منصوریان: صحبت درباره مجیدی به قداست مربیگریام ضربه میزند
مربی تیم ملی فوتبال ایران با بیان اینکه موضوع مجیدی یک سناریو بود، گفت: صحبت درباره این بازیکن به قداست مربیگری ضربه میزند.
میگوید: " 11 ماه با قطبی زندگی کردهام " و میگوید که در این مدت خیلی چیزها دستگیرش شده است. با اصغر حاجیلو آمده بود و در طول مصاحبه بارها از حاجیلو با عنوان "عمو اصغر " و "این مرد " نام میبرد.
منصوریان مرد شماره 2 تیم ملی فوتبال ایران حالا در غیاب قطبی بهترین فرد برای پاسخگویی به آنچه که گذشت؛ است.
منصوریان با حضور در خبرگزاری فارس از همه چیز سخن گفت؛ از تیم ملی، از مصاحبه نکونام، از قطبی، از استقلال و مجیدی و هر آنچه که در تیم ملی گذشته بود.
گفتوگوی تفصیلی خبرگزاری فارس با مربی تیم ملی فوتبال ایران را در زیر میخوانید:
* 2 ماه از خانه خارج نشدم
اصغر حاجیلو عامل اصلی حضور من در تیم ملی و در واقع سرپرست تیم ملی مرا به قطبی نزدیک کرد. پس از اینکه مقابل راهآهن شکست خوردیم و از تیم پاس جدا شدم، حدود 2 ماه از خانه بیرون نیامدم. در حالی که هنگامی که به عنوان بازیکن در فوتبال فعالیت میکردم، کارنامه خوبی داشتم و با به دست آوردن جام قهرمانی از استقلال خداحافظی کردم.
* قطبی نسبت به دستیار ایرانی بدبین بود
حضور دوباره من در فوتبال به زمانی برمیگردد که افشین قطبی به دنبال کمک مربی میگشت. در جلساتی که حاجیلو با قطبی برگزار کرد، برای این پست کاندیدا شدم. با توجه به بدبینی قطبی در خصوص کمک ایرانی، 15 جلسه به صورت تلفنی با وی صحبت کردم. قطبی در ابتدا عنوان کرد که اعتقادی به کمک ایرانی ندارد، اما من تلفنی از مشکلات فوتبال گفتم و همه نوع اطلاعات را در اختیار وی قرار دادم تا در بازی با تایلند با وی شروع به کار کردم، البته شروع رسمی کارم به بعد از این مسابقه موکول شد.
بعد از بازی با تایلند به تیم ملی اضافه شدم که از آن زمان تاکنون حدود یک سال میگذرد. این مدت زمان خوبی بود تا به تجربیات من اضافه شود و هم زمینه خوبی نسبت به تیم پاس پیدا کنم. برخلاف بسیاری از بازیکنان که در پاس حضور داشتند، از آن دوران با تلخی یاد نمیکنم.
* پاس تلنگر محکمی بود
پاس به نوعی تلنگر محمکی برای من بود و زمانی که از این تیم جدا شدم، نگاهم نسبت به بسیاری از مسائل تغییر کرد. شاید اگر در این تیم 10 پیروزی پیدرپی کسب میکردم، آگاهی امروز را نداشتم و با این دید نمیتوانستم مربیگری کنم. فکر میکنم هر چیزی زمان خودش را میطلبد. مربیگری مانند بچهدار شدن است؛ تا زمانی که بچهدار نشوی نمیتوانی آن را لمس کنی و من امروز به این نکته پی بردم.
* مبلغ قراردادم را باور نمیکنید
تفاوت مربیگیری در تیم ملی و باشگاهها در این است که سرعت رشد و افت در تیم ملی دو برابر میشود. همه نگاهها اول معطوف به تیم ملی است، بعد به استقلال و پرسپولیس. هنگامی که با قطبی صحبت کردم، میزان دستمزد قرارداد را بر عهده خودم گذاشت. مبلغ آن را نمیگویم چرا که مقدار آن به قدری کم است که نه شما باور میکنید و نه مردم. من برای اینکه از اعتبار فوتبال ایران برای خودم هزینه کنم، این قرارداد را قبول کردم و به مسائل مالی آن نگاه نکردم.
* قطبی گفت به اندازه 25 برای من کار کردهای
برای فعالیت در تیم به عنوان کمک مربی با چند تن از بزرگان از جمله حسن روشن و ناصر حجازی مشورت و با تعیین شرح وظایف کارم را آغاز کردم. البته میدانستم که قطبی با توجه به اینکه در فوتبال حرفهای و بینالمللی کار کرده، محدوده فعالیتم را مشخص خواهد کرد. پس از تعیین حدود وظایفم برای تیم ملی نه چیزی کم گذاشتم و نه فراتر از آن گام برداشتم، اما در داخل تیم با اینکه در شرح وظایف من مطرح نشده بود، برای بالا بردن شرایط روحی تیم و کمکردن فاصله قطبی با بازیکنان، کارهایی انجام دادم. هنگام جدا شدن از قطبی، وی حرف قشنگی به من زد و گفت: از نمره 20 برای مربیگری، شما 15 برابر ایدهآل بودید؛ با اینکه حذف شدیم، اما شما برای من به اندازه نمره 25 کار کردید.
* در پاس تنها شدم
اگر امروز و بعد از تیم ملی پیشنهاد مربیگری تیم پاس را مطرح میکردند، قبول نمیکردم. من با دل صاف وارد تیم پاس شدم و مربیگری در این تیم برای من زود نبود. میتوانستم تیم را جمع کنم، اما در پاس تنها شدم. مربیگری من در این تیم هیچ کمکی در تیم ملی نکرد و من با زمینه فوتبال خودم به تیم ملی آمدم. هنگامی که با افشین قطبی برای حضور در تیم ملی صحبت کردم، وی گفت: تجربه 20 ساله تو در فوتبال ایران و اروپا به درد ما میخورد.
*قسم خوردم حافظ تیم ملی باشم
روزی که وارد تیم ملی شدم قسم خوردم که حافظ آن باشم و شخص برایم مهم نباشد. در تیم ملی به گونهای کار کردم که در قبال وجدانم آسودهام، اما بعد از بازی با کره یک چیزی در دلم مانده بود که میخواستم به قطبی بگویم و نتوانستم، اگرچه حاجیلو آن را انتقال داد. ترجیح میدهم این حرفم را رسانهای نکنم و اجازه بدهید بین خودمان بماند.
در دوران بازیگری افتخارم یک چیز است و آن اینکه به پیکره مجموعه ضربه نزنم. حتی اگر کسی باعث ایجاد خطایی میشد که ممکن بود به پیکره تیم ملی آسیبی وارد کند، به وی تذکر میدادم.
* رنگ برایم مهم نبود
اگر میخواستم خودخواهی کنم و دنبال اسم و مقام باشم و جایگاهم در استقلال محفوظ بماند (البته جایگاهم محفوظ است و لازم نیست برای حفظ آن مانوری انجام دهم، یک جایگاهی مانند ناصر حجازی و هواداران، بین من و هواداران استقلال وجود دارد)، دست من در تیم ملی باز بود و میتوانستم تعداد زیادی از بازیکنان استقلال را به تیم ملی دعوت کنم، اما چون قسم خوردم حافظ منافع پرچم ایران باشم چنین کاری را انجام ندادم. از خط خوردن هادی نوروزی در جام ملتها ناراحت بودم، اما نمیتوانستم آن را به کسی بگویم زیرا دستم بسته بود. من نفر آخر نبودم و عضوی از مجموعه فوتبال بودم. متأسفانه فوتبال ما به سلسله مراتب توجهی نمیکند. من فقط میتوانستم ایدههایم را مطرح کنم و جمعبندی نهایی بر عهده قطبی بود.
هنگام بازی با روسیه که مربیگری تیم ملی به من واگذار شد، با مشورت کریم باقری، نوروزی را به تیم ملی دعوت کردم. حق او بود که در جام ملتها نیز در لیست 23 نفره تیم ملی باشد و دیدیم که در بازی با روسیه به اندازه یک جام ملتها بازی کرد.
* صحبت درباره مجیدی به قداست مربیگری ضربه میزند
دوست ندارم در مورد مجیدی صحبت کنم. مقوله او بازی کردن است و مقوله من مربیگری. او بازیکن است و من مربی؛ اگر در مورد فرهاد مجیدی صحبت کنم به قداست مربیگری ضربه زدهام. ترجیح میدهم زمانم را برای فوتبال کشورم صرف کنم نه فرهاد مجیدی. برای او آرزوی موفقیت دارم و دوست ندارم حالا که بازی خوبی در استقلال انجام میدهد، با حاشیه روبهرو شود.
*روبهروی فرهاد نیستم
من روبهروی فرهاد نیستم. وی جوانی کرد، زمانی که همه گلههایش را در رسانهها مطرح کرد، میتوانست با یک تلفن به من گله کند. فرهاد مانند برادر کوچک من است. گله فرهاد در مورد برادرش (فرزاد) بود. این در حالی بود که در زمان مربیگریام در پاس تلاش کردم فرزاد را به این تیم بیاورم.
* فرهاد بهانهای بود برای سناریو
یک بار در هتل آکادمی گفتم که برای من حاشیه درست میکنند. فرهاد مجیدی هم اگر در آن مقطع نبود، میلاد میداودی یا حنیف و یا شریفات یا مبعلی را برایم علم میکردند. هر کسی در استقلال محبوب باشد شرایطش دشوار میشود. موضوع فرهاد یک سناریو بود و اگر فرهاد هم نبود یک نفر دیگر را مطرح میکردند.
اسم فرد مهم نبود، مهم این بود که میخواستند علیه من این برنامه را اجرا کنند. من قسم خوردم به خاطر هوادار و پیشکسوت و تیم استقلال، کاری علیه استقلال انجام ندهم. اگر احساس کنم جایگاهم به استقلال ضربه میزند به این تیم کاری ندارم، همانطور که امروز برای دیدن بازیهایش به ورزشگاه نمیروم. خانوادهام استقلالی است. جلوی پدرم قسم خوردم کاری علیه استقلال انجام ندهم.
* آقای مظلومی؛ کجای دنیا روحیه بازیکن با حضور در تیم ملی تضعیف میشود؟
احترام خاصی برای مظلومی قائلم، اما گله من از او این است حالا که شریفات برای اولین بار به تیمملی دعوت شده، باید به او افتخار میکرد نه اینکه فضایی را ایجاد کند که باعث ایجاد آسیب به پیکره تیم ملی شود.
من در هیچ کجای دنیا نشنیده و ندیدهام که بازیکن در تیم ملی روحیهاش خراب میشود. شریفات، میداودی، مجیدی و مبعلی همه به کنار، یک بازیکن از فولاد گستر تبریز دعوت کنیم باید باعث افتخارش باشد که وارد اردوی تیم ملی میشود.
*پیراهن تیم ملی بیارزش شده که اینطور حرف میزنند
حتماً پیراهن تیم ملی بیارزش شده که هر کسی میتواند به خود جرأت داده و بگوید بازیکن با حضور در تیم ملی روحیهاش ضعیف شده است. بازیکنان در باشگاهها باید به گونهای تربیت شوند که تیم ملی برای آنها یک الگو باشد. دوست ندارم علیه کسی صحبت کنم. علنی کردن موضوع درست نیست. مسئولان استقلال اگر با تیم ملی مشکل داشتند نباید گلهشان را مطبوعاتی میکردند و میتوانستند با حاجیلو صحبت کنند. به شریفات گفتم به خاطر بازی خوب در استقلال تو را به تیم ملی دعوت کردم که مزد زیبا بازی کردن را بگیری. نمیدانستم سرباز هستی. 25 نفر از 75 میلیون نفر به تیم ملی میروند. حالا باید دید خدا این لیاقت را به چه کسانی میدهد.
وقتی کسی در استقلال و پرسپولیس بال و پر بگیرد و در سکوها جایگاه پیدا کند، زندگی برایش سخت میشود. بعد از اتفاقاتی که در باشگاه استقلال افتاد، من حتی برای تماشای بازی استقلال نرفتم که مبادا حضورم برای مربی این تیم تنش ایجاد کند.
* قطبی چهره دوم ندارد
افشین قطبی همیشه به عنوان یک دوست و بزرگتر برایم قابل احترام است. فضایی که وارد آن شدهام را قطبی کلید زده است. او برای تیم ملی بسیار زحمت کشید و من نکات زیادی را از او یاد گرفتم و سعی کردم آنها را در بازی با روسیه اعمال کنم. اینکه برخی میگویند قطبی چهره دیگری هم داشت را قبول نمیکنم. 11 ماه با او کار کردم، اما چهره دوم او را ندیدم.
* مورینیو هم قبلا مترجم بوده است
در مورد اینکه عدهای معتقد هستند قطبی زمانی آنالیزور بوده و بعد سرمربی تیم ملی شده و برای مربیگری تجربه ندارد، درست نیست. مورینیو هم قبلاً مترجم بوده و با تلاش به مربیگری رسیده است. افشین قطبی هم باید رشد میکرد و خدا این تصمیم را میگیرد که کجا شرایط را فراهم کند که شرایط رشد قطبی در ایران و پرسپولیس بود. کره برای او در سال 2007 استارت خورد. در ایران هیچ جا بهتر از تیم ملی و استقلال و پرسپولیس نیست و قطبی پس از 6 سال با پرسپولیس قهرمان شد، آن هم در شرایطی که 6 امتیاز از این تیم کسر شده بود.
* قطبی در تمرین، برنامهریزی و آنالیز کردن بینظیر بود
11 ماه با قطبی کار کردم و اعتقاد دارم او در تمرین، برنامهریزی و آنالیزکردن بینظیر بود و تنها چیزی که در فوتبال ایران لازم داشت، حمایت مدیریتی بود. وی علاوه بر نقاط مثبت، نقطه ضعف هم داشت و نقطه ضعف او این بود که به حمایت مدیریتی احتیاج داشت، زیرا مدت زمان زیادی از ایران دور بوده و به نوع مدیریت اروپا عادت داشت. کسانی که با قطبی کار کردهاند به شدت از او حمایت میکردند مثل ادووکات.
* مدیریت ورزش ایران قائم به فرد است
مدیریت ورزش ایران قائم به فرد است. زمانی که یک مربی تغییر میکند همه کادر فنی ایران تغییر میکند، به همین دلیل هیچ گونه حاشیه امنیت مدیریتی در ایران نداریم. در تیم ملی باید جوابگوی 75 میلیون نفر باشیم، اما در استقلال و پرسپولیس این گونه نیست و فقط هواداران هستند. بعد از جام ملتها کادر فنی و در رأس قطبی به عنوان سرمربی متهم ردیف اول میشود. بهترین روشی که مردم ما احساس سبکی کنند این است که قطبی در یک برنامه زنده صحبت کند.
* قطبی گلایه داشت؛ نکونام باید خویشتنداری میکرد
بازیکن نباید به خود اجازه دهد قداست کادر فنی را بشکند. نکونام از نوع بازی در جام ملتها ناراحت بود، اما معتقدم وی مهمترین پارچه فوتبال ایران یعنی بازوبند کاپیتانی در دستانش است. درست است که کمی عصبی بود اما باید قدری خویشتنداری میکرد. وقتی کاپیتان چیزی میگوید بازیکنان دیگر فضا را برای خود باز میبینند.
* هیچ حرف بدی از قطبی نشنیدم
بین دو نیمه بازی با کره چیزی نشنیدم. من با قطبی جلسات خصوصی داشتم که حتی در آن جلسات هم یک کلمه حرف بد نمیزد. قطبی از نحوه عملکرد بازیکنان ناراضی نبود، اما از مصاحبههای پس از بازی گله داشت. وی معتقد بود فوتبال یک کار حرفهای است. او میگفت: دایره زندگی خیلی کوچک است و دایره فوتبال کوچکتر.
* کار پایه در ایران انجام نمیشود
حسرت قهرمانی ما در آسیا 39 ساله شد. بسیاری از مربیان آمدند و رفتند، اما ایراد کار مشخص نشد، البته ایراد کار مربوط به فدراسیون فوتبال نیست. اگر ما 30 سال قهرمان بودیم و امسال به این عنوان نمیرسیدیم، میتوانستیم از فدراسیون ایراد بگیریم. مشکل فدراسیون فوتبال از سال 1354 و زمانی است که دیگر نتوانستیم به این عنوان دست یابیم. برای پیدا کردن مشکل نباید داخل فدراسیون برویم، بلکه لازم است برای پیدا کردن ایراد کار به دنبال یک کار سیستماتیک و ساختار پایهای باشیم.
* ژاپن از هفتمی آسیا به نهمی جهان رسید
21 سال پیش ژاپن مقابل ایران شکست خورد، اما از آن زمان تا کنون توانسته خود را از رتبه هفتم آسیا به 10 تیم برتر جهان ارتقا دهد. از 5 سال پیش که کنفرانس بزرگ بین مربیان ژاپن برگزار شد، مربیان برآورد کردند که 10 سال دیگر یعنی تا سال 2015 بین 10 تیم برتر جهان قرار گیرند و دیدیم که پس از جام جهانی در ردهبندی فیفا در جایگاه نهمی قرار گرفتند.
وقتی ژاپن از ایران شکست خورد به دنبال هزینه برای سرمربی و بازیکن و یا تغییر لیگ نبود، بلکه در کلیت همه چیز را تغییر داد. به عنوان مثال وقتی میخواهند در سال 2010 جزء بهترینهای دنیا باشند، کودکان 5 ساله را با کارتونهای فوتبالی آموزش میدهند، لیگ را قوی میکنند، بازیکن خارجی میآورند، روی پایهها کار کرده و برنامهریزی دقیق میکنند و سپس با امکانات سختافزاری یعنی زمین برای فوتبالیست فضای راحت و امنیت ایجاد میکنند. پس از آن فرهنگ فوتبال را در کشور به گونهای رشد میدهند که مردم به همان نسبت متوقع شوند. در ایران بر عکس است.
* در خواب قهرمانی فرو رفتهایم
در سال 53 قهرمان آسیا بودیم و پس از آن نتوانستیم به این عنوان دست یابیم. اکنون نیز در خواب قهرمانی فرو رفتهایم. پتانسیل فوتبال ما با توجه به بازیهای خیابانی بالا است، اما کار پایه در ایران انجام نمیشود، زیرا شرایط مالی برای مربیان پایه فراهم نیست چون برای هیچ کسی نمیصرفد و آنها مزد زحمات خود را نمیگیرند. در ایران چند مربی حرفهای پایه میتوانیم نام ببریم؟ در مقابل همه مربیان باشگاهی را میشناسیم، مربیان پایه در ایران سوخته هستند اما در اروپا به این مربیان بها داده شده و یا حداقل امکانات مالی خوب برای زندگی آنها فراهم میکنند.
* فرهنگ ورزش ما غلط است
فوتبال ما همان نقص کلیت ورزش را دارد و کلیت ورزش نیز از فرهنگی نشأت میگیرد که در جامعه وجود دارد. ما باید 3 چیز را تغییر دهیم: اول اینکه حسادت را از بین ببریم، سپس پیشرفت همدیگر را ببینیم و در آخر در پی منافع شخصی خودمان نباشیم. این موارد نیار به ساختار 10 ساله دارد. فرهنگ ورزش ما غلط است؛ هر وقت توانستیم پیشرفت دیگران را ببینیم، دیگران هم میتوانند پیشرفت ما را ببینند.
آموزش و پرورش با تشکیل مدارس فوتبال کار را از پایه شروع کرده است. امیدوارم این کار زیربنایی مقطعی نبوده و در رشتههای دیگر مانند والیبال، بسکتبال و ... نیز صورت گیرد. از کار وزیر آموزش و پرورش خوشحال شدم، من و حاجیلو را دعوت کرد. لازم است امکانات کافی در اختیار اشخاصی که میخواهند مدارس فوتبال را راهاندازی کنند، قرار گیرد، البته مدارس فوتبال هزینهبر است و دولت باید مقداری از این هزینهها را تقبل کند تا مردم به به ورزش روی بیاورند، آن وقت است که میتوانیم بگوییم برای سال 2014 حرفی برای گفتن داریم.
* خوشحالم که جوانترین مربی تاریخ فوتبال ایران شدم
هنگامی که مربیگری تیم ملی در بازی با روسیه بر عهده من واگذار شد، احساس سرمربیگری به من دست نداد. من به عنوان برادر بزرگتر در کنار بازیکنان در نیمکت ایران در بازی مقابل روسیه نشستم. به همه ملیپوشان گفتم یک بازی به من محول شده که امیدوارم از آن سربلند بیرون بیاییم. در این بازی دوست دارم طوری بازی کنید که حقانیت شما ثابت شود و بار سنگین شکست مقابل کره بر دوش ما بیفتد. شما باید راه فوتبال را ادامه دهید، وقتی سر شما در فرودگاه پایین است این برای ما یک درد است، برای خودتان فوتبال بازی کنید، فکر کنید راهی باری ما باز شده که اگر مقابل روسیه شکست نخورید فوتبال دگرگون خواهد شد. سیو پنجمین مربی بودم که در نیمکت نشستم البته خوشحالم که از نظر جوانترین مربی یک رکورد برای من باقی ماند.
* فدراسیون میخواهد بمانم
رغبت فدراسیون به ادامه همکاری با من به قبل از جام ملتها مربوط میشود. مذاکراتی بین من و مسئولان فدراسیون صورت گرفت. همان طوری که با قطبی شرح وظایف را فهمیدم لازم است با مربی جدید ایران نیز در مورد وظایفم در تیم ملی گفتوگویی انجام دهم. اگر حضور من در تیم ملی فقط به صورت فیزیکی باشد، چهره خوشایندی ندارد و حتی ممکن است برایم دردسر ایجاد کند. کفاشیان از عملکرد من در بازی با روسیه اظهار خوشحالی کرد.حضور فیزیکی در تیم ملی افتخار است، حتی اگر در تدارکات هم باشم برای من افتخار است.
* 2 پیشنهاد مربیگری دارم
2 پیشنهاد برای مربیگری دارم که البته از لیگ برتر نیست و نتیجه آن پس از پایان قرارداد با فدراسیون فوتبال مشخص میشود. تا اردیبهشت با فدراسیون فوتبال قرار دادم و احترام به آن باعث میشود فعلاً کاری صورت نگیرد.
* با مبعلی مشکلی نداشتم
از مربیانم به ویژه ناصر حجازی و منصور پورحیدری تشکر میکنم که افتخار شاگردی آنها را داشتم اما از مظلومی گله دارم چون خودش مربی است. دوست ندارم شرایطی فراهم شود که بازیکن حس میهنپرستی و پرچم پرستیاش از بین رود. اگر بحث ایمان مبعلی است، او قدیمی تیم ملی است. وقتی او را در بازی با روسیه صدا کردم 20 ثانیه بعد کنار زمین بود. هیچ مشکلی هم بین ما در آخر بازی پیش نیامد.
* تشکر از نیمکت تیم ملی
از میرزاپور و نصرتی که بازیکنان را ترو خشک میکردند، قدردانی میکنم. هر زمانی که به گردان، پژمان نوری، بنگر، فرشید طالبی و سایر بازیکنان نیمکت نشین تیمملی نگاه میکردم، با لبخند آنها انرژی مثبت به من منتقل میشد.
ای کاش در بازی مقابل کره گل را نمیخوردیم. این گل حاصل تلاشهای تیم ملی را بر هم زد. همان بازیکنان در بازی مقابل روسیه به میدان رفتند. فقط شرح وظایف را تغییر دادم و از صحبتهای سرمربی روسیه در اردو نهایت استفاده را بردم.
freedom-is-not-free doom - ایران - تهران
|
طرف تا دیروز دوپینگ و حاشیه فوتبالش رو قورت داده بود ها!! امروز که فقط جا واسه ..خور ها هست و کفاشیان رییسه!! و شریفی پلیسه!! و. اومده مربی تیم ملی شده..اونوقت از قداااااااااااااااست!!! مربیگری حرف میزنه!! باور کنید فقط باید گفت ری.. تو اون قداستی که شامل حال تو بشه!! |
سهشنبه 26 بهمن 1389 |
|
شیر بیشه مازندران - ا - ایران
|
مردشوی اون فوتبالتونو ببره که مایه ننگ اسم ایران هستید مثل لاشخور دارید پول نفت رو میخورید.خاک تو سر اون رییس فدراسیون بره که قطبی 800 میلیون گرفت و هیچ غلطی نکرد.ننگ بر شما بی غیرتها باد. |
سهشنبه 26 بهمن 1389 |
|
Ghom.666 - ایران - قم
|
تو و اصغر همه میدونن پاچخوارید.والا بهتر از شما تو دهات ایران هم هست |
سهشنبه 26 بهمن 1389 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
شیر بیشه مازندران - ا - ایران.. 800 ملیون گرفت که گرفت نوش جونش...میخواستی کی بگیره پرویزمظلومی با محمود یاوری...مگه مشکل فوتبال ایران قطبیه..زحمت کشید پولشو گرفت ورفت...نگنه جنابعالی توقع داشتید از قطبی که جام جهانی رو بگیره. |
سهشنبه 26 بهمن 1389 |
|