گرگ و میش

 
گرگ و میش

در ایام صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر روزی احتشام الدوله (خانلر میرزا) عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور میرزاتقی خان رسید. امیر از احتشام الدوله پرسید: خانلر میرزا وضع بروجرد چطور است؟

حاکم لرستان جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب میخورند.

امیر برآشفت و گفت: من میخواهم مملکتی که من صدراعظمش هستم آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد. تو میگویی گرگ و میش از یک جوی آب میخورند؟

خانلر میرزا که در قبال این منطق امیرکبیر جوابی نداشت بدهد سرش را پائین انداخت و چیزی نگفت.
khosh bavar - ایران - یزد
گرگ و میش دیروز = ضحاکان اسلامی و مردم ازادیخواه امروز °!
جمعه 17 دی 1389

ابوالفضل جعفری امریکایی - سوئیس - زوریخ
الان هم هست گرگه خامنه ای هست میش هم اکثر جوانها توی ایران
جمعه 17 دی 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
. در سال 1264 قمری، نخستین برنامه‌ی دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌کوبی می‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبی به امیر کبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله می‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبی سرباز زدند.
جمعه 17 دی 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
. ادامه.. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سی‌صد و سی نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که برای نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده می‌شود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد
جمعه 17 دی 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
. ادامه.. و سپس گفت: حکم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه‌ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، ...
جمعه 17 دی 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
. ادامه.. آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌کنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند. منبع حکیمی، محمود. داستان‌هایی از زندگی امیرکبیر. دفتر نشر فرهنگ . .
جمعه 17 دی 1389

khosh bavar - ایران - یزد
bita جون, قربون ان دستت, که اینقدر زحمت کشیدی و این داستان تاریخی بسیار عبرت انگیز را برای ما نوشتی, خسته نباشی و تا داستانهای بعدی اموزنده شما دوست گرامی, شاد و راهنما باشید °!°
شنبه 18 دی 1389

saeed85 - ایران - تهران
bita tehrani - کانادا - ونکوور . خیلی ممنون از کامنت شما. موفق باشید. .
شنبه 18 دی 1389

zahra50 - دانمارک - کپنهاگ
جمهوری اسلامی به دلیل درگذشت علیرضا پهلوی و فشاری که از قطع یارانه ها ایجاد شده و برای راحتتر اجرا کردن احکام اعدام معترضین فیلمی رو که سالها پیش مدیری کارگردانی و اجرا کرد و مجوز پخش نگرفت رو گذاشتن توی نت .تا با بازی امثال همایون هوچی و جلب توجه توده مردم برنامه هاشونو پیش ببرن .
شنبه 18 دی 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
خوشی جون و saeed85 قابل نداشت.تشکر.چقدر دلم رییس جمهور امیرکبیر میخواد.شما چطور?
شنبه 18 دی 1389

DADA_ST - هلند - آمستردام
بیتا جان دستت درد نکنه . ایران به یک رضا شاه و یه امیر کبیر دیگه نیاز داره تز از شرح این نادانی‌ها و این اربابان کفر او‌ خرافات راحت بشه
شنبه 18 دی 1389

khosh bavar - ایران - یزد
bita جون, چشم بسته میگم : بله, چون شما مهر تائید را زدی و خوبی این بزرگوار را خیلی شنیدم °!
شنبه 18 دی 1389

فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
گرگ و میش همه جا هست و نمیتوان گرگ را کشت و راحت نشست. درستش این است که گرگ باشد ولی جرات نزدیک شدن به میش را نداشته باشد. آن وقت است که می فهمیم شبگرد بیدار است، آسوده بخوابیم.
شنبه 18 دی 1389

bita tehrani - کانادا - ونکوور
DADA_ST اخ گفتی.
یکشنبه 19 دی 1389

+2
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.