دعوای عشقی به اسیدپاشی ختم شد
درگیری انتقامجویانه 2 خواستگار جوان با اشیدپاشی از سوی یکی از آنها به صورت دیگری ختم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث فارس، ساعت 8 بامداد 17 شهریور مأموران کلانتری 106 نامجو از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 در جریان خبر اسیدپاشی به صورت یک پسر جوان در سه راه طالقانی قرار گرفتند.
مأموران کلانتری پس از حضور در محل وقوع حادثه اطلاع یافتند که جوان مصدوم بلافاصله توسط شهروندان به بیمارستان انتقال پیدا کرده است؛ با حضور مأموران در محل و بررسیهای مقدماتی مشخص شد که مصدوم توسط سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت طرح هوندا 125 قرمز رنگ مورد اسیدپاشی قرار گرفته است.
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور عموزاد، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز تحقیقات کارآگاهان اداره شانزدهم از مسعود قربانی اسیدپاشی وی درباره زمان وقوع این حادثه به کارآگاهان گفت: صبح روز حادثه به قصد عزیمت به محل کار، از منزل خارج شدم؛ ناگهان فردی از پشت سر مرا صدا زد و به محض برگشتن اقدام به پاشیدن اسید روی صورتم کرد و به سرعت از محل متواری شد.
وی در ادامه اظهارات خود با اشاره به آشنایی خود با خانم جوانی به نام اکرم به کارآگاهان گفت: از فرودین امسال با زن جوانی به نام اکرم آشنا شدم؛ در ابتدا آشنایی ما بسیار محدود بود اما پس از مدتی اطلاع پیدا کردم که اکرم ضمن ارتباط با مادرم، او را راضی کرده تا به خواستگاریاش برود و مادرم نیز اصرار داشت که این دختر همان دختری است که میتواند مرا خوشبخت کند.
مسعود مدعی شد تمامی این موضوعات در شرایطی پیش آمده بود که من به هیچ عنوان قصد نداشتم تا اکرم را به عنوان همسر آینده انتخاب کنم اما علیرغم میل باطنی به خواستگاری رفته و در آنجا بود که متوجه تفاوت سطح فرهنگی و اجتماعی خود با خانواده اکرم شدم و اطمینان پیدا کردم که این ازدواج یک اشتباه است و به همین علت بود که تصمیم گرفتم تا حرف آخر را به اکرم زده و به او گفتم: هیچ علاقهای برای ازدواج با تو ندارم.
پس از به هم خوردن موضوع ازدواج و برای باز پس دادن وسایل اهدایی و گرفتن برخی مدارک هویتیام که در اختیار اکرم قرار داشت با او تماس گرفتم و در شهرری با او قرار ملاقات گذاشتم اما ناگهان در داخل پارک محل ملاقات با اکرم چند جوان قوی هیکل به سراغم آمده و مرا به زیر مشت و لگد گرفتند؛ پس از این حادثه از این سه جوان شکایت کردم و حتی در اینباره پروندهای نیز تشکیل شد اما با گذشت مدتی تصمیم گرفتم تا شکایت خود را باز پس گرفته و به همین علت دیگر پیگیر شکایت خود درباره این سه جوان نشدم.
وی افزود: با این وجود پس از مدتی تماسهای تهدید آمیز از سوی افراد ناشناس آغاز شد تا اینکه در روز حادثه سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت اقدام به پاشیدن اسید به صورتم کرد.
با توجه به اظهارات شاکی پرونده که نشان از وجود انگیزه انتقامگیری داشت، اکرم 23 ساله در تاریخ 3 مهر به پلیس آگاهی احضار شد؛ در اظهارات اولیه، اکرم منکر هرگونه قصد و نیت خود جهت انتقامگیری از مسعود شد و خود را از موضوع اسیدپاشی به صورت مسعود بیاطلاع نشان داد با این وجود کارآگاهان اداره شانزدهم که اطمینان داشتند این زن جوان در این حادثه نقش اصلی دارد تحقیقات خود را همچنان ادامه داده و در طول تحقیقات اطلاع پیدا کردند که جوان 27 سالهای به نام محمد قصد ازدواج با اکرم را دارد.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات فنی اقدام به چهرهنگاری چهره جوان اسیدپاش کردند؛ با توجه به چهره اولیه بدست آمده از متهم تحت تعقیب و مطابقت داشتن چهره متهم با مشخصات ظاهری محمد، کارآگاهان با شناسایی محل سکونت محمد در جاده ساوه وی را عصر 11 دی دستگیر و به اداره شانزدهم پلیس آگاهی منتقل کردند.
محمد پس از دستگیری منکر هرگونه نقش خود در اسیدپاشی شد اما پس از مواجهه حضوری با شاکی پرونده، به طور کامل مورد شناسایی قرار گرفت و به ناچار لب به اعتراف گشود.
متهم در اعتراف خود، علاوه بر معرفی اکرم به عنوان دیگر متهم این پرونده، درباره زمان حادثه نیز گفت: به درخواست اکرم مقداری اسید تهیه کردم و با مراقبت از محل سکونت مسعود، در فرصت بدست آمده اقدام به پاشیدن اسید به صورت مسعود کردم.
اکرم هم پس از دستگیری مجدد با توجه به شواهد و مستندات ارائه شده از سوی کارآگاهان، به ناچار لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان گفت: چندی قبل با محمد آشنا شدم و او نیز به شدت خواستار ازدواج با من بود؛ من نیز مشکلات پیش آمده با مسعود را با او در میان گذاشتم و سرانجام با تحریک من، محمد قبول کرد تا اقدام به پاشیدن اسید به صورت مسعود کند.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: در حال حاضر با توجه به اعترافات صریح متهمان، هر 2 متهم با صدور قرارهای صادره به ندامتگاه معرفی شدهاند.
louisette - فرانسه - مارسی
|
ملت ایران بحد جنون-انحطاط ونفرت رسیده.بجای اینکه به علت حمله کنند معلول را چسپده اند.مسببین با خیال خوش دارند ملتوا برقص در میاورند ومردم افتادند بجون هم.شیطان الرجیم در بین ایرانیان رخنه کرده. |
سهشنبه 21 دی 1389 |
|
haj hasan - ایران - قم
|
وقتی با یک دختر نامحرم تو کوچه و خیابون خوش وبش میکنی منتظر عذاب هم باید باشی.برو توبه کن |
سهشنبه 21 دی 1389 |
|
ezatdf - ایران - تهران
|
عجب جمع باحالی! مسعود نمی خواد با اکرم ازدواج کنه ولی می ره خواستگاریش - بعد که به هم می خوره می گه هرچی هدیه بهت دادم به من برگردون! از اونطرف اکرم خواستگار دیگرش رو اجیر می کنه تا رو صورت مسعود اسید بریزه |
سهشنبه 21 دی 1389 |
|
Aida joon - ایران - تهران
|
haj hasan - ایران - قم - آهان حاجی یعنی منظورت اینه که تو کوچه و خیابون صحبت نکنن برن تو خونه ... درسته ؟ صیغه و باقی قضایا ... اینجوری یه عبادتی هم میشه . مگه نه ؟!!!! خوب حاجی ماها جاهلیم شما که خودت به بالا وصلی شفاعت ما رو هم بکن .. |
سهشنبه 21 دی 1389 |
|
Aida joon - ایران - تهران
|
اون اختصاصا مال حاجی بود - ولی در مورد این موضوع باید بگم گاهی وقتا از زن بودن خودم شرمم میشه .. حتی اگر اون زن از مردش بد دیده بود نباید اونو اینجوری مجازات میکرد .. بی رحمانه بود . |
سهشنبه 21 دی 1389 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
مشکلات پیش آمده با مسعود را با او در میان گذاشتم و سرانجام با تحریک من..تحریک من ....کثافت عوضی لاشیhaj hasan - ایران - قم..بعید میدونم چیزی به نام عقل تو کله پوک نو باشه..شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی...هر لحظه به دام دگری پابستی...گفتا شیخا هر انچه گویی هستم...ایا تو چنان که می نمایی هستی. |
چهارشنبه 22 دی 1389 |
|
manenarenji - المان - اسن
|
haj hasan - ایران - قم حاج غضنفر بهت بیشتر میاد یا بنویس جاج ساندیسخور.تو قم برو زیارتو بکن تورو چه به نظر دادن.حالم از این لغت محرم و نامحرم بهم میخوره. |
چهارشنبه 22 دی 1389 |
|
سارا-تهران - ایران - تهران
|
haj hasan.تو برو توبه کن که از فیلترشکن داری استفاده میکنی!. شما اصلا نمیدونم با اون خواهر ام البنبن تو سایتای به اصطلاح بیگانه چیکار میکنین.آخه قمی رو چه به uk |
چهارشنبه 22 دی 1389 |
|
zoroye iran - اتریش - وین
|
haj hasan - ایران - قم . .خجالت نمیکشی بی وجدان اگه کسی به هر صورتی به پسرت یا برادرت اسید بپاشه راضی میشی در ضمن بیسواد هم تشریف داری ابله هان رو اینطور مینویسن ... |
چهارشنبه 22 دی 1389 |
|
NORWAY_BERGEN - نروژ - برگن
|
haj hasan - ایران - قم .بچه ها فکرکنم ساندیسشو خورده که حرفاش قولمبه شده هه هه هه برگن نروژ |
چهارشنبه 22 دی 1389 |
|