۳۲ سال پس از خروج شاه؛ زمستانی که بهارش در پی نیست؟


۳۲ سال پس از خروج شاه؛ زمستانی که بهارش در پی نیست؟

کریم سجادپور

عضو و پژوهشگر موسسه کارنگی برای صلح بین المللی در واشنگتن

سه دهه پس از خروج خانواده پهلوی پس لرزه های انقلاب اسلامی همچنان احساس می شود

۳۲ سال پیش در چنین هفته ای و در میان جشن و شادمانی همگانی در ایران در پی خروج محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران، از کشور، یک افسردگی موروثی خاص ایرانی هم متولد شد که با گذشت زمان، روز به روز رشد کرد و قوی تر شد: کسانی که در ایران زندگی می کنند در رویای ترک آنجا به سر می برند، و آن دسته از ایرانیان که تبعید شده اند در آرزوی بازگشتند.

شاه در ماه ژانویه (۱۶ ژانویه، ۲۶ دی ماه) ایران را ترک کرد. ماهی که نام خود را از ژینوس، خدای دو چهره رومی گرفته است: تجسم یک دوگانگی مشابه. یک چهره ژینوس به پس می نگرد، سال گذشته؛ در حالی که چهره دیگر او به آینده می نگرد، سال نو. ژینوس همزمان به گذشته و آینده می نگرد.

علیرضا پهلوی، ۴۴ ساله و جوان ترین پسر محمدرضا شاه پهلوی اوایل ژانویه ( ۴ ژانویه، ۱۴ دی ماه) به زندگی خود پایان داد. بدون تردید این خودکشی را می توان تا اندازه ای به یک بیماری یأس آور- یعنی افسردگی مزمن- نسبت داد که او احتمالاً از پدرش به ارث برده بود. در عین حال این خودکشی به طور مسلم یکی از پس لرزه های انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ بود که پیامدهای آن امروز نیز احساس می شود.

مردمان کشوری همچون ایران که طی چند دهه اخیر مرتب به غم و اندوه بسیار- بویژه به خاطر از دست رفتن بیش از دویست هزار تن از فرزندان آن آب و خاک در جنگ ویرانگر هشت ساله با عراقِ تحت سلطه صدام حسین- دچار شده اند، طبعاً هنگام مواجهه با مرگ خودخواسته فرزندی برخوردار از نعمات و مواهب، احساسات متفاوت و متناقضی نشان دادند.

با این همه، آن گونه که رسم روزگار است، مواهب بی شمار علیرضا پهلوی توأم با بداقبالی های بسیار بود. او تا ۱۲ سالگی به عنوان فرزند یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین پادشاهان از کودکی رویایی برخوردار بود. در ۱۳ سالگی، ناگهان از وطن خود گریخت و نه تنها طعم تلخ تحقیر همگانی میراث خانواده اش را چشید، بلکه مرگ پدرش در اثر بیماری سرطان را به چشم خود دید.

بعدها آنگاه که خواهر کوچک ترش، لیلا، در ۳۱ سالگی در یکی از اتاق های هتلی در لندن در سال ۲۰۰۱ به زندگی خود پایان داد، علیرضا نزدیک ترین کس خود را از دست داد.

اصطلاح "تبعیدی" برای کسانی همچون خود من که خارج از ایران به دنیا آمده اند یا در سنین بسیار پایین آنجا را ترک کرده اند، هرگز مناسب نبوده است. ما به عنوان مهاجران نسل دوم، این موضوع را بدیهی می پنداشتیم که خود را با فرهنگ ها و زبان های جدید تطبیق خواهیم داد.

مورخان ممکن است به درستی نتیجه بگیرند که انقلاب ۱۳۵۷ گامی دردناک اما ضروری در جهت بلوغ سیاسی ایران بوده است

ما خاطرات یا ادعای چندانی نسبت به آنچه از دست رفته بود نداشتیم؛ فقط قصه هایی اغراق آمیز درباره منطقه سرسبز دریای خزر (شمال)، کوه های باشکوه البرز و همچنین بره لذیذ ایرانی که تمام چربی آن به شکلی اعجاب آور در قسمت دم جمع شده از بزرگ ترها شنیده بودیم.

ایرانیان جلای وطن کرده و هم نسل علیرضا پهلوی- یعنی کسانی که هنگام انقلاب نوجوان بودند- از اشخاصی که کم سن و سال تر از آن بودند که چیزی به خاطر آورند یا آنان که به سنی رسیده بودند که می توانستند خود را با شرایط تطبیق دهند، اغلب شدیدتر تحت تأثیر قرار گرفتند. پس از گذشت سه دهه، بسیاری از آنها همچنان در تلاشند تا جایگاه خویش را بیابند. آنها همچنان می کوشند تا بر مشکلی غلبه کنند که برزیلی ها آن را "اشتیاق ژرف برای آنچه که دست نیافتنی است" می نامند. بی ریشگی آنها، اغلب مانع ایجاد روابط عاطفی بادوام و تحقق بخشیدن به استعدادهای شغلی شده است.

نمی دانم به چه علت علیرضا، دانشجویی کوشا و جدی که تحصیلات دکترای خود را در رشته مطالعات ایران باستان در دانشگاه هاروارد ناتمام گذاشته بود، طی این سال ها سکوت اختیار کرده بود. اگرچه تجربه تبعید برای خانواده پهلوی به دلیل ثروت قابل ملاحظه شان (که اغلب به طور چشمگیری در خصوص آن مبالغه می شود) بدون تردید تحمل پذیرتر شده بود، اما تحقیر ایشان از سوی بسیاری از هموطنان تبعیدی که تا اندازه ای- و در برخی موارد کاملاً- این خانواده را مسئول مصائب جمعی خود می دانستند این تجربه را برای آنها دشوارتر می کرد.

علیرضا که غم و اندوه درونش او را می فرسود، شاید به این نتیجه رسیده بود که در این بازی شانس چندانی برای بردن ندارد. اگر در حاشیه باقی می ماند، برخی او را به دلیل عدم اعتراض علنی به سختی نکوهش می کردند و اگر فعالیت می کرد و بی پرده سخن می گفت، دیگران او را به دلیل جاه طلبی های احمد چلبی گونه به سختی ملامت می کردند، همان طور که این کار را در مورد برادر بزرگ تر او، رضا، انجام دادند.

به این ترتیب او تصمیم گرفت در خانه خود در بوستن، در میان کتاب هایش و پشت پرده های همیشه کشیده باقی بماند.

علیرضا به عنوان دانشجوی تاریخ شاید از رابطه رشته درسی خود با پدرش متحیر بود. در اغلب موارد از حافظ اسد- دیکتاتور بی رحم سوریه که حدود ۲۰ هزار غیرنظامی را در شهر هاما در سال ۱۹۸۲ قتل عام کرد- به عنوان "فردی مدبر و زیرک" نام برده می شود. در حالی که هنگام نوشتن در باره عصر پهلوی، غیرممکن است بدون آنکه شاه را "آلت دست امپریالیست ها" نامید و دستش را "آغشته به خون" دانست، اعتبار روشنفکری خود را حفظ کرد. (این یکی از واقعیت های تلخ قدرت و کشورداری است که امروز تحلیلگران و سیاستمداران غربی، مقدم بشار اسد- رئیس جمهوری سوریه و فرزند حافظ اسد- را گرامی می دارند و زیرکی و میانه روی او را می ستایند؛ حال آن که برخی از سوگنامه نویسان غربی علیرضا، چهره پسر فراموش شده یک دیکتاتور بی ارزش را از او ترسیم می کنند.)

۲۵۰۰ سال پیش بر امپراتوری بزرگ ایران زمین یک فرمانروای بخشاینده، کورش کبیر، حکم می راند که گفته می شود نخستین منشور حقوق بشر جهان را نگاشته است. امروز در این کشور یک حکومت دینی بر سر کار است و هنگامی در صدر اخبار قرار می گیرد که حاکمان آن، زنان را به خاطر زنا به سنگسار محکوم می کنند یا صحت و درستی هولوکاست را زیر سؤال می برند.

در این میان، ساکنان دیرین جمهوری اسلامی به برداشتی متفاوت نسبت به دوران گذشته خود رسیده اند. قدر مسلم، ایرانیان اذعان می کنند که فساد فراگیر و سرکوب سیاسی رایج در ایرانِ تحت سلطه پهلوی منجر به سقوط آن حکومت شد.

با این همه، یکی از مقامات ارشد سابق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی- که در آسیا و اروپا سفیر بود- یک بار هنگام صرف شام در پاریس این موضوع را محرمانه با من در میان گذاشت که او و دوستانش به عنوان انقلابیون جوان و "ساده لوح"، دشواری حکومت بر ایران و کسب رضایت جمعیت دمدمی مزاج این کشور را بسیار دست کم گرفته بودند. من از شنیدن این گفته او که "در آن زمان درک نمی کردیم که شاه باید از عهده چه چالش های بزرگی برمی آمد"، تعجب کردم.

مصطفی تاج زاده، یکی از فعالان انقلابی برجسته و از استراتژیست های جنبش اصلاحات، اخیراً گفته است که پیش از انقلاب، ایرانیان از هر گونه آزادی برخوردار بودند، مگر آزادی سیاسی که انقلاب قرار بود آن را فراهم کند. پس از انقلاب، آنها نه تنها آزادی سیاسی به دست نیاوردند، بلکه در جریان آن، آزادی های دیگر را نیز از دست دادند.

بدون تردید، جمهوری اسلامی طی ۳۲ سالی که از تأسیس آن می گذرد پیشرفت های قابل ملاحظه ای، بویژه در زمینه توسعه روستایی و تحصیلات زنان (تا حدودی به این دلیل که پس از انقلاب، خانواده های سنتی تمایل بیشتری نسبت به فرستادن فرزندان خود به مدارسی که در آنها تفکیک جنسیتی اعمال شده بود نشان می دادند) کرده است.

اما مشاهدات کسانی که مدت زمانی طولانی را در جمهوری اسلامی کنونی گذرانده اند، نشانگر بی اعتباری چنین آماری است: نسل های جوان ایران شدیداً به دنبال ترک وطن خویش هستند.

با این همه حتی اگر آنها موفق به ترک کشور شوند، ایران یا شاید افسانه یک ایران آرمانی که هیچ گاه در واقعیت وجود نداشته است، به ندرت رهایشان خواهد کرد.

هر فرهنگی که همچون فرهنگ ایران موفق شود خود را طی چندین هزاره حفظ کند و استمرار بخشد و از پی تهاجم های بی شمار، به صورتی یکپارچه از نو سر برآورد، در کسانی که خود را متعلق به آن می دانند دلبستگی عمیقی ایجاد می کند.

طبق نظرسنجی سازمان سنجش ارزش های جهانی در سال ۲۰۰۱، ایرانیان به لحاظ وطن پرستی رتبه نخست را در جهان کسب کردند- ۹۲ درصد ایرانیان ادعا کرده اند که از ملیت خود "بسیار احساس غرور" می کنند (در مقام مقایسه، ۷۲ درصد آمریکایی ها و کمتر از ۵۰ درصد بریتانیایی ها و فرانسوی ها از ملیت خود "بسیار احساس غرور" می کنند.)

دقیقاً همین حس غرور ملی و میراث تمدن است که واقعیت کنونی ایران را برای بسیاری از مردم بسیار اندوهبار می سازد. ۲۵۰۰ سال پیش بر امپراتوری بزرگ ایران زمین یک فرمانروای بخشاینده، کورش کبیر، حکم می راند که گفته می شود نخستین منشور حقوق بشر جهان را نگاشته است. امروز در این کشور یک حکومت دینی بر سر کار است و هنگامی در صدر اخبار قرار می گیرد که حاکمان آن، زنان را به خاطر زنا به سنگسار محکوم می کنند یا صحت و درستی هولوکاست را زیر سؤال می برند.

مرگ علیرضا پهلوی شاید نشانگر نوستالژی برای زمانی باشد که در آن نام ایران مترادف با تروریسم و تعصبات دینی نبود

برخی از ناظران غیرحرفه ای مسائل ایران مرگ علیرضا پهلوی را با فقدان کسی اشتباه گرفته اند که- طبق برداشتی کلیشه ای- صرفاً "مشتی سلطنت طلب که در لس آنجلس زندگی اشرافی دارند" در سوگ آن نشسته اند. واقعیت کمی پیچیده تر است.

محسن مخملباف، فیلمساز معروف ایران، به دلیل مبارزه علیه شاه در دهه ۱۹۷۰ چند سالی را در زندان گذراند و در معرض چنان شکنجه های هولناکی قرار گرفت که اکنون هم به دشواری می تواند بدون درد راه برود. مخملباف به من گفت که اندوه مرگ علیرضا پهلوی چنان او را از پای در آورده است که خوابش نمی برد. دیگر کسانی که همچون پدر من از حامیان پر و پا قرص نخست وزیر معزول، محمد مصدق، بودند نیز همین احساس را داشتند.

اما چرا چنین است؟

شاید مرگ او نشانگر نوستالژی برای زمانی باشد که در آن نام ایران مترادف با تروریسم و تعصبات دینی نبود؛ زمانی که ایرانیان می توانستند برای سفر به کشورهای خارجی ویزا بگیرند و به محض ورود، آنها را انگشت نگاری نمی کردند؛ زمانی که محققان ایرانی را درباره عمر خیام و فردوسی سؤال باران می کردند، نه محمود احمدی نژاد و غنی سازی اورانیوم.

هنگامی که مورخان پس از گذشت یک قرن به ایران بنگرند، ممکن است به درستی چنین نتیجه بگیرند که انقلاب ۱۳۵۷ و پیامدهای آن گامی دردناک اما ضروری در جهت بلوغ سیاسی این کشور بوده است.

در حالی که در نقاط دیگر خاورمیانه اسلام سیاسی رادیکال همچنان از تصویری مطلوب برخوردار است، ایرانیان خطرات به هم پیوستن دین و حکومت را با خون دل تجربه کرده اند.

این امر چندان مایه تسلی خاطر کسانی نیست که در زمان حال زندگی می کنند و سخت مشتاق ارتباط مجدد با سرزمین مادری خود هستند که زمانی آن را می شناختند. آنها خواهان آن نیستند که سلطنت طلبان اشرافی یا غلامان حلقه به گوش امپریالیست یا مأموران سازمان سیا به شمار آیند. آنها تنها اشتیاق طبیعی خود را برای ارتباط مجدد با فرهنگ باستانی سرزمینی که در آن به دنیا آمده اند، ابراز می دارند.

برای بسیاری از ایرانیان، این سخن رویا حکاکیان، نویسنده ایرانی- آمریکایی، شاید دلنواز و آرامش بخش باشد: "به کشورها زیاده از حد بها داده شده است، حال آنکه، بیش از جغرافیا و خاک، آدمی و انسانیت منشاء و ریشه ما است."

میزان افسردگی علیرضا پهلوی اما می تواند نشان دهنده نابسندگی چنین احساسی باشد. آخرین آرزوی او این بود که خاکسترش در دریای خزر ریخته شود.

مرگ او یادآوری دوباره این نکته تامل برانگیز بود که سه دهه پس از زمستان خروج شاه، هنوز بهاری فرا نرسیده است.

yahosen - ایران - تبریز
سال ها از طلوع خورشید انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) می گذرد هرروزبیش ازگذشته ابعاد برجسته تری ازعظمت انقلاب شکوهمند اسلامی ظهور می یابد. دشمنان نظام که چشم دیدن استقلال وپیشرفت نظام راندارند برای انها بهار انقلاب همیشه زمستان است
سه‌شنبه 28 دی 1389

khosh bavar - ایران - یزد
شاهنامه اخرش خوش است °! هر کس که دشمنش را دست کم گرفت, محکوم به شکست میباشد ! بدینجهت, فریاد من با شماست که یک دست بیصداست! با تجربه ای که بعد از انتخابات بدست اوردیم, تهران و سایر شهرهای زیبای وطنم را از چنگ ضحاکان خوناشام و سربازان خولنام امام زمان رها خواهیم کرد. شاد و امیدوار باشید که دشمن ایران زمین از شادی و امیدواری ما بیم دارد V
سه‌شنبه 28 دی 1389

zartusht67 - المان - فرانکفورت
اول در گذشت شاهپور پهلوی را به خانواده محترم پهلوی تسلیت عرض میکنم دوم ما ایرانی ها لیاقت شاه و ازادی را نداشتیم خلایق هر چه لایق
سه‌شنبه 28 دی 1389

TAAT - ایران - اردبیل
32 سال پس از خروج شاه با فرار آخرین گروه نخبگان داشگاهی دیگر نه از تاک نشانی مانده نه از تاک نشان. کاش عاقل بودیم و به یکدیگر فرصت اظهار نظر و آزادی بیان می دادیم. کاش عاقل بودیم و همدیگر را قدر می دانستیم و بر صدر می نشاندیم.کاش عاقل بودیم و منافع ملی را چون جان دوست داشتیم. به یزدان که گر ما خرد داشتیم// کجا این سرانجام بد داشتیم
سه‌شنبه 28 دی 1389

faramarz65 - ایران - تهران
ارزو میکنم روزی مملکتم ازاد باشه ....ازادی به معنی بی بندوباری نیست . ازادی یعنی احترام به فکر و عقیده هم . ولی متاسفانه الان که مردم رو میبینم متوجه میشم که هنوز فرهنگ و جنبه ازادی رو ندارن چون معمولا باهم قاطی میکنند و نمیتونن خیلی از موضوعات شخصی رو با موضوعات اجتماعی تفکیک کنن . و از اون مهمتر وقتی ظلم و دروغ و .... میبینن ولی چون ادم های دینداری هستن بیخیال میشن ولی نمیدونن که یک عده دارن با دین اونا رو بازی میدن . بخدا خسته شدم از اینکه همه دارن تظاهر میکنن .به هم دروغ میگن و از همه مهمتر بخودشون دروغ میگن . چقدر از اتفاقی که در تونس افتاد خوشحال شدم. . خدایا خودت میدونی که بهترین چیزا رو برای مردم ارزو دارم . ولی نمیدونم چی سر مردم ما اومده یعنی توی زمان کوروش هم مردم اینطوری بودن . اخه ما که همیشه مردمی یکتاپرست بودیم .
سه‌شنبه 28 دی 1389

farhad352 - ایران - تهران
. بهار ایرانی زمانی فرا میرسد که ایرانیان با خرد خود به تجزیه و تحلیل مسائل خود بپردازند و از ابلهی و زود باوری خویشتن را رهانیده و بساط تحمیق پروری مشتی رجاله تازی زاده حرام خور، و حرام زاده مفت خور را که کاری جز نشخوار از جسم و جان و شرف ایرانی ندارد، برای همیشه درهم پیچد و تمامی پاچه خواران رژیم منحوس آخوندی را به همراه دین تجاوز، غارت و کشتار آنها را به زباله دانی تاریخ بسپارد. به امید ایرانی آزاد از تعفن بوی لجن آخوند و ملا و آویز ساختن آنها بر ستون های تمامی خیابان های شهر های ایران
سه‌شنبه 28 دی 1389

klopatra7 - آلمان - دوسلدورف
من خودم از مرگ علیرضا پهلوی بیشتر از همه بخاطر این متاثر شدم که احساس کردم یک تکه دیگر از بازمانده های آنچه ما را به گذشته پیوند میدهد از کنده شد و از بین رفت گذشته ای که میشد به آن افتخار کرد و برایمان عزیز است هر چند که خودم هرگز آن را ندیدم. روحش شاد
سه‌شنبه 28 دی 1389

mini - نروژ - تروندهایم
مقاله خوب و روشنی بود. بهتر از بیانات میرحسین موسوی و یا نامه فرخ نگهدار خائن به خامنه ائی که سرو تهی ندارند. دست شما آقای کریم سجاد پور درد نکند. موفق باشید.
سه‌شنبه 28 دی 1389

شمبلیله - انگلیس - لندن
جاوید شاه جاوید رضا پهلوی رضا شاه دوم.
سه‌شنبه 28 دی 1389

1k adame sadegh - کانادا - تورنتو
32 سال جنایت و بی حرمتی به حقوق انسانها.32 سال زندگی با اعمال شاقه و 32 سال دروغ و تهمت و افتراع و پستی و رزلی از این افت الله های اسهالی
سه‌شنبه 28 دی 1389

togyan - انگلیس - لندن
yahosen - ایران - تبریز . سالهاست که ابرهای تیره به رهبری خفاش خون اشام خمینی سفاک اسمان زیبای ابی رنگ کشورمان را تصرف کرده و خورشید زیبا را به اسارت گرفته اند. هر روز که می گذرد ابعاد جنایت و فساهت این رژیم کثیف اخوندی بیشتر نمایانتر میشود. زمستان ظالمانه همچنان میتازد ولی در زیر این خاک سرد و تیره, دانه ها همه با هم اماده جوانه زدن و سبز شدن هستند .
سه‌شنبه 28 دی 1389

aziz iran - دانمارک - کپنهاک
ملت ایران نه افسرده است و نه خیال خودکشی دارد . ما ملت با عزم و جزم و اراده به قصد برچیدن سلطنت 4000 ساله ی خلیفه و آخوند و ملا و رهبر و چنبر و اراذل و اوباش ساندیسی اسلامی - سرحال و قبراق ایستاده ایم . تاریخ نوینی که ملت ایران در پی افکندن آن است از عهده ی هیچ یک از ملل جهان بر نیآید. ما درپی برانداختن نسلی مفت خور و جانی و تروریستهای وحشی ئی هستیم که پشتش قدرتهایی ایستاده اند که منافع اقتصادی و ملیشان براندازی این اراذل و اوباش منافق آخوند را اقضاء نمیکند و لاکن این نوید ما به جهان و جهانیان است .هر قدر میخواهید با این رژیم لاس بزنید و نازش را بکشید - پایان رویاهای نفتی - گازیتان رسیده است .
سه‌شنبه 28 دی 1389

iranazadiran - ایران - تهران
نکات جالب و قابل تاملی علاوه بر گنجاندن نکات کورد علاقه سیاسیون داشت. هیچکس غیر از ایرانیان نمی داند که این سه دهه چه بر سرش و مملکتش آمد و میاید. این بخش خیلی روی اعصابه ( فساد فراگیر و سرکوب سیاسی رایج در ایرانِ تحت سلطه پهلوی منجر به سقوط آن حکومت شد.) فساد ندیده بودند تا معنی حفیفی آن را درک کنند و مفهوم سرکوب سیاسی را متوجه نمیشدند که آن را سرکوب می نامیدند. دیگر اینکه ایرانیان مگر می خواستند سیاستمدار شوند که می گوید درست است که ناراحتی دیدند اما درک سیاسی شون بالا رفت . مرده شور هر چه سیاست است را ببرند که عواقبش چنین جهانی ست. یک تار موی شاهزاده ی ناکاممان می ارزد به وجود تمام این حکومت عفریبه ضد ایرانی. شاهزاده عزیز خواهر نازنین من هم . با یکدنیا هنر زیبایی درایت روحش به خاطر این حکومت لجن خودکشی کرد. اکنون تنها جسمش زندگی میکند.
سه‌شنبه 28 دی 1389

sourena.de - آلمان - اشتوتگارت
اگه شاه دچار غرور نمیشد و به غربی ها هم اعتماد نمیکرد گرفتار این رژیم شیطانی نمیشدیم. این رژیم دیر یا زود سرنگون میشه ولی امیدوارم سیستم حکومتی بعدی از تجربیات شاه و خمینی جلاد در جهت مثبت استفاده کنه. نسل ما بقول معروف نسل سوخته و قربانیان سیاستهای غرب بود که با حمایت پشت پرده از خمینی و سرنگونی شاه صورت گرفت. فقط باید امیدوار بود که نسلهای بعدی با درس گرفتن از تاریخ گرفتار رژیمی مثل رژیم جهنمی ولی وقیح نشوند. شاد باشید تا خمینی صفتان پلید از خوشحالی شما رنج ببرند. درود بر همه آزادیخواهان و قربانیان رژیم ددمنش ولی وقیح
سه‌شنبه 28 دی 1389

ایران بانو - ایران - تهران
همیشه فکر میکردم که کسی به کسی که میگه خاک برسرت یعنی چی؟اما الان فهمیدم که خاک برسر یعنی چه .یعنی ما ایرانیها که خاک را دو دسته برسر خودمان ریخیتم .از خوشی زیاد و شب و روز غصه چیزی نداشتن مجبورم شدیم که کاه و جو زیادی بخوریم بعد بیایم تو خیابون و یک ان قلاب بیخودی که فقط یک عده ادم بیگناه در طی این سی و سه سال کشته شدندانجام بدهیم .خمینی لعنت ال علیه که فقط میخواست کینه پدر و پدر جدش را از ارتشیها ی بیگناه بگیره بعدشم که یک جنگ هشت ساله بی فایده راه انداخت .فقط میشود گفت بر بانیان این اشوب و فتنه 57چه از خارج و چه عواملی داخلی لعنت
سه‌شنبه 28 دی 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - .پاریس
درود بر روح ایرانی این جوان که با وصیت سوزاندن ثابت کرد پیرو دین ایران بربادده اسلام نیست و همین است که ات و اشغالهای رژیمی و اسلامی را سوزانده هر توهینی هم که می کنید نثار ....//22 بهمن روزیکه با اری به جمهوری اسلامی اری به بزرگترین فاجعه ی تاریخ ایران بود و اکنون همه در غارها پنهان و شعار قمار باز بازنده///ننگتان باد که دهها هزار تن را با ع.قلابتان به کشتن دادید هزاران پشت کوهی اسلامی را قدرت مطلقه کردید و اکثرا در خارج نشسته و از امکانات بر خوردار و مشغول نسخه نویسی برای ملت در بند
سه‌شنبه 28 دی 1389

Don Mario - کلمبیا - بوگوتا
یه همچنین روزی (۲۶ دی‌ ۵۷ ) من با شوهر خالهٔ‌ام رفتیم بهشت زهرا ، نزدیک غسال خانه یه دستگاهی بود که مردم میگفتند شاه و ساواکیها بچه‌های مردم را مینداختند این تو میسوزوندند ، من که ۱۲ سالم بود و چیزی حالیم نبود ولی بزرگترها همه تف و لعنت میکردن که آره چنین و چنان ، بعدها که بزرگ شدم فهمیدم اون دستگاهه چی‌ بود ! زباله سوز ، یه زباله سوز بود برای سوزاندن زباله ؛ هیچ عقل بفهمی اون روز نبود بگه آخه اگه شاه میخواست بسوزونه که اینو نمیاورد این وسط دم غسال خونه ، حالا که فکر می‌کنم می‌بینم بدجوری حماقت یقه همه را گرفته بود و شاه ما را نسوزوند بلکه اینا ریشه همه را سوزاندند ، آخه به کی‌ بگم من هر چی‌ تو ماه نگاه کردم چیزی ندیدم و از ترس انگ ناپاکی هیچی‌ نگفتم آخه مادرم فرداش میگفت هرکی‌ پاک و آدم خوبی‌ بوده میدیده ، درست عین همون حکایت خیاط و پادشاه ولباس کذائی ، امان از نادانی‌ که حریت خواستیم و خریت آزاد شد!
چهار‌شنبه 29 دی 1389

af.vartan.sweden - سوئد - وسترس
ما که نسل انقلابی هستیم وقتی میبینم دلم میگیره چه بلایی سر ما ایرانها امد . ان لحظه است که میگم کاش حسی به وطن نداشتم کاش ایرانی نبودم .خدا ایران را نجات بده فقط قبل از نابودی کامل ایران.
چهار‌شنبه 29 دی 1389

manenarenji - المان - اسن
yahosen - ایران - تبریز خودتم میدونی دری وری مینویسی.اون ضحاکی که تو ازش اسم بردی گوربگور شده وبدرک واصل شده بقیه هم بزودی میرن لا دست خم انی.
چهار‌شنبه 29 دی 1389

mashady - انگلیس - منچستر
ملت ایران زنده و پا برجا و استوار سرنوشت اخوندها را به سرنوشت شاهنشاه عاری از مهر گره خواهد زد . خدا لعنت کند خائنین به این ملت ( طرفداران رضا پهلوی )را که مانع اتحاد ملت میشوند
چهار‌شنبه 29 دی 1389

بچه تهرون - ایران - تهران
yahosen - ایران - تبریز . کوتاه فکری و فقر فر هنگی یکی از دردناکترین پدیدهایی هستند که اعراب به همراه قتل وغارت همراه اسلام برای کشورهای اسلام زده به ارمغان بردند عمق فاجعه به حدی بود که مصریان فرهنگ تمدن و زبان چند هزارساله را با دستان خود به گور فرستادند . بهار مسلمان زدگان 14 قرن است که زمستان است.
چهار‌شنبه 29 دی 1389

perspolisi - استرالیا - سیدنی
togyan - انگلیس - لندن . دوست عزیز می‌خواستم جواب این yahosen - ایران - تبریز رو در آخر بنویسم، ولی‌ به جوابیهٔ زیبای شما که رسیدم از تصمیمم منصرف شدم. رو مثل سنگه پا می‌خواد که yahosen - ایران - تبریز دوباره بیاد اینجا و نظر بده. موفق باشید.
چهار‌شنبه 29 دی 1389

khayyaam - استرالیا - ملبورن
ای کاش این پرده تعصب را از جلو چشمانمان برداریم و مقایسه کنیم این سی سال را با دوران گذشته و همچنین چه شکوهی اسلام عربی برای انسانها اورده است
چهار‌شنبه 29 دی 1389

salarkhan - آمریکا - لس آنجلس
بسی رنج بردیم در این سال سی//عرب زنده ساختیم بدین تازی(تازینامه)
چهار‌شنبه 29 دی 1389

Nani2008 - انگلستان - لندن
به نظر من علیرضا پهلوی با سکوت و ترس خودشان لطمه بزرگی به سرنوشت ملت ایران زدند. به هر حال عاقبت تمام انسانها مرگ است اما بعضی ها ترجیح می‌دهند با خودخواهی، بزدلی، ترس، فرار و ذلت آنرا به جان بخرند. هم اکنون نفرت و آزادیخواهی مردم عجین گشته و در غالب جنبش سبز مردمی تجلی نموده است که امید می‌رود در آینده نزدیک سرنوشت پرافتخار و پرامیدی را رقم بزند. آیا جوانی که در مقابل سرب آتشین دشمن سینه سپر نموده، اعتصاب غذا را بر خوردن غذاهای رنگین آغشته به مال حرام و زندگی پشت میله های زندان را بر زندگی بدون غل و زنجیر با ذلت ترجیح داده با کسی که خودکشی را تنها راه آزادی می‌داند، برابر است؟
چهار‌شنبه 29 دی 1389

Shomali - ایران - لاهیجان
یادشان گرامی باد
چهار‌شنبه 29 دی 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
mashady - انگلیس - منچستر . امثال شما از ارتش سایبری ملا با ظاهر ضد اسلامی چرخ لای چوب تحرک می گذارید وگرنه 90 در صد راستی ها که افلیج سیاسی هستند با شعار زنده اند شاه فقید که نیست -رضا پهلوی هم که مثل بقیه شعار.-...خاطرت جمع باشد نیاز به لجن پراکنی نیست رژیمت و پول مزدوری هم باقی خواهد ماند ///روح ایران دوستی مرده است و تعداد کمی دانشجوی شجاع در برابر خوکهای کثیف رژیم و دینش قطره ای در دریا/ننگتان باد//
چهار‌شنبه 29 دی 1389

ARTEMIS-SW - فرانسه - .پاریس
Nani2008 - انگلستان - لندن . بز دلی و قبول رهبران ستمگر و اعدام روزانه مربوط به کسی که خودکشی می کند نیست.نکند زنده یاد شاهزاده علیرضا عنقلاب کرد????خودکشی یک امر شخصی است و به هیچکس مربوط نیست چون در شرایط قربانی نیست. شاهزاده سکوت کرد به شما چه مربوط مگر ادعای رهبری داشت??? فعلا به جای نوشتن مطالب بی محتوا ...فیش اند چیپس ---خود را میل کنید دست از سر این زنده یاد بردارید.
چهار‌شنبه 29 دی 1389

hafeze shirazi - ایران - تهران
مرگ بر کسانی که باعث شدند ما به این روز گرفتار شویم و مرگ بر کسانی که با رفتار خود این شاهزاده معصوم را به ورطه نابودی کشاندند. انتقام در همین دنیاست ببینید که چه بر سر یزدی و قطب زاده و بنی صدر و همه اوباشی که همراه خمینی به ایران آمدند آمده است . شب دراز است و قلندر بیدار
پنج‌شنبه 30 دی 1389

Nani2008 - انگلستان - لندن
ARTEMIS-SW - فرانسه - .پاریس. دوست عزیز! من که با شاهزاده پدرکشتگی ندارم. الآن همه میگن شاه به جای اینکه با معدود افرادش مثل یک شیر مرد تا پای جان مقاومت کند، با التماس به کشورهای بیگانه، فرار کرد و موجب تحقیر خود، خانواده اش و دادن آتو به جمهوری اسلامی شد. خب علیرضا هم فرزند همین پدر هست. من از اینکه شاهزاده میتونست محرکی برای پیشرفت تحولات مردمی باشد اما خودخواهی، ترس، سکوت و عزلت در کشور غریب را بجای الگو بودن و حماسه وار زندگی کردن و احیاء حق پدرش برگزید، بسیار متأثر هستم.
پنج‌شنبه 30 دی 1389

iranazadiran - ایران - تهران
Nani2008 - انگلستان - لندن. باز هم مشکلات بر گردن شاه فقید افتاد. مگر شاهزاده با سرب داغ اگر خودکشی بوده به زندگی خود پایان نداد او خود را نکشت که این قتل به گردن حکومت ایران و متحدینش است مانند عوارض دیگر. اگر دو دوره ی شاه فقید و رضا شاه کبیر را از سرنوشت حداقل 200 سال اخیر ایران بر دارید که دیگر افتخاری در آن نمی ماند. شاه فقید و افکار و اهدافش برای ما زیاد بود. او گمان میکرد مردم قدر دمکراسی را می دانند اما اخوند از دمکراسی چنین ماهی از آب گل آلود گرفت و دیگر سیاسیون هم که سرشان بی کلاه ماند و زمینه را برای ملایان آماده کردند. همان رضا شاه برای مردم خوب بود که ملا رو تو خونه نشوند و خاله خانباجی را از دورش دور کرد او خوب قهمیده بود روحش شاد.
پنج‌شنبه 30 دی 1389

iranazadiran - ایران - تهران
mashady - انگلیس - منچستر. اتحاد ملی زیر لوای رهبری چه کسی بهم میخورد. دوست داری مردم زیر نظر آفای موسوی و یا آقای کروبی باشند یا منظورت خامنه ای هست که اتحاد ملی خدشه دار نشه؟!! ما به اون یکی که تنها چیزی که ذره ای تو وجودش نیست عرق ملیست کار نداریم و همه هم دیگر تکلیفشان با او معلوم است و اما اشکال ندارد آقایون موسوی و کروبی به مظالم و ناراستی های این رژیم از ابتدا اعتراف کنند تا ما بدانیم حال که از بزرگان دین خود ادعای پیروی دارند اهل عمل هم هستند یا نه وگرنه مراسم محرم و رمضان غیر از بالماسکه ای دلخراش چیز دیگری نیست. و این منوط به رای و نظر مردم است مگر نه این است که شعار عدالت و حق خواهی سر داده اند خوب کسی که چنین ادعای بزرگ و در خور احترامی دارد رفتارش هم باید به همینگونه باشد وگرنه در گروه منافقین قرار می گیرد. قانون اساسی ما سرشار از اشکال است ما از حکومت دینی که از درونش چنین اژدهایی سر در آورد را نمی خواهیم ما حکومت مردمی و قانونی می خواهیم که مردم ایران در اساس نامه آن شریک و سهیم باشند نه یک عده خشک مغز کینه ای متهجر.
پنج‌شنبه 30 دی 1389

zartusht67 - المان - فرانکفورت
mashady انگلیس - منچستر شما خودت را حتما به روانشناس زود نشان بده احتیاج مبرم به بستری شدن با قفل و زنجیر داری
پنج‌شنبه 30 دی 1389

+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.