پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۲۸ ژانویه ۲۰۱۰
مردم چه می گویند؟
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!... مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
خودت باش ! هر چند هیچ کس از تعریف و تمجید دیگران بدش نمیاد, ولی به چه قیمتی که شخص هویتش را از دست بدهد و گوسفندوار بدنبال گله وحشی راه بیافتد ?! شاد و خود باشیم , زیرا با همرنگ شدن خود با دیگران از روی جبر, ازادی شخصی خود را از دست میدهیم ! |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
zehna.bastas - ایران - مشهد
|
بیایید یاد بگیریم به حرف مردم توجه نکنیم و گر در چنین شرایطی مثل شرایط مطلب بالا گیر افتادیم بگیم گور بابای مردم و کار درست رو بکنیم شاید از لحاظ ظاهری یه کم بد جلوه کنه ولی اینقد آدم تو دلش کیف میکنه که نگو . اینم همیشه یادمون باشه که بیشتر مردم مخصوصا تو ایران ذهناشون بستست . |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
porharfi - هلند - آرنم
|
دکتر بمن تجویز کرد که:نباید دیگر مطالب سایت .ایرانیان-انگلستان.را بخوانی. حسابی معتاد ش شدی!!....گفتم: مردُم چه میگویند؟؟!..( ناز ِ uk که لنگه. نداره!!) |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
asal.bano - انگلستان - نیوکسل : متاسفانه متوجه منظورتون نشدم ! لطفا خجالتی نباشید و نزد من ازاد هستید منظورتون را بدون ترس بازگو کنید ! عسل خانم, الان بعضی کاربرها پچ پچ میکنند که عسل جون با نامحرم خان حرف زد, شاد و عسل باشید ! |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
|
مقصر خودمان هستیم که اجازه میدهیم دیگران در زندگی خصوصیمان دخالت کنند. و حتی در زندگی دیگران.من وشما هستیم که پر و بال به این نوع افراد میدهیم. و به دلیل همین فرهنگهای غلط هست که ان نظام اسهالی هنوز سر کاره. |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
pandora - آلمان - کلن
|
چقدر به یکی گفتم فقط واسه خودت و نهایتا کسانی که دوستشون داری زندگی کن اما همیشه واسه مردم زندگی کرد,رسید به حرفم اما دیر,حالا مردم چه می گویند ! |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
عین حقیقت. این مردم در فرهنگ ما مخصوصا بعد شورش 58 بد صاحبی از همه در آورده. عده ای اگر ساختار شکن باشند اینگونه جامعه ی دنباله رو و محتاط ملاحظه گری نداریم. هزاران ماسک هر روز باید افراد برای مقابله با مردم گوناگون بزنند. کسی که از بند حرف و حدیث مردم رها شود بزرگ است. در زمانهای قدیم برای شکستن و خرد کردن نفس دراویش در آخرین مرحله ی مقابله با مردم کشکول به دست آنها داده تا در محله ی خود با هر مقام و اعتباری ابراز نیاز کرده و تکدی کنند تا بت عظیم آبرو که از نفس پرستی سرچشمه میگیرد را بشکند تا از آن سو بیاموزد که خلق مانند خودش نیازمندندو تنها نیاز خود را باید به خدا واگذارد. حال در این دوره این ظاهر پرستان شیطانی از خود بت درست کرده تا مردم به جای خدا به آنها نیازمند شده و آنها را بپرستند در غیر اینصورت مجوز زنده بودنشان باطل میشود. |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
asal.bano - انگلستان - نیوکسل
|
khosh bavar - ایران - یزد مملکت گل و بلبل که مموتی برامون درست کرده,سایه ادم هم به ادم نامحرمه. ولی شما همین طور که تو کامنت اول خودتان اشاره کردید, به کاربرها اهمیتی ندهید. منظور من این بود که اگر خودمان باشیم مردم چه میگویند! (شوخی). شاد باشید |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
عسل جون, مرسی ! مردم رو فراموش کن, و اولین کسی که نقش مردمی را برایم ایفا میکرد, مادر بسیار دانا و مهربانم بود , که نزدیکترین دوستم بود و هر وقت ایشان از من ایراد میگرفت, میدونستم که " خودم " هستم و یک احساس یگانگی و سبکی میکردم, زیرا از بچه گی فشار " گفته های " مردم بسیار زیاد بود, که منو اذیت میکرد ! خلاصه کلام عسل خانم, باید بادمجون بی رگ شد ! گور پدر ارزشهای پوسیده مردمی. شاد و نو باشیم ! |
جمعه 8 بهمن 1389 |
|