که اگر گروههایی بخواهند با اتکا بر ثروت و رسانه و قدرت خویش چنین کنند گروههای دیگر بتوانند با آنها بدون تمسک به خشونت به مقابله پردازند. حق تجمع و آزادی بیان و آزادی رسانهها این قدرت را به گروههای اقلیت یا اکثریت مورد حمله میدهد که بتوانند قدرت خود را در عرصه اجتماعی به میان آورند و در نهایت بر اساس مصالحه، جامعه از بحران خارج شود.
در قیام ویسکانسین قدرت دموکراسی درآمریکا آنجا ظاهر میشود که مردمی که نمایندگانشان در هر دو مجلس شورا و سنای ایالتی در اقلیت هستند قادرند نمایندگان اقلیت (دموکراتهای سنا) را مجبور به ترک مجلس (آبستراکسیون) و اقامت در ایالتی دیگر (ایلینوی) کنند و بدین ترتیب جریان رایگیری را مختل سازند. اکثریت همواره حق دارد سیاستهای خود را به پیش برد اما نمیتواند حقوق بنیادین اقلیت را لغو کند. در مقابل، فرماندار تهدید کرده است که اگر دموکراتها در مجلس سنا برای رایگیری ظاهر نشوند او هزاران شاغل بخش عمومی را از کار بیکار خواهد کرد. نهایت این کشمکشها معمولا چانهزنی و مصالحه است. کسانی که این فرایند دموکراتیک و اعتراضات طبیعی در جوامع دموکراتیک را متوجه نمیشوند از قیام در ایالات متحده و فروپاشی عنقریب این کشور سخن می گویند. («ایالات متحده جعلی آمریکا با بحران عظیم اجتماعی مواجه است و شش ایالت جنوبی این کشور که به زور اسلحه اشغال شدهاند آماده قیام و خواهان استقلالاند.» محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج، آینده نیوز، ۱۰ اسفند ۱۳۸۹)
همچنین رسانههای نزدیک به دموکراتها با نشان دادن عدم طرح این موضوع در رقابتهای انتخاباتی فرماندار موجود ایالت ویسکانسین در سال ۲۰۱۰ و آمادگی اتحادیهها برای کاهش امتیازات خود (اما نه واگذاری حق چانهزنی جمعی) افکار عمومی را چنان جهت دادند که اکثریت مردم ایالت و نیز کشور در نظر سنجیها با گرفتن حق چانهزنی جمعی از اتحادیهها توسط فرماندار منتخب خود مخالف شوند.
پس از دو هفته، مردم ساختمان مجلس ایالتی را پس از حکم یک قاضی مبنی بر تخلیه صحن مجلس ترک کردند. در حکم قاضی به صراحت ذکر شده بود که درهای مجلس در طی روز باید بر روی مردم باز باشد. پس از آن جمهوریخواهان مجلس سنای ایالتی با استفاده از آیین نامه داخلی محدود کردن حق چانهزنی جمعی را به تصویب رساندند بدون آن که نیازی به اکثریت ۲۰ رای لازم باشد (۲۰ رای برای طرحهای مرتبط با بودجه ضرورت داشت). متعاقب این رایگیری، دوباره ساختمان مجلس توسط معترضان اشغال شد (۹ مارس ۲۰۱۱) و صدای معترضان به گوش همه رسید بدون آن که خونی از بینی کسی ریخته شود. معترضان پس از به نتیجه نرسیدن در توقف فرایند رای گیری به دنبال جمعآوری امضای کافی برای انتخابات دوباره بودهاند.
دموکراسی در پای صندوق رای پایان نمییابد
اعضای اتحادیهها و مردم پشتیبان آنها در این قیام خود علیه فرماندار جمهوریخواه و حامیان نافی حقوق ابتدایی کارگران و کارکنان بخش عمومی و خصوصی نشان دادهاند که نخست دموکراسی در روز انتخابات حتی اگر آزاد، رقابتی و سالم باشد پایان نمییابد و نهال دموکراسی و حقوق انسانها حتی در جوامع دموکراتیک هر روز مراقبت و آگاهی و کنش میطلبد؛
دوم آن که حقوق ابتدایی اقلیت نباید توسط اکثریت پایمال شود؛ اقلیت نیز حق دارد با استفاده از حق تجمع صلح آمیز و آزادی بیان و رسانهها از حقوق خود محافظت می کند؛ و سوم آن که شکوه یک جامعه دموکراتیک در آنجاست که مردم معترض میتوانند ساختمان مجلس را برای هفتهها اشغال کنند (که در واقع خانه خودشان است) و خونی از بینی کسی جاری نشود و پلیس هم از آنها محافظت کند.
دموکراسی آمریکایی نشان میدهد که قدرت سرمایه و گروههای ذی نفوذ و رسانههای همگانی در جامعهای دموکراتیک و آزاد قابل حذف نیست اما قدرت مردم میتواند قدرتهای دیگر را قید زند. قدرت مردم نیز در حق تشکل، حق تجمع، آزادی بیان و آزادی رسانهها تجلی می یابد. بدون چنین قدرتی معترضان نمی توانستند مجلس ایالتی را به تصرف در آورند و صدای خود را به همه کشور برسانند. در جامعهای که این آزادیها و حقوق چهارگانه از مردم سلب شود دیگر دموکراسی وجود خارجی نخواهد داشت حتی اگر صندوق انتخابات وجود داشته باشد.
ثبات سیاسی و قدرت مردم
آنها که منتظر فروپاشی ایالات متحده مثل اتحاد جماهیر شوروی هستند ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور را درک نکردهاند. کشوری که مردمش میتوانند مجلس خود را برای هفتهها اشغال کنند و پلیس نیز از آنها حفاظت کند هیچگاه فرو نخواهد پاشید. مردم آمریکا با استفاده از حق سازماندهی و بسیج، نهادهای مدنی قدرتمندی را اداره می کنند که میتوانند بر فرایند سیاسی موثر واقع شوند. اکثر شهروندان آمریکایی متوجه این موضوع هستند که اگر در جایی مشکل دارند و صدایشان بلند نمیشود عاملی از بیرون آنها را باز نمیدارد بلکه خود کوتاهی داشتهاند. تنها اقلیت بسیار کوچکی با دیدگاههای توطئهگرایانه یا ضد سرمایه داری از خود سلب مسئولیت کرده و گروه کوچکی را مقصر نابسامانیها و مشکلات معرفی می کنند. به همین دلیل است که اکثر افراد مطالبات خود را از مجراهای قانونی دنبال می کنند. دموکراسی آمریکایی با ثباتترین شرایط سیاسی را برای این کشور به ارمغان آورده است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|