گفت و گوی خواندنی با یکی از مدیران سابق"هما"
تا سال 1360 هما امن ترین ایرلاین جهان بود ؛
تحریم در خرید است نه در اجاره
عصر ایران - از سال 1351 وارد هواپیمایی ملی ایران شده و در سال 1372 استعفا داده است. کارشناس ارشد اقتصاد است و در سالهای فعالیتش در هما، عناوین مختلفی داشته است. مدیر فروش و بازرگانی هما، رئیس دفتر فروش مرکزی هما، ناظر ارشد فروش هما، رئیس پیتی (حوالههای جهانی) هما و سرپرست دفاتر مختلف هما در نقاط مختلف دنیا، دلیل قاطعی است بر جملهای که در طول مصاحبه چند بار تکرار میکند: «ما در ایران ایر بزرگ شدیم.» ساره خیان، یکی از ممتازترین مدیران کشور در عرصه تیکتینگ و بازرگانی هواپیما است. تقدیرنامههای ایرلاینهای مشهور دنیا در آژانس هواپیماییاش مهر تاییدی بر این تجربه و مدیریت است.
سالها تدریس او در دانشکدههای مختلف هم گواه دیگری است بر نگاه علمی و البته دقیق او به تجارتی که ایران روزگاری در فهرست سردمدارانش بوده و اکنون تنها حکم یک تماشاچی ضعیف را در این تجارت دارد. نشریه همشهری با او از روزهای خوب ایرانایر و البته معجزه ایرلاینها در جذب گردشگر حرف زد.
ارتباط توریسم و تیکتینگ شاید اولین گره این گفتوگو باشد.
موضوع کاملا شفاف است. حمل و نقل هوایی یکی از مهمترین ارکان توریسم را به نام خود ثبت کرده است. از سوی دیگر یک شرکت هواپیمایی با همه سرمایهاش میخواهد صندلیاش را بفروشد. نام این صندلی در واقع «بلیت» است. تمام ایرلاینها با این هدف تاسیس میشوند و ایرانایر هم از این جهارچوب جدا نبوده است. در سال 1348 و هنگامی که هما یا همان هواپیمایی ملی ایران فاز اصلی فعالیتش را آغاز کرد، قرار بر این بود که تا سال 1990 هما در 90 کشور دنیا شعبه و دفتر فروش داشته باشد. یعنی صندلیهای هما به فروش برود و توریست خارجی با پرواز هما به ایران بیاید و البته توریستهای ما هم با پروازهای درجه یک هما از ایران سفر کنند.
اما پرواز درجه یکی که شما از آن حرف میزنید، دیگر در هما وجود ندارد.
میدانم نه در هما و نه در هیچ ایرلاین دیگر ایرانی پرواز درجه یک واقعی وجود ندارد. برای اینکه ما در شرایط سخت تصمیم درست نگرفتیم. ما در شرایطی حاضر شدیم توپولوف به ایران وارد کنیم که این شرکت از سال شروع به تولیدش یعنی 1985 تا سال 2005 فقط 105 مورد سقوط هواپیماهایش را در کارنامه دارد. این آمار را بگذارید کنار آمار پرافتخار بوئینگ که تا سال 2007 سیزده میلیارد مسافر جابهجا کرده است.
ما تحریم بودهایم و خرید بوئینگ و ایرباس امکانپذیر نبوده است.
اشتباه شما همین جاست. مشکل از جایی شروع شد که عدهای خواهان خرید این پرندههای روسی بودند. اصلا برخی از مدیران در جریان نزاع دائمی گروه توپولوفیها و بوئینگیها و ایرباسیها در صنعت هواپیمایی کشور هستند که بالاخره بعد از سالها و با سقوط توپولوف هواپیمایی کاسپین که اخیرا رخ داد، گروه توپولوفیها مجبور به عقبنشینی شدند.
درباره تحریمها هم یک مثال نقض وجود دارد و آن هم اینکه از خودمان بپرسیم مگر هواپیمایی ماهان در ایام تحریم بوئینگ نخرید؟ پس باید پذیرفت که چاره داشتهایم اما ترجیح دادیم اشتباه عمل کنیم و البته منافع بعضیها را در نظر بگیریم. ما اصلا میتوانستیم به راحتی بوئینگ و ایرباس اجاره کنیم. تحریم در خرید است؛ نه اجاره. خود شوروی بعد از فروپاشی، ایرباس و بوئینگ خرید. چینیها دیگر تمام هواپیماهای روسی را بیرون ریختهاند اما ما چنین نکردیم.
هما به عنوان یک ایرلاین محبوب هنوز در خاطر خیلیهاست. هما اما در چه مسیری قدم گذاشت که اکنون برخی از مسافران ایرانی هم آن را به دیگر ایرلاینها ترجیح نمیدهند؟
من خودم هنوز روی ایرانایر تعصب دارم. ایرانایر پرچم ایران است در دیپلماسی ایرلاینی که این روزها از آن حرف زده میشود. اما هما که روزگاری هر روز پیشرفت داشت و با جوانترین نیروهای متخصص و خلبان در دنیا نامی دست و پا کرده بود، حالا دیگر چیزی فراتر از یک نام با سابقه با خود ندارد. ایرانایر در سالهای آغاز به کارش 29 هواپیمای بوئینگ و ایرباس نو داشت که با آن فرهنگ سفر و توریسم را به ایران آورد.
در سالهای اولیه فعالیت ایرانایر ما فقط هفتهای 28 پرواز به لندن داشتیم. توکیو و نیویورک هم در ردهبندیهای بعدی بودند. ما در لندن دو دفتر فروش داشتیم و این دفاتر به شدت سودآور بودند. اینگونه بود که بر اساس اعلام «ایکائو» هما تا سال 1360 به عنوان امنترین خط هوایی دنیا شناخته میشد.
اکنون معدود دفاتر هما در دنیا واقعا با هزینههای دولت سرپا هستند و تعطیل نشدهاند. دفتر هما در نیویورک از سال 1356 که افتتاح شد تا تعطیلیاش در سال 1362 واقعا برای ایران سودآور بود. به نظر من بعضی مدیران بیکارنامه، ایرانایر را از پا درآوردند. حالا ایرانایر شده مهدکودک. ما در ایرانایر مسافرانی که تاکنون هواپیما سوار نشدهاند را آموزش میدهیم تا دیگر از پرواز نترسند و آداب سوار شدن به هواپیما را بیاموزند اما همان مسافر ایرانی هم برای سفرهای خارجیاش هما را انتخاب نمیکند، چه رسد به مسافران دیگر کشورهای دنیا که روزگاری پرواز با هما برایشان یکی از بهترین بخشهای سفرشان بود.
اشکال مدیریت هما چه بوده؟
این اشکال هنوز نه در هما که در بسیاری از بخشهای کشور وجود دارد. تا زمانی که آدمهای بیکارنامه مدیر شوند نتیجه همین است. تا وقتی ندانیم هر مدیری که آمده و رفته چه اثری از خود بهجا میگذارد نتیجه همین است. جالب اینکه این روزها حجب و حیا هم در این صنعت از بین رفته است. در یک سانحه 160 نفر میمیرند، اما کسی تسلیت هم نمیگوید. این رفتار مدیریتی را مقایسه کنید با مدیران ایرلاینهای دیگر کشورها. من اصلا حرف سیاسی نمیزنم و معتقدم که مدیر فارغ از سیاست، باید روش درست مدیریتی داشته باشد. یک مثال جالب برایتان بزنم. لوفتهانزا تاکنون سه بار تعطیل شده است اما در بیش از 50 سال فعالیتش همواره مدیران قدیمی را بهعنوان مشاور در کنار خود داشته است.
این در حالی است که یکی از مدیران هما گفته بود بازنشستهها مثل درخت خشک شدهاند و نباید به آنها آب داد. لوفتهانزا برای جشن پنجاهمین سالگرد فعالیتش، حتی اولین مسافران ایرانیاش را هم یافت و برای تقدیر از آنها به جشنی باشکوه در آلمان دعوتشان کرد. با این مدیریت است که اکنون لوفت هانزا 743 هواپیما دارد و تا سال 2011 این تعداد به 850 میرسد اما هما همان 29 هواپیمای خریداری شده در بدو شروع به کارش را هم ندارد.
پس موافقید هما به گونهای پیش رفته که نمیتواند ایرلاین توریستها باشد؟
البته یک نکته مهم را فراموش نکنید. جذب توریست قبل از هر چیز یعنی اینکه دولت زمینه را آماده کند و بسترسازی را مورد توجه قرار دهد و بعد از بخش خصوصی یا ارگانهای زیرمجموعه خودش توقع نتیجه داشته باشد. مهاتیر محمد به مردمش گفت لطفا به غریبهها لبخند بزنید و سلام کنید و الان مالزی 32 میلیون توریست دارد. من درددل نمیکنم، اینها آمار است. آنها میدانند هر جهانگرد که وارد کشوری میشود حدودا برای 11 نفر شغل ایجاد میکند. سال 2015 سال جهانگردی است و ما هنوز برای جذب توریست اصول اولیه را هم نیاموختهایم. آسیا در سال 2006 حدود 120 میلیون توریست داشته که سهم ایران از این تعداد با احتساب آمار تعداد تمام رانندگان ترانزیت و خلبانان و خدمه خارجی 750 هزار نفر بوده است. همان سال امارات پانزده میلیون توریست داشته است.
عدم توجه جامع به بحث توریست، مشکلات بسیاری برای ما به وجود آورده است.
فراموش نکنیم که برای ساختن هواپیمایی جمهوری اسلامی باید حمل و نقل زمینی و دریایی ما هم بیمشکل باشد. مسافر ما برای پرواز 45 دقیقهای به اصفهان نباید سه ساعت در ترافیک مهرآباد بماند. برای پرواز یک و نیم ساعته به امارات طی کردن مسیر دو ساعته به فرودگاه امام خمینی(ره) به قدری دشوار است. فرودگاه امام نتوانست مسافران کرج، اراک و قم را به خوبی پوشش دهد. ما میتوانستیم پرواز مستقیم به قم و کرج داشته باشیم اما عقبماندگی حمل و نقل زمینی و ریلی این امکان را از ما گرفته است. از طرف دیگر ما برای رامسر پرواز با هواپیمای 747 را برقرار میکنیم. در هیچ جای دنیا این مسافت کوتاه را با هواپیما نمیروند. این مسیر باید با بزرگراه و ریل طی شود؛ نه خط هوایی. بسیاری از این مسیرهای هوایی اصلا صرفه اقتصادی ندارند و تنها به خاطر ضعف حمل و نقل ریلی و جادهای برقرار هستند.
اوضاع ایرلاینهای ما نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟
ما تعداد زیادی شرکتهای هواپیمایی بیخاصیت داریم. این همه شرکت به چه درد میخورند؟ روزگاری که هما یکهتاز آسیا بود و در اروپا و آمریکا خواهان داشت امارات و قطر هواپیماهای درجه دو هم نداشتند اما حالا هواپیمایی امارات ممتازترین ایرلاین جهان میشود. لوفتهانزا 202 مقصد دارد. بریتش ایرویز 248 هواپیما دارد و برای خرید 150 هواپیما هم درخواست خرید داده است. چرا راه دور برویم؟ ژاپنایرلاین با ایرانایر تقریبا همسال است. ژاپن ایرلاین الان 196 هواپیما دارد و برای خرید 54 هواپیمای دیگر درخواست داده است. ما کجای این قصهایم؟ این صندلیها با توریستها پرمیشوند... .
پس شما هم موافقید که یکی از ارکان جذب توریست ایرلاینها هستند؟
به این آمار دقت کنید؛ در سال 2007 صنعت گردشگری در دنیا 334 میلیون نفر شاغل داشته است که معادل 2/8 درصد کل شاغلان جهان است. تعداد بسیاری از این شاغلان در حوزه صنعت هوایی دستهبندی میشوند. ببینید آنتالیا در سال 2009 با جذب توریستش توانسته 80 درصد بودجه ترکیه را تامین کند. این شوخی نیست. اما ما همیشه با توریست و صنعت توریسم مشکل داشتهایم. یادم هست که در سال 1361 با بنیصدر به خاطر همین موضوع بیتوجهی به توریست خارجی و مسافر ایرانی دعوایم شد. در آن زمان من مسوول تیکتینگ هما بودم و آقای بنیصدر دستور دادند تا فرست کلاس را برداریم. استدلالش هم این بود که ما به دنبال حکومت بیطبقهایم. همان موقع گفتم ما باید به مردم پولدارمان احترام بگذاریم و از پولی که از آنها میگیریم، برای تسهیل سفرهای ارزان سایر شهروندان استفاده کنیم. اینگونه نشد و نتیجه هم اینکه مسافر ما جذب امارات و سوئیسایر شد و ایرانایر هم خرجش به دخلش نمیخورد.
حالا مسافر ما نمیتواند به جای ایرلاین خوب، ایرانایر را بپذیرد و از طرف دیگر ایرانایر هم رشدی نکرده و در نظر توریستها و مسافران درجا زده؛ حتی پسرفت هم کرده است.
و حرف آخر.
ما باید یک متولی معین برای توریسم داشته باشیم تا بتواند همزمان صنعت هواپیمایی، هتلداری، آژانسها و مدیریت لیدرها و امور تاریخی را تحت پوشش قرار دهد. این متولی باید فرهنگسازی را هم از نو شروع کند و در رسانهها و مدارس فرهنگ توریسم را اشاعه دهد.
hameshehbahar - انگلستان - لندن
|
چطور برای انتر نژاد هواپیمای سلطان برونعی خریدار ی شد !! برای ملت اسقاطی های کشور دوست و عاشق ایران روسیه!!! برید بابا یک مشت مزدور فلسطینی مملکت ایران را دارند به اسم اسلام غارت می کنند باید هم چرت و پرت بگن. |
سهشنبه 5 بهمن 1389 |
|
saman911 - ایران - تهران
|
کاملا درست,اگه نمیتونند بخرند اجاره کنند.ولی کو گوش شنوا!!??به نظر من بهترین راه این که مسافران پرواز با شرکتهای هوایی ایران تحریم کنند وبا شرکتهای هوایی خارجی پرواز کنند, این کار دست خود مردم....تا عقل نباشد جان در عذاب است |
سهشنبه 5 بهمن 1389 |
|
bache shapoor - سوئد - یوسدال
|
وای!!! وقتی یه همچین مطالبی را میخوانم اشک از چشمانم سرازیر است! بارها به خودم گفتم که دیگر سایت iranian uk را باز نمیکنم, چون بجز حسرت و ناراحتی برای من چیز دیگری ندارد, ولی باز طاقت نمی اورم و دوباره این سایت دوست داشتنی را باز میکنم. در تمام صحبتهای این این مدیر که تمامش هم درست بود یک جمله یا کلمه تکانم داد, مدیران بی کارنامه!!! وقتی در راس هر کاری یک اخوند شپشو قرار دارد که هنوز در قصه وارد شدن به مستراح با کدام پا هستیم در دوره نزدیکی حتی افتابه هم برای شستن خود در ایران یافت نخواهد شد چه رسد به هواپیما. |
سهشنبه 5 بهمن 1389 |
|
bita tehrani - کانادا - ونکوور
|
توریسم کیلو چنده.مگه یادتون رفته اقایان با افتخار اعلام کردند به پول ان احتیاج ندارند و الگوی سیاحتی باید تبدیل به زیارتی شود?سرزمین زیبایمان را فقط نسل سالخورده غرب میشناسند که حتی انها هم با حسرت از انچه بر سرش اوردند یاد میکنند.چندی قبل گپ جالبی داشتم با اقایی که میگفت جوانی هایش را در صنعت پتروشیمی ایران و شهرهای زیبایش کذرانده.اسم همه شهرهایی که در انها کار کرده بود مثل بلبل میگفت...خرمشهر,بندر شاپور,ابادان.گفت خانواده اش را برای گردش به شیراز و اصفهان و تهران و رامسر برده.و بچه های خردسالش و همسر ژاپنی اش عاشق رامسر و شیراز شده بودند.و چنان اهی میکشید از انچه خمینی و دارودسته اش بحال ایران اوردند که بیا و ببین.انوقت شاه میشود خائن و انتری و اربابش خادم.بدا بحال مردمی که اینگونه پاداش میدهند. |
چهارشنبه 6 بهمن 1389 |
|
Davidoff - اوکراین - خارکوف
|
قصد دفاع از تکنولوژی خاص و طرد تکنولوژی (هوانوردی) دیگر را ندارم ولی با کمی جستجو در اینترنت آمار و ارقام این آقا که مثلا رئیس یک تیرلاین بین المللی بوده مشخص می شود که کاملا اشتباه است! اول اینکه صرف گفتن کلمه توپولف اشتباه است زیرا توپولف انواع مختلف دارد که فقط یکی از انواع آن (توپولف 154) به ایران وارد شد! در ضمن تمامی هواپیماهای وارد شده بسیار قدیمی و از رده خارج بودند که وارد ایران شدند! |
چهارشنبه 6 بهمن 1389 |
|
Davidoff - اوکراین - خارکوف
|
طبق آمار رسمی (برای مقایسه توپولف 154 و نوع مشابه غربی آن بوئینگ 727) تعداد توپولف های تولید شده از سال 1968 تعداد 1015 فروند بوده که تابحال 110 حادثه پیش آمده که از این تعداد حادثه 70 هواپیما از بین رفته اند و از این 110 در 39 حادثه کشته داده است! در مورد بوئینگ 727 که برادرخوانده این هواپیما می باشد از سال 1963 تعداد 1831 فروند تولید شده که تا بحال 325 حادثه داشته که از این تعدا حادثه 112 هواپیما از بین رفته! بی لیاقتی - بی سوادی - دزدی و دلالی - و خیلی مسائل دیگر را خیلی راحت می اندازند گردن بدبختی بنام توپولف! قضاوت با خودتان ...!. https://en.wikipedia.org/wiki/Tupolev_Tu-154. https://en.wikipedia.org/wiki/Boeing_727 |
چهارشنبه 6 بهمن 1389 |
|
Davidoff - اوکراین - خارکوف
|
حدودا شش ماه پیش بود که شنیدم تصمیم به خروج توپولف 154 از ایران گرفته اند و به یکی از همکاران گفتم که مشکل اینها توپولف نیست! بی سوادی در مدیریت و تکنولوژی و .. مشکل اینهاست که با خروج توپولف بهتر نمشود که بد تر هم می شود! در همان روز به دوستم گفتم که بعد از تصویب خروج توپولف 154 یواش یواش منتظر حوادث بوئینگها و ایرباسها و فوکرها در ایران باش! اونموقع بهانه ای بنام توپولف داشتند که همه کاسه کوزه ها را سر اون خالی می کردند! ولی وقتی حوادث بوئینگ و ایرباس و فوکر شروع بشه دیگه چه بهانه ای خواهند داشت! دوستم بعد از حادثه ارومیه زنگ زد و اعتراف کرد که درست می گفتم! |
چهارشنبه 6 بهمن 1389 |
|